محمدرضا فغانی: پناهنده شده‌ام، روزی برمی‌گردم که مردم کشورم آزاد باشند

محمدرضا فغانی (چپ) و علیرضا فغانی

حالا دیگر هیچ کدام از برادران فغانی در فوتبال ایران قضاوت نمی‌کنند. علیرضا فغانی در استرالیا قضاوت می‌کند و محمدرضا فغانی در سوئد.

برادر بزرگترش فینال لیگ قهرمانان آسیا، فینال جام ملت‌های آسیا، فینال جام باشگاه‌های جهان، فینال المپیک و دیدار رده‌بندی جام جهانی را سوت زده است.

برادر کوچکتر هم در گفت‌وگوی اختصاصی با رادیو فردا، از پناهندگی خود به سوئد خبر می‌دهد.

او که در لیگ برتر ایران بازی‌های پرسپولیس، سپاهان، استقلال و ... را سوت زده، سال ۲۰۱۶ به فیفا معرفی شد تا ضمن قضاوت در مسابقات جوانان آسیا، جزو فهرست داوران لیگ قهرمانان آسیا و ای‌اف‌سی کاپ قرار بگیرد.

علی خسروی، کارشناس داوری، آذر ۹۵ به سایت ورزش سه گفته بود: «محمدرضا فغانی هراسی از نزدیک شدن به بازیکنان ندارد. خنده‌هایش در زمین واقعی است و اصلاً فیلم بازی نمی‌کند. شخصیتی دارد که یک کارگردان می‌تواند در فیلم اکشن به عنوان بازیگر اصلی انتخاب کند. همیشه با جاگیری مناسب در محل کارش است و اهل استارت سریع نیست».

او به اتفاق مهسا قربانی برای قضاوت در تورنمنت جوانان به نروژ دعوت شدند. قربانی به ایران برگشت اما محمدرضا فغانی در اسکاندیناوی ماند.

چرا برادران فغانی دیگر در ایران نیستند؟

پدرمان محمد فغانی داور فوتبال بود. ما هم راه او را دنبال کردیم. برای پیشرفت در داوری، نه شام جایی رفتیم و نه کسی را به شام دعوت کردیم. اما گرفتاری‌هایی برایم پیش آوردند که تصمیم گرفتم مدتی دور از ایران به قضاوت بپردازم. تصمیمم را حالا با درخواست پناهندگی، دائمی کرده‌ام.

چه گرفتاری‌هایی؟

فقط یکی از دردسرهای داوری را برایتان بگویم که به دلیل قضاوت در فینال المپیاد ارامنه، حراست فدراسیون برایم پرونده باز کرد و مدت‌ها آزارم دادند.

چرا؟

من دو بار فینال المپیاد ارامنه را قضاوت کردم، یک بار هم علیرضا. می‌گفتند چرا فینال را هر بار به شما می‌دهند؟ چرا عکس قضاوتت را گذاشتی اینستاگرام؟ باور کردنی نبود اما از توضیحات‌شان متوجه شدم این را نوعی تبلیغ مسیحیت در نظر گرفته‌اند و حتی اصرار داشتند شاید خودت هم مسیحی شده‌ای. از این مسائل بسیار بود.

برادرتان علیرضا فغانی در مصاحبه‌ای گفته که «فدراسیون فوتبال هزینه بلیت سفر برادرم و خانم قربانی را تقبل نکرد و آنها مجبور شدند با هزینه شخصی به نروژ بروند». قضیه از چه قرار بود؟

فدراسیون فوتبال نروژ درخواست اعزام داور کرد و ما هم در آستانه اعزام بودیم. اما ناگهان گفتند می‌روی که برنگردی. حسن کامرانی‌فر تلاش می‌کرد اسم مرا از لیست داوران خارج کند. ویزا را روی پاسپورتم خط خطی کردند تا سفر نکنم. بلیط پروازم را هم صبح روز پرواز کنسل کردند.

تماس فدراسیون نروژ با سفیر این کشور در تهران باعث شد ویزای جدیدی برایم صادر شود. بلافاصله بلیت گرفتم تا خودم را به مسابقات برسانم.

سایت‌های خبرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، و... خبر پناهندگی شما به نروژ را منتشر کردند. شما این خبر را تکذیب کردید و ما هم از انتشار خبری که تایید نشده است، خودداری کردیم.

رفتار غیر حرفه‌ای آن رسانه‌ها دردسرهایم را بیشتر کرد. من یک هفته بیشتر در نروژ نبودم و به سوئد آمدم. پس چگونه می‌توانستم در نروژ پناهنده شده باشم؟ در حالی که من با هیچ رسانه خارجی و داخلی صحبت نکرده بودم​، در کشورم از طرف خودشان خبرسازی کردند.

الان چطور؟

حالا بله. این اتفاق افتاده و رسماً در گفت‌وگو با شما برای اولین بار اعلام می‌کنم که از سوئد، درخواست پناهندگی کرده‌ام.

چرا رسانه‌های داخلی، بدون تماس با شما و بدون تایید شما، خبر غیرواقعی پناهندگی به نروژ را منتشر کردند؟

همین رسانه‌ها هر روز اخبار لژیونرها را پخش می‌کنند اما یک بار نشد از داوری‌های من در سوئد بگویند. با آن فضاسازی‌ها اگر به ایران برمی‌گشتم باید قید قضاوت را می‌زدم.

به خاطر برنگشتن شما، آیا برای برادرتان مشکلی پیش نیامد؟

حراست و فدراسیون برایش مشکل‌ساز شدند. برای اعزامش به جام جهانی سنگ‌اندازی کردند. بارها برایش دردسر ایجاد کردند. از دوستان داور شنیدم که تحت فشار قرار داشت تا مرا ترغیب کند به ایران برگردم.

صداوسیمایی که تا دیروز می‌گفت علیرضا آبروی ورزش ایران است، دیگر حتی قضاوت‌هایش در لیگ حرفه‌ای استرالیا و لیگ قهرمانان آسیا را پوشش نمی‌دهد! این مسائل تردیدی برایم باقی نگذاشت که راهی برای بازگشتم وجود ندارد.

چرا از نروژ به سوئد رفتید؟

در سوئد برایم امکان قضاوت مستمر وجود داشت و داوران مهمان دیگری هم قضاوت می‌کنند. من از دسته سوم شروع کردم و فصل آینده را در لیگ برتر خواهم بود. تجربه‌ای کاملاً متفاوت و لذت‌بخش را نسبت به ایران سپری کردم. بدون استرس، اعتراض و توهین. باور نمی‌کنید در دو سالی که در سوئد داوری می‌کنم، هنوز هیچ بازیکن و مربی را به خاطر اعتراض، اخراج نکرده‌ام. تیم‌ها، بازیکنان و تماشاگران به داور احترام می‌گذارند.

هواداران فوتبال در ایران از فساد داوری گله‌مند هستند. آیا با آنها موافقید؟

در داوری هم آدم‌هایی بوده‌اند که دستی در فساد داشته‌اند ولی بسیار کم تعداد. به باور من ساختار مدیریتی فاسد را باید زیر سوال برد که باعث افت کیفیت قضاوت‌ها می‌شود.

از همان موارد کم تعداد می‌توانید نمونه‌هایی را بگویید؟

عاقبت خریداری رای برای کمیته داوران و دپارتمان داوری همین می‌شود که داور بی‌تجربه را از لیگ ۲ بیاورند لیگ برتر. آن داور الزاماً پول نگرفته اما بازی را خراب می‌کند. کسانی که بر اساس مناسبات غیر ورزشی، بازی را به این داور داده‌اند مقصرند. اما هفته بعد دوباره همان داور را در حال قضاوت می‌بینید.

آنهایی که چیدمان داوران را به عهده دارند، به چه قیمتی تن به خراب شدن بازی‌ها می‌دهند که بارها منجر به تنش و آشوب در ورزشگاه‌ها شده؟

مجوزها و امتیازات تجاری ردوبدل می‌شود. چیدمان عجیب داوری توسط هدایت‌الله ممبینی را ببینید. داوران زن وقتی اعتراض کردند چه بر سر حقوق‌مان آمده، محروم شدند! من در سوئد فقط متقاضی آزمون داوری بودم اما البسه کامل قضاوت را دریافت کردم. در حالی که داوران کشور خودم لباس زمستانی فصل‌های قبل را به تن می‌کنند.

در چنین وضعیت آشفته‌ای، چقدر رئیس فدراسیون را مقصر می‌دانید؟

آقای تاج که نمی‌دانم در حال حاضر در کدام کشور است، در دوران ریاستش اهداف مالی شخصی خود را دنبال می‌کرد. هیچ‌گونه شفافیت مالی هم وجود نداشت.

جالب است بگویم که علی‌اکبر عرفانیان دانشور، دبیر فدراسیون دوران ریاست دادکان، هم در سوئد است.

آیا مناسبات ناسالم بین برخی رسانه‌ها با بازیکنان و مربیان، ممکن است بین رسانه و برخی داوران هم برقرار باشد؟

بله. مهم‌ترینش مسئله کارشناسان داوری در تلویزیون است. هواداران باهوشند و بارها دیده‌اند که کارشناس، صحنه مشابهی را برای دو داور، دو نظر متفاوت داده! در مورد خودم مسعود مرادی چون با علیرضا مشکل داشت، هر سوتی که می‌زدم را مغایر با قوانین فیفا می‌دانست!

مقامات ورزشی جمهوری اسلامی تاکید می‌کنند که آغوش آنها برای بازگشت پناهندگان ورزشی به کشور باز است. در این باره چه صحبتی دارید؟

این ادعا به نظرم کاملاً مسخره است. وقتی در ایران باشید و کوچکترین مخالفت یا اظهار نظری برخلاف خواست و اهداف مقامات به زبان بیاورید، یا اگر سیاست‌های دولتی و ورزشی را زیر سوال ببرید، به بدترین شکل با شما برخورد می‌کنند و کنار گذاشته می‌شوید.

نگران نیستید که شما را هم مثل نخبگان ورزشی مانند سعید ملایی یا کیمیا علیزاده «وطن‌فروش» بنامند؟

اتفاقاً همین کار را کرده‌اند! هنوز درخواست پناهندگی نداده بودم که روی در خانه‌ام با اسپری نوشتند «وطن‌فروش!» هر کدام از ما اگر به موقعیتی رسیده‌ایم به خاطر تلاش خودمان بوده. از داوری که برای قضاوت، فقط ۷۰۰ هزار تومان می‌گیرد و باید روبروی بازیکن چند میلیاردی بایستد چه توقعی دارند؟

در صداوسیما تاکید می‌شود که چهره‌های ورزشی ایران را فریب می‌دهند و مجبورشان می‌کنند به پناهندگی. آیا شما را برای پناهندگی به سوئد فریب داده‌اند؟

مسئولین چه امکاناتی برای یک ورزشکار در نظر می‌گیرند که این چنین با اعتماد به نفس اظهار نظر می‌کنند؟ سازماندهی ورزشی در ایران مفهومی ندارد. تصمیمات در ورزش به عهده سیاسیون و نظامی‌هاست. اما در سوئد، یک داور اول فصل می‌داند برای دو ماه آینده چند بازی دارد و در کدام شهرهاست. حتی شماره تاکسی که شما را تا فرودگاه می‌برد. کدام پرواز و کدام هتل. بدون استرس و فشار و نگرانی.

مقامات ورزشی در ایران می‌گویند هر چهره ورزشی که پناهنده شده حالا پشیمان است. شما چطور؟

در سوئد وارد یک استادیوم شدم تا در پیست بدوم. بدون اینکه کسی بپرسد کیستم و آنجا چه می‌کنم، حتی پروژکتورها روشن شد. بعد آمدند برف‌های پیست را پارو کردند تا راحت‌تر بدوم. اما در ایران به‌جای تسهیلات، ایجاد مزاحمت و زیر ذره‌بین قرار دادن یک داور برایشان لذت‌بخش است. در مقایسه این دو وضعیت، چرا باید از زندگی و قضاوت در سوئد پشیمان باشم؟

بازی استقلال با سایپا در لیگ برتر آخرین مسابقه‌ای بود که در ایران قضاوت کردید. در چه شرایطی حاضرید به ایران برگردید؟

روزی که تغییرات بنیادین رخ دهد. روزی که همه مردم کشورم از آزادی برخوردار باشند. الان وضعیت به گونه‌ای است که بسیاری از داوران به‌خاطر شرایطی که بر کشور حکمفرماست، از من جویای راه و چاه می‌شوند تا آنها هم کشور را ترک کنند.