رامين جهانبگلو روز چهارشنبه منشور ۹۱ را به طور رسمی ارائه کرده و از همه کسانی که به اساس آن اعتقاد دارند، خواست آن را امضا کرده و از اين به بعد برای رسيدن به اهداف آن گفتوگو کنند. هرچند اصل اساسی اين منشور مشخص است: «خشونت به هيچ وجه، نفی آن در همه صورتی» و البته يکی از معانی آن اين است که هيچ گونه توسل به عمليات نظامی برای تغيير در ايران پذيرفته نيست.
وی درباره شکلگیری این منشور به رادیو فردا میگوید: «منشور ۹۱ در حقيقت از منشور ۷۷ واسلاو هاول در چکسلواکی سابق و منشور آزادی نلسون ماندلا در آفريقای جنوبی شکل گرفت. فکرش اول در ذهن خودم بود و بعد با برخی دوستان ايرانی صحبت کرديم و گفتيم به جای شکلدهی يک حزب سياسی، بياييم منشوری ايرانی و بشردوستانه ايجاد کنيم. چند ماه کار کرديم و با الهام از اين منشورها به اين نتيجه رسيديم ما برای آينده کشور و نه فقط به عنوان گروه سياسی، که به عنوان نخبگان و کسانی که نگران از ميان رفتن اخلاق جامعه مدنی هستند و میخواهند بر اساس جامعه مدنی آينده شکل بگيرد، چنين منشوری نوشته شود.»
نفی هرگونه استبداد، انحصار و خشونت
در این منشور، نه فقط حقوق شهروندی که دیگر زمینههای زندگی اجتماعی هم آمده و در آن بنیان و پایهای برای فعالیتهای مدنی به طور مشخص آمده است. برای مثال، بندهایی در این منشور میگوید: «سطح زندگى شرافتمندانه حق هر ايرانى و خانوادهاش است. زندگى شرافتمندانه تضمینکننده دسترسی به خدمات بهداشتی، اجتماعی و آموزشی و حداقل مايحتاج اوليه شامل خوراک، پوشاک و مسكن است.»
در بندی دیگر آمده است: «هر ايرانى حق دسترسى رایگان به آموزش پایه را دارد. هر ایرانی حق انتخاب پیشه و تعیین سرنوشت اقتصادی خویش را دارد، آزادی فعالیت اقتصادی حق بنیادین هر ایرانی است. مالكيت خصوصى محترم است و بايستى از دستاندازى ديگران چه اشخاص و چه دولت پاسداری شود.»
با این حساب نه تنها مدل اقتصاد آزاد، که حفظ قوانین معنوی یا کپی رایت، حق داشتن بیمه اجتماعی برای همه مردم و حق بازار سالم و رقابتی هم در آن آمده است. چیزی که جدای صدور بیانیههایی سیاسی است.
رامین جهانبگلو به رادیو فردا میگوید: «اين منشور مخالف هرگونه تبعيض و انحصار است، دغدغهاش جايگزينی قدرت نيست و در حالی که با همه نوع استبداد و انحصاری مخالف است و موافق حقوق شهروندی است، ولی منشوری است با روح و فکر جديد برای هموطنان که بيايند و آن را بپذيرند و و روندی شفاف در پرسشگری آن داشته باشند.»
چه چیز باعث شد چنین تفکری شکل بگیرد؟ بی شک وقایع انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران در آن نقش داشته است. رامین جهانبگلو با تایید این مسئله می گوید: «البته این ایده بعد از انتخابات شکل گرفت. دليلش هم ائتلای خشونت بيش از حد در ايران بود و سوالاتی در ذهن من و بسياری از ايرانيان و در ذهن جوانان و زنان ايرانی شکل گرفت که چرا جامعه ايران درگير فرهنگ خشونت و انتقام و انتقامجويی شده است؟»
و نتیجه تفکر داشتن حقوق برای تمامی افراد جامعه، تشکیل بندهایی مانند این در منشور است: «ایران کشوری است متشکل از اقوام، فرهنگها، زبانها و ادیان گوناگون که همگی از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند. تنوع قومی، زبانی و دینی یکی از بزرگترین سرمایههای انسانی و اجتماعی کشور ماست که بایستی در نگاهداری آن کوشید. تمامی اقليتها به ويژه قومى، دينى و زبانى حق نگاهداری و گسترش فرهنگ ویژه خود و سخن گفتن و آموزش به زبان مادری و گویش محلى خويش را دارند.»
و یا در ادامه آمده است: «با اتکا به رای اکثریت نمیتوان حقوق هیچ اقلیتی را محدود و مخدوش کرد. حقوق تمامی اقلیتها میبایستی در مفاد قانون اساسی در نظر گرفته شود. دگرباشان همچون دیگر شهروندان در تمامی زمینههای حقوقی از جمله حقوق قضایی و کیفری با دیگران برابرند.»
با هر شکلی از خشونت مبارزه میکنیم
رامین جهانبگلو میگوید: «اين منشور نتيجه اين پرورش فکر هست که ما بايد با هرگونه و شکل و اشکال خشونت مبارزه کنيم و با دو شکل بايد اين کار را کرد: يکی از طريق قانونی و حقوق و مسئوليتهای دولتی و حکومتی و فردی و تاکيد بر حقوق زنان و گروههای کاری واقليتها. حتی اين منشوری است که برای اولين بار مسئله دگرباشان هم به آن اشاره شده است. اين منشور خيلی با روح جامعه مدنی ايران تطبيق دارد چون ما با نسلی روبرو هستيم که بر خلاف نسل ايدئولوژيک سابق خسته است از خشونت و می خواهد از منابع و ميراث طبيعی خود دفاع کنند و حقوق حيوانات را نقض نکند . همه اينها در اين منشور هست و از مردم ايران می خواهد بيايند در سطح ملی در اين گفت وگو شرکت کنند.»
از این جا به بعد اما چه باید کرد؟ آیا سازمان و دبیرخانه و نهادی هست که بتواند امور منشور را پی بگیرد؟ رامین جهانبگلو در پاسخ می گوید: «در فيس بوک صفحهای و همچنین سايتی برای اين منشور درست کردهايم و گروه اولی که امضا کردهاند، يا دست اندرکاران حقوق زنان و حقوق بشر هستند يا از جوانان فعال ما به شمار میآيند.»
از جهانبگلو میپرسیم پس اساس اين منشور يعنی هيچ خشونتی در آن نبايد باشد؟ که وی باز هم تاکید میکند: « دقيقا، نفی هرگونه خشونت در آن بوده و اين فکر و فعاليت من بوده که بايد خشونت پرهيزی را بايد در پيش گرفت و حتی در اين منشور آمده دولت يا حکومت در پرهيز از خشونت هم بايد کار کنند. اين منشور نه تنها مخالف انحصار هستيم که فکر میکنيم همه مسئوليت دارند پرهيز از خشونت در آينده ايران را از راه های مختلف دنبال کنند. حقوق اقليتها و زنان البته خيلی مهم است اما مبارزه با خشونت به عنوان مسئوليت مدنی تک تک شهروندان در اين منشور مورد تاکيد قرار دارد.»
خشونت نه، حتی برای تغییر نظام در ایران
ميرسیم به کسانی که به دنبال تغيير در ايران هستند ولی از راه حمله نظامی. رامین جهانبگلو میگوید هر گروه سیاسی از تکتک افراد تشکیل شده، این گروهها باید بیایند و به صورت انفرادی، منشور را بررسی کرده و سنگ خود را به قولی وابکنند ولی جان کلام همین است. خشونت نه حتی اگر برای جابجایی رژیم باشد.
وی میگوید: «کسانی که به دنبال خشونت هستند با اين منشور مخالف خواهند بود و شايد بگويند نه بايد جابجايی قدرت با خشونت باشد. ما ولی پيشنهاد میدهيم که هر گروه سياسی تکتک افراد دارد و میتوانند ببينند کدام يک از اصول منشور با تفکر آنها همخوانی دارد و میتواند آينده خوبی به همراه داشته باشد.»
«ضمانت اجرايی اين متن، همانند کار وفعالیت يک هنرمند يا ديگر شهروندان، پايبندی به اين اصول است. ما میتوانيم همانند ديگر کشورها که منشور حقيقی داشتند، پيشنهاد بدهيم که هر جامعه آينده يا فعالان طبق يک اصول گرد هم آيند. اين اصول هم میتواند خشونتگريزی را به جامعه ما می آورد.»
دوری از فرهنگ انتقامجویی
آقای جهانبگلو تاکید دارد که این منشور، «چيزی است برای واکندن سنگها، بيان جايی که به طور دقيق اتفاق نظر دارند، کنار هم جمع شوند. اين دقيقا کاری بود که برای منشور ۷۷ هاول روی داد و تبديل شد به يک جنبش مدنی و در اروپای شرقی آن زمان بحثی به راه انداخت که به نظرم ما هم بايد داشته باشيم. بحثهای جامعه حال حاضر ايران گرد فرهنگ انتقام و جابجايی قدرت است. اما مسئله اين منشور اين است که با انتقام جويی نمیشود و بايد معتقد باشيم در جامعه ما برای توانايی بايد به لحاظ اخلاقی توانا باشد و اين را به جامعه از بالا نمیدهند که يک روند دارد و اين منشور اميدواريم برای اين راه باشد.»
وی در مورد علاقمندان و این که چطور فعالیت آن را دنبال کنند، میگوید: «الان منشور خودش وبسايت دارد، يک صفحه فيس بوک دارد و قدم های بعدی در دست شهروندان و نخبگان و هنرمندان و متفکران ايرانی خارج و داخل از کشور است و اين بحث بايد ميان شهروندان ما باشد، حتی شايد مرحله بعد بايد آموزش باشد. به ويژه به بچهها و نسل جوان که به اشکال مختلف با آن آشنا شوند. هدف اصلی اين منشور از اين جا به بعد، يک گفتوگوی ملی است. گفت وگوی کسانی که به آن اعتقاد دارند و توافق دارند يا می خواهند و بحث کنند که بدانند شدنی است يا چگونه شدنی است.»
وی درباره شکلگیری این منشور به رادیو فردا میگوید: «منشور ۹۱ در حقيقت از منشور ۷۷ واسلاو هاول در چکسلواکی سابق و منشور آزادی نلسون ماندلا در آفريقای جنوبی شکل گرفت. فکرش اول در ذهن خودم بود و بعد با برخی دوستان ايرانی صحبت کرديم و گفتيم به جای شکلدهی يک حزب سياسی، بياييم منشوری ايرانی و بشردوستانه ايجاد کنيم. چند ماه کار کرديم و با الهام از اين منشورها به اين نتيجه رسيديم ما برای آينده کشور و نه فقط به عنوان گروه سياسی، که به عنوان نخبگان و کسانی که نگران از ميان رفتن اخلاق جامعه مدنی هستند و میخواهند بر اساس جامعه مدنی آينده شکل بگيرد، چنين منشوری نوشته شود.»
نفی هرگونه استبداد، انحصار و خشونت
در این منشور، نه فقط حقوق شهروندی که دیگر زمینههای زندگی اجتماعی هم آمده و در آن بنیان و پایهای برای فعالیتهای مدنی به طور مشخص آمده است. برای مثال، بندهایی در این منشور میگوید: «سطح زندگى شرافتمندانه حق هر ايرانى و خانوادهاش است. زندگى شرافتمندانه تضمینکننده دسترسی به خدمات بهداشتی، اجتماعی و آموزشی و حداقل مايحتاج اوليه شامل خوراک، پوشاک و مسكن است.»
در بندی دیگر آمده است: «هر ايرانى حق دسترسى رایگان به آموزش پایه را دارد. هر ایرانی حق انتخاب پیشه و تعیین سرنوشت اقتصادی خویش را دارد، آزادی فعالیت اقتصادی حق بنیادین هر ایرانی است. مالكيت خصوصى محترم است و بايستى از دستاندازى ديگران چه اشخاص و چه دولت پاسداری شود.»
با این حساب نه تنها مدل اقتصاد آزاد، که حفظ قوانین معنوی یا کپی رایت، حق داشتن بیمه اجتماعی برای همه مردم و حق بازار سالم و رقابتی هم در آن آمده است. چیزی که جدای صدور بیانیههایی سیاسی است.
رامین جهانبگلو به رادیو فردا میگوید: «اين منشور مخالف هرگونه تبعيض و انحصار است، دغدغهاش جايگزينی قدرت نيست و در حالی که با همه نوع استبداد و انحصاری مخالف است و موافق حقوق شهروندی است، ولی منشوری است با روح و فکر جديد برای هموطنان که بيايند و آن را بپذيرند و و روندی شفاف در پرسشگری آن داشته باشند.»
چه چیز باعث شد چنین تفکری شکل بگیرد؟ بی شک وقایع انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران در آن نقش داشته است. رامین جهانبگلو با تایید این مسئله می گوید: «البته این ایده بعد از انتخابات شکل گرفت. دليلش هم ائتلای خشونت بيش از حد در ايران بود و سوالاتی در ذهن من و بسياری از ايرانيان و در ذهن جوانان و زنان ايرانی شکل گرفت که چرا جامعه ايران درگير فرهنگ خشونت و انتقام و انتقامجويی شده است؟»
و نتیجه تفکر داشتن حقوق برای تمامی افراد جامعه، تشکیل بندهایی مانند این در منشور است: «ایران کشوری است متشکل از اقوام، فرهنگها، زبانها و ادیان گوناگون که همگی از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند. تنوع قومی، زبانی و دینی یکی از بزرگترین سرمایههای انسانی و اجتماعی کشور ماست که بایستی در نگاهداری آن کوشید. تمامی اقليتها به ويژه قومى، دينى و زبانى حق نگاهداری و گسترش فرهنگ ویژه خود و سخن گفتن و آموزش به زبان مادری و گویش محلى خويش را دارند.»
و یا در ادامه آمده است: «با اتکا به رای اکثریت نمیتوان حقوق هیچ اقلیتی را محدود و مخدوش کرد. حقوق تمامی اقلیتها میبایستی در مفاد قانون اساسی در نظر گرفته شود. دگرباشان همچون دیگر شهروندان در تمامی زمینههای حقوقی از جمله حقوق قضایی و کیفری با دیگران برابرند.»
با هر شکلی از خشونت مبارزه میکنیم
رامین جهانبگلو میگوید: «اين منشور نتيجه اين پرورش فکر هست که ما بايد با هرگونه و شکل و اشکال خشونت مبارزه کنيم و با دو شکل بايد اين کار را کرد: يکی از طريق قانونی و حقوق و مسئوليتهای دولتی و حکومتی و فردی و تاکيد بر حقوق زنان و گروههای کاری واقليتها. حتی اين منشوری است که برای اولين بار مسئله دگرباشان هم به آن اشاره شده است. اين منشور خيلی با روح جامعه مدنی ايران تطبيق دارد چون ما با نسلی روبرو هستيم که بر خلاف نسل ايدئولوژيک سابق خسته است از خشونت و می خواهد از منابع و ميراث طبيعی خود دفاع کنند و حقوق حيوانات را نقض نکند . همه اينها در اين منشور هست و از مردم ايران می خواهد بيايند در سطح ملی در اين گفت وگو شرکت کنند.»
از این جا به بعد اما چه باید کرد؟ آیا سازمان و دبیرخانه و نهادی هست که بتواند امور منشور را پی بگیرد؟ رامین جهانبگلو در پاسخ می گوید: «در فيس بوک صفحهای و همچنین سايتی برای اين منشور درست کردهايم و گروه اولی که امضا کردهاند، يا دست اندرکاران حقوق زنان و حقوق بشر هستند يا از جوانان فعال ما به شمار میآيند.»
از جهانبگلو میپرسیم پس اساس اين منشور يعنی هيچ خشونتی در آن نبايد باشد؟ که وی باز هم تاکید میکند: « دقيقا، نفی هرگونه خشونت در آن بوده و اين فکر و فعاليت من بوده که بايد خشونت پرهيزی را بايد در پيش گرفت و حتی در اين منشور آمده دولت يا حکومت در پرهيز از خشونت هم بايد کار کنند. اين منشور نه تنها مخالف انحصار هستيم که فکر میکنيم همه مسئوليت دارند پرهيز از خشونت در آينده ايران را از راه های مختلف دنبال کنند. حقوق اقليتها و زنان البته خيلی مهم است اما مبارزه با خشونت به عنوان مسئوليت مدنی تک تک شهروندان در اين منشور مورد تاکيد قرار دارد.»
خشونت نه، حتی برای تغییر نظام در ایران
ميرسیم به کسانی که به دنبال تغيير در ايران هستند ولی از راه حمله نظامی. رامین جهانبگلو میگوید هر گروه سیاسی از تکتک افراد تشکیل شده، این گروهها باید بیایند و به صورت انفرادی، منشور را بررسی کرده و سنگ خود را به قولی وابکنند ولی جان کلام همین است. خشونت نه حتی اگر برای جابجایی رژیم باشد.
وی میگوید: «کسانی که به دنبال خشونت هستند با اين منشور مخالف خواهند بود و شايد بگويند نه بايد جابجايی قدرت با خشونت باشد. ما ولی پيشنهاد میدهيم که هر گروه سياسی تکتک افراد دارد و میتوانند ببينند کدام يک از اصول منشور با تفکر آنها همخوانی دارد و میتواند آينده خوبی به همراه داشته باشد.»
«ضمانت اجرايی اين متن، همانند کار وفعالیت يک هنرمند يا ديگر شهروندان، پايبندی به اين اصول است. ما میتوانيم همانند ديگر کشورها که منشور حقيقی داشتند، پيشنهاد بدهيم که هر جامعه آينده يا فعالان طبق يک اصول گرد هم آيند. اين اصول هم میتواند خشونتگريزی را به جامعه ما می آورد.»
دوری از فرهنگ انتقامجویی
آقای جهانبگلو تاکید دارد که این منشور، «چيزی است برای واکندن سنگها، بيان جايی که به طور دقيق اتفاق نظر دارند، کنار هم جمع شوند. اين دقيقا کاری بود که برای منشور ۷۷ هاول روی داد و تبديل شد به يک جنبش مدنی و در اروپای شرقی آن زمان بحثی به راه انداخت که به نظرم ما هم بايد داشته باشيم. بحثهای جامعه حال حاضر ايران گرد فرهنگ انتقام و جابجايی قدرت است. اما مسئله اين منشور اين است که با انتقام جويی نمیشود و بايد معتقد باشيم در جامعه ما برای توانايی بايد به لحاظ اخلاقی توانا باشد و اين را به جامعه از بالا نمیدهند که يک روند دارد و اين منشور اميدواريم برای اين راه باشد.»
وی در مورد علاقمندان و این که چطور فعالیت آن را دنبال کنند، میگوید: «الان منشور خودش وبسايت دارد، يک صفحه فيس بوک دارد و قدم های بعدی در دست شهروندان و نخبگان و هنرمندان و متفکران ايرانی خارج و داخل از کشور است و اين بحث بايد ميان شهروندان ما باشد، حتی شايد مرحله بعد بايد آموزش باشد. به ويژه به بچهها و نسل جوان که به اشکال مختلف با آن آشنا شوند. هدف اصلی اين منشور از اين جا به بعد، يک گفتوگوی ملی است. گفت وگوی کسانی که به آن اعتقاد دارند و توافق دارند يا می خواهند و بحث کنند که بدانند شدنی است يا چگونه شدنی است.»