اجرای یک نمایش تازه؛ شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع به بهشت می روند!

هوشنگ توزیع همراه با همسرش شهره آغداشلو در نمایش «یک ایرانی در بهشت»

پس از اجراى چند اثر موفق نمايشى از جمله «بوى خوش عشق»، «از ماهواره با عشق» و «فرار بزرگ»، هوشنگ توزيع، بازیگر و نمایشنامه نویس ایرانی مقیم لس آنجلس، نمايش ديگرى به روی صحنه آورده است كه «يك ايرانى در بهشت» نام دارد.

در اين نمايش شهره آغداشلو، بازيگر سرشناس سينما و تئاتر، پس از حدود هشت سال دورى ، بار ديگر بر صحنه تئاتر ظاهر شده است و نقش يك فرشته بهشتى را در مقابل همسرش، هوشنگ توزيع، بازى مى كند.

شهره آغداشلو در گفت و گو با رادیو فردا با اشاره به نقدهای مثبتی که این نمایش دریافت کرده است خود را «کارمند بهشت» می داند و از کارهای آینده خود در سینمای هالیوود می گوید.

هوشنگ توزیع نیز در این گفت و گو از تمایل خود برای کنار گذاشتن کار تئاتر و روی آوردن به حرفه سینما سخن می گوید.

گزارش راديويى شهرام ميريان از اجراى اين نمايش را در آلمان بشنويد:



راديو فردا همچنین دو گفت و گوى نوروزى با شهره آغداشلو و هوشنگ توزيع انجام داده است كه در ادامه مى آيد.

راديو فردا: خانم آغداشلو، شما در سال گذشته موفقيت هاى بسيارى در عرصه سينما داشتيد، مرورى كنيم بر فعاليت سال پيش شما و جوايزى كه دريافت كرديد و فيلم هايى كه بازى كرديد.

شهره آغداشلو: سال گذشته دو كارى كه بيش از همه به آن علاقمند بودم، بيشتر از همه شكوفه داد. اولى «خانه صدام حسين بود» كه نقش سجيدا، همسر صدام حسين، جايزه امى را براى من به ارمغان آورد. فيلم ديگر، «سنگسار ثريا ميم»، فيلمى بود كه سيروس نورسته، كارگردان ايرانى تبار آمريكايى، ساخت و فيلم موفقى بود در آمريكا و در حال حاضر هم شنيده ام كه در اروپا و خاورميانه بسيار موفق است و تعداد بيشمارى به ديدنش رفتند يا دى وى دى هايش را تهيه كردند. اين بهترين هديه عيدى است كه من مى توانم داشته باشم.

در مورد هر يك از اين پيروزى ها و موفقيت هاى شما در سال گذشته مى شود ساعت ها نشست و گفت و گو كرد ولى خب در ايام نوروز هستيم و شما گويا مدتى تعطيلات مختصرى به فعاليت هاى سينمايى تان داده ايد و قصد داريد در نمايشی با نام «يك ايرانى در بهشت» همراه با همسرتان، هوشنگ توزيع، برنامه هايى را در آمريكا و اروپا به صحنه ببريد؟

بله درست است. من هفت سال از وقتى كه به هاليوود پيوستم فرصت كار تئاترى نداشتم و جراتش را هم نداشتم چون فكر مى كردم اگر بكنم، تلاقى پيدا كند چه مى شود. بعد كه خيلى دلم تنگ شده بود و حسودى مى كردم به گروه هوشنگ كه هر وقت حاضر مى شدند براى اجرايى، ديدم كه دارد مى نويسد و يك نمايش تك نفره داشت مى نوشت. رو كردم به او و گفتم نمى شود مرا به عنوان مهمان بگذارى توى نمايش؟ گفت اگر مى خواهى به عنوان مهمان بيايى، بيا در آن بازى كن. برايت مى نويسم. و نوشت و خوشبختانه چون كار خودمان است و مال شركت خودمان است با كارهاى ديگر من مى توانيم هماهنگ كنيم. وقتى كه وقت دارم آن را به اجرا بگذاريم.

يك ماه الان مرخصى برداشتم كه فقط به كار تئاتر بپردازم. البته لا به لاى آن كارهاى ديگری در اروپا خواهم كرد كه بعداً شما را حتماً در جريان مى گذارم. به هرحال تئاتر به زبان فارسى با هوشنگ توزيع به روى صحنه خواهد رفت و من يك بار ديگر فرصت اين را خواهم داشت كه تماشاگران ايرانى ام را از نزديك ببينم، وقتى چراغ ها روشن مى شوند.



بپردازيم به تئاتر تازه شما با نام «يك ايرانى در بهشت». نقش شما در اين اثر كه همسر شما نوشته و كارگردانى كرده، چيست؟


نقدهاى خوبى كه در لس آنجلس درباره اين نمايش نوشته شده، به من لقب «كارمند بهشت» داده اند. خيلى هم دلم مى خواهد بدانم شما درباره اش چه فكر مى كنيد؟

چون من هنوز نديده ام، نمى توانم اظهار نظر كنم. پس در واقع شما كارمند بهشت هستيد؟

اين طور مى گويند.

كارمند خوب بهشت و يا از كارمندان سخت گير و شايد خيلى عصبانى؟

بستگى دارد شما بهشت را چه جورى ببينيد و سخت گيرى را چگونه تعبير كنيد. سخت گيرى براى من نظم است. كارمند بهشت طرفدار نظم است. ولى خب بهشت است ديگر. از همه اين حرفها كه بگذريم، بهشت...

شما در طول تمرين هاى اين اثر نمايشى، آيا با همسرتان اختلاف نظر هم داشتيد؟ و يا اصولاً طورى شده كه شما قهر كنيد و يك روز نياييد سر تمرين؟

نه من قهر نمى كنم. هوشنگ قهر مى كند.

چند روز قهر كرد هوشنگ؟

يكى دو ساعت بود. بعد داريوش رفت آورد. داريوش ايران نژاد، همكار و دوست قديمى ما، كه نمايش «بوى خوش عشق» را با ايشان به اروپا آورديم، كمك بسيار زيادى كرد. ما هر وقت نمايش داريم اينجا، تمام دوستان از روز نخست، مثل آقاى فرهاد زانيچ خواه... فرهاد هميشه كارهاى صحنه را كرده. نقاش فوق العاده خوبى است. خيلى هم سليقه دارد. داريوش ايران نژاد هم همينطور.

هوشنگ توزیع در نمایش «یک ایرانی در بهشت» که در آلمان به روی صحنه رفته است
بنابر اين وقتى هوشنگ قهر مى كند، داريوش مى رود، مى آورد. اختلاف سليقه نداريم. ما تقريباً سليقه مان يك جور است. ولى گاهى اوقات مثلاً اگر جمله اى كه توى دهانم ننشيند به درستى، مى گويم كه: اين توى دهن من نمى نشيند، من اين طورى اين را راحت تر مى گويم. مى گويد: حالا اين را امتحان كن. مى گويم: امتحان كرده ام، مى دانم. مى گويد: پس هيچ، نمى خواهى امتحان كنى ديگر. بعد بلند مى شود مى رود. داريوش مى گويد: «آقاجان بيا ديگر، امتحان كرد. يك بار شما امتحان كن.» من امتحان مى كنم، مى گويم: نمى چرخد توى دهنم. خلاصه قبول مى كند.

از اين تئاتر كه بگذريم، درباره كارهاى سينمايى كه پيش رو داريد، اطلاعاتى در اختيار ما بگذاريد.

فيلم اول فيلم «No Game» است با خانم مارشا گرهاردن. قصه اش را خيلى دوست دارم ولى پيش از ساختن آن نمى توانم درباره اش صحبت كنم.

فيلم دوم هم فيلمى است كه تقريباً چهار سال است داريم روى آن كار مى كنيم. همراه با يك آهنگساز كانادايى، آقاى جك لينز كه پسر ايشان به ما پيشنهاد داد. هوشنگ سناريو نوشت از روى قصه اش و بالاخره امسال موفق شديم آن را آماده كنيم براى رفتن جلو دوربين. فيلمى است به اسم «مونا». بازهم يكى از كارهايى كه كردم اين فيلم براى روشن شدن اذهان عمومى و نشان دادن بخشى از تاريخ ماست.

**

پس از اين گفت و گوى ويژه با خانم شهره آغداشلو، به ديدار همسر وى هوشنگ توزيع، كارگردان و بازيگر سرشناس، تئاتر و سينما رفتم.

آقاى توزيع، چند سالى است كه با شما بيشتر از طريق تئاتر و نمايشنامه هايى كه ماه ها و حتى مى شود سال ها بر روى صحنه بوده، آشنا هستيم. اگر موافق باشيد بپردازيم به درونمايه يا پى رنگ اثر تازه نمايشى شما: «يك ايرانى در بهشت».

هوشنگ توزیع: درونمايه اين نمايش مثل بقيه كارهاى من سوژه بسيار ساده اى دارد. البته مى شود سهل و ممتنع است. تصور بفرماييد يك ايرانى در يك شرايطى مى رود توى كما و مى رود بهشت. وارد بهشت مى شود با يك مسائل تازه اى رو به رو مى شود. بايد با آن مسائل كنار بيايد. تصور كنيد ايرانيانى كه مثل ما از ايران آمده اند به خارج از كشور، با يك فضاى جديدى آشنا شده اند. حالا خودشان را بايد وفق بدهند، اين آدم هم بايد خودش را وفق بدهد با فضاى بهشت و به هرحال سئوال جواب هايى از او مى شود و ما متوجه مى شويم كه اين ايرانى كه تصادفاً رفته به بهشت، زمينى است و تمام اجزاى اخلاقيات و ذهنيت اش زمينى است. عاشق زمين است و عاشق ايران و برايش بهشت ايران است، اگر كه در آن اخلاق بهشتى باشد، در آن دموكراسى باشد، دموكراسى تعريف شده جهانى... اين درونمايه اين نمايش جديد است.

پس مى شود گفت يك تم اجتماعى - سياسى دارد؟

نمايش هاى گذشته من هم تمام اجتماعى سياسى بودند. اين درونمايه سياسى اجتماعى يك وقت مى تواند پياده شود در يك خانواده و دعواى يك زن و شوهر. يك وقت مى تواند پياده شود در مسائل هنرى مانند تلويزيون هاى ماهواره اى ۲۴ ساعته. هميشه نمايش هاى من تم اجتماعى داشته و اشاراتى هم به مسائل سياسى داشته. اما از نظر ظرف و فرم قضيه يك مقدار با تمام نمايش هاى قبلى ما فرق دارد. كمى دراما بيشتر است.

به اين ترتيب، شما هستيد و همسرتان كه نقش اصلى يا نقش هاى اصلى را در اين برنامه داريد و شما هستيد كه بازى زنده اى را ارائه مى كنيد.

خانم شهره آغداشلو نقش فرشته اى را در فضاى بهشت بازى مى كنند و من نقش آن مرد تصادف كرده را كه به بهشت رفته است.

اغلب كارهايى كه شما تا به امروز ارائه داده ايد، داراى چند شخصيت و يا بازيگر بود. اين بار فقط شما هستيد و همسرتان...

بله من فكر كردم قبل از اينكه بخواهم به طور كلى بازنشسته شوم و دور تئاتر را خط بكشم، حداقل خارج از كشور، يك كار دو نفره با شهره انجام داده باشم كه براى خودش يك تاريخ مى گذارد. استقبال مردم از اين نمايش بى حد و حساب بوده. من واقعاً شگفت زده شدم. گرچه انتظارش را داشتم ولى مردم با يك شوقى اين نمايش به خصوص را مى آيند مى بينند با اين تصور كه اين دو بازيگر تئاتر يكى به سينما رفته و در هاليوود موفق شده و يكى در تئاتر ايرانى همچنان باقى مانده و بعد از سال ها دوباره رو به روى هم قرار مى گيرند.
ما حدود هشت سالى است كه با همديگر كار نكرده بوديم. فرصتى پيش نيامد كه در مقابل هم يا در كنار هم روى صحنه تئاتر باشيم. در اين كار مردم خيلى كنجكاو و مشتاق هستند.

يعنى با ارائه اين اثر نمايشى مى خواهيد در واقع با تئاتر خداحافظى كنيد؟

به قول معروف مى گويند از دهانم خارج شد. اما به دلايلى تصور مى كنم شايد اين آخرين كار تئاترى من باشد. در اين غربت كه همه چيز سخت پيش مى رود، توان كارى به آن شكل ندارم.

تا آنجا كه من شنيده ام گويا تصميم داريد بار ديگر به سينما باز گرديد و كارگردانى فيلمى و همين طور بازيگرى را از سر بگیرید. بله؟

بله. اين فكر را دارم. اميدوارم كه بتوانم انجام دهم. در طول اجراهاى اين كار كه حدوداً يك سال طول مى كشد براى اولين بار يك سناريو نوشتم كه خودم آن را جلوى دوربين مى برم. يك تجربه در سينما خواهم داشت.

يعنى از طريق اين تئاتر مى خواهيد تجربه تازه اى را در سينما آغاز كنيد. بله؟

نه از طريق اين تئاتر نيست. البته خيلى به ما گفتند كه چرا بر اساس همين تئاتر كه اين قدر موفق است يك سناريو نمى نويسى. اما اين تئاتر به من اين فرصت را مى دهد كه روى اولين كار سينمايى ام به عنوان نويسنده و كارگردان و تهيه كننده كار كنم. چرا كه اين نمايش دو بازيگر دارد و كنترل آن يك كم ساده تر است.

پرسش آخر من اين است كه نمايش «يك ايرانى در بهشت» تا به حال در كجاها اجرا شده و به كجاها خواهد رفت؟

اين نمايش از ونكوور كانادا شروع شد، بعد به شمال كاليفرنيا به سن خوزه رفت، به شيكاگو رفت و دوباره يك اجراى مجدد در ونكوور كانادا داشتيم. در لس آنجلس اجرا كرديم. در هوستون اجرا كرديم، در دالاس اجرا كرديم. فكر مى كنم اين نهمين اجراي مان است. در تورنتو اجرا خواهيم كرد و بعد نيويورك. اما از ماه مى در اروپا خواهيم بود.

با آرزوى ديدار شما، متشكرم.

من هم از شما بسيار سپاسگزارم. از طريق ميكروفون شما دلم مى خواهد يك بار ديگر نوروز باستانى را خدمت تك تك هموطنان عزيزم در هر كجا كه هستند، تبريك بگويم و به آن دسته از مردم ايران كه سال بدى داشتند در غم شان شريك مى دانم خودم را و به نوعى خاك پاى آنها مى دانم.