«نگوييد نمی دانستيم»؛ عنوان مقاله ای از آری شاویت، يکی از روزنامه نگاران مشهور و چپگرای اسرائيلی و يکی از سخت ترين منتقدان دولت کنونی اين کشور است که بر اين باور است که اسرائيل بايد به زودی در ارتباط با برنامه هسته ای ايران تصميمی «بی رحمانه» اتخاذ کند.
آقای آری (آريئل) شاويت، روزنامه نگار هاآرتص که در بيان تندترين انتقادها از رويه دولت های اسرائيل کوتاهی نمی کند و در بسياری از برنامه های راديويی و تلويزيونی اين کشور و رسانه های جهانی برای حملات بی محابا به دولت کشورش حضور می يابد، در تازه ترين مقاله خود در هاآرتص ابراز عقيده کرده است که «اسرائيل در (ارتباط با ايران) به مقطع حساس و سرنوشت ساز قرار گرفته است».
آقای شاويت می نويسد «در حالی که اسرائيل دو بار ديگر نيز (در يک دهه اخير) در برابر (برنامه اتمی) ايران به شدت ناکام شده است، نمی تواند به خود اجازه دهد که برای سومين بار هم سرش به سنگ بخورد».
اين روزنامه نگار تأکيد دارد که سر و صدا کردن های جنجالی دولتمردان اسرائيلی در سال های اخير در باره برنامه هسته ای ايران و بيان خطر از آن، نتيجه معکوسی در ارتباط با ميزان حساسيت مردم اسرائيل در اين رابطه داشته و اسرائيلی ها دچار رخوت و بی تفاوتی شده و عظمت چالش ناشی از مقابله با ايران را درک نمی کنند.
آقای شاويت براين باور است که اسرائيلی ها با اين احساس که «انشاءالله گربه است» از پرداختن عمقی به اين مسئله مهم خودداری می کنند و سه راهی را که در برابر اسرائيل قرار گرفته است، مورد بی اعتنايی قرار می دهند و گروهی مستقل از صاحبنظران نيز که پس از بررسی های شايسته و بايسته، يکی از اين سه راهکار باقيمانده را برگزيند، به وجود نيآمده است.
به باور آقای شاويت، سه راه ياد شده از اين قرار است: پذيرش ايرانِ هسته ای و کنار آمدن با ايران به عنوان يک قدرت اتمی نظامی؛ حمله به ايران؛ و به انتظار نشستن تا آمريکا به عنوان ناجی کاری کند.
اين روزنامه نگار بر اين باور است که «کنار آمدن با توانايی هسته ای نظامی ايران بدين مفهوم است که اسرائيل در سايه خطری که آن را برای خود حياتی می بيند، موجوديت داشته باشد ولی در سرزمينی مانند اسرائيل که زندگی در آن بسيار دشوار است، به سختی بتوان تصور کرد که بتوان در کنار چنين خطری زيستی طبيعی داشت».
به باور آقای شاويت، «حمله به ايران نيز می تواند فاجعه بار باشد؛ حتی اگر حمله موفقيت آميز پايان يابد و به يک جنگ سراسری منطقه ای منجر نشود، باز تا ابد و تا قيامت، دشمنی و خصومت ميان ايران با اسرائيل باقی خواهد ماند».
راهکار سوم، مبنی بر چشم انتظاری کشيدن از سوی اسرائيل برای نجات از سوی آمريکا نيز به نوشته آقای شاويت، تنها در حد خيال پروری است که فعلاً پايه و اساسی در واقعيت ندارد، چه بسا که شکست های آمريکا (در ارتباط با برنامه هسته ای) در پاکستان و نيز ناکامی های آمريکايی در ارتباط با کره شمالی و جمهوری اسلامی ايران، نمی تواند گواهی بر اين امر باشد که در مقطع نياز، آمريکا خود را به آب و آتش بيندازد تا با برنامه هسته ای اين کشورها مقابله جدی کند.
آقای شاويت با اين يادآوری که مقابله گسترده اسرائيل با برنامه هسته ای ايران از ده سال پيش بر دوش موساد نهاده شد و از همان آغاز نيز يک مأموريت بالاتر از خطر و محال می نمود، تأکيد دارد که به رغم برخی موفقيت های ظاهری، اما اسرائيل در اين رويارويی ناکام شده است؛ بارزترين گواه اين شکست، وجود موشک های دورپرواز و نيز مواد و تجهيزات کافی در دستان جمهوری اسلامی ايران است و هيچ بعيد نيست که به زودی ايران بتواند تا پنج بمب اتم نيز بسازد.
آری شاويت بر اين باور است که قول و قرارهای جامعه جهانی نيز برای جلوگيری از دستيابی ايران به توانايی هسته ای نظامی، همگی شکست خورده است و گر چه راهکارهای تنبيهی سياسی و اقتصادی، اثرات زيادی بر اقتصاد و انزوای ايران گذاشته است اما در يک کلام، بايد گفت که دنيا در برابر جمهوری اسلامی ايران شکست خورده و سران ايران توانسته اند که بر همه تنگناها غلبه کرده و نشان دهند که آنها زيرک تر از طرف های مقابل خود بوده اند.
به باور آقای شاويت، با وجود وضعيت دشوار بوجود آمده برای اقتصاد ايران و همه موانعی که بر سر راه برنامه هسته ای ايران نهاده شد، جمهوری اسلامی ايران آنچه را که جامعه جهانی (و در صدر آن، اسرائيل) «خطوط قرمز» می ناميد، پشت سر نهاد و تا به آستانه مبدل شدن به توانايی هسته ای پيشرفت کرده است و لذا بايد اذعان کرد که «سال ها مقابله ی سياسی- اقتصادی با ايران شکست خورد».
به نوشته آقای شاويت، هر چند موساد «اقدامات حيرت انگيزی انجام داد و سال ها برنامه هسته ای ايران را با تأخير روبرو کرد، اما در تحقق مأموريت نهايی اش ناکام است».
اين روزنامه نگارِ منتقد دولت اسرائيل بر اين باور است که «ديگر خرگوشی باقی نمانده است که شعبده باز آن را از کلاهش (برای مجازات سياسی و اقتصادی ايران) بيرون آورد».
به نوشته آقای شاويت، از همین رو در اين تابستان ۲۰۱۲، ديگر گزينه های آسانی در برابر اسرائيل نيستند زيرا همه آنها پيشتر آزموده شده و ناکام مانده و اسرائيل را به اين وضعيت «راهبردی» کشانده اند؛ لحظه تصميم در باره يکی از سه گزينه باقی مانده ( گزينه های ذکر شده در بالا)، و مردم اسرائيل بايد از از عظمت اين تصميم خطير با خبر باشند و خود را برای عواقب هر يک از سه گزينه يادشده آماده کنند.
آقای آری (آريئل) شاويت، روزنامه نگار هاآرتص که در بيان تندترين انتقادها از رويه دولت های اسرائيل کوتاهی نمی کند و در بسياری از برنامه های راديويی و تلويزيونی اين کشور و رسانه های جهانی برای حملات بی محابا به دولت کشورش حضور می يابد، در تازه ترين مقاله خود در هاآرتص ابراز عقيده کرده است که «اسرائيل در (ارتباط با ايران) به مقطع حساس و سرنوشت ساز قرار گرفته است».
آقای شاويت می نويسد «در حالی که اسرائيل دو بار ديگر نيز (در يک دهه اخير) در برابر (برنامه اتمی) ايران به شدت ناکام شده است، نمی تواند به خود اجازه دهد که برای سومين بار هم سرش به سنگ بخورد».
اين روزنامه نگار تأکيد دارد که سر و صدا کردن های جنجالی دولتمردان اسرائيلی در سال های اخير در باره برنامه هسته ای ايران و بيان خطر از آن، نتيجه معکوسی در ارتباط با ميزان حساسيت مردم اسرائيل در اين رابطه داشته و اسرائيلی ها دچار رخوت و بی تفاوتی شده و عظمت چالش ناشی از مقابله با ايران را درک نمی کنند.
آقای شاويت براين باور است که اسرائيلی ها با اين احساس که «انشاءالله گربه است» از پرداختن عمقی به اين مسئله مهم خودداری می کنند و سه راهی را که در برابر اسرائيل قرار گرفته است، مورد بی اعتنايی قرار می دهند و گروهی مستقل از صاحبنظران نيز که پس از بررسی های شايسته و بايسته، يکی از اين سه راهکار باقيمانده را برگزيند، به وجود نيآمده است.
به باور آقای شاويت، سه راه ياد شده از اين قرار است: پذيرش ايرانِ هسته ای و کنار آمدن با ايران به عنوان يک قدرت اتمی نظامی؛ حمله به ايران؛ و به انتظار نشستن تا آمريکا به عنوان ناجی کاری کند.
اين روزنامه نگار بر اين باور است که «کنار آمدن با توانايی هسته ای نظامی ايران بدين مفهوم است که اسرائيل در سايه خطری که آن را برای خود حياتی می بيند، موجوديت داشته باشد ولی در سرزمينی مانند اسرائيل که زندگی در آن بسيار دشوار است، به سختی بتوان تصور کرد که بتوان در کنار چنين خطری زيستی طبيعی داشت».
به باور آقای شاويت، «حمله به ايران نيز می تواند فاجعه بار باشد؛ حتی اگر حمله موفقيت آميز پايان يابد و به يک جنگ سراسری منطقه ای منجر نشود، باز تا ابد و تا قيامت، دشمنی و خصومت ميان ايران با اسرائيل باقی خواهد ماند».
راهکار سوم، مبنی بر چشم انتظاری کشيدن از سوی اسرائيل برای نجات از سوی آمريکا نيز به نوشته آقای شاويت، تنها در حد خيال پروری است که فعلاً پايه و اساسی در واقعيت ندارد، چه بسا که شکست های آمريکا (در ارتباط با برنامه هسته ای) در پاکستان و نيز ناکامی های آمريکايی در ارتباط با کره شمالی و جمهوری اسلامی ايران، نمی تواند گواهی بر اين امر باشد که در مقطع نياز، آمريکا خود را به آب و آتش بيندازد تا با برنامه هسته ای اين کشورها مقابله جدی کند.
آقای شاويت با اين يادآوری که مقابله گسترده اسرائيل با برنامه هسته ای ايران از ده سال پيش بر دوش موساد نهاده شد و از همان آغاز نيز يک مأموريت بالاتر از خطر و محال می نمود، تأکيد دارد که به رغم برخی موفقيت های ظاهری، اما اسرائيل در اين رويارويی ناکام شده است؛ بارزترين گواه اين شکست، وجود موشک های دورپرواز و نيز مواد و تجهيزات کافی در دستان جمهوری اسلامی ايران است و هيچ بعيد نيست که به زودی ايران بتواند تا پنج بمب اتم نيز بسازد.
آری شاويت بر اين باور است که قول و قرارهای جامعه جهانی نيز برای جلوگيری از دستيابی ايران به توانايی هسته ای نظامی، همگی شکست خورده است و گر چه راهکارهای تنبيهی سياسی و اقتصادی، اثرات زيادی بر اقتصاد و انزوای ايران گذاشته است اما در يک کلام، بايد گفت که دنيا در برابر جمهوری اسلامی ايران شکست خورده و سران ايران توانسته اند که بر همه تنگناها غلبه کرده و نشان دهند که آنها زيرک تر از طرف های مقابل خود بوده اند.
به باور آقای شاويت، با وجود وضعيت دشوار بوجود آمده برای اقتصاد ايران و همه موانعی که بر سر راه برنامه هسته ای ايران نهاده شد، جمهوری اسلامی ايران آنچه را که جامعه جهانی (و در صدر آن، اسرائيل) «خطوط قرمز» می ناميد، پشت سر نهاد و تا به آستانه مبدل شدن به توانايی هسته ای پيشرفت کرده است و لذا بايد اذعان کرد که «سال ها مقابله ی سياسی- اقتصادی با ايران شکست خورد».
به نوشته آقای شاويت، هر چند موساد «اقدامات حيرت انگيزی انجام داد و سال ها برنامه هسته ای ايران را با تأخير روبرو کرد، اما در تحقق مأموريت نهايی اش ناکام است».
اين روزنامه نگارِ منتقد دولت اسرائيل بر اين باور است که «ديگر خرگوشی باقی نمانده است که شعبده باز آن را از کلاهش (برای مجازات سياسی و اقتصادی ايران) بيرون آورد».
به نوشته آقای شاويت، از همین رو در اين تابستان ۲۰۱۲، ديگر گزينه های آسانی در برابر اسرائيل نيستند زيرا همه آنها پيشتر آزموده شده و ناکام مانده و اسرائيل را به اين وضعيت «راهبردی» کشانده اند؛ لحظه تصميم در باره يکی از سه گزينه باقی مانده ( گزينه های ذکر شده در بالا)، و مردم اسرائيل بايد از از عظمت اين تصميم خطير با خبر باشند و خود را برای عواقب هر يک از سه گزينه يادشده آماده کنند.