دیدگاه ها: جنبش دانشجویی ایران و چالش های پیش رو

  • جواد کوروشی

دانشجویان معترض از طیف های گوناگون، سیاست دولت محمود احمدی نژاد در برابر خود را اجرای بی سر و صدای یک «انقلاب فرهنگی» دیگر می خوانند.

در دو هفته گذشته شماری از دانشجویان در شهرهای محتلف با بزرگداشت روز شانزدهم آذر روز دانشجو اعتراض ها و خواستهای صنفی - سیاسی خود را مطرح کردند.


اعتراض های دانشجویی و بزرگداشت روز دانشجو در شماری از دانشگاه ها زمانی برگزار شد که دولت جمهوری اسلامی و گروه های دانشجویی وابسته به دولت ظاهرا چندان علاقه ای به یاد کردن از این روز نداشتند.


در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ چند ماهی پس از برکناری دولت محمد مصدق و در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رییس جمهوری آمریکا به ایران، سه دانشجو به نام های احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا بر اثر شلیک نیروهای نظامی کشته شدند.


اما پیش از بزرگداشت روز دانشجو و اعتراض های دانشجویان به بهانه این روز، در ماه های گذشته نیز دانشگاه های ایران شاهد جنب و جوش و اعتراض دانشجویان به دستگیری همکلاسان خود و به حضور محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری در دانشگاه پلی تکنیک امیر کبیر و دانشگاه تهران بود.


دانشجویان معترض از طیف های گوناگون، سیاست دولت محمود احمدی نژاد در برابر خود را اجرای بی سر و صدای یک «انقلاب فرهنگی» دیگر می خوانند که به گفته آنان، اين بار اگرچه بی صداتر اما فراگيرتر در حال اجراست.


بررسی وضعیت کنونی جنبش دانشجویی در ایران، موضوع برنامه دیدگاه های این هفته رادیو فرداست در گفت و گو با سه دانشجوی پیشین و سه استاد دانشگاه فعلی.


جنبش دانشجویی ایران «سیاست زده» است


دکتر سعید پیوندی، کارشناس آموزش و پرورش و استاد دانشگاه در پاریس با اشاره به اینکه از ابتدای انقلاب تاکنون حرکت های سیاسی دانشجویی با وجود افت و خیزهایی در جریان بوده اند، می گوید: اگر اسم این اعتراض ها را جنبش دانشجویی بگذاریم، می شود گفت که جنبش دانشجویی وجود داشته است.


  • مشکل اساسی جنبش دانشجویی در ایران این بوده است که این جنبش سیاست زده است؛ بدین معنی که نتوانسته است به مسائل صنفی دانشجویی بپردازد و در کنار آن مسائل سیاسی هم مطرح کند.
سعید پیوندی

همزمان اما دکتر پیوندی با مقایسه جنبش دانشجویی در ایران با جنبش دانشجویی در فرانسه می گوید: مشکل اساسی جنبش دانشجویی در ایران این بوده است که این جنبش سیاست زده است؛ بدین معنی که نتوانسته است به مسائل صنفی دانشجویی بپردازد و در کنار آن مسائل سیاسی هم مطرح کند.


به همین دلیل، به باور آقای پیوندی جنبش دانشجویی در ایران از بسیج توده های دانشجویی ناتوان مانده است و نتوانسته است جنبش «اصیل» دانشجویی را راه اندازی کند.


به اعتقاد دکتر پیوندی، «جنبش دانشجویی باید طرح خواست های صنفی را در کانون فعالیت های خود قرار دهد تا با بسیج توده های دانشجو و دفاع از خواست های روز آنان بتواند مسائل سیاسی عام را هم مطرح کند.»


آقای پیوندی می گوید: در ایران دو میلیون و ۴۰۰ هزار دانشجو داریم اما جنبش دانشجویی قادر به جمع آوری تنها شاید پنج هزار دانشجو باشد. بنابراین جنبش دانشجویی در ایران بیشتر سمت گیری سیاسی داشته است تا توجه به خواست های صنفی دانشجویان.


وی می افزاید: اگر چه شرایط سیاسی ایران تا حدودی و بخشی از این انتقاد را توجیه می کند اما اساس انتقاد به این بر می گردد که جنبش دانشجویی نتوانسته است جنبش اصیل صنفی دانشجویی را سازماندهی کند.


به گفته آقای پیوندی، «جنبش دانشجویی باید کار خود را اساسا حول خواست های دانشجویان، مسائل آموزشی در دانشگاه و آزادی پژوهش و آزادی اظهار نظر برنامه ریزی کند.»


آن چیزی که جنبش دانشجویی به گفته آقای پیوندی، فاقد آن است نبود یک جنبش سندیکایی دانشجویی است آن چنان که مثلا در فرانسه وجود دارد.


وی خاطر نشان می کند: تمرکز جنبش دانشجویی در ایران بر روی مسائل سیاسی باعث دور ماندنش از توده دانشجو شده است بنابر این باید یک پروژه صنفی دانشجویی را با هدف بهبود وضع دانشگاه و آموزش سازماندهی کرد.


وظیفه احزاب بر دوش جنبش دانشجویی


دکتر فاطمه حقیقت جو، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه در کانتیکات آمریکا بر خلاف نظر آقای پیوندی می گوید: جنبش دانشجویی از زمان ایجاد دانشگاه در ایران وجود داشته است و در شرایط و زمان های گوناگون به وظایف خود عمل کرده است هرچند که به گفته وی، ایراداتی هم به آن وارد است.


  • «چون در ایران احزاب سیاسی وجود نداشته اند که خواست های سیاسی را مطرح کنند، بار این کار بر دوش دانشجویان گذاشته شده است.»
فاطمه حقیقت جو

خانم حقیقت جو می گوید: چون در ایران احزاب سیاسی وجود نداشته اند که خواست های سیاسی را مطرح کنند، بار این کار بر دوش دانشجویان گذاشته شده است و به آنجا انجامیده که جنبش دانشجویی در ایران بیشتر ماهیتی سیاسی پیدا کند و این «سیاسی گری» بخشی از هویت این جنبش شود.


به باور خانم حقیقت جو، این طور نیست که جنبش دانشجویی به مسائل صنفی دانشجویان توجه نکرده است. منتهی برای بحث در این باره باید به میزان آزادی آکادمیک و امنیت دانشجویان و تشکل های دانشجویی هم توجه داشت.


به گفته خانم حقیقت جو، «جنبش دانشجویی در ایران وجود دارد، اصیل و زنده است و به همین دلیل هم در حد خود تاثیر گذار است. مشکل آن جا است که دو موضوع با هم قاطی می شوند: از یک سو ما توقع داریم که این جنبش در حد گسترده ای تاثیر گذار باشد اما همزمان خواهان محدود کردن آن در حد خواست های صنفی هستیم.»


خانم حقیت جو مقایسه جنبش دانشجویی در ایران با جنبش دانشجویی در فرانسه را نادرست می داند و می گوید: اگر بنا بود که همه دو میلیون و ۴۰۰ هزار دانشجو در ایران وارد فعالیت های صنفی شوند که دیگر دولتی نمی توانست سر کار بماند. بنابراین خیلی طبیعی است که درجه شرکت دانشجویان در فعالیت های صنفی و سیاسی به درجه امنیت برای دانشجویان بستگی دارد. دولت در ایران، دانشجو و جنبش دانشجویی را به رسمیت نمی شناسد که حاضر باشد با او وارد مذاکره شود. بنابراین نمی توان در خلاء تحلیل کرد.


در پاسخ به آقای پیوندی، خانم حقیقت جو می گوید: دانشجویان ایران به خواست های صنفی مانند آزادی آموزش و آزادی استاد در طرح نظرات آکادمیک خود توجه داشته اند که مهمترین نمونه آن دفاع از هاشم آغاجری است که به خاطر طرح نظرات خود در دانشگاه به اعدام محکوم شده بود.


حضوری سیاسی و صنفی


دکتر مهرداد درویش پور، استاد دانشگاه در رشته علوم اجتماعی در استکهلم در سوئد با اشاره به موقعیت ویژه اجتماعی، آموزشی و سیاسی دانشجویان و دماسنج خواندن آنان در جامعه می گوید: دانشجویان به دلیل حساس بودن نسبت به مسائل جامعه در تمام دنیا نتوانسته اند از پرداختن به مسائل سیاسی کنار بمانند. بنابر این حضور دانشجویان در بیشتر کشورها حضوری سیاسی بوده و نه تنها صنفی.


  • «در حال حاضر دو گرایش عمده در جنبش دانشجویی در حال شکل گیری است: یکم دفتر تحکیم وحدت از یک جریان طرفدار به اصطلاح طلبی دینی روز به روز با استفاده هرچه بیشتر از کلام سکولار و دموکراتیک از مذهب فاصله می گیرد و دوم اینکه ما شاهد یک گردش به چپ جنبش دانشجویی هستیم.»
مهرداد درویش

آقای درویش پور هم نبود احزاب سیاسی در ایران را دلیلی بر سیاسی بودن جنبش دانشجویی می داند و می گوید: اتفاقا اصالت جنبش دانشجویی در مداخله گری سیاسی آن علیه استبداد و زورگویی بوده است. بنابراین جنبش دانشجویی ایران چه در زمانی که طرفدار نیروهای ملی، چه در زمانی که دنبال نیروهای چپ رفته بود و چه در زمانی که از اصلاح طبی دفاع می کرد و چه امروز که گفتمان های جدیدی در میان آن در حال شکل گیری است، همواره در تاریخ معاصر ایران حیاتی نیرومند داشته است.


دکتر درویش پورمعتقد است: در حال حاضر دو گرایش عمده در جنبش دانشجویی در حال شکل گیری است: یکم دفتر تحکیم وحدت از یک جریان طرفدار به اصطلاح طلبی دینی روز به روز با استفاده هرچه بیشتر از کلام سکولار و دموکراتیک از مذهب فاصله می گیرد و دوم اینکه ما شاهد یک گردش به چپ جنبش دانشجویی هستیم که از شانزدهم آذر سال گذشته خود را نشان داد.


به گفته آقای درویش پور، اساسا تمایل به «تحقیر ترس و استبداد در جنبش دانشجویی درحال رشد است.»


آقای درویش پور می گوید: پولاریزاسیون سیاسی که در درون جنبش دانشجویی صورت گرفته به آن انجامیده است که بخش قابل توجهی از جنبش دانشجویی تمایلات سوسیال دموکراتی پیدا کند که گاه به نام جمهوریخواه عرض اندام کرده و گاه در قالب های عمومی و دموکراسی خواهی و غیره.


به عقیده آقای درویش پور، «اگر این تنوع با شفافیت بیشتری امکان بروز پیدا کند این شانس وجود دارد که گردش به چپ جنبش دانشجویی یک گردش افراطی نباشد بلکه ضمن دفاع از هویت مستقل خود دیالوگ و همکاری با دیگر گروه های جامعه را دنبال کند و از خطاهای گذشته یعنی ایدئولوژیک گرایی دور بماند.»


خطری که، به گفته آقای درویش پور، جنبش دانشجویی را تهدید می کند نه اصیل بودن و یا اصیل نبودن آن بلکه «تفرقه» است.


به گفته آقای درویش پور، اگر جنبش دانشجویی قرار بود تنها به خواست های صنفی بسنده کند نمی توانست چنین حساسیتی را بر انگیزد و در خاطره ها بماند.