روزنامه واشينگتن پست در شماره روز ۱۸اوت خود و به مناسبت سالروز ۲۸ مرداد، در مقاله اى به قلم ری تکیه، پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا، تحت عنوان «روحانيت مسئول شكست دمكراسى در ايران است» سقوط دولت دكتر محمد مصدق را از چند زاويه بررسى كرده است.
به نوشته ری تکیه، روز پنجشنبه سالروز یکی از رویدادهای اسطوره اى تاريخ ايران است. پنجاه و هفت سال پيش در چنين روزى دولتى در ايران سرنگون شد كه بسيارى اين واقعه را سرآغاز سقوط دمكراسى در ايران مى دانند.
در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت دكتر محمد مصدق به خاطر آن چه كودتاى آمريكايى خوانده شده سقوط كرد، محمد رضا شاه پهلوى به قدرت بازگشت و ادامه سلطنت وى - به انقلاب سال ۵۷ منتهى شد كه در آن روحانيت قدرت را قبضه كرد.
دولت آمريكا و بسيارى از سياستمداران اين كشور – گاه و بيگاه از بابت آن كودتا عذر خواهى كرده و رژيم جمهورى اسلامى ايران هم همواره اين موضوع را دست آويزى براى حمله به آمريكا قرار داده است. اما اصل داستان كودتا چيست؟
«واقعیت تلخ تاریخی»
واشينگتن پست مى نويسد: داستان شگفت انگيز سقوط دولت دكتر محمد مصدق آن قدر به كودتاى ننگين آمريكايى نسبت داده شده كه هم ايرانى ها و هم آمريكايى ها اين موضوع را به عنوان يك واقعيت تلخ تاريخى پذيرفته اند. اما واقعيت اين است كه اين واقعه از آن چه روايت شده بسيار پيچيده تر است.
به قلم نويسنده اين مقاله، سقوط دولت مصدق بيش از آن كه به كودتاى نظامى آمريكايى مربوط باشد به مراجع تقليد ايران مربوط است.
داستان اين است كه کرمیت روزولت، عامل سیا، چماقداران را اجير مى كرد كه عليه دولت مصدق آشوب به پا كنند تا بدين وسيله او را درمانده كند. هدف دولت آمريكا اين بود كه شاه دوباره به تخت برگردد.
به نوشته واشينگتن پست، ايران به خاطر ملى شدن صنعت نفت به دست دكتر مصدق مورد تحريم نفتى قرار گرفت و در سال ۱۳۳۲ با بحران اقتصادى بسيار شديدى دست و پنجه نرم مى كرد. در واقع، دولت مصدق تا تابستان همان سال به يك دولت شكننده تبديل شده بود.
قشر متوسط جامعه ايران، كه احساس مى كرد سياست هاى مصدق باعث بدى كسب و كارشان شده، به تدريج از او فاصله گرفت. همين شرايط براى تجار نيز پيش آمد و آنها هم پشت دولت مصدق را خالى كردند. جامعه روشنفكر ايران هم به رقيب سياسى دكتر مصدق تبديل شد. روشنفكران نگران بودند كه مصدق به يك قدرت تك صدا تبديل شود. شايعاتى هم درباره وقوع كودتا عليه دولت مصدق در بين مردم جريان داشت.
در اين شرايط بود كه سیا – سازمان امنيت ملى آمريكا – تلاش مى كرد دولت دكتر مصدق را سرنگون كند. اين سازمان در بهار سال ۳۲ تماس هايى را با افسران ارشد ارتش ايران – از جمله با سرلشکر زاهدى - برقرار كرد.
نقشه کیم روزولت
طبق نقشه روزولت، شاه مى بايست طى حكمى دولت مصدق را منحل كند. قرار بر اين بود كه اين كار در ۱۵ اوت ۱۹۵۳ - ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ - انجام شود، اما شخص حامل پيام دستگير و اين توطئه خنثى شد.
واشينگتن پست مى نويسد: از اين زمان اوضاع تغيير كرد. با برملا شدن اين توطئه – شاه از ايران گريخت و ژنرال زاهدى خود را در گوشه اى پنهان كرد. مدارك طبقه بندى شده دولت آمريكا در آن زمان – كه طى ده سال اخير منتشر شده – نشان مى دهد كه واشينگتن نقشه جايگزين براى اين كار در نظر نگرفته بود و دولت آمريكا پذيرفته بود كه طرحش براى سقوط دولت مصدق شكست خورده است.
اما در اين ميان، يك قشر پر نفوذ ديگر در ايران فعال بود. همزمان با اين تغيير و تحولات، رهبران مذهبى ايران، كه ديكتاتورى شاه را بر دمكراسى خواهى مصدق ترجيح مى دادند، دست به كار شدند.
پس از آن كودتاى نافرجام، ملايان قم كه از پيشرفت و تجدد ايران كه مصدق پرچمدار آن شده بود، وحشت داشتند به تدريج به آيت الله كاشانى روى آوردند و پشت او سنگر گرفتند.
روحانيون با تكيه بر نفوذى كه در بين بازاريان و عامه مردم داشتند راهپيمايى هايى را عليه دولت مصدق در تهران ترتيب دادند كه طى آن مردم خواستار بركنارى مصدق و بازگشت شاه به قدرت بودند.
مصدق تنها ماند، دولتش سقوط كرد و شاه به قدرت بازگشت.
ری تکیه در واشينگتن پست مى نويسد: روزولت و دولتش بيش از آن كه بانيان اين سقوط باشند، ناظرانى بودند كه با حيرت به اين تغيير و تحولات چشم دوخته بودند.
دو دهه پس از آن رويداد تاريخى، روزولت نقش دولت آمريكا در مبارزه با دولت دكتر مصدق را به رشته تحرير در آورد و همين امر باعث شد كه لبه تيز اتهام – تماما به سوى آمريكا نشانه گيرى شود - حال آنكه اگر با دقت اين وقايع را بررسى كنيم مى بينيم كه مسئول اصلى سقوط دولت دكتر محمد مصدق و شكست حركت دمكراسى خواهى مردم ايران در حقيقت مراجع مذهبى اين كشور بودند نه دولت آمريكا.
به نوشته ری تکیه، روز پنجشنبه سالروز یکی از رویدادهای اسطوره اى تاريخ ايران است. پنجاه و هفت سال پيش در چنين روزى دولتى در ايران سرنگون شد كه بسيارى اين واقعه را سرآغاز سقوط دمكراسى در ايران مى دانند.
در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت دكتر محمد مصدق به خاطر آن چه كودتاى آمريكايى خوانده شده سقوط كرد، محمد رضا شاه پهلوى به قدرت بازگشت و ادامه سلطنت وى - به انقلاب سال ۵۷ منتهى شد كه در آن روحانيت قدرت را قبضه كرد.
دولت آمريكا و بسيارى از سياستمداران اين كشور – گاه و بيگاه از بابت آن كودتا عذر خواهى كرده و رژيم جمهورى اسلامى ايران هم همواره اين موضوع را دست آويزى براى حمله به آمريكا قرار داده است. اما اصل داستان كودتا چيست؟
«واقعیت تلخ تاریخی»
واشينگتن پست مى نويسد: داستان شگفت انگيز سقوط دولت دكتر محمد مصدق آن قدر به كودتاى ننگين آمريكايى نسبت داده شده كه هم ايرانى ها و هم آمريكايى ها اين موضوع را به عنوان يك واقعيت تلخ تاريخى پذيرفته اند. اما واقعيت اين است كه اين واقعه از آن چه روايت شده بسيار پيچيده تر است.
به قلم نويسنده اين مقاله، سقوط دولت مصدق بيش از آن كه به كودتاى نظامى آمريكايى مربوط باشد به مراجع تقليد ايران مربوط است.
داستان اين است كه کرمیت روزولت، عامل سیا، چماقداران را اجير مى كرد كه عليه دولت مصدق آشوب به پا كنند تا بدين وسيله او را درمانده كند. هدف دولت آمريكا اين بود كه شاه دوباره به تخت برگردد.
به نوشته واشينگتن پست، ايران به خاطر ملى شدن صنعت نفت به دست دكتر مصدق مورد تحريم نفتى قرار گرفت و در سال ۱۳۳۲ با بحران اقتصادى بسيار شديدى دست و پنجه نرم مى كرد. در واقع، دولت مصدق تا تابستان همان سال به يك دولت شكننده تبديل شده بود.
قشر متوسط جامعه ايران، كه احساس مى كرد سياست هاى مصدق باعث بدى كسب و كارشان شده، به تدريج از او فاصله گرفت. همين شرايط براى تجار نيز پيش آمد و آنها هم پشت دولت مصدق را خالى كردند. جامعه روشنفكر ايران هم به رقيب سياسى دكتر مصدق تبديل شد. روشنفكران نگران بودند كه مصدق به يك قدرت تك صدا تبديل شود. شايعاتى هم درباره وقوع كودتا عليه دولت مصدق در بين مردم جريان داشت.
در اين شرايط بود كه سیا – سازمان امنيت ملى آمريكا – تلاش مى كرد دولت دكتر مصدق را سرنگون كند. اين سازمان در بهار سال ۳۲ تماس هايى را با افسران ارشد ارتش ايران – از جمله با سرلشکر زاهدى - برقرار كرد.
نقشه کیم روزولت
طبق نقشه روزولت، شاه مى بايست طى حكمى دولت مصدق را منحل كند. قرار بر اين بود كه اين كار در ۱۵ اوت ۱۹۵۳ - ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ - انجام شود، اما شخص حامل پيام دستگير و اين توطئه خنثى شد.
واشينگتن پست مى نويسد: از اين زمان اوضاع تغيير كرد. با برملا شدن اين توطئه – شاه از ايران گريخت و ژنرال زاهدى خود را در گوشه اى پنهان كرد. مدارك طبقه بندى شده دولت آمريكا در آن زمان – كه طى ده سال اخير منتشر شده – نشان مى دهد كه واشينگتن نقشه جايگزين براى اين كار در نظر نگرفته بود و دولت آمريكا پذيرفته بود كه طرحش براى سقوط دولت مصدق شكست خورده است.
اما در اين ميان، يك قشر پر نفوذ ديگر در ايران فعال بود. همزمان با اين تغيير و تحولات، رهبران مذهبى ايران، كه ديكتاتورى شاه را بر دمكراسى خواهى مصدق ترجيح مى دادند، دست به كار شدند.
پس از آن كودتاى نافرجام، ملايان قم كه از پيشرفت و تجدد ايران كه مصدق پرچمدار آن شده بود، وحشت داشتند به تدريج به آيت الله كاشانى روى آوردند و پشت او سنگر گرفتند.
روحانيون با تكيه بر نفوذى كه در بين بازاريان و عامه مردم داشتند راهپيمايى هايى را عليه دولت مصدق در تهران ترتيب دادند كه طى آن مردم خواستار بركنارى مصدق و بازگشت شاه به قدرت بودند.
مصدق تنها ماند، دولتش سقوط كرد و شاه به قدرت بازگشت.
ری تکیه در واشينگتن پست مى نويسد: روزولت و دولتش بيش از آن كه بانيان اين سقوط باشند، ناظرانى بودند كه با حيرت به اين تغيير و تحولات چشم دوخته بودند.
دو دهه پس از آن رويداد تاريخى، روزولت نقش دولت آمريكا در مبارزه با دولت دكتر مصدق را به رشته تحرير در آورد و همين امر باعث شد كه لبه تيز اتهام – تماما به سوى آمريكا نشانه گيرى شود - حال آنكه اگر با دقت اين وقايع را بررسى كنيم مى بينيم كه مسئول اصلى سقوط دولت دكتر محمد مصدق و شكست حركت دمكراسى خواهى مردم ايران در حقيقت مراجع مذهبى اين كشور بودند نه دولت آمريكا.