دو سال اعتراض در ورزش ايران چگونه گذشت

دستگيری احسان خرسندی در درگيری‌های روز عاشورای ۱۳۸۸ که در خيابان ولی‌عصر تهران اتفاق افتاد، فقط يکی از نمادهای مشارکت خانواده ورزش ايران در حوادث بعد از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری است.


خرسندی بازيکن سابق تيم پرسپوليس بود که در حين دستگيری، بازيکن کليدی تيم داماش گيلان محسوب می شد.

از مچ بندهای سبز تا پناهندگی

فقط پنج روز بعد از برگزاری انتخابات، تيم ملی فوتبال ايران در آخرين بازی اش برای راهيابی به جام جهانی ۲۰۱۰ آفريقای جنوبی، در سئول مقابل تيم ملی کره جنوبی قرار گرفت.

در نيمه نخست مسابقه مهدی مهدوی کيا، محمد نصرتی، مسعود شجاعی، حسين کعبی، جواد نکونام با مچ بندهای سبز به زمين آمدند. علی کريمی هم روی هر دو دست خود، مچ بند های سبز را بسته بود.

تلويزيون ايران که غافلگير شده بود، نماهای نزديک بازی را حذف کرده و به جای آن، از اينسرت های تکراری تماشاچيان استفاده می کرد.

اين اتفاق بازتاب گسترده ای در رسانه های بين المللی داشت. عصر همان روز در تظاهرات معترضين که حدفاصل ميدان هفتم تير تا پارک لاله برگزار شد، پلاکاردهای تشکر از بازيکنان تيم ملی، در دست عده ای از مردم ديده می شد.

منصور پورحيدری سرپرست تيم ملی اما در اين باره گفت: "مچ بندهای سبز را با نيت نذر حضرت ابوالفضل بسته بودند. بنده خودم ۲۰ سال است سبز نذری را چه در دروانی که فوتبال بازی می کردم و چه در دوران مربيگری بر دست می بندم."

گرچه همزمان فدراسيون فوتبال ايران با ارسال نامه ای به فيفا، خواستار تعيين تکليف درباره اقدام سياسی بازيکنان تيم ملی شده بود.

اين قضيه با انتقاد شديد جواد نکونام مواجه شد. از طرفی در فاصله ای کوتاه، اغلب بازيکنانی که مچ بند سبز بسته بودند از تيم ملی فوتبال ايران اعلام خداحافظی کردند.

روزنامه دولتی ايران نيز مدعی شد يکی از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت با پرداخت پول، بازيکنان تيم ملی را به اين کار ترغيب کرده است!
حضور افشين قطبی سرمربی تيم ملی فوتبال ايران همراه با وحيد شمسايی مهاجم تيم ملی فوتسال در مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوری محمود احمدی نژاد، در دنيای مجازی و رسانه های منتقد دولت به شدت خبرساز شد.

تير ۸۸ هم کلاوس تاپ مولر مربی آلمانی که برای هدايت پرسپوليس به ايران آمده بود، در آستانه امضای قراردادش بدون خداحافظی از ايران رفت.

او که در هتل لاله اسکان داشت، ضرب و شتم معترضان به نتيجه انتخابات که در پارک لاله گردهم آمده بودند را از اتاقش در طبقات فوقانی هتل لاله تماشا کرد و از فعاليت در ايران منصرف شد.

محسن شادی پاروزن ايرانی که در رقابت های روئينگ زير ۲۳ سال جهان در جمهوری چک شرکت داشت موفق شد اولين مدال طلای تاريخ ايران در اين رشته ورزشی را کسب کند.

او نيز با دستبند سبز مدال طلای خود را دريافت کرد. رسانه های دولتی در ايران برای چاپ تصوير او، مچ دستش را از عکس حذف کردند!

تماشاگران ورزش هم فضای سکوها را کاملاً سياسی کرده بودند. در رقابت های کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی جهان که سال ۲۰۰۹ در دانمارک برگزار شد، حتی برخی تماشاگران خارجی نيز با مشاهده نمادهای سبز، معترضان ايرانی را همراهی کردند.

در بازی تيم ملی فوتبال ايران و سنگاپور که در سنگاپور برگزار شد، همچنين در ديدارهای تيم ملی فوتسال ايران در بلژيک نيز شعارهای سياسی تماشاچيان ايرانی، فضای رقابت را کاملاً تحت الشعاع قرار داده بود.

اعتراضات مردم در برنامه تلويزيونی ۹۰ نيز با دادن رای دسته جمعی به يکی از گزينه های مسابقه پيامک، بدون در نظر گرفتن محتوای پرسش، از ديگر تبعات انتخابات ۲۲ خرداد بود.

پناهندگی ورزشکاران و خروج آن ها از ايران نيز اگرچه پس از انقلاب اسلامی همواره وجود داشته است، بعد از انتخابات با رشد و شتاب بيشتری همراه بود.

مينا عليزاده عضو تيم ملی قايق اژدها در جمهوری چک از اردوی ايران گريخت و به آلمان پناهنده شد. مهدی حق شعار در همين رشته ورزشی نيز در جمهوری چک از اردوی تيم ملی جدا شد و به ايران بازنگشت.

وحيد سرلک نفر پنجم جهان در جودو از آلمان درخواست پناهندگی کرد. احسان رجبی ديگر ملی پوش جودو نيز به آمريکا رفت.

تينا و تارا محمدنژاد دو خواهر نوجوان کاراته کا همراه خانواده شان در مونيخ ماندند و به ايران بازنگشتند.

محمدحسين ابراهيمی از شمشيربازی در مسابقات جهانی فرانسه از هتل تيم گريخت و ديگر بازنگشت.

بازنگشتن يک عضو تيم سنگنوردی نيز در جشنواره سنگنوردی فرانسه اتفاق افتاد. چند خبرنگار ورزشی نيز که همراه با تيم های ملی به اروپا آمده بودند، تصميم گرفتند به ايران بازنگردند.

غير از ملی پوشان نامبرده، ورزشکاران غير مطرح زيادی از کشتی گيران، پرورش اندام کارها، رزمی کارها و ساير رشته های ورزشی در کمپ های پناهندگان در کشورهای مختلف اروپايی به سر می برند.

همچنين ورزشکاران فراوانی با روش های قانونی و اخد اقامت اروپا و آمريکا از ايران خارج شدند.

اين مسئله که برای مديران ورزش ايران تبديل به يک بحران جدی شده بود، باعث شد ميزان سفرهای ورزشی به اروپا تقريباً به صفر برسد. از طرفی در معدود مسافرت های انجام شده به اروپا نيز اعضای هيات اعزامی و ورزشکاران، ناگزير به پرداخت وثيقه های سنگين می شوند.