حسن نزیه، حقوقدان و از سیاستمداران پیش و پس از انقلاب بهمن ۵۷ و رییس شرکت ملی نفت ایران در دولت مهدی بازرگان روز جمعه ۲۴ شهريور در سن ۹۱ سالگی در پاريس درگذشت.
حسن نزيه در روزهای پيش از انقلاب از حاميان محمد مصدق رهبر نهضت ملی ايران و جبهه ملی و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق نخست وزير وقت، به منتقدان حکومت محمدرضا شاه پهلوی پيوست.
او در سال های پيش از انقلاب همچنين عضو نهضت مقاومت ملی ايران و از ياران نهضت آزادی ايران و سپس رييس کانون وکلای ايران شد. آقای نزیه بلافاصله پس از انقلاب در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به رياست هيات مديره شرکت ملی نفت ايران منصوب شد. مخالفت او با اصل ولايت فقيه پيش از تصويب قانون اساسی سبب برکناری و خروج او از ايران شد.
در گفتوگو با حسن شريتعمداری، فرزند آيتالله کاظم شريعتمداری، تحليلگر و فعال سياسی و عبدالکريم لاهيجی، حقوقدان و نايب رييس فدراسيون بينالمللی جوامع حقوق بشر به پيشينه سياسی و حرفهای حسن نزيه میپردازيم.
حسن شريعتمداری: آقای نزيه از يک خانواده مبارزی که در جنبش مشروطه پدرشان و جدشان نامآور بود و ايشان از عنفوان جوانی از راهروان و دوستاران دکتر مصدق بود. در گرفتاری دکتر مصدق و دادگاه ايشان دفاعيهای نوشت که در بخشهايی مورد استفاده دکتر مصدق قرار گرفت. پس از آن همراه با مهندس بازرگان و آيتالله زنجانی در جبهه ملی فعاليت میکرد و بارها بازداشت شد و زندان رفت.
دکتر عبدالکريم لاهيجی از چگونگی آغاز فعاليتهای حقوقی و پيشينه حسن نزيه چنين میگويد:
«آقای نزيه يکی از وکلای معروف دادگستری ايران بود و در دهه چهل- پنجاه ايشان هميشه کانديدای گروهی از وکلای جوان بود به نام گروه وکلای پيشرو که اينها هر دو سال يک بار که انتخابات کانون وکلا بود يک عدهای را کانديدا میکردند و از جمله آقای حسن نزيه و بالاخره هم در ارديبهشت ماه ۱۳۵۷ اين گروه در انتخابات هيات مديره کانون وکلا اکثريت به دست آوردند و بعد در انتخابات داخلی، آقای نزيه به عنوان رييس کانون وکلا انتخاب شد و خب میدانيد که بعدا تا سال ۵۸ متاسفانه مشکلاتی که پيش آمد باعث شد که آقای نزيه مدتی مفقود و بعد از ايران خارج شد.»
حسن شريعتمداری از همکاریهای حسن نزيه با جریان های فعال در انقلاب بهمن ۵۷ و فعاليتهای وی در دوران انقلاب و سپس دلايل مخالفت او با سران جمهوری اسلامی ايران میگويد:
«ايشان در ابتدای انقلاب از کسانی بود که برای جمهوری اسلامی و قبل از جمهوری اسلامی برای ايران، قانون اساسی نوشت که آقای خمينی آن را کنار گذاشت و قانون اساسی ولايت فقيه را به تصويب رساند. ايشان با شهامت در همان روزها در سخنرانی کانون وکلا گفت که اين قانون و جمهوری اسلامی نه لازم است برای ايران و نه مفيد. بر سر اين سخنرانی آقايان اشراقی و بهشتی که از نزديکان آقای خمينی بودند مخالفت علنی با ايشان کردند و میخواستند که ايشان را بگيرند و محاکمه کنند. ايشان مخفی شدند.»
عبدالکريم لاهيجی در مورد جزييات مخالفت حسن نزيه با مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی میافزايد:
«در خرداد سال ۵۸ مساله قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. همزمان آقای نزيه همچنان رييس شرکت نفت هم بود در دولت آقای مهندس بازرگان و تقابلی که آن زمان بين نزيه از يک طرف و بهشتی و اشراقی به وجود آمد باعث شد که به مرور کنار گذاشته شد و بعد هم محدوديتها و مشکلات برای ايشان و خانواده ايشان بيشتر شد تا بالاخره در اواخر سال ۵۸ ناگزير شد که ايران را ترک کند.»
حسن نزيه پس از خروج از ايران به فرانسه میرود و در آنجا فعاليتهای سياسی خود را ادامه میدهد. حسن شريعتمداری از اين دوران میگويد:
«آقای حسن نزيه به پاريس آمدند و در آنجا میخواستند با آقای امينی دولت آشتی ملی را تشکيل دهند که موفق به اين کار نشدند. من در اين ايام به خارج آمدم و با ايشان و عده ديگری از دوستان جمهوريخواهان ملی ايران را تشکيل داديم که سالها ايشان با ما بودند و با هم فعاليت میکرديم. متاسفانه ايشان مريض شدند و سکته کردند و کنارهگيری کردند از سياست. امروز بسيار متاسفم که ياری چنين خوب را از دست داديم.»
حسن نزيه در روزهای پيش از انقلاب از حاميان محمد مصدق رهبر نهضت ملی ايران و جبهه ملی و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق نخست وزير وقت، به منتقدان حکومت محمدرضا شاه پهلوی پيوست.
او در سال های پيش از انقلاب همچنين عضو نهضت مقاومت ملی ايران و از ياران نهضت آزادی ايران و سپس رييس کانون وکلای ايران شد. آقای نزیه بلافاصله پس از انقلاب در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به رياست هيات مديره شرکت ملی نفت ايران منصوب شد. مخالفت او با اصل ولايت فقيه پيش از تصويب قانون اساسی سبب برکناری و خروج او از ايران شد.
در گفتوگو با حسن شريتعمداری، فرزند آيتالله کاظم شريعتمداری، تحليلگر و فعال سياسی و عبدالکريم لاهيجی، حقوقدان و نايب رييس فدراسيون بينالمللی جوامع حقوق بشر به پيشينه سياسی و حرفهای حسن نزيه میپردازيم.
حسن شريعتمداری: آقای نزيه از يک خانواده مبارزی که در جنبش مشروطه پدرشان و جدشان نامآور بود و ايشان از عنفوان جوانی از راهروان و دوستاران دکتر مصدق بود. در گرفتاری دکتر مصدق و دادگاه ايشان دفاعيهای نوشت که در بخشهايی مورد استفاده دکتر مصدق قرار گرفت. پس از آن همراه با مهندس بازرگان و آيتالله زنجانی در جبهه ملی فعاليت میکرد و بارها بازداشت شد و زندان رفت.
دکتر عبدالکريم لاهيجی از چگونگی آغاز فعاليتهای حقوقی و پيشينه حسن نزيه چنين میگويد:
«آقای نزيه يکی از وکلای معروف دادگستری ايران بود و در دهه چهل- پنجاه ايشان هميشه کانديدای گروهی از وکلای جوان بود به نام گروه وکلای پيشرو که اينها هر دو سال يک بار که انتخابات کانون وکلا بود يک عدهای را کانديدا میکردند و از جمله آقای حسن نزيه و بالاخره هم در ارديبهشت ماه ۱۳۵۷ اين گروه در انتخابات هيات مديره کانون وکلا اکثريت به دست آوردند و بعد در انتخابات داخلی، آقای نزيه به عنوان رييس کانون وکلا انتخاب شد و خب میدانيد که بعدا تا سال ۵۸ متاسفانه مشکلاتی که پيش آمد باعث شد که آقای نزيه مدتی مفقود و بعد از ايران خارج شد.»
Your browser doesn’t support HTML5
حسن شريعتمداری از همکاریهای حسن نزيه با جریان های فعال در انقلاب بهمن ۵۷ و فعاليتهای وی در دوران انقلاب و سپس دلايل مخالفت او با سران جمهوری اسلامی ايران میگويد:
«ايشان در ابتدای انقلاب از کسانی بود که برای جمهوری اسلامی و قبل از جمهوری اسلامی برای ايران، قانون اساسی نوشت که آقای خمينی آن را کنار گذاشت و قانون اساسی ولايت فقيه را به تصويب رساند. ايشان با شهامت در همان روزها در سخنرانی کانون وکلا گفت که اين قانون و جمهوری اسلامی نه لازم است برای ايران و نه مفيد. بر سر اين سخنرانی آقايان اشراقی و بهشتی که از نزديکان آقای خمينی بودند مخالفت علنی با ايشان کردند و میخواستند که ايشان را بگيرند و محاکمه کنند. ايشان مخفی شدند.»
عبدالکريم لاهيجی در مورد جزييات مخالفت حسن نزيه با مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی میافزايد:
«در خرداد سال ۵۸ مساله قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. همزمان آقای نزيه همچنان رييس شرکت نفت هم بود در دولت آقای مهندس بازرگان و تقابلی که آن زمان بين نزيه از يک طرف و بهشتی و اشراقی به وجود آمد باعث شد که به مرور کنار گذاشته شد و بعد هم محدوديتها و مشکلات برای ايشان و خانواده ايشان بيشتر شد تا بالاخره در اواخر سال ۵۸ ناگزير شد که ايران را ترک کند.»
«آقای حسن نزيه به پاريس آمدند و در آنجا میخواستند با آقای امينی دولت آشتی ملی را تشکيل دهند که موفق به اين کار نشدند. من در اين ايام به خارج آمدم و با ايشان و عده ديگری از دوستان جمهوريخواهان ملی ايران را تشکيل داديم که سالها ايشان با ما بودند و با هم فعاليت میکرديم. متاسفانه ايشان مريض شدند و سکته کردند و کنارهگيری کردند از سياست. امروز بسيار متاسفم که ياری چنين خوب را از دست داديم.»