«برخورد جمهوری اسلامی با آمار جنبه ايدئولوژيک دارد»

به تازگی و طی حکمی از سوی محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران به مرکز آمار ايران ، از اين مرکز خواسته شده است تا از انتشار آمارهايی که «احساس بدبختی» می دهند جلو گيری شود.

به نوشته روزنامه جهان صنعت ، محمود احمدی‌ نژاد روز شنبه هفته جاری در مراسمی به مناسبت روز آمار و برنامه‌ريزی از دستگاههای دولتی خواست طوری آمارها را ارائه کنند که تنها يک آمار متحد در کشور منتشر شود.

رادیو فردا با اکبر مهدی جامعه شناس وکارشناس اقتصاد سياسی در آمريکا در این باره گفتگو کرده است.


اما تاثير ارانه آمارهای درست و يا نادرست بر ساختار روانی جامعه چگونه است؟

در همه جای دنيا دولت ها برای اينکه به جامعه آمار بدهند و جامعه را آگاه کنند، حساسيتی وجود دارد که آماری که ارائه می شود ممکن است چه تاثيری بر جامعه داشته باشد؟



حالا هر چه جوامعی بازتر و دموکراتيک تر باشند، اين آمارها به صورت دست نخورده به جامعه ارائه می شود و دولت هم هيچ ترسی از اين ندارد که وقتی آمار بدی وجود دارد آن را به جامعه ارائه بدهد. چرا که جامعه با دولت خودش مشکلی ندارد و دولت خودش را لزوما متهم به پنهانکاری و کارهای خلاف نمی کند.

بنابر اين هر نوع دخالت در انتقال حقايق به جامعه، به ضرر دولت تمام می شود. تنها يک مورد هست که در مورد آن حساسيت های خاصی وجود دارد و آنهم زمانبندی گفتن اين آمارها و اين است که اين آمارها چه موقع ارائه شود؟

چرا دولت ايران موافق نيست که آمارهای دقيق تری منتشر شود؟

دولت ايران يک دولت ايدئولوژيک است. دولتهای ايدئولوژيک دنيا را به گونه ای برای شهروندان ترسيم می کنند و تصويری از خودشان به جامعه ارائه می کنند که تصويری ايده آل و ايده آليزه شده بر اساس ايدئولوژيشان است.

از آن جايی که واقعيات با اين ايدئولوژی همخوانی ندارد قاعدتا مجبورند آمار و حقايق جامعه را دستکاری کنند تا خودشان را به صورت مطلوب نشان بدهند.

آن جايی هم که چهره واقعيت سخت تر و خشن تر از آن است که بتوانند اين واقعيت ها را پنهان کنند، يا توجيه می کنند و اصلا انکارش می کنند.

بسيار پيش آمده و شما شنيده ايد که آقای احمدی نژاد در مواردی، می گويد ما اصلا چنين چيزی در ايران نداريم. خيلی راحت با يک دروغ بزرگ بر روی مسئله سرپوش می گذارند و فکر می کنند اگر مثلا اين دروغ بزرگ را تکرار کنند، يواش يواش و به آرامی جامعه هم آن را باور می کند.

جامعه به باور می رسد. نه به اين باور که آن حقيقت وجود ندارد. بلکه جامعه باور می کند که دقيقا اطلاعات نادرستی به او داده می شود. بنابر اين شنيدن اين آمارها برای جامعه ديگر حساسيتی ايجاد نمی کند. و نسبت به آن آمارها بی تفاوت می شود.

کاری که دولت ايران می کند جز نهادينه کردن بی اعتمادی نسبت به خودش چيز ديگری نيست.

در حکومت های دموکراتيک رابطه حقيقت آماری با مصلحت دولتی چگونه است؟ کدام يک برای برنامه ريزی بر ديگری ارجحيت دارند؟

در حکومت های دموکراتيک مصلحت آماری خيلی مقطعی است. و آنقدر استراتژيک نيست. در مورد جمهوری اسلامی که يک حکومت ايدئولوژيک است برخورد با آمار بيشتر جنبه ايدئولوژيک دارد تا يک برخورد زمانی و مصلحتی که نگران ميزان تنشی است که ممکن است ايجاد کند و چون مقطعی است اصلا دراز مدت نيست، آمارها هم بسا داده می شود.

اتفاقا يکی از چيزهايی که در حکومت های دموکراتيک انجام می شود، آمار با تاخير کمی ممکن است ارائه شود، اگر هم تاخيری نداشته باشد قاعدتا نحوه گزارش به گونه ای است که ضربه سنگينی به يکباره به جامعه وارد نمی کند.

اين آمارها به يکباره تيتر اخبار شب نمی شود، ولی در عين حال جامعه هميشه اين را می داند . آماری که بخصوص در رابطه با خود ماهيت جامعه است، پنهان کردنش برای دولت دردسر ايجاد می کند.

اما دولتی که صاحب همه چيز است ، دولتی که کنترل همه ابعاد جامعه را در دست می گيرد، قاعدتا هر نوع آماری که کمبودها و کاستی ها را نشان می دهد عملا نشان دهنده عملکرد آن دولت است. و مردم او را مسئول آن شرايط می دانند.