شارلی ابدو را این روزها دیگر همه آن را میشناسند. مجلهای که هفته گذشته مورد حمله گروهی مسلح قرار گرفت. گروهی که کاریکاتورهای این مجله را توهین به مسلمانان میدانستند.
شهلا شفیق جامعه شناس و سوده راد فعال مسایل زنان هر دو از شهر پاریس محل انتشار مجله شارلی ابدو مهمان برنامه این هفته ما هستند.
Your browser doesn’t support HTML5
خانم راد، اگر موافق باشید از اصل مجله آغاز کنیم. از شارلی ابدو و فعالیتهای آن.
سوده راد: مجله شارلی ابدو یکی از مجلههایی بود که هر هفته منتشر میشد و نگاه کاملاً انتقادی به پدیدههای اجتماعی و همینطور موضوعات سیاسی و اجتماعی جامعه فرانسه داشت. البته طبیعتاً نگاه بینالمللی هم داشت. با توجه به اینکه جنبش زنان فرانسه جنبش زندهای است و مطالباتش را با صدای بلند بیان میکند طبیعتاً موضوعات مربوط به حقوق زنان از دید شارلی ابدو پوشیده نبود و به آنها هم میپرداخت.
خانم راد، ساز و کار پرداختن به مطالب در مجله شارلی ابدو چگونه بود؟ آیا آنها مطالب را به صورت خبری کار میکردند یا تحلیل هم ارائه میکردند؟
اصولاً شارلی ابدو روی هر دوی این موضوعات کار میکرد. یعنی علاوه بر اینکه روی موضوعات هفته کار میکرد چه در قالب مقالههای کوتاه یا بلندتر و چه در قالب نقاشیهایی که ارائه می کرد، موضوعات تحلیلی را هم به بهانههای مختلف رویشان کار میکرد. از این نمونهها میتوانم مثال بزنم ویژهنامهای که شارلی ابدو تولید کرد و اسمش را گذاشت «فمینسم، آینده بشریت» و در آن شماره ویژه به موضوات مختلفی حتی به موضوع پدیده فمینیسم اسلامی هم پرداخت.
خانم شفیق، به نظر شما چه ویژگی و برجستگی مهمی در مجله شارلی ابدو وجود داشت؟
شهلا شفیق: اتفاقی که همیشه میافتد وقتی افراد کشته میشوند و این به ناحق و این کشته شدن باعث میشود که اسطورههایی ساخته میشود. تحریریه شارلی ابدو مثل همه تحریریههای مجلهها رنگارنگ بود. یک طیف رنگارنگ بود از کاریکاتوریستها و نویسندگانی که گرایشهای خودشان را داشتند. به چپ متعلق بودند ولی بعضیهایشان کمونیست بودند، بعضیهایشان سوسیالیست بودند. آنچه که روشن است در ارزشهای عمومی با هم توافق داشتند. یعنی اینکه اینها هیچ قدرتی را برنمیتابند.
یعنی اینها تندترین نگاهها را حتی به فرانسوا اولاند داشتند که رییس جمهور اینجاست. هرچیزی که میتوانستند به عنوان طنز مطرح کنند. دومین نکته این بود که اینها میخواستند شخصیتهای فردی خودشان را حفظ کنند. یعنی یک تحریریهای بود که هیچوقت ادعا نمیکرد ما با هم همگونیم. یکی از ویژگیهای این مجله این بود: تاکید بر فردیت خلاق. خب امروز به علت این اتفاقی که افتاده تبدیل شدهاند به نماد آزادی بیان. این طبیعی است. ولی آنها هیچوقت چنین تقاضایی نداشتند. فقط تحت فشار گفتند ما میایستیم. و تسلیم این فشار نشدند. این قیمت سنگین را پرداختند.
خانم شفیق فکر میکنم شما تنها زن ایرانی هستید که با مجله شارلی ابدو مصاحبه کردید و موضوع فمینیسم اسلامی را در آن مجله مطرح کردید. چه شد که پای فمینیسم اسلامی به این مجله فکاهی کشیده شد؟
این مجله یک گرایش فمینیستی خیلی مهم داشت. بعضی از این کاریکاتورهایی که چاپ میکردند برخی فمینیستها با آنها مخالف بودند برای اینکه میگفتند اینها جنبههای جنسیتی دارد. مثلاً نوعی که بدن زن را نشان میدهد، نوع شوخیهای جنسی که هست. ولی خب امضای کسی که زیرش بود مسئله بود و خب هیچوقت هم از یک مرزهایی رد نمیشدند. یعنی تحقیر زنان نبود یا کاریکاتوری نبود که از فحشا دفاع کند یا فحشا را به عنوان کار در نظر بگیرد. همه اینها را به نوعی فمینیسم دانست. ولی گرایشهای متنوعی بود. به هر حال در مصاحبهای که من کردم با آقای بیا که سردبیر مجله بود خب خیلی برایشان جالب بود مسئله فمینیسم اسلامی. چون یک موضوع تنش برانگیزی است. چون خود این ترم مشکل دارد. متناقض است. ولی مصاحبه خیلی طولانیتر از این بود و انتخاب خودش بود و من هم با آن توافق داشتم. برای من هم فرستاد و من هم قبول کردم. به هر حال آن نوشته نوشتهای است که من امضا میکنم و هیچ مشکلی نبود از این نظر.
خانم راد، نظر فمینیستهای فرانسه در مورد شارلی ابدو چه بود؟
طبیعتا فمینیستها مجله شارلی ابدو را یک مجله سکسیست یا مجلهای که نابرابری جنسیتی در آن به نمایش گذاشته میشود، نمیدانند. هرچند که ممکن است با برخی کاریکاتورها و برخی نوشتهها به طور خاص موافق نباشند. البته باید یادآوری کنیم که فمینیستهای فرانسوی هم مثل خیلی فمینیستهای دیگر لزوماً همه در یک مورد خاص اتفاق نظر ندارند. ممکن است یک کاریکاتوری از نظر مجموعهای از فمینیستها ضد زن تلقی شود ولی از نظر یک عده دیگر مطالبات زنان را با کاریکاتور به نمایش گذاشته باشد.
خانم راد، واکنش فمینیستهای فرانسوی نسبت به اتفاقی که برای مجله شارلی ابدو افتاد چه بود؟ آیا واکنش خاصی نشان دادند؟
جو کلی فرانسه جو هم بهت و حیرت و هم خشم نسبت به این تجاوز به حق آزادی بیان است که اتفاق افتاد. چندین انجمن بزرگ فرانسوی در ادامه سایر انجمنها و سایر فراخوانهایی که شده برای تجمع در سایر شهرها فراخوان دادند. همه کنار هم حتی اگر با حضور سیاستمدارهایی که لزوماً در راستای حقوق زنان کار نکردند و لزوماً کنار فمینیستها نایستاده بودند در روزهای دیگر امروز میایستند برای یک هدف مشترک و آن اعلام اعتراضشان و ارزش نهادن به آزادی بیان است.
خانم شفیق، آیا نکته دیگری هست که شما بخواهید به آن بپردازید؟
فقط میخواهم این نکته را اضافه کنم که اینها کمک مالی نداشتند و خیلی خیلی تنها بودند. میشود گفت برخلاف این اتحاد جمعی که یک جور آگاهی جمعی به وجود آورده، اینها سنگرهای آزادی بیان بودند، در آن زمان این جوری نبود. آخرین بار در یک کنفرانسی بودم که سردبیرشان بود گفت خیلی وضعمان برای مسئله مالی بد است و فقط از آبونمان و این جور چیزها است. و دنبال راه حل میگشتند. در عین حال که ۶۰ هزار تیراژ داشتند.
میخواهم بگویم که یک جریانی بود که این جوری نبود که یک جریان قدرت باشد یا یک جریان دولت و حمایت عجیب و غریب. این جوری نیست. حالا امروز این مسئله دارد برعکس میشود و این یکی از نگرانیهایی است که من خودم دارم. یعنی فکر میکنم که نباید روح شورشی و روح ضد قدرت شارلی ابدو را این حادثه خدشه دار کند. از یک طرف خیلی خوشحالم که بالاخره یک آگاهی عمومی به وجود آمده ولی از یک طرف دیگر نباید برعکس شود و انواع احزاب سیاسی از این موضوع بهرهبرداری کنند. چیزی که ما امروز میبینیم.
فرض کنید خیلی از کسانی که دشمنان آزاداندیشی بودند و خیلی از کسانی که در کشورهای خودشان دگراندیشان را محکوم میکنند میتوانند بیایند و جلوی صف این تظاهرات هم قرار بگیرند. این خیلی عجیب و غریب است. ولی خب سیاست این است. در عین حال که متاسفیم که شاخصترین روزنامه نگاران خیلی خوب فرانسه و هنرمندان خوب قربانی شدند. فمینیستها هم بخشی از یاران خودشان را از دست دادند. ولی فکر میکنم که آزادی زنان همیشه یکی از تمهای شارلی باقی خواهد ماند به هر شکلی که منتشر شود.