شرط برای اهدای جایزه آزادپور؛ «می خواهند زنان ایرانی را ناامید و مایوس کنند»

خديجه آزادپور، اولين زن تاريخ ورزش ايران است که موفق شد در بازی های آسيایی به مدال طلای رقابت های انفرادی در رشته ووشو دست يابد.

«هر ورزشکاری که در بازی های آسيايی گوانگژو به مدال طلا دست پيدا کند، در صورتی که صاحب خانه نباشد، سند يک منزل مسکونی را در همان فرودگاه تحويل او خواهيم داد.»

اين وعده ای بود که علی سعيدلو، رييس سازمان ورزش و معاون محمود احمدی نژاد، پيش از اعزام کاروان ورزش ايران به بازی های آسيايی داد.

اما خديجه آزادپور، اولين زن تاريخ ورزش ايران که موفق شد در بازی های آسيایی به مدال طلای رقابت های انفرادی در رشته ووشو دست يابد، پس از ورود به ايران آگاه شد که اگر جايزه و پاداشش را می خواهد، بايد شوهر کند.



فريبا داوودی مهاجر، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، در گفت و گو با رادیو فردا درباره این تصميم دولت جمهوری اسلامی ایران می گوید:

فریبا داوودی مهاجر: واکنش آنی من نسبت به اين موضوع، تعجب کردن و باور نکردن اين خبر بود. اما تصميماتی که در جمهوری اسلامی گرفته می شود نه سليقه ای است و نه اتفاقی، بلکه کاملاً حساب شده و برنامه ريزی شده است و در جهت کنترل همه جانبه زنان. پس با پيش زمينه ای که از تصميمات جمهوری اسلامی در ذهن من است اين خبر را باورکردم.

فکر می کنيد گذاشتن شرط ازدواج برای تعلق گرفتن جايزه به اين دختر برنده مدال طلا دربازی های آسيايی به چه دليل است؟

از ديد جمهوری اسلامی ارزش زن نه به هويت زنانه او است و نه به دليل افتخاراتی است که آفريده، بلکه به خاطر نقشی است که بايد به عنوان همسر بازی کند. به او به عنوان يک زن جايزه نمی دهند و می گويند اين جايزه وقتی به تو تعلق می‌گيرد که زير سايه يک مرد قرار داشته باشی.

شما ببينيد زنان چه تلاشی می کنند تا بتوانند درس بخوانند، شغل داشته باشند، ورزشکار خوبی شوند يا هنرمند خوبی باشند، چون زنان نمی‌خواهند بازی را واگذار کنند و به طبقه فرودست جامعه و جنس دوم تبديل شوند. تمام تلاش زنان اين است که به موقعيت برابر خود دست يابند.

فریبا داوودی مهاجر
آيا به مردان ورزشکار هم اين گونه جايزه می دهند و به آنها هم می گويند در صورت ازدواج به شما خانه و ماشين می دهيم؟


نه، چون نگاه آنها به جنس مرد به عنوان هويت مستقل است و به زن به عنوان يک هويت وابسته. در واقع آنها به اين وسيله به تمام زنان جامعه پيام می دهند که اگر با وجود همه سختی ها و موانع اجتماعی، افتخاری هم بيافرينيد جوايز شما زمانی تحقق می يابد که کنار يک مرد قرار داشته باشيد. نگاه آنها به زن مانند يک بچه صغير است که تنها در کنار والدينش حقوق اقتصادی پيدا می‌کند.

اما يک نکته مهم تر در کنار اين تصميم وجود دارد، اين که هر عاملی که به تقويت قدرت زن بيانجامد از جمله مالکيت، ثروت و استقلال اقتصادی در جامعه ما محدود می شود.

چرا ارث زن و مرد نابرابر است؟ چرا يک زن متاهل تنها با اجازه همسرش می‌تواند شاغل باشد؟ چون شغل و پول زن را مستقل می‌کند و به او قدرت بيشتری می دهد. شهادت زن را هم به همين دليل نصف حساب می‌کنند تا در کنار شکستن کنترل اقتصادی، اعتماد به نفسش را هم کاهش دهند. بنابراين يک زن ورزشکار که طلايی شده و افتخار آفريده است نبايد آن قدر مستقل باشد که قدرتش به او اعتبار بيشتری درجامعه ببخشد. پس بايد مردی در کنار او هويت انسانی و اقتصاديش را کنترل کند.

اما شما با همه اين مسايل می بينيد که زنان ما چگونه به سمت موفقيت پيش می روند و رشد می‌کنند. واقعيت اين است که زنان ما از نظر افکار بين المللی همه طلايی هستند و خوش درخشيده اند، يعنی با وجود تمام موانع پلکان رشد و موفقيت را طی می کنند.

خانم داوودی مهاجر! خديجه آزادپور که برنده مدال طلا شده است می گويد بسيار دلسرد شده چون شبانه روز تلاش کرده است و با توجه به اين که به جای مايو لباس پوشيده و بلند بر تن داشته کار به طور مضاعف برای او سخت بوده است. شما فکر می‌کنيد مسئولان ورزشی برای دلسردی ورزشکاران زن اهميتی قائل هستند؟

چند روز پيش هم يکی از اعضای مجمع مدرسين حوزه علميه قم گفت زنان نبايد به مسابقات بين المللی بروند. اصولا نگاه جمهوری اسلامی به زن درهمه ابعاد نگاهی نيست که دارای يک هويت مستقل باشد، پس دلسردی زنان هم برای آنها چه بسا خوب باشد. يعنی طوری عمل کنند که زنان درهمه عرصه ها چه ورزشی و چه اقتصادی و اجتماعی به نوعی نا اميد و دلسرد شوند و بازی را در قدرت، ورزش و علم واگذار کنند. اما انتخاب همه زنان جامعه ما اين است که به رغم همه مشکلات، عدالت جنسيتی را که بايد وجود داشته باشد و امروز از آنها ستانده شده، به هر وسيله ای دوباره به دست بياورند.

اتفاقی که برای زنان جامعه ما رخ می دهد مسئله ای نيست که فقط ابعاد خانوادگی و زندگی خصوصی را در بر گيرد، بلکه تاثيرات آن بر می گردد به توزيع قدرت و ثروت در کل جامعه.

شما ببينيد زنان چه تلاشی می کنند تا بتوانند درس بخوانند، شغل داشته باشند، ورزشکار خوبی شوند يا هنرمند خوبی باشند، چون زنان نمی‌خواهند بازی را واگذار کنند و به طبقه فرودست جامعه و جنس دوم تبديل شوند. تمام تلاش زنان اين است که به موقعيت برابر خود دست يابند.