شبکه خبری «سی ان ان» اخیرا در مطلبی به قلم کريستين امان پور، خبرنگار ارشد و سرشناس اين شبکه به مقايسه مواضع دو نامزد انتخابات رياست جمهوری آمريکا پرداخته است.
امان پور در اين مقاله که بر روی سايت «سی ان ان» منتشر شده، ضمن بر شمردن تفاوت مشهود ميان برنامه های اعلام شده دو نامزد در قبال ايران حل مسأله ايران را بزرگترين مسؤوليت رئيس جمهوری آينده آمريکا در عرصه سياست خارجی دانسته است.
خلاصه ای از نوشته کريستين امان پور به شرح زیر است:
صحبت از تهاجم نظامی آمريکا و اسرائيل عليه تأسيسات هسته ای ايران در يکسال اخير بيش از هر زمانی به گوش می رسد. با اين همه، در شرايط کنونی که کمتر از يک ماهی به انتخابات رياست جمهوری ايالات متحده باقی مانده، از احتمال آغاز جنگی ديگر در خاورميانه، دست کم در حال حاضر، به ميزان زيادی کاسته شده است.
رابرت گيتس، وزير پيشين دفاع آمريکا در دولت های اوباما و جورج بوش طی سخنان جديدی در هفته جاری گفت: «نتيجه انجام تهاجم نظامی عليه ايران می تواند، از ديد من، فاجعه آميز باشد، و تا نسل های متمادی برای ما در آن منطقه تبعات منفی زيادی به دنبال خواهد داشت.»
اين دولتمرد سابق در ادامه افزود: «يک حمله ايجاد ايرانی مجهز به سلاح اتمی را اجتناب ناپذير خواهد کرد. دولت ايران تأسيسات و مراکز هسته ای خود را در در سطوح عميق تری از زمين مدفون خواهد کرد و مخفی کاری را بيش از پيش سرلوحه فعاليت هايش قرار خواهد داد.»
شايد بتوان ايران و برنامه هسته ای آن کشور را دشوارترين مشکل پيش روی جهان در حال حاضر دانست. مانعی که بر هر کدام از کشورهای اسرائيل، کشورهای عرب، اروپا و البته ايالات متحده به طور مستقيم تأثيرگذار است.
مهم ترين مؤلفه برای حل بن بست موجود رابطه ای کارا ميان دو کشور ايران و ايالات متحده است، رابطه ای که دست کم مقام های رسمی طرفين بتوانند يک ديپلماسی سازنده و همه جانبه را در آن دنبال کنند. اما در شرايط کنونی چنين شرطی ميسر نيست.
ايران و ايالات متحده از سال ۱۹۷۹ پس از به قدرت رسيدن جمهوری اسلامی، روابط ديپلماتيک خود را قطع کردند و طی ۳۳ سال گذشته عدم اعتماد دو طرف و جو سياسی خاص موعد انتخابات در هر دو کشور ديپلماسی را غيرممکن ساخته است. بنابراين، آنچه در شرايط کنونی با در نظر گرفتن واقعيت اوضاع ممکن به نظر می رسد نوعی «مديريت هسته ای» خواهد بود.
اگر باراک اوباما برنده اين انتخابات رياست جمهوری اعلام شود، آيا به قصد حل دائمی معضل هسته ايران، به راهکار اوليه خود و پيشنهاد رويکردی جديد در برخورد با اين کشور باز خواهد گشت يا اينکه بايد باری ديگر منتظر به صدا در آمدن طبل های جنگ باشيم؟
آنچه دولت اوباما تا کنون عليه برنامه هسته ايران اجرا کرده، رشته عمليات خرابکاری مخفيانه در تأسيسات اتمی جمهوری اسلامی بوده است. علاوه بر اين اقدامات، دولت فعلی آمريکا مجموعه ای از شديدترين تحريم ها را نيز عليه ايران اعمال کرده و در اين رهگذار اتحاديه اروپا نيز با آمريکا همراهی کرده است.
در نتيجه گام های فوق، هفته گذشته ارزش ريال ايران به حدی سقوط کرد که خيابان های تهران باری ديگر به صحنه تظاهرات خيابان تبديل شد. تحريم ها بيش از هر زمانی بر مردم عادی ايران نيز فشار آورده و اقتصاد کشور را با مشکلات عديده مواجه ساخته است اما به رغم اين همه در يک مسأله تغيير ايجاد نشده و آن پافشاری جمهوری اسلامی بر موضع خود بوده است، که بر پايه قوانين بين المللی ايران حق غنی سازی اورانيوم را برای خود محفوظ می داند.
ايران می گويد برنامه هسته ای خود را برای اهداف صلح آميز و غيرنظامی پيگيری می کند، يک مقام ارشد سياسی ايران نيز در گفت و گو با من از جزئيات طرحی پيشنهادی برای برون رفت از بن بست کنونی سخن گفت که بر اساس آن طرح اعتمادسازی و شفافيت برای حل وضعيت کنونی پيشنهاد شده است.
محمد جواد لاريجانی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، خواهان لغو تدريجی تحريم ها در مقابل شفافيت کامل از جانب ايران است. در ميان انتظارات ايران از غرب «لغو تحريم ها» و «ارائه تضمين های امنيتی» به چشم می خورد.
مشکل اينجاست که ايالات متحده و ايران بر سر ترتيب چنين روندی هم توافق ندارند.
باراک اوباما قول داده است که هرگز اجازه ظهور ايران مسلح به سلاح هسته ای را نخواهد داد، اما در عين حال می گويد به باور او زمان هنوز برای به کاربستن ديپلماسی و صبر برای تأثير کامل تحريم ها وجود دارد.
در مقابل اوباما، ميت رامنی، نامزد جمهوريخوان در انتخابات پيش روی رياست جمهوری آستانه تحمل پايين تری دارد و اعلام کرده که اگر او رئيس جمهور شود رسيدن ايران به «قابليت دستيابی به تسليحات هسته ای» را نخواهد پذيرفت. بحث بر سر آنکه «قابليت» دقيقاً چه تعريفی دارد نيز کماکان در ميان صاحبنظران جريان دارد.
به ظاهر، واژه «قابليت» مورد استناد ميت رامنی در نقطه ای با مختصات متفاوتی از آنچه اوباما در نظر دارد قرار داشته باشد. به نظر می رسد منظور رامنی اين است که از هرگونه غنی سازی اورانيوم توسط ايران در سطحی که مناسب برای توليد بمب اتمی است جلوگيری خواهد کرد.
ميت رامنی در تابستان امسال، در حاشيه سفری به اسرائيل نشان داد که از تهاجم نظامی پيشگيرانه اسرائيل عليه ايران حمايت خواهد کرد و لحن جنگ طلبانه تری نسبت به رئيس جمهوری کنونی دارد. اما شايد بتوان نقطه اشتراک دو رقيب را جانبداری از وضع «تحريم هايی فلج کننده» دانست.
در آن سو، ايران به اين جمع بندی رسيده که فشار هسته ای ايالات متحده با هدف «براندازی» دنبال می شود. اين در حاليست که اوباما تا کنون هيچگاه چنين لفظی را عليه ايران به کار نبرده است، در حالی که ميت رامنی تمايل خود به کار با گروه های داخل ايران «به منظور کمک به تغيير رژيم» را اعلام کرده است.
باراک اوباما نيز در گفت و گويی با برنامه «۶۰ دقيقه» شبکه «سی بی اس» در واکنش به مواضع رقيب خود گفت «اگر فرماندار رامنی می گويند بايد جنگی ديگر را راه بيندازيم، بيايند و [اين حرف را شفاف] بگويند.»
آنچه مسلم است در بحبوحه انتخابات آمريکا هيچ کدام از طرفين از خط و نشان کشيدن های تُند و تيز برای ايران متضرر نمی شوند، اما حل مسأله هسته ای ايران نيازمند تعامل خلاقانه و جامع و مذاکره مستقيم ميان ايران و ايالات متحده است، اقدامی که سنگ بنای خاورميانه و جهانی امن تر خواهد بود.
امان پور در اين مقاله که بر روی سايت «سی ان ان» منتشر شده، ضمن بر شمردن تفاوت مشهود ميان برنامه های اعلام شده دو نامزد در قبال ايران حل مسأله ايران را بزرگترين مسؤوليت رئيس جمهوری آينده آمريکا در عرصه سياست خارجی دانسته است.
خلاصه ای از نوشته کريستين امان پور به شرح زیر است:
صحبت از تهاجم نظامی آمريکا و اسرائيل عليه تأسيسات هسته ای ايران در يکسال اخير بيش از هر زمانی به گوش می رسد. با اين همه، در شرايط کنونی که کمتر از يک ماهی به انتخابات رياست جمهوری ايالات متحده باقی مانده، از احتمال آغاز جنگی ديگر در خاورميانه، دست کم در حال حاضر، به ميزان زيادی کاسته شده است.
رابرت گيتس، وزير پيشين دفاع آمريکا در دولت های اوباما و جورج بوش طی سخنان جديدی در هفته جاری گفت: «نتيجه انجام تهاجم نظامی عليه ايران می تواند، از ديد من، فاجعه آميز باشد، و تا نسل های متمادی برای ما در آن منطقه تبعات منفی زيادی به دنبال خواهد داشت.»
اين دولتمرد سابق در ادامه افزود: «يک حمله ايجاد ايرانی مجهز به سلاح اتمی را اجتناب ناپذير خواهد کرد. دولت ايران تأسيسات و مراکز هسته ای خود را در در سطوح عميق تری از زمين مدفون خواهد کرد و مخفی کاری را بيش از پيش سرلوحه فعاليت هايش قرار خواهد داد.»
شايد بتوان ايران و برنامه هسته ای آن کشور را دشوارترين مشکل پيش روی جهان در حال حاضر دانست. مانعی که بر هر کدام از کشورهای اسرائيل، کشورهای عرب، اروپا و البته ايالات متحده به طور مستقيم تأثيرگذار است.
مهم ترين مؤلفه برای حل بن بست موجود رابطه ای کارا ميان دو کشور ايران و ايالات متحده است، رابطه ای که دست کم مقام های رسمی طرفين بتوانند يک ديپلماسی سازنده و همه جانبه را در آن دنبال کنند. اما در شرايط کنونی چنين شرطی ميسر نيست.
ايران و ايالات متحده از سال ۱۹۷۹ پس از به قدرت رسيدن جمهوری اسلامی، روابط ديپلماتيک خود را قطع کردند و طی ۳۳ سال گذشته عدم اعتماد دو طرف و جو سياسی خاص موعد انتخابات در هر دو کشور ديپلماسی را غيرممکن ساخته است. بنابراين، آنچه در شرايط کنونی با در نظر گرفتن واقعيت اوضاع ممکن به نظر می رسد نوعی «مديريت هسته ای» خواهد بود.
اگر باراک اوباما برنده اين انتخابات رياست جمهوری اعلام شود، آيا به قصد حل دائمی معضل هسته ايران، به راهکار اوليه خود و پيشنهاد رويکردی جديد در برخورد با اين کشور باز خواهد گشت يا اينکه بايد باری ديگر منتظر به صدا در آمدن طبل های جنگ باشيم؟
آنچه دولت اوباما تا کنون عليه برنامه هسته ايران اجرا کرده، رشته عمليات خرابکاری مخفيانه در تأسيسات اتمی جمهوری اسلامی بوده است. علاوه بر اين اقدامات، دولت فعلی آمريکا مجموعه ای از شديدترين تحريم ها را نيز عليه ايران اعمال کرده و در اين رهگذار اتحاديه اروپا نيز با آمريکا همراهی کرده است.
در نتيجه گام های فوق، هفته گذشته ارزش ريال ايران به حدی سقوط کرد که خيابان های تهران باری ديگر به صحنه تظاهرات خيابان تبديل شد. تحريم ها بيش از هر زمانی بر مردم عادی ايران نيز فشار آورده و اقتصاد کشور را با مشکلات عديده مواجه ساخته است اما به رغم اين همه در يک مسأله تغيير ايجاد نشده و آن پافشاری جمهوری اسلامی بر موضع خود بوده است، که بر پايه قوانين بين المللی ايران حق غنی سازی اورانيوم را برای خود محفوظ می داند.
ايران می گويد برنامه هسته ای خود را برای اهداف صلح آميز و غيرنظامی پيگيری می کند، يک مقام ارشد سياسی ايران نيز در گفت و گو با من از جزئيات طرحی پيشنهادی برای برون رفت از بن بست کنونی سخن گفت که بر اساس آن طرح اعتمادسازی و شفافيت برای حل وضعيت کنونی پيشنهاد شده است.
محمد جواد لاريجانی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، خواهان لغو تدريجی تحريم ها در مقابل شفافيت کامل از جانب ايران است. در ميان انتظارات ايران از غرب «لغو تحريم ها» و «ارائه تضمين های امنيتی» به چشم می خورد.
مشکل اينجاست که ايالات متحده و ايران بر سر ترتيب چنين روندی هم توافق ندارند.
باراک اوباما قول داده است که هرگز اجازه ظهور ايران مسلح به سلاح هسته ای را نخواهد داد، اما در عين حال می گويد به باور او زمان هنوز برای به کاربستن ديپلماسی و صبر برای تأثير کامل تحريم ها وجود دارد.
در مقابل اوباما، ميت رامنی، نامزد جمهوريخوان در انتخابات پيش روی رياست جمهوری آستانه تحمل پايين تری دارد و اعلام کرده که اگر او رئيس جمهور شود رسيدن ايران به «قابليت دستيابی به تسليحات هسته ای» را نخواهد پذيرفت. بحث بر سر آنکه «قابليت» دقيقاً چه تعريفی دارد نيز کماکان در ميان صاحبنظران جريان دارد.
به ظاهر، واژه «قابليت» مورد استناد ميت رامنی در نقطه ای با مختصات متفاوتی از آنچه اوباما در نظر دارد قرار داشته باشد. به نظر می رسد منظور رامنی اين است که از هرگونه غنی سازی اورانيوم توسط ايران در سطحی که مناسب برای توليد بمب اتمی است جلوگيری خواهد کرد.
ميت رامنی در تابستان امسال، در حاشيه سفری به اسرائيل نشان داد که از تهاجم نظامی پيشگيرانه اسرائيل عليه ايران حمايت خواهد کرد و لحن جنگ طلبانه تری نسبت به رئيس جمهوری کنونی دارد. اما شايد بتوان نقطه اشتراک دو رقيب را جانبداری از وضع «تحريم هايی فلج کننده» دانست.
در آن سو، ايران به اين جمع بندی رسيده که فشار هسته ای ايالات متحده با هدف «براندازی» دنبال می شود. اين در حاليست که اوباما تا کنون هيچگاه چنين لفظی را عليه ايران به کار نبرده است، در حالی که ميت رامنی تمايل خود به کار با گروه های داخل ايران «به منظور کمک به تغيير رژيم» را اعلام کرده است.
باراک اوباما نيز در گفت و گويی با برنامه «۶۰ دقيقه» شبکه «سی بی اس» در واکنش به مواضع رقيب خود گفت «اگر فرماندار رامنی می گويند بايد جنگی ديگر را راه بيندازيم، بيايند و [اين حرف را شفاف] بگويند.»
آنچه مسلم است در بحبوحه انتخابات آمريکا هيچ کدام از طرفين از خط و نشان کشيدن های تُند و تيز برای ايران متضرر نمی شوند، اما حل مسأله هسته ای ايران نيازمند تعامل خلاقانه و جامع و مذاکره مستقيم ميان ايران و ايالات متحده است، اقدامی که سنگ بنای خاورميانه و جهانی امن تر خواهد بود.