مطبوعات در ایران؛ «قدم زدن بر خط قرمز باریک»

  • نیوشا بقراطی

سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران را بزرگترین زندان خاورمیانه با ده روزنامه نگار در حبس معرفی کرده است.(عکس: AFP)

«هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد؛ و در کسب اطلاعات و افکار، و در اخذ و انتشار آن با تمامی وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»


برای پاسداشت همین جمله ، یعنی ماده نوزدهم منشور جهانی حقوق بشر بود که سازمان ملل متحد روز سوم ماه مه را به عنوان روز آزادی مطبوعات تعیین کرد. روزی برای ادای دین به حق «دانستن»؛ حقی که به گفته ناظران مطبوعات، لابلای صفحات نشریات ایران سخت جستجو می شود؛ سخت یافت می شود؛ و مشکلات آن، گاه به سختی گریبانگیر دست اندرکاران مطبوعات می شود.


«بزرگترین زندان خاورمیانه»


«ماه ها در سلول انفرادی تحت شکنجه بودیم. شکنجه ها جسمی و البته عمدتا روحی بود که ما را وادار کرد به اعتراف اجباری. شکنجه هایی مثل کتک زدن، سلول انفرادی، توهین، تحقیر، تهدید خانواده، تهدید به بازداشت اطرافیان.»


این، خاطرات یکی از همان دست اندرکاران مطبوعات است. شهرام رفیع زاده چهار سال پیش دبیر سرویس فرهنگی روزنامه اعتماد بود و وبلاگر. شهرام پس از گذراندن چند ماه در زندان های تهران اکنون ساکن کاناداست. اتهام او «اقدام علیه امنیت ملی» بود؛ و ابزارش، نوشتن.


وبلاگ های ایرانی در باره روز جهانی مطبوعات چه می گویند؟ کلیک کنید


طی تنها یک سال گذشته ۶۷ نفر از همکاران شهرام رفیع زاده - از روزنامه نگاران ایرانی - پایشان به زندان و بازداشت گشوده شده است. برخی در زندان باقی مانده اند؛ و شماری بیشتر پس از مدتی، کوتاه یا بلند، آزاد شدند.


از همین روست که سازمان گزارشگران بدون مرز، یکی از نهادهای مستقل نظارت برحقوق مطبوعات، ایران را همچنان چون سال های پیش بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه می داند؛ با ده روزنامه نگار در حبس.


در حال حاضر، شاخص آزادی بيان تنها در ۱۰ کشور جهان وخيم تر از ايران برآورد می شود.

این حبس، البته تنها به روزنامه نگاران محدود نمی شود، بلکه بسیاری از روزنامه ها نیز در همان روزها و ماه های نخست تولد، به پشت میله های بلند توقیف رانده شدند.


به گفته رضا معینی، مسئول بخش ایران در سازمان گزارشگران بدون مرز «روند توقیف مطبوعات در ایران که از سال های دور آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد؛ با این تفاوت که توقیف روزنامه ها اخیرأ در شهرستان ها هم گسترش پیدا کرده است.»


وی در خصوص صدور و اجرای حکم زندان برای روزنامه نگاران ایرانی می گوید: «با اینکه شاهد بودیم که در جهان، چند کشور از اردیبهشت سال گذشته تا امسال، حبس برای روزنامه نگاران را از لیست جرائم حذف کرده اند، اما با این حال در ایران همچنان این روند ادامه دارد.»


پژوهشگر سازمان گزارشگران بدون مرز تاکید می کند که «عملا نمی توانیم از چیزی به نام آزادی مطبوعات در ایران صحبت کنیم. آنچه می گوییم تشدید سرکوب مطبوعات در ایران است.»


جمهوری اسلامی ایران چنین اتهاماتی را از اساس رد می کند. مقامات ایران می گویند که پذیرای انتقاد هستند و تنها با کسانی برخورد می شود که امنیت ملی کشور یا نظام جمهوری اسلامی را به خطر بیاندازند؛ و یا به مقدسات توهین کنند.


یکی از کسانی که با چنین طرز تلقی و استدلالی از سیاست های فرهنگی و مطبوعاتی ایران دفاع می کند، سعید رجایی خراسانی است، تحلیلگر و نماینده سابق جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد. به اعتقاد وی «الان اگر کسی بخواهد انتقادی از نظام، از مدیریت دانشگاه، یا غیره بکند، مشکلات قبل از انقلاب را ندارد.»


همین گروه از افراد، در عین حال به وجود خطوط قرمز در آزادی بیان اذعان دارند؛ و نه تنها اذعان، بلکه اعتقاد.


آقای رجایی خراسانی می گوید: «این طور هم نیست که هر کس علیه هر نهادی هر مطلبی که بخواهد، بگوید؛ نه! مثلأ ولایت فقیه. می توانید از نظام ولایت فقیه؛ از مفهوم و فلسفه آن انتقاد کنید، ولی اگر بخواهید از این ولی فقیه (آیت الله خامنه ای) انتقاد کنید دچار زحمت می شوید. این حق است.»


محدودیت های آزادی بیان


ناظران مطبوعات رد پا و ریشه های اعمال محدودیت بر آزادی بیان در ایران را در گذشته های دور دنبال می کنند؛ شاید از همان روز نخست شکل گیری پدیده ای مدرن به نام روزنامه. روزی که «کاغذ اخبار» نخستین روزنامه تاریخ ایران، اجازه نشر یافت؛ با مجوزی ممهور و «مزین به مهر همایونی»، از دربار محمد شاه قاجار.


  • «این طور هم نیست که هر کس علیه هر نهادی هر مطلبی که بخواهد، بگوید؛ نه! مثلأ ولایت فقیه. می توانید از نظام ولایت فقیه؛ از مفهوم و فلسفه آن انتقاد کنید، ولی اگر بخواهید از این ولی فقیه (آیت الله خامنه ای) انتقاد کنید دچار زحمت می شوید. این حق است.»
سعید رجایی خراسانی

از همان روز نخست بود که نطفه نظارت و مجوز و اجازه در واژه نامه مطبوعاتی ایران جای گرفت.



اگرچه مجوز و نظارت در تاریخ پر فراز و نشیب مطبوعات در ایران همواره جزیی از سیاست خبری بوده، اما شدت و ضعف آن و همچنین نحوه اجرایش در دوره های مختلف، تفاوت های چشمگیری داشته است.


در حال حاضر، انگشت اتهام شمار زیادی از روزنامه نگاران و روزنامه خوانان به دولت محمود احمدی نژاد نشانه رفته است، و به سیاست های مطبوعاتی او که «بدیع» توصیف می شود.


به باور حسین باستانی، روزنامه نگار مقیم پاریس، تغییر سیستم نظارتی طی دوران زمامداری آقای احمدی نژاد، عرصه را بر مطبوعاتی ها تنگ تر کرده است.


وی می گوید: «در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بعضا در مواردی، این سابقه را داشتیم که دستور العمل هایی به مطبوعات می رفت که مثلا شورای عالی امنیت ملی در موارد مشخصی، چیزهایی را به مطبوعات می فرستاد که در این مورد خاص، حق ندارید چیزی بنویسید.»


به گفته این روزنامه نگار مقیم فرانسه، شرایط آن دوران اما پس از آغاز به کار دولت محمود احمدی نژاد تفاوتی اساسی کرد: «اکنون شورای عالی امنیت ملی از طریق وزارت ارشاد به مطبوعات می گوید که چه مطالبی را باید بنویسید!»


آقای باستانی در اشاره به نمونه ای از اقدام اخیر می گوید: «یک مورد آن که اخیرا خیلی سر و صدا کرد، موردی بود که در آن شاید برای حدود پنجاه مساله تعیین تکلیف شده بود؛ که مثلأ در خصوص پرونده هسته ای این موارد باید نوشته بشود؛ در خصوص انتخابات این چیزها باید نوشته بشود. [این فهرست] حتی ادامه پیدا می کرد تا مثلا اینکه در خصوص مسائل یمن چه چیزهایی باید نوشته شود.»


وی تاثیر چنین اقداماتی را «تهی شدن مطبوعات از جذابیت» و «عدم موفقیت در ارتباط با مخاطب» برآورد می کند؛ پیامدهایی که نهایتأ به فاصله گرفتن جامعه و نشریه منجر می شود.


«رکن چهارم»، «ستون جامعه مدنی» ، «نماینده افکار عمومی»؛ این ها اصطلاحاتی اند که در طول سال ها با نام مطبوعات مترادف شده اند. اما چرا؟ تاثیر مطبوعات آزاد بر جامعه چیست؟ و یا بهتر بگوییم؛ اعمال محدودیت بر مطبوعات می تواند چه پیامدی برای جامعه ایران به دنبال داشته باشد؟


از سازمان گزارشگران بدون مرز، رضا معینی معتقد است که «تمامی مسائل و مشکلات اجتماعی، فقر و فساد که روز به روز در حال گسترش است، در سایه سکوت رشد می کند.»


وی می گوید که در گزارشگران بدون مرز تحقیقی انجام داده است بر سال هایی که مطبوعات می توانستند «بخشی از مسایل را» آزادانه بیان کنند، و مورد خاصی که در این تحقیق تحت بررسی قرار گرفت، میزان تصادفات در تعطیلات نوروزی بود: «واقعیت این است که در سال هایی که مطبوعات به طور نسبی آزاد بودند و در این رابطه ، که مساله بسیار مهمی هم به شمار می رود مطلب نوشتند، این نوشته ها در کم شدن تصادفات تاثیر داشته است.»


البته افول شاخص های آزادی مطبوعات طی یک سال گذشته تنها مختص به ایران نبوده است. بنا بر گزارش سالانه ای که مؤسسه خانه آزادی ( Freedom House ) به مناسبت روز جهانی مطبوعات منتشر کرده آزادی بیان در تمامی جهان عقب نشسته است.


اما در همين فهرست هم اگر کماکان بخواهيم نام ايران را بيابيم بايد از روی نام ۱۸۴ کشور رد شويم. رتبه ۱۸۵ متعلق به ايران است.


در حال حاضر، شاخص آزادی بيان تنها در ۱۰ کشور جهان وخيم تر از ايران برآورد می شود.