از تحصيل اتباع آمريکای لاتين در مدارس دینی تا معافيت نظامی همجنسگرايان

رسانه‌های جهان در دو روز اخير موضوعات مختلفی را در ارتباط با ايران مورد بررسی و تحليل قرار داده‌اند. «به کارگيری اتباع آمريکای لاتين» توسط ايران و تحصيل آنها در مدارس دينی و «معافيت همجنسگرايان ايران از خدمت در ارتش» از جمله محورهايی است که اين روزها در رسانه‌های جهان بازتاب داشته است.

روزنامه «واشينگتن پست» در مقاله‌ای به قلم «جابی واريک» با عنوان «ايران با طعمه مدارس دینی، آمريکای لاتينی‌ها را به خدمت می‌گيرد»، داستان يک جوان ۱۹ ساله مکزيکی به نام «کارلوس» را بازگو می‌کند که در سال ۲۰۱۰ به دنبال تحقيق بيشتر درباره اسلام بود و از اين طريق با محمد قديری ابيانه، سفير ايران در مکزيک، آشنا و توسط وی دعوت می‌شود که در يکی از جلسات سفارت ايران در مکزيکوسيتی حاضر شود.

قديری ابيانه در اين جلسه به کارلوس پيشنهاد می‌کند که اگر علاقمند باشد می‌تواند برای ترم بعدی به مدرسه‌ مخصوص دانشجويان آمريکای لاتين در ايران برود و آنجا درباره اسلام تحصيل کند. سفير ايران می‌گويد که تمام هزينه‌های سفر و تحصيل وی بر عهده ايران خواهد بود. چند ماه بعد، کارلوس بليط هواپيما و بورسيه‌ای دريافت می‌کند برای تحصيل در مدرسه‌ای مرموز؛ «موسسه فرهنگی انديشه شرقی» در قم.

وی در فرودگاه تهران مورد استقبال يک محافظ اسپانيايی زبان و راننده قرار می‌گيرد که او را به شهر قم، مرکز تحصيل طلاب شيعی، می‌برد و آنجاست که با ساير دانشجويان نيمکره غربی زمين آشنا می‌شود.

کارلوس به واشينگتن پست می‌گويد هنگامی که وارد اين مدرسه گرديد، برای بار دوم غافلگير شد: «۲۵ تا ۳۵ دانشجو از اتباع آمريکای لاتين آنجا تحصيل می‌کردند. من افرادی از کلمبيا، ونزوئلا و آرژانتين را ديدم. بسياری از آنها اسلام آورده بودند». درس‌های ارائه شده در اين مدرسه به زبان اسپانيايی و محور آنها نيز به گفته کارلوس، «اسلام و مباحث ضد آمريکايی» بود.

«دروس ارائه شده عمدتا مذهبی بودند ولی اساتيد همواره سياست را قاطی دروس می‌کردند. مثلا اگر بحث درباره اقتصاد بود، پيام ارائه شده اين بود که ايالات متحده آمريکا اقتصاد جهان را به نفع خود مصادره کرده است».

کارلوس به مدت يکسال در موسسه فرهنگی انديشه شرقی تحصيل می‌کند ولی آن‌گونه که خودش می‌گويد کارکنان موسسه به او ظنين شده و در مارس ۲۰۱۱، دوربين‌های عکاسی و فيلمبرداريش را که از مکزيک آورده بود، ضبط و به جاسوسی متهم می‌شود. وی برای فرار از اين وضعيت، به سفارت مکزيک در تهران می‌رود و در آنجا تحت حفاظت قرار می‌گيرد.

کارلوس سرانجام اجازه می‌يابد که خاک ايران را ترک کند ولی به واشينگتن پست گفته که مقام‌های ايرانی همان زمان و همچنين در ماه‌های بعد تاکيد کردند که کارشان هنوز با او تمام نشده است. قديری ابيانه نيز در گفت‌وگو با يک شبکه خبری اسپانيايی زبان گفته بود که دولت ايران رد اين جوان مکزيکی را پيدا کرده است.

بر اساس گزارش واشينگتن پست، کارلوس به رغم ابراز اطمينان مقام‌های مکزيکی مبنی بر اينکه هيچ چيزی وی را در خاک مکزيک تهديد نمی‌کند، در سال ۲۰۱۲ به آمريکا می‌رود و از اين کشور درخواست پناهندگی می‌کند. وی هم اکنون در جايی در شرق آمريکا به سر می‌برد. کارلوس که پيش از عزيمت به ايران در رشته حقوق تحصيل می‌کرد، می‌گويد: «من در مکزيک آينده درخشانی داشتم، ولی حالا بايد دوباره از صفر شروع کنم. هيچ چيزی ندارم. از زمانی که بازگشته ام وضعيت ديگر مثل سابق نيست».

آن‌گونه که واشينگتن پست گزارش داده است مرد پشت پرده «به کارگيری اتباع آمريکای لاتين» توسط ايران و سازماندهی آنها در يک شبکه، فردی به نام محسن ربانی از روحانيون و مقام‌های ايرانی است که برنامه‌های مختلفی را در اين زمينه هدايت می‌کند. آقای ربانی قبلا رايزن فرهنگی ايران در آرژانتين بوده و از سوی مقام‌های قضايی اين کشور متهم به دست داشتن در انفجار مرکز همياری يهوديان، آميا، در سال ۱۹۹۴ شده است.

دادستان آرژانتين در ماه می امسال اعلام کرد که شواهدی از «شبکه‌های امنيتی محلی مخفی» در کشورهای آمريکای لاتين را پيدا کرده است که توسط ايران سازماندهی شده‌اند.

يکی از بازوهای مشورتی کنگره آمريکا نيز گزارش داده که از سال ۲۰۰۷ تاکنون، ايران بيش از يک هزار نفر از اتباع آمريکا را مورد آموزش قرار داده است که عمده اين افراد توسط محسن ربانی به خدمت گرفته شده‌اند.

معافيت همجنسگرايان ايران از خدمت در ارتش

سايت «المانيتور» مقاله‌ای دارد به قلم «مهرناز صميمی» درباره مردان همجنسگرا در ايران که به دنبال از معافيت از خدمت در نيروهای مسلح هستند.

نويسنده در مقاله خود می‌نويسد که حضور علنی همجنسگرايان در عرصه‌های مختلف می‌تواند پيامدهای شديدی برای آنها به همراه داشته باشد چرا که «همجنسگرايی از بزرگترين تابوها در ايران هم در عرصه جامعه و هم در حوزه‌ قانونی است». با اين حال، وقتی بحث به خدمت نظام وظيفه می رسد وضعيت متناقضی بروز می‌کند.

در اين مقاله با اشاره به طول دو ساله خدمت نظام وظيفه، نگرانی خانواده‌ها از خدمت رفتن فرزندان‌شان در دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق و نقش کارت معافيت يا پايان خدمت در استخدام افراد و گرفتن گذرنامه، آمده است: «همجنسگرايانی که خواهان معافيت هستند بايد پيش از آغاز خدمت نظام تحت آزمايش‌های پزشکی و روانی قرار گيرند. افسر ممتحن يا پزشکان بايد به شواهدی دست يابند مبنی بر «همجنس بازی» فرد مشمول، به همين دليل وی را برای انجام بررسی‌های بيشتر نزد مسوولان امر می‌فرستند».

اگر مسوول مربوطه تشخيص دهد که مشمول ياد شده دارای تمايلات «همجنسگرايانه» است، برای وی کارت معافيت خدمت صادر می‌شود.

نويسنده اين مقاله در گزارش خود با سه همجنسگرای ايرانی مصاحبه کرده و از آنها درباره آزمايش‌ها و بررسی‌ها برای صدور کارت معافيت از خدمت پرسيده است. افشين که اين کارت را دريافت کرده، تجربه‌اش در اين زمينه را «تحقيرآميز» و «اضطراب‌آميز» توصيف کرده است.

وی گفته که گاهی اوقات آرايش می‌کند ولی در روز انجام آزمايش‌های روانی اين کار را نکرده است. با اين حال مقام مسوول به ابروی وی گير داده است، در حالی که بسياری از مردان ايرانی الان اين کار را انجام می‌دهند.

«برخی از دوستان همجنسگرای من برای تسريع روند معافيت خود آرايش سنگين انجام داده و لباس‌های زنانه پوشيدند، ولی مسوولان متقاعد نشده و از آنها آزمايش‌های بيشتر به عمل آوردند».

هادی، ديگر همجنسگرای ايرانی، می‌گويد که به رغم دريافت کارت معافيت از خدمت، برای پيدا کردن کار دچار مشکل است.

کوروش نيز در اين زمينه به سايت «المانيتور» گفته که خواهان معافيت از خدمت نظام وظيفه است ولی از پيگيری اين موضوع «خجالت» می‌کشد چون هيچ يک از اعضای خانواده‌اش از همجنسگرايی وی خبر ندارند و نمی‌خواهد آنها را ناراحت کند.

يکی از مسائل دشوار برای افرادی چون کوروش اين است که سرنوشت نهايی آنها در دستان مسوولان و روانشناسانی قرار دارد که گاهی اوقات نظر و ديدگاه خانواده‌های آنها را جويا می‌شوند. بسياری از مردان همجنسگرا مايل نيستند تا خانواده های‌شان بويژه پدران‌شان از نوع رابطه جنسی آنها با خبر شوند.

المانيتور می‌نويسد بسياری از کارفرمايان مايل نيستند که در اداره خود افراد همجنسگرا استخدام کنند به همين دليل پيدا کردن شغل توسط اين افراد کار شاقی به نظر می‌رسد.

آماری از تعداد همجنسگرايانی که از خدمت نظام وظيفه معاف شده‌اند وجود ندارد چرا که مقام‌های مسوول حاضر به اظهار نظر در اين زمينه نيستند. المانيتور در پايان می‌نويسد که در گذشته، کارت صادر شده برای همجنسگرايان قرمز رنگ بود ولی اکنون رنگ تمام کارت‌ها يک‌دست شده و دلايل معافيت نيز روی آن درج شده است.

در قانون خدمت نظام وظيفه ايران از همجنسگرايی به عنوان «اختلال روانی» ياد شده ولی تفسير رسمی از آن، «انحراف جنسی» است. تمايلات همجنسگرايانه در اسلام يک «گناه»، در جامعه ايران يک «تابو» و در قانون ايران یک «جرم» تلقی می‌شود.