هادی خرسندی سال هاست که به عنوان کمدين روی صحنه می رود و با اجراهای تک نفره خود مخاطبان خاص خود را داشته است. اين بار اما خرسندی شکل دو نفره ای از اجرا را تجربه می کند: با پرويز صياد در نمايشی با کاراکتر معروف صمد که «برخورد نزديک» نام دارد.
«برخورد نزديک» داستان ساده ای دارد: هادی که در ترکيه به سر می برد با صمد آقا برخورد می کند در حالی که با مظنون شدن آنها به يکديگر روايت بعدی سياسی می يابد.
صحنه و فضاسازی بر اساس امکانات خيلی ساده طراحی شده اند و شوخی های از پيش نوشته شده و بداهه قرار است که تماشاگر را با يک کمدی سبک اما انتقادی همراه کند.
اين نمايش اين روزها در کشورهای مختلف اروپا به صورت تور اجرا می شود. اين گفت و گوی کوتاه با هادی خرسندی پس از اجرای لندن انجام شده است.
***
آقای خرسندی، اين اجرای تازه شما حالا با صمد است؛ با پرويز صياد. اين را ادامه ای بر شوهای تک نفره تان می دانيد، يا نوعی تئاتر که با آنها متفاوت است؟
نه، حالا يک بازی دو نفره است؛ يک کمدی انتقادی سياسی اجتماعی و طنز و فکاهی است که نمايشنامه ای است که البته پرويز صياد نوشته و صمد آن کاراکتر معروف شيرين ايرانی هم نقش اصلی را دارد و من هم آن گوشه ها هستم.
به نظر می رسد يک رشته از حرف هايی که روی صحنه می زنيد بداهه هستند. چقدر بداهه کار می کنيد و چقدر بر اساس نمايشنامه؟
اين هم اندازه ندارد و خودش بداهه است! نمی توانم اندازه دقيق به شما بدهم... بستگی دارد به نوع تماشاچی، به شهر و ميزان حادثه هايی که آن روز اتفاق افتاده يا نيفتاده باشد و آن چه که در ايران می گذرد يا اصلاً حال وهوای خود ما که سر ذوق باشيم يا نباشيم که همه فاکتورهايی است که وضعيت بداهه سازی را بالا و پائين می برد.
حتی در اين اجرای تازه به مساله انتخابات در ايران هم اشاره کرديد...
عرض کردم، اين همان بخش بداهه گويی است که بستگی دارد به مسائل روز و آن چه که اتفاق می افتد، اما اساس کار ما بر محور ديگری است و نمی خواهيم بداهه گويی کنيم. يک نمايش محکم و درست است که پيش می رود و اينها فرعياتی است بر آن اصل.
به نظر می رسيد که اين بار هادی خيلی نوميد است. در نقشی که ايفا می کند، به ظاهر اميدی به آينده و اتفاقات خوب ندارد. اين چطور اتفاق افتاده است؟
به هر حال اين اتفاقی است که می افتد... اگر نگاه کنيد انتهای برنامه با شور وهيجانی که صمد آقا به خرج می دهد می تواند مقهور همان ديدگاه شود... دو آدم از دو ديدگاه به آينده نگاه می کنند و قضاوت را به هر حال به تماشاچی پر جوش و خروش که آنجاست واگذار می کنند.
منظورتان اين است که هادی خودش نوميد نيست و تنها نقشی است که بازی می کند؟
حالا اين نقش ها خيلی دور از خودمان نيست و خودمان هم خيلی دور از نقش نيستيم... زياد هم نمی توانيم نقش بازی کنيم!
«برخورد نزديک» داستان ساده ای دارد: هادی که در ترکيه به سر می برد با صمد آقا برخورد می کند در حالی که با مظنون شدن آنها به يکديگر روايت بعدی سياسی می يابد.
صحنه و فضاسازی بر اساس امکانات خيلی ساده طراحی شده اند و شوخی های از پيش نوشته شده و بداهه قرار است که تماشاگر را با يک کمدی سبک اما انتقادی همراه کند.
اين نمايش اين روزها در کشورهای مختلف اروپا به صورت تور اجرا می شود. اين گفت و گوی کوتاه با هادی خرسندی پس از اجرای لندن انجام شده است.
***
آقای خرسندی، اين اجرای تازه شما حالا با صمد است؛ با پرويز صياد. اين را ادامه ای بر شوهای تک نفره تان می دانيد، يا نوعی تئاتر که با آنها متفاوت است؟
نه، حالا يک بازی دو نفره است؛ يک کمدی انتقادی سياسی اجتماعی و طنز و فکاهی است که نمايشنامه ای است که البته پرويز صياد نوشته و صمد آن کاراکتر معروف شيرين ايرانی هم نقش اصلی را دارد و من هم آن گوشه ها هستم.
به نظر می رسد يک رشته از حرف هايی که روی صحنه می زنيد بداهه هستند. چقدر بداهه کار می کنيد و چقدر بر اساس نمايشنامه؟
اين هم اندازه ندارد و خودش بداهه است! نمی توانم اندازه دقيق به شما بدهم... بستگی دارد به نوع تماشاچی، به شهر و ميزان حادثه هايی که آن روز اتفاق افتاده يا نيفتاده باشد و آن چه که در ايران می گذرد يا اصلاً حال وهوای خود ما که سر ذوق باشيم يا نباشيم که همه فاکتورهايی است که وضعيت بداهه سازی را بالا و پائين می برد.
حتی در اين اجرای تازه به مساله انتخابات در ايران هم اشاره کرديد...
عرض کردم، اين همان بخش بداهه گويی است که بستگی دارد به مسائل روز و آن چه که اتفاق می افتد، اما اساس کار ما بر محور ديگری است و نمی خواهيم بداهه گويی کنيم. يک نمايش محکم و درست است که پيش می رود و اينها فرعياتی است بر آن اصل.
به نظر می رسيد که اين بار هادی خيلی نوميد است. در نقشی که ايفا می کند، به ظاهر اميدی به آينده و اتفاقات خوب ندارد. اين چطور اتفاق افتاده است؟
به هر حال اين اتفاقی است که می افتد... اگر نگاه کنيد انتهای برنامه با شور وهيجانی که صمد آقا به خرج می دهد می تواند مقهور همان ديدگاه شود... دو آدم از دو ديدگاه به آينده نگاه می کنند و قضاوت را به هر حال به تماشاچی پر جوش و خروش که آنجاست واگذار می کنند.
منظورتان اين است که هادی خودش نوميد نيست و تنها نقشی است که بازی می کند؟
حالا اين نقش ها خيلی دور از خودمان نيست و خودمان هم خيلی دور از نقش نيستيم... زياد هم نمی توانيم نقش بازی کنيم!