ويکتور هوگو مدت ۱۹ سال در تبعيد و در خارج از کشورش زندگی کرد. آثار و دستنوشتههای دوران تبعيد اين شاعر و نويسنده فرانسوی در نمايشگاهی در شهر بروکسل به نمايش درآمده است. اين نمايشگاه که نام آن «ويکتور هوگو در تبعيد» است، تلاش میکند تا بازديدکنندگان را با جنبههای نهچندان شناخته شده زندگی و علايق اين نويسنده، مانند تمايل به طراحی و معماری آشنا کند.
در سال ۱۸۴۸ ميلادی و پس از سقوط سلطنت لويی فيليپ و آغاز جمهوری دوم فرانسه، ويکتور هوگو وارد پارلمان می شود. سه سال از دوران نمايندگی او نگذشته بود که در دومين روز ماه دسامبر ۱۸۵۲، ناپلئون بناپارت، رئيس جمهوری وقت، پارلمان را منحل کرده و نظام جمهوری را به پادشاهی تغيير میدهد. در پاسخ به کودتای بناپارت، هوگو که از رهبران چپ پارلمان بود، اعلام مبارزه مسلحانه میکند.
درخواست او با استقبال اندک شهروندان رو به رو میشود و دولت نيز اعتراضات نه چندان زياد مخالفان را به شدت سرکوب میکند. پس از اين ناکامی، دوران تبعيد بلند مدت اين شاعر و نويسنده آغاز میشود.
بروکسل نخستين مقصد اوست، جايی که در نخستين گام مبارزه در تبعيد کتاب «ناپلئون صغير» را مینويسد. ويکتور هوگو پس از حدود يک سال زندگی در بروکسل به جزيره «جيرسی» و در نهايت به جزيره «گيرنيسی» میرود. اين دو جزيره از جزاير دريای مانش هستد.
ويکتور هوگو در سال ۱۸۵۳ بيزاریاش نسبت به ناپلئون سوم و پايبندیاش به آزادی را در ديوان «کيفرها» نوشت. او در سال ۱۸۵۶ ديوان «تاملات» را با الهام از زندگی و مرگ دخترش «لئوپولدين» که در سال ۱۸۴۶ درگذشت، مینويسد. ويکتورهوگو در سال ۱۸۵۴ و برای نجات «جان تاپنر» از مرگ به شهروندان «گيرينسی» نامهای مینويسد و خواستار تخفيف حکم اعدام میشود. در نهايت اقدام او بینتيجه میماند و تاپنر متهم به قتل، اعدام میشود. یکی از کارهای طراحی ویکتور هوگو، به تصویر کشیدن این صحنه اعدام است.
در ۱۶ اوت ۱۸۵۹، ناپلئون سوم عفو عمومی اعلام میکند. کم و بيش ۷۰ درصد مخالفان از اين فرمان عفو استفاده میکنند و به فرانسه باز میگردند، اما هوگو به رغم تنهايی در جزيره «گيرينسی» در خواست عفو را نمیپذيرد و میگويد: «به مبارزه آگاهانه خود وفادار میمانم و زمانی که آزادی برقرار شود، باز خواهم گشت».
پس از نوشتن مجموعه داستانی «افسانه قرون» در سال ۱۸۵۹، او به سراغ رمان «بينوايان» میرود و سرانجام در سال ۱۸۶۲ و پس از ۱۷ سال آن را به پايان می رساند. مقاله «ويليام شکسپير» در سال ۱۸۶۴ و دو رمان «کارگران دريا» در سال ۱۸۶۶ و «مردی که میخندد» در سال ۱۸۶۹ ديگر آثار ويکتور هوگو در دوران تبعيد هستند.
در سال ۱۸۷۰ و پس از شکست ناپلئون سوم از ارتش امپراتوری پروس، ويکتور هوگو در ميان استقبال باشکوه مردم وارد پاريس میشود و ۱۹ سال دوران تبعيد به پايان میرسد.
در اين نمايشگاه غير از اشعار، رمانها و طراحیهای هوگو، نامههای شخصی و خانوادگی او هم به نمايش درآمده است. از جمله اين نامهها، نامه ژوليت معشوقه اوست که در تاريخ ۱۶ و ۱۷ فوريه ۱۸۶۳ و به مناسبت ۳۰امين سالگرد باهم بودنشان نوشته شده است (عکس شماره ۹).در نامه عاشقانه ژوليت که همراه با يک گل رز سرخ ارسال شده، آمده است که «۳۰ سال عشق مانند يک روز دوست داشتنی بدون وقفه گذشت.»
نمايشگاه «ويکتور هوگو در تبعيد» تحت مديريت «لورا هوگو» از نوادگان ويکتور هوگو تا تاريخ ۲۹ مارس ۲۰۱۵ در موزه «نامههای دست نوشته» شهر بروکسل ادامه خواهد داشت.