جمهوری کره يا آن طور که مصطلح است «کره جنوبی» کمتر از ۴۰ سال پيش، يکی از فقيرترين کشورهای آسيايی بود.
از زمان پايان جنگ جهانی دوم که به ۳۵ سال تسلط استعماری ژاپن خاتمه داد و به تقسيم شبه جزيره کره انجاميد، مردم کره جنوبی به تناوب، حکومت های استبدادی و دموکراسی را تجربه کرده اند. تا اينکه از اوايل دهه ۱۹۹۰ با تلاش اتحاديه های کارگری و دانشجويان، کره جنوبی به ليبرال دموکراسی دست يافت .
کره جنوبی به دليل درگيری های داخلی و منازعات منطقه ای تا سال ۱۹۹۱ عضو سازمان ملل متحد نبود. اما با روی آوردن به نظام ليبرال دموکراسی، تحکيم روابط با آمريکا، بازگشت و سرمايه گذاری انبوه مهاجرانی که پيشتر به کشورهايی ديگر گريخته بودند (عمدتا به آمريکا)، کره جنوبی توانست با رشد سريع اقتصادی، به يکی از قطب های تجاری خاوردور بدل شود.
امروزه در شرق آسيا، علاوه بر کره جنوبی، قطب های تجاری را سنگاپور، تايوان و هنگ کنگ تشکيل می دهند. اما با توجه به وسعت سرزمين و جمعيت نزديک به ۵۰ ميليونی کره جنوبی، اهميت اين کشور در مسايل سياسی – اقتصادی شرق آسيا برجسته تر می شود .
هر چه سالمندان و ميانسالان کره ای نسبت به دوران استعمار ۳۵ ساله امپراتوری ژاپن (از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵) کينه به دل دارند، نسل جوان در کره جنوبی کمتر تمايل دارد وقتش را بر سر مسايلی صرف کند که حالا ديگر فقط ممکن است اختلاف انگيز باشند.
با اين همه، سابقه استعمارگری امپراتوری ژاپن باعث نشده که کره ای ها به توريست های ژاپنی، روی خوش نشان ندهند. اين موضوع را به راحتی می توان از وفور آگهی ها و نوشته هايی دانست که به خط ژاپنی و برای سفر راحت تر ژاپنی ها تهيه شده و در اغلب نقاط به چشم می خورند.
گرچه ائتلاف کره جنوبی با آمريکا از آغاز جنگ عراق و اعزام چند هزار سرباز کره ای به منطقه کردستان عراق، تنها فعاليت های بشردوستانه و عمليات بازسازی را در بر می گيرد؛ بسياری از مردم کره جنوبی، چشم انتظار بازگشت سربازان خود از عراق هستند. حدود سه هزار نيروی نظامی کره ای در چارچوب نيروهای ائتلاف در شمال عراق حضور دارند .
اما فارغ از ائتلاف کره جنوبی با آمريکا در جنگ عراق، از سال ها قبل نيروهای آمريکايی برای مقابله با يورش احتمالی حکومت کمونيست کره شمالی، پايگاهی در خاک کره جنوبی مستقر کرده اند و اکنون حدود ۳۰ هزار نيروی نظامی آمريکا در کره جنوبی حضور دارند.
از همين روز برخی منتقدان سياست های خارجی کره جنوبی معتقدند که انتخاب بان گی مون به سمت دبيرکلی سازمان ملل، تنها برای پيشبرد سياست های ايالات متحده انجام شده، زيرا به گفته اين افراد «کره جنوبی در سال های اخير زير نفوذ و تاثير آمريکا بوده است.»
حتی منتقدان خارجی (غير کره ای) نيز معتقدند که انتخاب بان گی مون، به سمت دبيرکلی سازمان ملل متحد بنا به سياست های دولت آمريکا عملی شده است. اما آقای بان در کشورش از چنان محبوبيتی برخوردار است که اغلب کره ای ها با اين اتهام مخالف اند .
اين هواداران بان گی مون احترام زيادی برای اين ديپلمات باسابقه قائل اند و او را نه تنها چهره ای مستقل از دولت، بلکه در مقياس جهانی، او را فردی دارای ابتکار عمل معرفی می کنند .
هنوز «توافق تجارت آزاد (FTA)» ميان آمريکا و کره جنوبی به طور کامل اجرا نشده، اما از اواخر دهه ۱۹۸۰ که بازار کره جنوبی به روی محصولات آمريکايی گشوده شد، کشاورزان، دامپروران و صاحبان کسب های کوچک در کره، خود را در رقابتی نابرابر می دانند و با نهايی شدن FTA مخالف اند.
FTA يکی از بحث انگيزترين مسايل در تنظيم رابطه سئول – واشينگتن است .