به خانواده سالم بپردازیم. مفهومی که در هفتههای گذشته بحثهای زیادی را در میان گروههای مختلف متولی مسایل زنان در ایران ایجاد کرده. ماجرا از آنجا آغاز شد که گروهی از زنان از سوی دولت حسن روحانی به کشور فنلاند رفتند تا در قالب طرحی از صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، به بررسی وضعیت به گفته آنها «خانواده سالم» در این کشور بپردازند.
آن طور که زهرا بنیانیان، مدیر عامل موسسه خیریه صدیقین، گفته، کشور فنلاند در کاهش آسیب خشونت علیه زنان و کودکان موفق بوده و تعامل دولت، مجلس و قوه قضائیه آن با سازمانهای غیر دولتی بسیار خوب بوده و از همراهی سازمانهای غیردولتی در همه مراحل برنامهریزیها استفاده شده است.
شاید بد نباشد بدانید که فنلاند کشوری است که بیشترین حضور زنان را در دستگاههای دولتی و مجلس خودش را دارد. به گونهای که از بیست نفر اعضای دولت آن ۱۲ نفر زن هستند و ۴۲ درصد نمایندگان مجلس آنها را هم زنان تشکیل میدهند.
اما خانم بنیانیان بدون اشاره به مصادیق مورد نظر جمهوری اسلامی در تبیین مشخصات یک خانواده سالم تنها به وجود شبکه سالم زنان فنلاند با عضویت ۴۵۰ هزار نفر از جمعیت پنج و نیم میلیونی فنلاند اشاره کرده.
اما پیش از اینکه به مباحث مطرح شده در بحثهای میان موافقان و مخالفان سفر این هیئت دولتی به کشور فنلاند بپردازیم، اجازه بدهید تا بحث را از تعریف خانواده سالم آغاز کنیم.
Your browser doesn’t support HTML5
از حسین قاضیان جامعه شناس ساکن واشینگتن پرسیدم که آیا اساساً تعبیری تحت عنوان خانواده سالم وجود دارد؟
حسین قاضیان: «حقیقتش را بخواهید در یک کلمه، نه! به دلیل این که وقتی ما از مفاهیم صحبت میکنیم از چیزهای متفاوتی حرف میزنیم. اگر شنوندگان شما کمی حوصله به خرج بدهند و یک توضیح کوتاه مرا گوش بدهند شاید بهتر مقصودم روشن شود. خب معمولاً خانواده یک زن و یک شوهر و مثلاً دو سه تا بچه هستند. این مشخص است که ارجاع به یک امر خارجی بیرونی است. اما وقتی میگوییم خانواده سالم، درست مثل این است که بگوییم خانواده زیبا. خانواده خوب. «خوب» و «زیبا» اینجا چیزهایی نیستند که بیرون وجود داشته باشند. بلکه شما دارید بهش نسبت میدهید. خانواده سالم هم از همین قبیل است.
در واقع «خانواده سالم» عنوان دیگری است برای «خانواده خوب». منتها اگر بگوییم خانواده خوب، همه می گویند کدام خانواده خوب؟ چه کسی این را گفته خوب؟ یک پوشش دیگری پیدا میشود تحت عنوان «خانواده سالم» که تصور میکنیم یک پشتوانهای از سلامت جایی هست. علم چنین معیارهایی را در اختیار ما قرار نمیدهد. حتی علم پزشکی. چیزی به نام سلامت که حتی در پزشکی مطرح است بر مبنای ارزشهای پذیرفته شده ما است. به هیچ وجه چیزی به نام خانواده سالم آن بیرون نداریم. این سالم بودن توصیفی است که من یا شما یا دیگری نسبت به یک چیزی که برایمان خوب است، متصف می کنیم. این اتصاف یا نسبت دادن یک صفت به یک امر خارجی کاملاً برمیگردد به ارزشهای من یا شما یا دیگری. من چیزی را خوب یا زیبا میدانم، شما چیز دیگری را خوب یا زیبا میدانید و دیگری و الی آخر. هیچ معیاری هم برای اینکه داوری دقیقی بشود که چه چیزی زیباتر است یا خوب تر وجود ندارد. بنابراین به این مفهوم ما یک خانواده سالم نداریم. به اندازه تعداد آدمهای روی زمین میتوانیم خانواده سالم تعریف کنیم و اگر این کار را کردیم دیگر مفهوم خانواده سالم مفهوم یگانهای نیست و در واقع مفهومی نیست.»
با اینهمه به نظر میرسد تصوری از مفهوم خانواده سالم در ذهن ایرانیان وجود دارد. احمد، شنونده رادیو فردا در اصفهان در مورد خانواده سالم میگوید: «خانواده سالم به نظر من خانوادهای است که مدیریت داشته باشد. مدیریتی که الزاماً نباید خانم یا آقا مدیریت داشته باشد. منظورم این است که با هم کنار بیایند. در هر زمینهای و هر مسئلهای و هر کاری که پیش میآید. داد و بیداد و فریادشان به هوا نرود.»
یکی از مهمترین ویژگیهایی که در سفر هیئت ایرانی به کشور فنلاند مطرح شده، رشد جمعیت ۱.۴ درصدی وهمینطور کاهش میزان خشونت در خانوادههای فنلاندی هست. حسین قاضیان در پاسخ به این سئوال که آیا ملاکهای جمهوری اسلامی در تعریف خانواده سالم واقعاً محدود به همین دو ویژگی است، میگوید:
«گمان نمیکنم با معیارهای جمهوری اسلامی یا معیارهای اسلامی، دقیق تر بگویم، خانواده سالم با این تعریف یا این دو معیار تطابق داشته باشد. الان میزان رشد جمعیت در کشور ما به گونهای است که در هر خانوار ۱.۳ افراد را جانشین میکند. بنابراین این میزان چیزی نیست که مطلوب باشد و به همین دلیل سیاستهای جمعیتی جدید به دنبال این است که در هر خانواده بیش از دو فرزند به دنیا بیایند و یا سه فرزند. به این ترتیب آن ۱.۴ میزان جایگزین مناسبی نیست از نظر جمهوری اسلامی و به رشد مطلوب جمعیت منجر نمیشود. گرچه این اصلاً ربطی به خانواده ندارد. یعنی بهرهاش را خانواده نمیبرد. جامعه دارد میبرد.
اگر فرض کنیم افزایش یا کاهش جمعیت خوب است. هرکدام که باشد خانواده در اینجا ابزاری است که برای سیاستهای عمومیتر. خودش ممکن است بهرهاش را نبرد. مثلاً خانوادهها تحمل کنند فرزندان بیشتری داشته باشند، خودشان را بیچاره کنند اما جامعه مثلاً سودش را ببرد. که این عمل البته قطعی نیست. در مورد ماجرای خشونت هم همینطور. چیزهایی که ما ممکن است امروزه خشونت تعبیر کنیم بنا به قوانین و شرع موجود خشونت محسوب نمیشود لزوماً. به این ترتیب این تطابق به طور کلی به نظر من برقرار نیست.»
نظر مریم از شنوندگان برنامه صدایی دیگر، ساکن شهر رشت را در مورد خانواده سالم بشنویم:
«من فکر میکنم یک خانواده سالم خانوادهای است که جایگاه دو طرف یعنی زن و شوهر توی آن مشخص باشد و حقوق برابری داشته باشند. هر اتفاقی یا تصمیمی و هر چیزی به نظر هر دو طرف باشد. چیزی که در جامعه ایران خیلی کم است. اگر هم یک جایی زن حق صحبت کردن دارد باز تصمیم نهایی به عهده مرد است. جایگاهی که حرف زدن و دیالوگ تویش است خیلی اهمیت دارد در یک خانواده سالم. اگر خانوادهای بتوانند با هم حرف بزنند، چه زن و شوهر و چه مادر پدر با بچههایشان و چه بچهها با همدیگر، مسلماً هر چقدر هم اختلاف نظر وجود داشته باشد، هر چقدر هم مشکل وجود داشته باشد، خانواده میتواند یک جوری مشکل را حل کند که کمتر ضربه به خانواده بخورد. به نظر من چیزی که یک خانواده را سالم نگاه میدارد وجود دیالوگ و گفتگو و احترام به نظر همدیگر است.»
اما گفت وگو و احترام در خانواده نکتهای است که در هیچ یک از مباحث مطرح شده در مورد خانواده سالم نیامده است. حسین قاضیان در مورد وجود گفت وگو در خانواده سالم میگوید:
«این تصور که کلاً فکر کنیم خانواده سالم خانوادهای است که گفت وگو درش وجود دارد، تصوری است که از گفتگو انتظار بیش از اندازه دارد. یعنی ممکن است در خانوادهای گفت وگو وجود داشته باشد و این خانواده لزوماً سالم نباشد. چون خانواده سالم فقط به جنبههای مربوط به ارتباط اعضای خانواده از لحاظ کلامی مربوط نمیشود. به خیلی از امور مربوط میشود که بعضی از امور لزوماً جنبه ارتباطی هم ندارند. مثلاً به نحوه توزیع منابع در خانواده. نحوه توزیع فضا در خانواده و چیزهای دیگر از این قبیل که جنبههای ساختاری خانواده را تشکیل میدهند و ربطی به خصوصیات خود اشخاص و رابطه آنها با هم ندارند. آنها هم جنبههای بنیادی تری از خانواده سالم را تشکیل میدهند. اگر مفهوم سالم به مفهوم برابر باشد. چون وقتی از گفت وگو صحبت میکنیم، داریم در واقع از نوعی برابری هم حرف میزنیم. خانواده برابر مفهوم روشنتری است تا خانواده سالم. به این دلیل که یک صفتی است که دیگران از بیرون میتوانند آن را بررسی و ارزیابی کنند که آیا برابری در اینجا حضور دارد یا نه.»
مینو اصلانی رییس بسیج جامعه زنان یکی از معترضان به سفر هیئت دولتی به کشور فنلاند است. او گفته که الگوهای، به گفته او، «نخ نما شده و بدون پشتوانه غرب» نمیتواند الگوی صحیحی از خانواده سالم را ارائه دهد و ایران باید به خانوادههای مذهبی و دینی به عنوان یک الگو نگاه کند.
از حسین قاضیان میپرسم که آیا میشود الگوی خانواده اسلامی را نمادی از خانواده سالم دانست؟
«همانطور که گفتم سالم تعریف مشخصی ندارد و بسته به ارزشهای شخصی آدمها است. اگر کسی فکر کند که خانواده سالم یعنی خانواده مذهبی و خانواده مذهبی یعنی خانواده خوب، بله او میتواند برود مطابق همین قاعده خانواده سالم و مذهبی و یا خوب خودش را درست کند. اما اگر تاکیدتان روی این دو تا مبنا است، مثلاً تصمیمگیری و تقسیم کار، خب روشن است که این دو تا در خانواده اسلامی از پیش تعیین شده است. یعنی ریاست از قبل مشخص است با کیست و تقسیم کار هم تقسیم کاری است از قبل معین شده. و یک کسی قرار است حرف آخر را بزند که عبارت باشد از مرد به عنوان رییس خانواده. به این ترتیب در واقع الگو از قبل آماده است و شما باید بروید آن الگو را اجرا کنید. در حالی که به نظر میآید با توجه به کثرت فکرها، ارزشها، موقعیتها و تبادلهایی که بین آدمها و همینطور در زندگی خانوادگی بین آدمها وجود دارد، این خود آنها هستند که باید تعیین کنند کنه با چه الگویی بهتر میتوانند جلو بروند.»
در پایان برنامه به بخش کوتاهی از سخنان احمد شنونده رادیو فردا درباره آموزش در مورد خانواده در مدارس ایران گوش کنیم. به گفته او در مدرسه به او آموختهاند که زن ناقص العقل است:
«معلمها در مدرسه گفته اند که عقل زن ناقص است. سر کلاس دبیرستان گفته اند که فردا روزی اگر ازدواج کردید بدانید که زن عقلش ناقص است. عقل چهل تا زن را جمع کنی میشود عقل یک مرغ.»