رضا علیجانی، فعال سیاسی در گفتوگو با رادیو فردا، اعتراضهای روز چهارشنبه دوازدهم مهرماه در تهران را بیشتر خودش جوش میداند تا حرکتی سازمانیافته.
رضا علیجانی به پرسشهای رادیو فردا در باره علل و دلایل این اعتراضها پاسخ میدهد.
عدهای اتفاقات روز چهار شنبه تهران را خودجوش میدانند؛ برخی نیز آن را يک جريان هدايت شده از سوی مخالفان احمدینژاد تلقی میکنند برای اينکه مسبب اصلی مشکلات اقتصادی را دولت نشان بدهند و نه سياستهای رهبری و سپاه.
عده ديگری هم خود تيم احمدینژاد را محرک اصلی میدانند برای منحرف کردن فشارهايی که اين روزها بر تيم او وجود دارد. نظر شما در اين باره چيست؟
اين مسئله نياز به اطلاعات ريز و خبرهای جزيی دارد که هنوز در دست نيست. اما اين که خود دولت بخواهد اين تجمعات را راه بياندازد من فکر میکنم خيلی زود بايد اين گزينه را از دايره احتمالات خارج کرد چون در واقعيت امر هم بسياری از شعارها بر عليه احمدینژاد بوده است.
من بعيد میدانم که نيروهای امنيتی بخواهند برای تسويه حساب های سياسی که راههای سادهتری هم برای آن وجود دارد، با يک انبار باروت قابل اشتعالی مثل انبار نارضايتی اقتصادی مردم بازی کنند. من اين حرکت را بيشتر خودجوش میدانم و حداقل بحث اصلی و غالب را خودجوش تلقی میکنم.
اما اين که خود بازاریها هم اين تجمع را راه انداختهاند را من زياد قوی نمیدانم. در تصوير ويديويی که من الان می ديدم مردم شعار میدادند و بازاری ها را دعوت به بستن مغازهها می کنند و از بازاری با غيرت حمايت میخواهند.
بنابر اين مجموعه خبرها را که کنار هم میگذاريم من گزينه احتمال خودجوش بودن اين حرکت را قویتر از بقيه گزينهها ارزيابی میکنم.
اين نوع حرکتهای واکنشی نسبت به وضعيت اقتصادی کشور چقدر تداوم خواهد داشت و اگر تداوم داشته باشد چه تاثيراتی میتواند بر آرايش قدرت بين گروههای سياسی فعلی فعال در تهران به جای بگذارد؟
اين ناامنی روانی ناشی از نوسانات قيمتها و افزايش بيش از حد و جهشی آنها قابل پيشبينی و قابل حدس است که به نتايجی منتج خواهد شد.
اگر روند تحولات اقتصادی به همين شکلی پيش برودمنافع روزمره اقشار فقير و حقوق بگير را تهديد خواهد کرد، و حتی منافع تجار وبرخی اقشاری را که رانتی در کنار قدرت رشد کردهاند را هم تهديد میکند.
اينجا يک پيوندی می خورد بين اقشار فقير و متوسط و احيانا اگر اين پيوند با شعار سياسی و مطالبات مردم برقرار شود می تواند اساسا قفل حرکت در ايران را باز کند.
اما من اين حرکت را با ريتمی آرام و آهسته می بينم. به هر حال اين مسئله می تواند جنبه امنيتی پيدا کند و تاثيری که روی مناسبات سياسی می گذارد، گسترده خواهد بود.
اولا حکومت را به شدت به ترس خواهد انداخت. چراغ های خطر را برای حکومت روشن خواهد کرد و طبيعتا بر روی مناسبات سياسی هم اين تاثير را خواهد گذاشت که معطوف می شود به خواسته ها و مطالبات اقتصادی مردم و اين البته می تواند فرصت جديدی برای جنبش دموکراسی خواه در ايران باشد.
اما در عين حال می تواند عصبانيت نيروهای امنيتی و شدت برخورد آنها را تشديد کند و اين مسئله شروع بازی با يک آتشی خواهد بود که آيندهاش از هم اکنون کمی پيش بينیناپذير است.
رضا علیجانی به پرسشهای رادیو فردا در باره علل و دلایل این اعتراضها پاسخ میدهد.
عدهای اتفاقات روز چهار شنبه تهران را خودجوش میدانند؛ برخی نیز آن را يک جريان هدايت شده از سوی مخالفان احمدینژاد تلقی میکنند برای اينکه مسبب اصلی مشکلات اقتصادی را دولت نشان بدهند و نه سياستهای رهبری و سپاه.
عده ديگری هم خود تيم احمدینژاد را محرک اصلی میدانند برای منحرف کردن فشارهايی که اين روزها بر تيم او وجود دارد. نظر شما در اين باره چيست؟
اين مسئله نياز به اطلاعات ريز و خبرهای جزيی دارد که هنوز در دست نيست. اما اين که خود دولت بخواهد اين تجمعات را راه بياندازد من فکر میکنم خيلی زود بايد اين گزينه را از دايره احتمالات خارج کرد چون در واقعيت امر هم بسياری از شعارها بر عليه احمدینژاد بوده است.
من بعيد میدانم که نيروهای امنيتی بخواهند برای تسويه حساب های سياسی که راههای سادهتری هم برای آن وجود دارد، با يک انبار باروت قابل اشتعالی مثل انبار نارضايتی اقتصادی مردم بازی کنند. من اين حرکت را بيشتر خودجوش میدانم و حداقل بحث اصلی و غالب را خودجوش تلقی میکنم.
اما اين که خود بازاریها هم اين تجمع را راه انداختهاند را من زياد قوی نمیدانم. در تصوير ويديويی که من الان می ديدم مردم شعار میدادند و بازاری ها را دعوت به بستن مغازهها می کنند و از بازاری با غيرت حمايت میخواهند.
بنابر اين مجموعه خبرها را که کنار هم میگذاريم من گزينه احتمال خودجوش بودن اين حرکت را قویتر از بقيه گزينهها ارزيابی میکنم.
اين نوع حرکتهای واکنشی نسبت به وضعيت اقتصادی کشور چقدر تداوم خواهد داشت و اگر تداوم داشته باشد چه تاثيراتی میتواند بر آرايش قدرت بين گروههای سياسی فعلی فعال در تهران به جای بگذارد؟
اين ناامنی روانی ناشی از نوسانات قيمتها و افزايش بيش از حد و جهشی آنها قابل پيشبينی و قابل حدس است که به نتايجی منتج خواهد شد.
اگر روند تحولات اقتصادی به همين شکلی پيش برودمنافع روزمره اقشار فقير و حقوق بگير را تهديد خواهد کرد، و حتی منافع تجار وبرخی اقشاری را که رانتی در کنار قدرت رشد کردهاند را هم تهديد میکند.
اينجا يک پيوندی می خورد بين اقشار فقير و متوسط و احيانا اگر اين پيوند با شعار سياسی و مطالبات مردم برقرار شود می تواند اساسا قفل حرکت در ايران را باز کند.
اما من اين حرکت را با ريتمی آرام و آهسته می بينم. به هر حال اين مسئله می تواند جنبه امنيتی پيدا کند و تاثيری که روی مناسبات سياسی می گذارد، گسترده خواهد بود.
اولا حکومت را به شدت به ترس خواهد انداخت. چراغ های خطر را برای حکومت روشن خواهد کرد و طبيعتا بر روی مناسبات سياسی هم اين تاثير را خواهد گذاشت که معطوف می شود به خواسته ها و مطالبات اقتصادی مردم و اين البته می تواند فرصت جديدی برای جنبش دموکراسی خواه در ايران باشد.
اما در عين حال می تواند عصبانيت نيروهای امنيتی و شدت برخورد آنها را تشديد کند و اين مسئله شروع بازی با يک آتشی خواهد بود که آيندهاش از هم اکنون کمی پيش بينیناپذير است.