ايران، برزيل و تركيه و شعار تعامل هسته اى به جاى تقابل هسته اى: اين خلاصه رويدادى بود كه روز دوشنبه، توجه رسانه هاى جهان را به خود جلب كرد.
توافق مشروط ايران با دو عضو غير دائم شوراى امنيت سازمان ملل (تركيه و برزيل) براى انتقال ۱۲۰۰ كيلوگرم اورانيوم غنى شده به غلظت ۳.۵ درصد ايران به تركيه در برابر تحويل گرفتن ۱۲۰ كيلوگرم سوخت هسته اى ۲۰ درصد براى راكتور اميرآباد و كاربرد در زمينه پزشكى در ايران. به گفته ايران مشروط به اينكه ايران در مذاكره با گروه وين يعنى آمريكا، فرانسه و روسيه و نمايندگان آژانس بين المللى انرژى هسته اى بر سر جزييات نحوه توليد سوخت به توافقى قطعى برسند. و البته در صورت عدم تصويب چهارمين قطعنامه تحريم عليه ايران در شوراى امنيت سازمان ملل.
رويدادى كه به گفته آگاهان سياسى تحولى در موضع رسمى ايران است. از آن رو كه تهران تاكنون پافشارى مى كرد كه مبادله سوخت بايد حتماً در داخل ايران انجام گيرد. اما اين سمت گيرى، واشنگتن را كه مى گويد تهران زير پوشش برنامه صلح آميز هسته اى در تلاش براى توليد سلاح اتمى است، راضى نكرد. زيرا به گفته مسئولان آمريكايى حتى با توافق ايران- تركيه- برزيل غنى سازى اورانيوم در خاك ايران كه مى تواند براى توليد سلاح اتمى هم به كار گرفته شود، به جاى خود باقى است.
برخى از آگاهان سياسى مى گويند ايران با تغيير موضع خود اصطلاحاً توپ را در زمين حريف انداخته تا شايد بتواند با اين اقدام جلوى صدور چهارمين قطعنامه تحريم عليه خود را بگيرد. برخى ديگر از صاحبنظران هم بر آنند كه اقدام ايران نشان دهنده كارى بودن افزايش فشارهاى بين المللى بر تهران است.
به ويژه كه روسيه و چين به رغم تاكيد بر ديپلماسى، براى بار چهارم سرانجام در كنار آمريكا، فرانسه و بريتانيا، سه عضو ديگر شوراى امنيت قرار گرفتند.
آگاهان سياسى هنوز مى گويند عدم اعتماد ميان تهران و واشنگتن اصطلاحاً بيدى نيست كه با بادى چون ابتكار ايران، تركيه و برزيل بلرزد. اما همين آگاهان سياسى گاه در باره علت اين عدم اعتماد متقابل، نظرهاى متفاوت و گاه متضاد دارند.
برنامه اين هفته ديدگاه ها نمونه اى از اختلاف نظر صاحبنظران سياسى ايران را درباره علت لاينحل ماندن پرونده هسته اى ايران و راه هاى حل اين مسئله بازتاب مى دهد كه گاه به مشاجره هم مى انجامد.
ميهمانان برنامه اين هفته عبارت اند از: منصور فرهنگ، اولين سفير ايران در سازمان ملل متحد پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و استاد علوم سياسى كالج بنينگتون در ايالت ورمونت آمريكا، هوشنگ امير احمدى، مدير مركز خاورميانه شناسى دانشگاه راتگرز آمريكا در نيوجرسى و بنيانگذار شوراى ايرانى آمريكايى، نهادى كه براى بهبود مناسبات تهران و واشنگتن تلاش مى كند و رسول نفيسى، استاد جامعه شناسى دانشگاه استرير در نزديكى واشینگتن و تحليلگر سياسى.
سمت گيرى مشترك ايران، تركيه و برزيل براى فرستادن مقدارى از اورانيوم غنى شده ايران به تركيه و مبادله سوخت اتمى تا چه حد مى تواند اختلاف نظر بر سر برنامه هسته اى ايران را كاهش دهد؟
منصور فرهنگ: بستگى به نيت ايران دارد. اگر ايران اين نيت را دارد كه با آمريكا به طور مشخص و بعد با اروپا وارد مذاكره اى شود كه بتوانند به راه حلى برسند كه براى طرفين قابل تحمل باشد، يعنى ايران نيت انعطاف داشته باشد، اين مى توانست وسيله اى باشد كه با اين بيانيه سياسى كه بيشتر بيانيه بود تا توافقنامه، قدمى در جهت گفت و شنود اصلى بردارد.
اگر نيت ايران اين بوده، مى تواند اين اقدام مثبت باشد. ولى اگر نيت ايران اين بوده كه با انجام اين كار جلوى صدور قطعنامه جديدى در شوراى امنيت را بگيرد و يا سعى كند چين و روسيه را از راى دادن به اين قطعنامه باز دارد، تاثيرى ندارد و حتى اگر قطعنامه بعدى شوراى امنيت تغييرى در تحريم هاى اقتصادى عليه ايران نباشد، همين كه پرونده ايران در شوراى امنيت باقى مى ماند، به ضرر ايران است و ادامه اين تقابل.
بعد از انتشار سند ايران، تركيه و برزيل، آمريكا پيش نويس چهارمين قطعنامه تحريم ايران را به سازمان ملل ارائه كرد. وزير خارجه تركيه بعد از انتشار سند سه كشور، گفت كه باراك اوباما در زمان كنفرانس امنيت هسته اى در واشنگتن، تركيه را تشويق كرده بود كه با ايران به نتيجه برسد. البته مسئولان آمريكايى گفتند ارتباط مستقيمى در جريان آن كنفرانس بين اوباما و نمايندگان تركيه برقرار نشد. از مجموع اينها چه برداشتى مى شود كرد در اين مورد كه نظر واشنگتن در باره بيانيه مشترك سه كشور چيست؟
هوشنگ امير احمدى: من هفته پيش ايران بودم. چهار بار ايران رفته ام و به عنوان كسى حرف مى زنم كه درگير اين مسئله هستم. من اعتقاد دارم كه نيت ايران در رابطه با رسيدن به يك راه حل با آمريكا سر مسئله غنى سازى خوب است. برزيل و تركيه را هم وارد ميدان نكرده كه بخواهد سر آنها كلاه بگذارد. براى اينكه براى ايران، برزيل و تركيه بسيار مهم شده اند. بنابراين مى خواهم به آقاى فرهنگ اين را اطمينان بدهم كه اينها نيت شان براى اينكه بخواهند با آمريكا به يك نتيجه اى برسند، خوب است. البته خوبى نسبى است و بستگى دارد كه اين طرف چگونه برخورد كند.
طرف آمريكايى هم اين نظر را دارد كه ايران حسن نيت دارد؟
«عكس العملى كه آمريكا به اين جريان توافق نشان داد، من مطمئن نيستم كه آمريكا نيت خوبى دارد. من فكر مى كنم برخورد آمريكا به اين جريان دوگانه است. مثلاً كاخ سفيد يك برخورد مثبتى داشت درحالى كه وزارت امور خارجه و خانم كلينتون عكس العمل بسيار منفى نشان داد. اين نشان مى دهد كه بين آقاى اوباما و خانم هيلارى كلينتون سر ايران هيچ توافقى وجود ندارد.
مشكل دوم اين است كه آقاى احمدى نژاد در اين چند وقت گذشته هرچه بيشتر سعى كرده از اوباما تعريف كند و بگويد ما تنها اميد تو هستيم و مى خواهيم تو را موفق كنيم و در مقابل خيلى شديد سعى كرده هيلارى كلينتون را بكوبد. هيلارى به يك شكلى مسئله شخصى پيدا كرده با آقاى احمدى نژاد.»
آقاى نفيسى شما هم نظرتان را در مورد وضعيت اين بيانيه و موضع آمريكا بگوييد.
رسول نفيسى: ايران كه تخصص در سوختن فرصت ها دارد، در موقعيتى كه اوباما احتياج داشت، به جريان مبادله سوخت تن نداد و با رفتار بسيار عجيب و خارج از نرم ديپلماتيك از يك طرف قول داد و از يك طرف زد زيرش. آن زمان براى اوباما اين جريان مهم بود و مى توانست آغاز توافق هاى ديگر باشد كه موضع ايران را از دردسرهاى دولت آمريكا خارج کند. ولى ايران بازى درآورد و سرانجام معلوم نيست به چه دليلى الان يك قول ديگرى داده كه توافقنامه نيست و بيانيه است.
از آن طرف دولت اوباما ديگر آن چنان احتياج فورى فوتى به اين همكارى ايران ندارد. به خصوص كه انتخابات ماه نوامبر نزديك مى شود و اينها نمى توانند هيچ نوع انعطافى نسبت به ايران نشان دهند. چون دولت اوباما و دمكرات ها تحت فشارند از طرف جمهوريخواهان و اگر چنين توافق يا حمايتى شود يا انعطافى نشان داده شود، مورد سوء استفاده وسيع جمهوريخواهان و مسيحيان بنيادگرا قرار مى گيرد.
بنابر اين انعطافى كه ايران (لااقل روى كاغذ) نشان داده، تاريخ مصرفش گذشته و از لحاظ تغيير روش دولت آمريكا نقش چندانى بازى نخواهد كرد.
ایران و توانایی ساخت سلاح هسته ای
منصور فرهنگ مى گويد ايران از سال ۸۵ بر آن بوده كه به توانايى ساخت سلاح هسته اى دست يابد:
«ايران كتمان مى كند كه چنين قصدى دارد. دنيا و حتى روسيه و چين به ايران سوء ظن دارند و مى گويند نيت اصلى ايران دستيابى به سلاح هسته اى است. اينكه اين توانايى تبديل به عمل مى شود يا نه، مسئله اى است براى آينده. اگر ايران مى خواست اين خواست را حداقل براى مدتى به تعويق بياندازد و با آمريكا در جهت عادى سازى روابط حركت كند، آن زمانى كه اوباما به ايران پيام داد كه بياييد صحبت كنيم، ايران مى توانست گروهى را انتخاب كند و درباره مسائل مختلف و مطالبات دو طرف وارد مذاكره شود. ايران اين كار را نكرد. اين بيانيه سياسى يا اين توافقنامه به خودى خود نه ارزش حقوقى دارد و نه تعهدى براى كسى ايجاد مى كند. ضمنا در اين بيانيه گفته اند كه اين بيانيه كوچكترين تغييرى در تصميم ايران به ادامه غنى سازى اورانيوم بدون هيچ محدوديتى نمى دهد. بنابراين سوء ظن آمريكا يا اروپا، آژانس بين المللى انرژى اتمى بر مبناى اين تضادها و ابهام هايى است كه در موضع ايران وجود دارد. فقط و فقط در يك مذاكره دوجانبه بين ايران از يك سو و آمريكا و اروپا از سوى ديگر قابل بررسى و حل و فصل است.»
«من شخصاً تا اين زمان به هيچ وجه اعتقاد ندارم كه ايران مى خواهد از تصميم بيست ساله خود براى پيگيرى در جهت كسب توانايى براى ساخت سلاح هسته اى عدول كند. شايد هم اين موضع ايران در چارچوب معادلات قدرت ايران قابل دفاع باشد. آن سئوالى است جدا. اگر آن قابل دفاع است، اين كتمان دائمى ايران كه اصلاً چنين نيتى ندارد و اين خلاف شرع است و تقيه كردن كه در نماز جمعه جنتى و شركاء گفتند، ديگر به كلى بى معنى مى شود. كوچكترين اختلافى هم بين اوباما و هيلارى كلينتون وجود ندارد. هميشه در سياست خارجى آمريكا صداهاى متنوعى از وزارت خارجه و تشكيلات كاخ سفيد بيرون آمده. موضوع اين است كه نخبگان سياست خارجى آمريكا اكثريت قريب به اتفاق شان علاقمند به حل مسالمت جويانه مناقشه هسته اى ايران اند و اين آمادگى را دارند كه به راه حلى برسند كه براى طرفين قابل تحمل باشد. مثلاً اجازه دهند كه ايران غنى سازى اورانيوم را در داخل كشور تا ۳.۵ درصد ادامه دهد تحت نظارت آژانس بين المللى انرژى هسته اى، پروتكل الحاقى را بپذيرند و اطمينان بدهند در عمل كه از ۳.۵ درصد بالا نمى رود. ايران اين كار را نكرده و تا اين كار را نكند، سوء ظن ادامه خواهد داشت و ادامه پرونده ايران در دستور كار شوراى امنيت فقط مى تواند خطرى براى امنيت و رفاه جامعه ايران باشد.»
آقاى اميراحمدى، آيا استدلال آقاى فرهنگ شما را قانع كرد كه انطباقى وجود دارد بين موضع گيرى كاخ سفيد و وزارت امور خارجه؟
«آنچه را كه شنيديم با حرفى كه آقاى فرهنگ مى زند، مغايرت دارد. آقاى فرهنگ مى گويد اصولاً تفاوت صحبت و فكر هميشه بوده. قبول دارم. من هم مى خواهم بگويم كه هميشه بوده يا نبوده، واقعيت اين است كه الان كاخ سفيد موافقتنامه را پيشرفت قلمداد كرد ولى وزارت امور خارجه گفت اصلاً اين يك چيز بى موردى است و ربطى به اصل قضيه ندارد. به طور كلى آن را بى اساس خواند.
در مورد صحبت آقاى نفيسى بايد بگويم در بيست و پنج سالى كه در زمينه رابطه ايران و آمريكا فعال بودم، هميشه مشكل اين بود كه وقتى ايران آماده بود، آمريكا نبود و وقتى آمريكا آماده بود، ايران نبود. اين عدم تطابق بين آمادگى دو طرف الان بيست و چند سال است كه وجود دارد. دليلش هم فرهنگ فكرى زور است كه در هر دو طرف هست. نكته دوم اين وقتی در اكتبر قرار شد احمدی نژاد معاوضه را انجام دهد در يك وضعيت بسيار بدى بود. درست چند ماه بعد از انتخابات بود، خيابان هاى تهران شلوغ بود. حتى وقتى آقاى احمدى نژاد با اين معاوضه موافقت كرد، شخص آقاى موسوى اين را به صورت يك خيانت مطرح كرد. احمدى نژاد هم بلافاصله پس كشيد. اما الان اين طور نيست. من هفته پيش تهران بودم. در تهران الان به زور هم كه شده، قدرت دست اينهاست و اينها مى توانند كارهايى را كه مى خواهند بكنند، بكنند. احساس نمى كنند كه توى خيابان مشكلى دارند. يا حداقل فعلاً مشكلى دارند. فكر مى كنند مى توانند قول بدهند و مى توانند حرف بزنند و مى توانند عمل كنند. نكته بعدى الان بحث سر فقط بمب سازى ايران نيست، بحث جلوگيرى كردن از حتى خريدن تانك و كاميون و مسلسل و اسلحه معمولى است. غرب الان حداقل يك قرن و نيم است كه با ايران يك مشكل دارد. آن مشكل اين است كه يك ايران قوى يك ايران خطرناك است و بايد ايران را ضعيف نگاه داشت. غرب به ايران راه آهن نداد. غرب به ايران ذوب آهن نداد. همين غرب نمى خواهد ايران غنى سازى كند. همين غرب مصدق را سرنگون كرد. اين غرب اوايل انقلاب خواست انقلاب را سرنگون كند.»
آقاى اميراحمدى با تاكيد بر اينكه غرب به قدرت گرفتن ايران با شك نگاه مى كند، مى گويد غرب بايد از ايران قوى حمايت كند.
آقاى نفيسى ضمن اينكه مى پذيرد آمريكا درست عمل نكرده است مى گويد با توجه به ساخت قدرتى كه در ايران وجود دارد، تاكيد آمريكا بر حقوق بشر به مذاق ايران نمى سازد.
به باور آقاى نفيسى اگر آمريكا صد قدم هم جلو مى آمد، ايرانى ها صد قدم عقب مى رفتند:
«اين را من قبول ندارم كه دو طرف به اندازه هم دچار توهم قدرت هستند و دوم اينكه من متاسفم كه مشاوران دولت ايران نظير آقاى دكتر اميراحمدى هستند كه بالاخره يك افراد تحصيل كرده اى هستند و مى روند ايران نظر مى دهند و ما مى بينيم كه اين نظرها در سياست كلى ايران منعكس مى شود كه غرب خواهان ايران قوى نيست. براى چه غرب خواهان اين است كه ايران قوى نباشد؟ خود آقاى اميراحمدى اشاره كرد كه وقتى ايران متحد آمريكا بود، ايران را تعيين كردند به عنوان قدرت اصلى خاورميانه. همين غرب بود كه اجازه داد به چين تبديل شود به قدرت درجه اول جهان. اصلاً مگر همه امور جهان دست غرب است؟»
آقاى نفيسى با اشاره به تحريم فروش سلاح به ايران مى گويد اين يك تحريم حداقلى است و قطعنامه چهارم از همه قطعنامه ها ضعيف تر و بى ارزش تر است.
سمت و سوی پرونده هسته ای ایران
اولين رويداد شاخصى كه مى تواند نشان دهد اختلاف نظر بر سر پرونده هسته اى ايران به چه سويى مى رود، چيست؟
منصور فرهنگ پيش از پاسخ به اين سئوال با اشاره به سخنان آقاى اميراحمدى مى پرسد آيا گروگانگيرى توطئه آمريكا بود؟ ادامه جنگ ايران و عراق توطئه آمريكا بود؟
«من در چهار پنج ماه اول جنگ ايران و عراق در مذاكرات شركت داشتم و اولاف پالمه اولين كسى بود كه آمد ايران و گفت تا زمانى كه اين دو ديوانه مى خواهند با هم بجنگند، دنيا به هردوشان اسلحه مى فروشد. ۴۳ كشور به ايران و عراق اسلحه فروختند. ۱۱ كشور به هر دو طرف اسلحه فروختند از جمله هر پنج عضو دائمى شوراى امنيت. سئوال اساسى اين است كه چرا كشورى مثل ايران يا كشورى مثل عراق بايد اسير استبداد و تك ساحتى باشد كه بيافتد توى اين تله ها؟ امروزش هم همينطور. آقاى جنتى در نماز جمعه مى گويد اين اعلاميه اى كه ما به جريان انداختيم يك تو دهنى بود به آمريكا. دشمن يابى و دشمن تراشى تخصص نيروهاى تك ساحتى است. فاشيسم، كمونيسم يا مذهبى. هيچ فرقى نمى كند. از روز اولى كه اين رژيم جمهورى اسلامى سر كار آمد دائم در حال تسويه بوده. هميشه هم اين تسويه در چارچوب متهم كردن افراد به همكارى با دشمن بود. اين محور اصلى رژيم جمهورى اسلامى است و اگر بتواند بدون اين زندگى كند، ديگر جمهورى اسلامى نخواهد بود.»
آقاى اميراحمدى در پاسخ مى گويد:
«من نگفتم كه به آقاى احمدى نژاد مشاوره مى دهم كه آمريكا مى خواهد تو را ضعيف كند. من گفتم كه غرب يك فرض غلطى در مورد ايران دارد و آن فرض غلط اين است كه يك ايران قوى يك ايران خطرناك است. من با دولت ايران خيلى شفاف گفته ام، در نيويورك هم گفته ام، دولت ايران در پروسه قدرت سازى دو اشتباه كرده است. يكى اين كه جوانان ايران را توجيه نكرده در مورد اين قدرت سازى. جاى دومى كه به خطا رفته، آمريكايى و غربى ها را توجيه نكرده است در رابطه با قدرت سازى. شك و ظن درباره ايران را تبديل به يقين كرده است. آقاى نفيسى گوش نكرد من چه گفتم. تصادفاً گروگان گيرى را احمدى نژاد و دار و دسته اش نكردند. گروگان گيرى را اصلاح طلبان كردند كه متاسفانه اكثرشان هم در زندان اند. بنابر اين ربطى به آقاى احمدى نژاد ندارد. نمى خواهم از آقاى احمدى نژاد دفاع كنم.»
آقاى نفيسى در همين زمينه مى گويد:
«آقاى اميراحمدى يك دفعه مى گويد من مشاور احمدى نژاد نيستم و يك دفعه مى گويد من در نيويورك اين حرف ها را زدم. ما نفهميديم كه بالاخره كدام اينها درست است. دوم اينكه ايران يك كشور جهان سومى است كه فقط بر اساس نفت زندگى مى كند و يك سرى تصوراتى در ذهن اينها مى كنند كه آقا غرب با شما مخالف است. غرب با ايران قوى مشكل دارد. شما بايد تصورى كه غرب دارد، را تغيير دهيد. يعنى مسئله اين است كه تصور غلط است و اگر اين تصور حل شود، اين كشورها با هم كنار مى آيند. با كمال تاسف مى بينم كه اين ۲۲ سالى كه آقاى اميراحمدى در راه ايران كار كرده اند، چون با فرضيه غلط شروع كرده اند تا به حال به فهم ايشان از روابط دو كشور كمك چندانى نكرده، با عرض معذرت البته، نمى خواهم توهين كنم.»
آقاى فرهنگ هم در همين زمينه مى گويد:
«اگر حرف آقاى اميراحمدى درست باشد بايد ژاپن، آلمان، كره جنوبى مى بايستى در فقر زندگى كنند. براى اينكه آمريكا با دو تا از آنها جنگ كرد و آن يكى هم جنگ با شمال داشت... خمينى و شاه بر آنها حكومت نمى كردند. احمدى نژاد نماينده جامعه شان نبود. اين طرز صحبت آقاى احمدى نژاد ارتباطى با واقعيات دنيا ندارد. متاسفانه آقاى اميراحمدى هم منعكس كننده همان نظرهايى است كه احمدى نژاد مى آيد در سازمان ملل مى زند.»
آقاى امير احمدى ضمن دفاع از خود مى گويد مشاور دولت ايران نيست و توصيه هايش به اين دولت به عنوان يك دانشگاهی بوده است.
توافق مشروط ايران با دو عضو غير دائم شوراى امنيت سازمان ملل (تركيه و برزيل) براى انتقال ۱۲۰۰ كيلوگرم اورانيوم غنى شده به غلظت ۳.۵ درصد ايران به تركيه در برابر تحويل گرفتن ۱۲۰ كيلوگرم سوخت هسته اى ۲۰ درصد براى راكتور اميرآباد و كاربرد در زمينه پزشكى در ايران. به گفته ايران مشروط به اينكه ايران در مذاكره با گروه وين يعنى آمريكا، فرانسه و روسيه و نمايندگان آژانس بين المللى انرژى هسته اى بر سر جزييات نحوه توليد سوخت به توافقى قطعى برسند. و البته در صورت عدم تصويب چهارمين قطعنامه تحريم عليه ايران در شوراى امنيت سازمان ملل.
رويدادى كه به گفته آگاهان سياسى تحولى در موضع رسمى ايران است. از آن رو كه تهران تاكنون پافشارى مى كرد كه مبادله سوخت بايد حتماً در داخل ايران انجام گيرد. اما اين سمت گيرى، واشنگتن را كه مى گويد تهران زير پوشش برنامه صلح آميز هسته اى در تلاش براى توليد سلاح اتمى است، راضى نكرد. زيرا به گفته مسئولان آمريكايى حتى با توافق ايران- تركيه- برزيل غنى سازى اورانيوم در خاك ايران كه مى تواند براى توليد سلاح اتمى هم به كار گرفته شود، به جاى خود باقى است.
برخى از آگاهان سياسى مى گويند ايران با تغيير موضع خود اصطلاحاً توپ را در زمين حريف انداخته تا شايد بتواند با اين اقدام جلوى صدور چهارمين قطعنامه تحريم عليه خود را بگيرد. برخى ديگر از صاحبنظران هم بر آنند كه اقدام ايران نشان دهنده كارى بودن افزايش فشارهاى بين المللى بر تهران است.
به ويژه كه روسيه و چين به رغم تاكيد بر ديپلماسى، براى بار چهارم سرانجام در كنار آمريكا، فرانسه و بريتانيا، سه عضو ديگر شوراى امنيت قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
برنامه اين هفته ديدگاه ها نمونه اى از اختلاف نظر صاحبنظران سياسى ايران را درباره علت لاينحل ماندن پرونده هسته اى ايران و راه هاى حل اين مسئله بازتاب مى دهد كه گاه به مشاجره هم مى انجامد.
ميهمانان برنامه اين هفته عبارت اند از: منصور فرهنگ، اولين سفير ايران در سازمان ملل متحد پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و استاد علوم سياسى كالج بنينگتون در ايالت ورمونت آمريكا، هوشنگ امير احمدى، مدير مركز خاورميانه شناسى دانشگاه راتگرز آمريكا در نيوجرسى و بنيانگذار شوراى ايرانى آمريكايى، نهادى كه براى بهبود مناسبات تهران و واشنگتن تلاش مى كند و رسول نفيسى، استاد جامعه شناسى دانشگاه استرير در نزديكى واشینگتن و تحليلگر سياسى.
سمت گيرى مشترك ايران، تركيه و برزيل براى فرستادن مقدارى از اورانيوم غنى شده ايران به تركيه و مبادله سوخت اتمى تا چه حد مى تواند اختلاف نظر بر سر برنامه هسته اى ايران را كاهش دهد؟
منصور فرهنگ: بستگى به نيت ايران دارد. اگر ايران اين نيت را دارد كه با آمريكا به طور مشخص و بعد با اروپا وارد مذاكره اى شود كه بتوانند به راه حلى برسند كه براى طرفين قابل تحمل باشد، يعنى ايران نيت انعطاف داشته باشد، اين مى توانست وسيله اى باشد كه با اين بيانيه سياسى كه بيشتر بيانيه بود تا توافقنامه، قدمى در جهت گفت و شنود اصلى بردارد.
اگر نيت ايران اين بوده، مى تواند اين اقدام مثبت باشد. ولى اگر نيت ايران اين بوده كه با انجام اين كار جلوى صدور قطعنامه جديدى در شوراى امنيت را بگيرد و يا سعى كند چين و روسيه را از راى دادن به اين قطعنامه باز دارد، تاثيرى ندارد و حتى اگر قطعنامه بعدى شوراى امنيت تغييرى در تحريم هاى اقتصادى عليه ايران نباشد، همين كه پرونده ايران در شوراى امنيت باقى مى ماند، به ضرر ايران است و ادامه اين تقابل.
بعد از انتشار سند ايران، تركيه و برزيل، آمريكا پيش نويس چهارمين قطعنامه تحريم ايران را به سازمان ملل ارائه كرد. وزير خارجه تركيه بعد از انتشار سند سه كشور، گفت كه باراك اوباما در زمان كنفرانس امنيت هسته اى در واشنگتن، تركيه را تشويق كرده بود كه با ايران به نتيجه برسد. البته مسئولان آمريكايى گفتند ارتباط مستقيمى در جريان آن كنفرانس بين اوباما و نمايندگان تركيه برقرار نشد. از مجموع اينها چه برداشتى مى شود كرد در اين مورد كه نظر واشنگتن در باره بيانيه مشترك سه كشور چيست؟
هوشنگ امير احمدى: من هفته پيش ايران بودم. چهار بار ايران رفته ام و به عنوان كسى حرف مى زنم كه درگير اين مسئله هستم. من اعتقاد دارم كه نيت ايران در رابطه با رسيدن به يك راه حل با آمريكا سر مسئله غنى سازى خوب است. برزيل و تركيه را هم وارد ميدان نكرده كه بخواهد سر آنها كلاه بگذارد. براى اينكه براى ايران، برزيل و تركيه بسيار مهم شده اند. بنابراين مى خواهم به آقاى فرهنگ اين را اطمينان بدهم كه اينها نيت شان براى اينكه بخواهند با آمريكا به يك نتيجه اى برسند، خوب است. البته خوبى نسبى است و بستگى دارد كه اين طرف چگونه برخورد كند.
طرف آمريكايى هم اين نظر را دارد كه ايران حسن نيت دارد؟
«عكس العملى كه آمريكا به اين جريان توافق نشان داد، من مطمئن نيستم كه آمريكا نيت خوبى دارد. من فكر مى كنم برخورد آمريكا به اين جريان دوگانه است. مثلاً كاخ سفيد يك برخورد مثبتى داشت درحالى كه وزارت امور خارجه و خانم كلينتون عكس العمل بسيار منفى نشان داد. اين نشان مى دهد كه بين آقاى اوباما و خانم هيلارى كلينتون سر ايران هيچ توافقى وجود ندارد.
مشكل دوم اين است كه آقاى احمدى نژاد در اين چند وقت گذشته هرچه بيشتر سعى كرده از اوباما تعريف كند و بگويد ما تنها اميد تو هستيم و مى خواهيم تو را موفق كنيم و در مقابل خيلى شديد سعى كرده هيلارى كلينتون را بكوبد. هيلارى به يك شكلى مسئله شخصى پيدا كرده با آقاى احمدى نژاد.»
من هفته پيش ايران بودم. چهار بار ايران رفته ام و به عنوان كسى حرف مى زنم كه درگير اين مسئله هستم. من اعتقاد دارم كه نيت ايران در رابطه با رسيدن به يك راه حل با آمريكا سر مسئله غنى سازى خوب است. برزيل و تركيه را هم وارد ميدان نكرده كه بخواهد سر آنها كلاه بگذارد.
هوشنگ امير احمدى، استاد دانشگاه راتگرز آمريكا
رسول نفيسى: ايران كه تخصص در سوختن فرصت ها دارد، در موقعيتى كه اوباما احتياج داشت، به جريان مبادله سوخت تن نداد و با رفتار بسيار عجيب و خارج از نرم ديپلماتيك از يك طرف قول داد و از يك طرف زد زيرش. آن زمان براى اوباما اين جريان مهم بود و مى توانست آغاز توافق هاى ديگر باشد كه موضع ايران را از دردسرهاى دولت آمريكا خارج کند. ولى ايران بازى درآورد و سرانجام معلوم نيست به چه دليلى الان يك قول ديگرى داده كه توافقنامه نيست و بيانيه است.
از آن طرف دولت اوباما ديگر آن چنان احتياج فورى فوتى به اين همكارى ايران ندارد. به خصوص كه انتخابات ماه نوامبر نزديك مى شود و اينها نمى توانند هيچ نوع انعطافى نسبت به ايران نشان دهند. چون دولت اوباما و دمكرات ها تحت فشارند از طرف جمهوريخواهان و اگر چنين توافق يا حمايتى شود يا انعطافى نشان داده شود، مورد سوء استفاده وسيع جمهوريخواهان و مسيحيان بنيادگرا قرار مى گيرد.
بنابر اين انعطافى كه ايران (لااقل روى كاغذ) نشان داده، تاريخ مصرفش گذشته و از لحاظ تغيير روش دولت آمريكا نقش چندانى بازى نخواهد كرد.
ایران و توانایی ساخت سلاح هسته ای
منصور فرهنگ مى گويد ايران از سال ۸۵ بر آن بوده كه به توانايى ساخت سلاح هسته اى دست يابد:
«ايران كتمان مى كند كه چنين قصدى دارد. دنيا و حتى روسيه و چين به ايران سوء ظن دارند و مى گويند نيت اصلى ايران دستيابى به سلاح هسته اى است. اينكه اين توانايى تبديل به عمل مى شود يا نه، مسئله اى است براى آينده. اگر ايران مى خواست اين خواست را حداقل براى مدتى به تعويق بياندازد و با آمريكا در جهت عادى سازى روابط حركت كند، آن زمانى كه اوباما به ايران پيام داد كه بياييد صحبت كنيم، ايران مى توانست گروهى را انتخاب كند و درباره مسائل مختلف و مطالبات دو طرف وارد مذاكره شود. ايران اين كار را نكرد. اين بيانيه سياسى يا اين توافقنامه به خودى خود نه ارزش حقوقى دارد و نه تعهدى براى كسى ايجاد مى كند. ضمنا در اين بيانيه گفته اند كه اين بيانيه كوچكترين تغييرى در تصميم ايران به ادامه غنى سازى اورانيوم بدون هيچ محدوديتى نمى دهد. بنابراين سوء ظن آمريكا يا اروپا، آژانس بين المللى انرژى اتمى بر مبناى اين تضادها و ابهام هايى است كه در موضع ايران وجود دارد. فقط و فقط در يك مذاكره دوجانبه بين ايران از يك سو و آمريكا و اروپا از سوى ديگر قابل بررسى و حل و فصل است.»
«من شخصاً تا اين زمان به هيچ وجه اعتقاد ندارم كه ايران مى خواهد از تصميم بيست ساله خود براى پيگيرى در جهت كسب توانايى براى ساخت سلاح هسته اى عدول كند. شايد هم اين موضع ايران در چارچوب معادلات قدرت ايران قابل دفاع باشد. آن سئوالى است جدا. اگر آن قابل دفاع است، اين كتمان دائمى ايران كه اصلاً چنين نيتى ندارد و اين خلاف شرع است و تقيه كردن كه در نماز جمعه جنتى و شركاء گفتند، ديگر به كلى بى معنى مى شود. كوچكترين اختلافى هم بين اوباما و هيلارى كلينتون وجود ندارد. هميشه در سياست خارجى آمريكا صداهاى متنوعى از وزارت خارجه و تشكيلات كاخ سفيد بيرون آمده. موضوع اين است كه نخبگان سياست خارجى آمريكا اكثريت قريب به اتفاق شان علاقمند به حل مسالمت جويانه مناقشه هسته اى ايران اند و اين آمادگى را دارند كه به راه حلى برسند كه براى طرفين قابل تحمل باشد. مثلاً اجازه دهند كه ايران غنى سازى اورانيوم را در داخل كشور تا ۳.۵ درصد ادامه دهد تحت نظارت آژانس بين المللى انرژى هسته اى، پروتكل الحاقى را بپذيرند و اطمينان بدهند در عمل كه از ۳.۵ درصد بالا نمى رود. ايران اين كار را نكرده و تا اين كار را نكند، سوء ظن ادامه خواهد داشت و ادامه پرونده ايران در دستور كار شوراى امنيت فقط مى تواند خطرى براى امنيت و رفاه جامعه ايران باشد.»
آقاى اميراحمدى، آيا استدلال آقاى فرهنگ شما را قانع كرد كه انطباقى وجود دارد بين موضع گيرى كاخ سفيد و وزارت امور خارجه؟
«آنچه را كه شنيديم با حرفى كه آقاى فرهنگ مى زند، مغايرت دارد. آقاى فرهنگ مى گويد اصولاً تفاوت صحبت و فكر هميشه بوده. قبول دارم. من هم مى خواهم بگويم كه هميشه بوده يا نبوده، واقعيت اين است كه الان كاخ سفيد موافقتنامه را پيشرفت قلمداد كرد ولى وزارت امور خارجه گفت اصلاً اين يك چيز بى موردى است و ربطى به اصل قضيه ندارد. به طور كلى آن را بى اساس خواند.
ايران كه تخصص در سوختن فرصت ها دارد، در موقعيتى كه اوباما احتياج داشت، به جريان مبادله سوخت تن نداد و با رفتار بسيار عجيب و خارج از نرم ديپلماتيك از يك طرف قول داد و از يك طرف زد زيرش. آن زمان براى اوباما اين جريان مهم بود و مى توانست آغاز توافق هاى ديگر باشد كه موضع ايران را از دردسرهاى دولت آمريكا خارج کند. ولى ايران بازى درآورد و سرانجام معلوم نيست به چه دليلى الان يك قول ديگرى داده كه توافقنامه نيست و بيانيه است.
رسول نفيسى، استاد جامعه شناسى دانشگاه استرير
آقاى اميراحمدى با تاكيد بر اينكه غرب به قدرت گرفتن ايران با شك نگاه مى كند، مى گويد غرب بايد از ايران قوى حمايت كند.
آقاى نفيسى ضمن اينكه مى پذيرد آمريكا درست عمل نكرده است مى گويد با توجه به ساخت قدرتى كه در ايران وجود دارد، تاكيد آمريكا بر حقوق بشر به مذاق ايران نمى سازد.
به باور آقاى نفيسى اگر آمريكا صد قدم هم جلو مى آمد، ايرانى ها صد قدم عقب مى رفتند:
«اين را من قبول ندارم كه دو طرف به اندازه هم دچار توهم قدرت هستند و دوم اينكه من متاسفم كه مشاوران دولت ايران نظير آقاى دكتر اميراحمدى هستند كه بالاخره يك افراد تحصيل كرده اى هستند و مى روند ايران نظر مى دهند و ما مى بينيم كه اين نظرها در سياست كلى ايران منعكس مى شود كه غرب خواهان ايران قوى نيست. براى چه غرب خواهان اين است كه ايران قوى نباشد؟ خود آقاى اميراحمدى اشاره كرد كه وقتى ايران متحد آمريكا بود، ايران را تعيين كردند به عنوان قدرت اصلى خاورميانه. همين غرب بود كه اجازه داد به چين تبديل شود به قدرت درجه اول جهان. اصلاً مگر همه امور جهان دست غرب است؟»
آقاى نفيسى با اشاره به تحريم فروش سلاح به ايران مى گويد اين يك تحريم حداقلى است و قطعنامه چهارم از همه قطعنامه ها ضعيف تر و بى ارزش تر است.
سمت و سوی پرونده هسته ای ایران
اولين رويداد شاخصى كه مى تواند نشان دهد اختلاف نظر بر سر پرونده هسته اى ايران به چه سويى مى رود، چيست؟
آقاى جنتى در نماز جمعه مى گويد اين اعلاميه اى كه ما به جريان انداختيم يك تو دهنى بود به آمريكا. دشمن يابى و دشمن تراشى تخصص نيروهاى تك ساحتى است. فاشيسم، كمونيسم يا مذهبى. هيچ فرقى نمى كند. از روز اولى كه اين رژيم جمهورى اسلامى سر كار آمد دائم در حال تسويه بوده. هميشه هم اين تسويه در چارچوب متهم كردن افراد به همكارى با دشمن بود. اين محور اصلى رژيم جمهورى اسلامى است و اگر بتواند بدون اين زندگى كند، ديگر جمهورى اسلامى نخواهد بود.
منصور فرهنگ، اولين سفير ايران در سازمان ملل متحد پس از انقلاب
«من در چهار پنج ماه اول جنگ ايران و عراق در مذاكرات شركت داشتم و اولاف پالمه اولين كسى بود كه آمد ايران و گفت تا زمانى كه اين دو ديوانه مى خواهند با هم بجنگند، دنيا به هردوشان اسلحه مى فروشد. ۴۳ كشور به ايران و عراق اسلحه فروختند. ۱۱ كشور به هر دو طرف اسلحه فروختند از جمله هر پنج عضو دائمى شوراى امنيت. سئوال اساسى اين است كه چرا كشورى مثل ايران يا كشورى مثل عراق بايد اسير استبداد و تك ساحتى باشد كه بيافتد توى اين تله ها؟ امروزش هم همينطور. آقاى جنتى در نماز جمعه مى گويد اين اعلاميه اى كه ما به جريان انداختيم يك تو دهنى بود به آمريكا. دشمن يابى و دشمن تراشى تخصص نيروهاى تك ساحتى است. فاشيسم، كمونيسم يا مذهبى. هيچ فرقى نمى كند. از روز اولى كه اين رژيم جمهورى اسلامى سر كار آمد دائم در حال تسويه بوده. هميشه هم اين تسويه در چارچوب متهم كردن افراد به همكارى با دشمن بود. اين محور اصلى رژيم جمهورى اسلامى است و اگر بتواند بدون اين زندگى كند، ديگر جمهورى اسلامى نخواهد بود.»
آقاى اميراحمدى در پاسخ مى گويد:
«من نگفتم كه به آقاى احمدى نژاد مشاوره مى دهم كه آمريكا مى خواهد تو را ضعيف كند. من گفتم كه غرب يك فرض غلطى در مورد ايران دارد و آن فرض غلط اين است كه يك ايران قوى يك ايران خطرناك است. من با دولت ايران خيلى شفاف گفته ام، در نيويورك هم گفته ام، دولت ايران در پروسه قدرت سازى دو اشتباه كرده است. يكى اين كه جوانان ايران را توجيه نكرده در مورد اين قدرت سازى. جاى دومى كه به خطا رفته، آمريكايى و غربى ها را توجيه نكرده است در رابطه با قدرت سازى. شك و ظن درباره ايران را تبديل به يقين كرده است. آقاى نفيسى گوش نكرد من چه گفتم. تصادفاً گروگان گيرى را احمدى نژاد و دار و دسته اش نكردند. گروگان گيرى را اصلاح طلبان كردند كه متاسفانه اكثرشان هم در زندان اند. بنابر اين ربطى به آقاى احمدى نژاد ندارد. نمى خواهم از آقاى احمدى نژاد دفاع كنم.»
آقاى نفيسى در همين زمينه مى گويد:
«آقاى اميراحمدى يك دفعه مى گويد من مشاور احمدى نژاد نيستم و يك دفعه مى گويد من در نيويورك اين حرف ها را زدم. ما نفهميديم كه بالاخره كدام اينها درست است. دوم اينكه ايران يك كشور جهان سومى است كه فقط بر اساس نفت زندگى مى كند و يك سرى تصوراتى در ذهن اينها مى كنند كه آقا غرب با شما مخالف است. غرب با ايران قوى مشكل دارد. شما بايد تصورى كه غرب دارد، را تغيير دهيد. يعنى مسئله اين است كه تصور غلط است و اگر اين تصور حل شود، اين كشورها با هم كنار مى آيند. با كمال تاسف مى بينم كه اين ۲۲ سالى كه آقاى اميراحمدى در راه ايران كار كرده اند، چون با فرضيه غلط شروع كرده اند تا به حال به فهم ايشان از روابط دو كشور كمك چندانى نكرده، با عرض معذرت البته، نمى خواهم توهين كنم.»
آقاى فرهنگ هم در همين زمينه مى گويد:
«اگر حرف آقاى اميراحمدى درست باشد بايد ژاپن، آلمان، كره جنوبى مى بايستى در فقر زندگى كنند. براى اينكه آمريكا با دو تا از آنها جنگ كرد و آن يكى هم جنگ با شمال داشت... خمينى و شاه بر آنها حكومت نمى كردند. احمدى نژاد نماينده جامعه شان نبود. اين طرز صحبت آقاى احمدى نژاد ارتباطى با واقعيات دنيا ندارد. متاسفانه آقاى اميراحمدى هم منعكس كننده همان نظرهايى است كه احمدى نژاد مى آيد در سازمان ملل مى زند.»
آقاى امير احمدى ضمن دفاع از خود مى گويد مشاور دولت ايران نيست و توصيه هايش به اين دولت به عنوان يك دانشگاهی بوده است.