انقلاب هایی فراتر از الگوی ایرانی

« تا همين يک دو ماه پيش حرکت اعتراضی ايران موسوم به « جنبش سبز » پوياترين حرکت سياسی در خاورميانه تلقی می شد. اما همزمان با گسترش اعتراضات سياسی در جهان عرب، رهبران اين اعتراضات به چيزی فراتر از ضعف ها و کاستی های انقلاب اسلامی می انديشند.»

رکسان فرمانفرمايان استاد علوم سياسی و روابط بين الملل در دانشگاه کمبريج در مطلبی که در بخش ستون آزاد وب سايت « الجزيره » درج شده است به تشابهات و تفاوت های جنبش اعتراضی جهان عرب با نمونه ايران پرداخته است.

رکسان فرمانفرمايان با اشاره به اهميت حوادث فعلی به خصوص در مصر تاکيد می کند که خواست اصلی مردم اين کشورها دمکراسی ، حقوق بشر و کار است. اما با وجود تمام شور انقلابی و خوشبينی هايی که در اين کشورها موج می زند سياستگذاران غربی به خصوص در واشنگتن نگران هستند که نکند اسلام گرايی بنيادگرا رهبری اين حرکات را به دست گرفته و آن را از مسير حقيقی خود منحرف کند.

آيا جنبش اعتراضی کشورهای عربی می تواند از تکرار نمونه ايران يعنی به قدرت رسيدن آيت الله ها و برقراری يک نظام ديکتاتوری مذهبی پرهيز کند؟

به نوشته رکسان فرمانفرمايان حسنی مبارک در تمام سه دهه گذشته با همين توجيه در قدرت مانده است. او وانمود می کرد که مردم مصر و جامعه جهانی بايد بين وی و اخوان المسلمين يکی را انتخاب کنند. اين روش حسنی مبارک تاکنون در ميان کشورهای غربی موثر بوده و به خصوص پس از ظهور تروريسم در شکل شبکه القاعده ، غرب راه حمايت از رژيم های ديکتاتوری مثل حسنی مبارک را برگزيد.

اين روش « يا من و يا آنها » سابقه طولانی دارد. شاه ايران نيز هميشه چنين می گفت و وانمود می کرد که « يا او يا کمونيست ها» او هميشه مدعی می شد که در صورت تضعيف نظام شاهنشاهی کمونيست ها در ايران قدرت را به دست خواهند گرفت. برمبنای همين سناريو بود که « سيا » با کودتای نظامی در سال ۱۹۵۳ شاه را به قدرت بازگرداند و غرب در تمام آن مدت از حکومت پهلوی دفاع کرد ولی انقلاب ايران در سال ۱۹۷۹ نشان داد که آنچه فراموش شده بود حقيقت سياسی ايران و قدرت و نفوذ شبکه روحانيت بود. شاه سرنگون شد و آيت الله ها به قدرت رسيدند.

قيام اعراب در سال ۲۰۱۱

رکسان فرمانفرمايان در ادامه مطلب خود در بخش ديدگاههای وب سايت « الجزيره» می نويسد با نگاهی دقيق به جنبشهای اعتراضی موجود در تونس، مصر و اردن و بدون غلطيدن به سناريوی هراس از آنچه که اين ها ممکن است باشند، به خوبی می توان ديد که هيچيک از اين قيام ها مشخصات يک جنبش اسلامی را ندارند.

به عنوان مثال در مصر بسياری از چهره های مهم و شناخته شده اپوزيسيون مثل محمد البرادعی و يا « نوال السعداوی» فعال جنبش زنان به صراحت می گويند آنچه که در مصر روی می دهد هيچ ارتباطی با اخوان المسلمين ندارد. اين تظاهرات توسط وب لاگ نويسان، فعالان عرصه رسانه های اجتماعی ، تماشاگران شبکه الجزيره آغاز شده و نه توسط اخوان المسلمين.

هيچ پلاکارد يا نماد سمبليک ديگری از گروههای اسلام گرا در تظاهرات ديده نمی شود و تاکنون شاهد نبوده ايم که رهبران اسلامی روی منبر رفته و اعلام جهاد کنند.

رکسان فرمانفرمايان سپس به نمونه تظاهرات قبل از انقلاب ايران و گستردگی حضور، رهبری و سازماندهی نيروهای مذهبی وفادار به آيت الله خمينی اشاره کرده و می نويسد در ماههای آخر جنبش ضد شاه در مناسبت های مذهبی شيعيان تظاهرات برگزار می شد. نوار سخنرانی های آيت الله خمينی و ساير رهبران مذهبی الهام بخش جمعيت وسيعی از مردم بود و از همان زمان گسترش حجاب زنان و تفکيک صف راهپيمايی به مردانه و زنانه آغاز شد.
تظاهرکنندگان در حرکت های سياسی کشورهای عربی هيچ شباهتی با وضعيت آن دوره ايران ندارد.

درنمونه تونس شاهد بوديم که بن علی به عربستان سعودی گريخت و نشانه ای از نقش اسلام گرايان درساقط نمودن حکومت وی ديده نشد. در قاهره و در امان ، زنان و مردان ، پسران و دختران در کنار يکديگر عليه استبداد برای حق رای و بهبود حقوق بشر و رفاه عمومی مردم شعار می دهند.

هر کس که حقيقتا می خواهد واقعيت امروز اعتراضات در جهان عرب را درک کند با نگاهی به مختصات اين جنبش به سادگی در خواهد يافت که خواست اين مردم مبارزه با فساد، شفافيت ، اشتغال و مشارکت در قدرت سياسی است.

رکسان فرمانفرمايان در پايان تحليل خود در بخش ديدگاههای وب سايت الجزيره خاطر نشان می کند که مردم جهان عرب در مسير مبارزه خود برای دمکراسی بيش از کارشناس يا سياستگذار غربی متوجه خطر اسلام گرايی تندرو هستند. برای آنها استقرار حکومت اسلامی و قوانين شريعه مثل هر نظام خودکامه ديگر است.

جنبش اعتراضی جهان عرب کافی است به نمونه ناکارآمدی « جنبش سبز» در ايران اسلامی نگاهی بياندازند تا ببينند که واقعا چه می خواهند و چه را نمی خواهند . دولت آمريکا نيز بايد دريابد که اعراب برای هميشه می خواهند يک چنين نظام ها يا روش های استبدادی به دور بريزند. اين جنبش می تواند به خوبی در برابر اسلام گرايی ايستادگی کند چون هدف آن حرمت ، آزادی و کار برای مردم است.