خبرگزاری مهر از آنچه که تنش آبی در ايران خوانده خبر داده است. اين خبرگزاری مینويسد که در شرايط فعلی بيش از ۷۰ درصد از کل آب تجديد پذير ايران مورد استفاده قرار میگيرد.
به نوشته اين خبرگزاری، ميزان هدر رفتن آب در بخش کشاورزی به عنوان بزرگترين مصرف کننده آب در حدود ۶۷ درصد است.
در اين باره نظر صادق سهوانی، روزنامه نگار حوزه کشاورزی، را جويا شده ایم:
صادق سهوانی: ما در کشور ۱۶۰ دشت آبی داريم که متاسفانه در دو دهه اخير به دليل بارندگیهای کم، برداشت از سطح آبهای زير زمينی به خاطر ترويج افزايش برداشت از زمينها خيلی زياد بوده است. به طور مثال آمدهاند اراضی را که باير بودهاند شخم زده و بذری کاشتهاند و برای آبياری زمينها هم، آب را از چاهها گرفتهاند، عمده اين تنش آبی هم به خاطر اين مسايل است.
ضمن اينکه تبخير در کشور ما چهار برابر ميزان تبخير جهانی است و متوسط بارندگی هم تقريباً ۲۵۰ ميلی متر است که در چند سال اخير در خيلی جاها به ۶۰ تا ۷۰ ميلیمتر رسيده است.
مهمترين عاملی که باعث میشود تنش آبی پديد آيد به دليل شيوه مصرف سنتی آب در کشاورزی است؟
بله. چون چيزی در حدود ۸۵ تا ۹۰ ميليارد متر مکعب آب کشور در حوزه بخش کشاورزی استفاده میشود، البته کارهايی در حال انجام است. اما در خوشبينانه نرين وضع، يک ميليون و ۲۰۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی زير پوشش آبياری تحت فشار داريم که نسبت به هفت ميليون هکتاری که میتواند تحت اين پوشش قرار بگيرد، فقط يک هفتم است که خيلی کم است، آن هم برای کشوری که ميزان تبخير اين همه بالايی دارد و بارندگی کمی هم دارد.
چقدر از نظر عمرانی در اين بخش هزينه شده است؟
با توجه به اينکه هزينه آبياری تحت فشار در مزارع در ايران تا ۵۰ در صد با يارانههای دولتی تأمين میشود. اين آب وضعيتش بحرانی است و اصلاً نبايد به اين بودجه های ساليانه متکی باشد.
کار خيلی بطئی پيش میرود، اول به دليل همين بحث يارانه دولتی برمی گردد که کشاورز ابتدا منتظر است تا ۵۰ درصد سهم يارانه دولت را بگيرد و کشاورز هم برای انجام کار رغبتی نمیکند.
اگر وضعيتی برقرار میشد که دولت به دليل بحرانی بودن وضعيت آب در کشور، کل کار و صد درصد را خودش انجام میداد، شرايط فرق میکرد.
چرا خود دولت کار را در دست نمیگيرد؟
زمان رياست جمهوری آقای رفسنجانی، بحثهايی شد و قرار بود يک کارهايی انجام بدهند که آن هم ظاهراً چون فسادهايی در انجام کار پيدا شد و چون نتوانستند نظارت کنند، گفتند کلاً آبياری تحت فشار به دولت محول شود ولی مسکوت ماند و سالانه در بهترين حالت چيزی در حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار هکتار آبياری تحت فشار انجام دادند.
حالا اگر شما هدر رفت آب را حساب کنيد که ساليانه در اين هفت ميليون هکتار چقدر است. يک رقم ميلياردی خواهد بود که اگر اين رقم مرود توجه قرار بگيرد و ما بتوانيم آبياری تحت فشار را به صورت رايگان اما با سرعت انجام دهيم، اين موضوع به لحاظ منابع مالی صرفه اقتصادی بيشتری خواهد داشت.
موضوع ديگری هم که هست بعضی از تغييرات در راه کارهای اجرايی کشور اکوسيستمها را به هم میزند و روی بحث بحران آب دامن میزند، به طور مثال همين موضوع زاينده رود، میآييم بالای آن را سد می بنديم، در پايين رود، کشاورزان به مشکل بر میخورند و ديگر قادر به انجام فعاليتهای خود نيستند، در واقع به خاطر تأمين آب شرب، تصميمهايی میگيريم که به کشاورزی آسيب میزند.
فکر می کينيد اگر ما وضعيت کشاورزی و آب مصرفی که صرف بخش کشاورزی میشود را درست کنيم، میتوانيم به بهرهوری موثر و لازمی در مورد آب برسيم و جلوی بحران را بگيريم؟
تقريباً ۸۰ درصد مشکل در بخش کشاورزی و باغبانی است. ضمن اينکه شوری آب در خيلی مناطق مدام در حال افزايش است. مثلاً در دهه های مختلف عمق چاههای آب اندازه گيری و رصد میشود. در حال حاضر عمق چاه های آب در مناطق مختلف به طور ميانگين به چيزی حدود ۱۸۰ تا ۲۰۰ متر رسيده است. در واقع هر چه پايينتر میرويم شوری آب بيشتر شده و کيفيت آب پايين میآيد و اين موضوع مهمی است، يعنی يکی از مباحث بحران و تنش آبی هم همين است که در حال رسيدن به مرحله ای هستيم که آب از کيفيت بدی برخوردار است و شوری آن بالاست.
به نوشته اين خبرگزاری، ميزان هدر رفتن آب در بخش کشاورزی به عنوان بزرگترين مصرف کننده آب در حدود ۶۷ درصد است.
در اين باره نظر صادق سهوانی، روزنامه نگار حوزه کشاورزی، را جويا شده ایم:
Your browser doesn’t support HTML5
صادق سهوانی: ما در کشور ۱۶۰ دشت آبی داريم که متاسفانه در دو دهه اخير به دليل بارندگیهای کم، برداشت از سطح آبهای زير زمينی به خاطر ترويج افزايش برداشت از زمينها خيلی زياد بوده است. به طور مثال آمدهاند اراضی را که باير بودهاند شخم زده و بذری کاشتهاند و برای آبياری زمينها هم، آب را از چاهها گرفتهاند، عمده اين تنش آبی هم به خاطر اين مسايل است.
ضمن اينکه تبخير در کشور ما چهار برابر ميزان تبخير جهانی است و متوسط بارندگی هم تقريباً ۲۵۰ ميلی متر است که در چند سال اخير در خيلی جاها به ۶۰ تا ۷۰ ميلیمتر رسيده است.
مهمترين عاملی که باعث میشود تنش آبی پديد آيد به دليل شيوه مصرف سنتی آب در کشاورزی است؟
بله. چون چيزی در حدود ۸۵ تا ۹۰ ميليارد متر مکعب آب کشور در حوزه بخش کشاورزی استفاده میشود، البته کارهايی در حال انجام است. اما در خوشبينانه نرين وضع، يک ميليون و ۲۰۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی زير پوشش آبياری تحت فشار داريم که نسبت به هفت ميليون هکتاری که میتواند تحت اين پوشش قرار بگيرد، فقط يک هفتم است که خيلی کم است، آن هم برای کشوری که ميزان تبخير اين همه بالايی دارد و بارندگی کمی هم دارد.
چقدر از نظر عمرانی در اين بخش هزينه شده است؟
با توجه به اينکه هزينه آبياری تحت فشار در مزارع در ايران تا ۵۰ در صد با يارانههای دولتی تأمين میشود. اين آب وضعيتش بحرانی است و اصلاً نبايد به اين بودجه های ساليانه متکی باشد.
کار خيلی بطئی پيش میرود، اول به دليل همين بحث يارانه دولتی برمی گردد که کشاورز ابتدا منتظر است تا ۵۰ درصد سهم يارانه دولت را بگيرد و کشاورز هم برای انجام کار رغبتی نمیکند.
اگر وضعيتی برقرار میشد که دولت به دليل بحرانی بودن وضعيت آب در کشور، کل کار و صد درصد را خودش انجام میداد، شرايط فرق میکرد.
چرا خود دولت کار را در دست نمیگيرد؟
زمان رياست جمهوری آقای رفسنجانی، بحثهايی شد و قرار بود يک کارهايی انجام بدهند که آن هم ظاهراً چون فسادهايی در انجام کار پيدا شد و چون نتوانستند نظارت کنند، گفتند کلاً آبياری تحت فشار به دولت محول شود ولی مسکوت ماند و سالانه در بهترين حالت چيزی در حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار هکتار آبياری تحت فشار انجام دادند.
حالا اگر شما هدر رفت آب را حساب کنيد که ساليانه در اين هفت ميليون هکتار چقدر است. يک رقم ميلياردی خواهد بود که اگر اين رقم مرود توجه قرار بگيرد و ما بتوانيم آبياری تحت فشار را به صورت رايگان اما با سرعت انجام دهيم، اين موضوع به لحاظ منابع مالی صرفه اقتصادی بيشتری خواهد داشت.
موضوع ديگری هم که هست بعضی از تغييرات در راه کارهای اجرايی کشور اکوسيستمها را به هم میزند و روی بحث بحران آب دامن میزند، به طور مثال همين موضوع زاينده رود، میآييم بالای آن را سد می بنديم، در پايين رود، کشاورزان به مشکل بر میخورند و ديگر قادر به انجام فعاليتهای خود نيستند، در واقع به خاطر تأمين آب شرب، تصميمهايی میگيريم که به کشاورزی آسيب میزند.
فکر می کينيد اگر ما وضعيت کشاورزی و آب مصرفی که صرف بخش کشاورزی میشود را درست کنيم، میتوانيم به بهرهوری موثر و لازمی در مورد آب برسيم و جلوی بحران را بگيريم؟
تقريباً ۸۰ درصد مشکل در بخش کشاورزی و باغبانی است. ضمن اينکه شوری آب در خيلی مناطق مدام در حال افزايش است. مثلاً در دهه های مختلف عمق چاههای آب اندازه گيری و رصد میشود. در حال حاضر عمق چاه های آب در مناطق مختلف به طور ميانگين به چيزی حدود ۱۸۰ تا ۲۰۰ متر رسيده است. در واقع هر چه پايينتر میرويم شوری آب بيشتر شده و کيفيت آب پايين میآيد و اين موضوع مهمی است، يعنی يکی از مباحث بحران و تنش آبی هم همين است که در حال رسيدن به مرحله ای هستيم که آب از کيفيت بدی برخوردار است و شوری آن بالاست.