«ایران می تواند از سوخت مصرف شده بمب اتمی بسازد»

نیروگاه هسته ای بوشهر. (عکس از AFP)

يک سازمان غير انتفاعی آموزشی با عنوان «اتحاد عليه ايران هسته ای» در وب سايت خود ويدئويی درباره برنامه هسته ای ايران قرار داده است.

در اين ويدئو، ادعاهایی عليه برنامه هسته ای ايران مطرح شده است. از جمله توليد اورانيوم با غلظت بالا و اينکه ايران قادر است يک سال بعد از راه اندازی نيروگاه بوشهر ۳۰ تا ۶۰ بمب هسته ای بسازد.

اين سازمان غير انتفاعی، توسط ريچارد هالبروک، نماينده پيشين آمريکا در سازمان ملل، جيمز وولسی، رييس پيشين سازمان اطلاعات مرکزی (سازمان سيا)، دنيس راس، نماينده پيشين آمريکا در خاورميانه و مارک والاس، نماينده اسبق آمريکا در سازمان ملل متحد پايه گذاری شده است و هدف خود را بالا بردن سطح آگاهی مردم جهان درباره ماهيت برنامه هسته ای ايران و قانع کردن جمهوری اسلامی برای دوری جستن از ساخت سلاح هسته ای اعلام کرده است.

راديو فردا درباره ادعاهای مطرح شده در ويدئوی منتشر شده در سايت اين سازمان و مواضع این سازمان در قبال برنامه هسته ای ایران، با هنری سوکولسکی، يکی از کارشناسانی که با سازمان «اتحاد عليه ايران هسته ای» همکاری می کند گفت و گو کرده است.

رادیو فردا: آقای سوکولسکی، در ويدئويی که در سايت سازمان «اتحاد عليه ايران هسته ای» قرار داده شده است، گفته می شود که ايران يک سال بعد از راه اندازی نيروگاه بوشهر می تواند ۳۰ تا ۶۰ بمب هسته ای بسازد. ولی برابر قرار داد ايران و روسيه، سوخت مصرف شده تحت نظارت آژانس به روسيه بازگردانده خواهد شد. با توجه به اين مسئله ايران چگونه می تواند از سوخت مصرف شده، بمب هسته ای بسازد؟

هنری سوکولسکی: نه تنها اين کار امکان پذير است، بلکه بازگرداندن سوخت مصرف شده يک کار گمراه کننده ديپلماتيک است. بازگرداندن سوخت برای يک مدت ۱۰ ساله تعيين شده است. سوخت مصرف شده، تا يک يا دو سال بعد از خارج شدن از رآکتور هنوز در اختيار ايران است. آن چه ما مطرح کرده ایم، سوخت هسته ای است که در هر زمان داخل رآکتور نيروگاه است.

هر ۱۲ تا ۱۵ ماه، حدود ۲۲ تا ۲۳ تن سوخت در محفظه سوخت نيروگاه هسته ای گذاشته می شود و در مجموع نيروگاه ها سه محفظه سوخت دارند. يعنی به طور تقريبی ۶۰ تن سوخت در هر زمان در نيروگاه وجود دارد که از آن برای توليد برق استفاده می شود.

ولی بعد از ۱۲ تا ۱۵ ماه، اين مقدار سوخت ۳۰۰ کيلوگرم يا قدری بيشتر پلوتونيوم توليد می کند که می تواند برای ساخت سلاح هسته ای مورد استفاده قرار گيرد. البته اين پلوتونيوم، يک درجه پايين تر از پلوتونيومی است که برای ساخت سلاح به کار می رود. از اين ۳۰۰ کيلوگرم پلوتونيوم، می توان ۳۰ تا ۶۰ بمب هسته ای ساخت.


  • «ايران می تواند سوخت مصرفی نيروگاه را که از روسيه تحويل گرفته به بهانه آزمايش به مکان ديگری منتقل کند. اين کار زنگ خطر را به صدا درخواهد آورد. اما با وجود اين، ايران می تواند اورانيوم غنی شده با غلظت پايين را که همان سوخت نيروگاه هاست، به اورانيوم با غلظت بالا برای سلاح هسته ای تبديل کند.»
هنری سوکولسکی، کارشناس سازمان «اتحاد عليه ايران هسته ای»

کاری که کارشناسان ايران می توانند بکنند، اين است که رآکتور را خاموش کنند که اين کار برای کار گذاری سوخت جديد در راکتور انجام می گيرد و بعد بگويند می خواهيم سوخت مصرف شده را آزمايش کنيم، چون اشکالات شيميايی پيدا شده است. سپس می توانند اين سوخت مصرف شده را به جای ديگری انتقال دهند و آن را در تاسيسات تجزيه شيميايی باز فرآوری کنند.

اين نوع تاسيسات، پيچيدگی تاسيسات غنی سازی اورانيوم را ندارد و می توان يک کارخانه تجزيه شيميايی در يک محوطه ۱۸ متر در ۱۸ متر، حتی در يک انبار بزرگ بر پا کرد. هزينه ساخت اين کارخانه هم در مقايسه با ساخت ساير تاسيسات هسته ای پايين است.

ايران دانش فنی لازم برای ساخت چنين کارخانه ای را دارد و می تواند آن را مخفيانه و در مدت شش ماه بر پا کند. ايران می تواند با استفاده از اين کارخانه تجزيه شيميايی، هر ۱۰ روز يک بمب هسته ای بسازد.

ما نمی دانيم ايران چنين تاسيساتی را دارد یا خیر، نشانه هايی برای وجود آن در دست نيست. اما امکان دارد چنين تاسيساتی وجود داشته باشد و ما موقعی از آن آگاه خواهيم شد که ايران از آن استفاده کند. تمام اين ها فقط يکی از راه های موجود برای توليد سلاح هسته ای است.

راه ديگر اين که ايران می تواند سوخت مصرفی نيروگاه را که از روسيه تحويل گرفته به بهانه آزمايش به مکان ديگری منتقل کند. اين کار زنگ خطر را به صدا درخواهد آورد. اما با وجود اين، ايران می تواند اورانيوم غنی شده با غلظت پايين را که همان سوخت نيروگاه هاست، به اورانيوم با غلظت بالا برای سلاح هسته ای تبديل کند.

نيروگاه بوشهر که ظاهرا نمی توان از آن برای توليد سلاح هسته ای استفاده کرد و فقط برای توليد برق اسفاده می شود، خود يک دردسر بزرگ است.

نکته قابل توجه اين که حدود دو هزار و ۶۰۰ نفر از کارشناسان روسيه در بوشهر کار می کنند و ما هيچ اطلاعی از اين کارشناسان نداريم و نمی دانيم چه دانش هايی را به ايران انتقال داده اند و يا خواهند داد. بنابر اين، اين ايده که نيروگاه بوشهر از هر جهت مد نظر قرار دارد و کاملا ايمن است، ايده ای بی معنی است.

به نظر شماری از کارشناسان، نيروگاه بوشهر يک کارخانه بمب سازی است. به همين دليل کارشناسان آژانس به طور مرتب از اين نيروگاه بازديد می کنند، زيرا امکان توليد سلاح از طريق اين نيروگاه وجود دارد. همه قيل و قال ها درباره نيروگاه بوشهر به خاطر همين مسئله است.

در این ويدئوهمچنین تاکيد شده که ايران اورانيوم با غلظت بالا تهيه کرده است. اگر منظور آلودگی سانتريفوژهايی است که از پاکستان خريداری شده بود، سرانجام اين مسئله حل شد. آيا ايران هنوز اورانيوم با غلظت بالا توليد می کند؟


حتما، اين موضوعی است که درک نکات فنی آن برای کسانی که به اين مسئله وارد نيستند مشکل است.

برخی از اين افراد می گويند بمب هسته ای کجاست؟ اورانيوم غنی شده با غلظت بالا آن هم به مقدار زياد کجاست؟ و چون جوابی ندارند می گويند مسئله ای در بين نيست. اما آن چه اين افراد بايد بدانند، اين است که تاسيسات ايران برای توليد اورانيوم با غلظت پايين، می تواند اورانيوم برای بمب هسته ای نيز توليد کند.

بنابر اين بسيار مهم است که ايران به همه سوال های مطرح شده از سوی آژانس، درباره ماهيت برنامه هسته ای و فعاليت های گذشته خود پاسخ دهد.

نکته ديگر اين که تاسيسات گسترده ايران برای غنی سازی اورانيوم، چه از نظر فنی و چه از نظر اقتصادی، قابل توجيه نيست. ايران فقط يک نيروگاه هسته ای دارد، پس اين همه تاسيسات برای چيست؟ گو اين که می گويد، می خواهد چند نيروگاه ديگر نيز تاسيس کند.

مهمتر اين که ايران می تواند اورانيوم با غلظت پايين توليد کند، ولی توانايی فنی لازم برای توليد سوخت هسته ای را که قابل استفاده در نيروگاه بوشهر باشد ندارد.

نکته آخر اين که ايران معادن اورانيوم کافی ندارد و بايد اين ماده را از خارج وارد کند. تمام کارهای ايران سؤال برانگيز است.


  • شايد مقامات ايرانی فکر می کنند با پاسخ ندادن به سؤال های آژانس و عدم همکاری با شورای امنيت، اين سازمان ها خسته خواهند شد و ايران را به حال خود رها خواهند کرد. اما بايد بگويم که در شرايط فعلی مبارزه ايران با اين سازمان ها فراتر از زورآزمايی لفظی و در حقيقت، زورآزمايی اراده ها است.»
هنری سوکولسکی

ممکن است ايران اين تاسيسات را برای توليد بمب هسته ای به کار گيرد و در مدت کوتاهی بمب اتمی بسازد. به همين جهت گسترش سلاح های بالستيک در ايران و اطلاعاتی که به دست آمده است، بسياری از کارشناسان را به تعجب وا می دارد.

به نظر می رسد که اين تاسيسات بيشتر برای توليد کلاهک هسته ای برای موشک های بالستيک ايران باشد تا توليد اورانيوم با غلظت پايين برای نيروگاه هسته ای.

مقامات ايرانی تمايلی برای رفع اين ابهامات ندارند. ايران طوری رفتار می کند که انگار چيزی را مخفی می کند و اين امر باعث نگرانی کشورهای غربی است.

«اتحاد عليه ايران هسته ای» می گويد ايران همه فعاليت های خود را آشکار نکرده است. اما مقامات ايرانی آن را انکار می کنند و می گويند برخی از سؤال هايی که آژانس مطرح کرده، به مسئله هسته ای ربطی ندارد و سوال ها درباره سلاح های متعارفی است که جزو اسرار نظامی ايران است. آيا اين مسئله درست است؟


من فکر می کنم دولت ايران به يک استدلال حقوقی ضعيف روی آورده و می گويد، ايران از نظر فنی وظيفه ندارد که در خواست های شما را برآورده کند. اين استدلال تا حدی درست است، اما لازم است به سوال های مطرح شده از سوی آژانس بين المللی انرژی اتمی پاسخ داده شود، تا معلوم گردد ايران برنامه هسته ای اعلام نشده ای دارد يا خير.

در هيچ جای منشور آژانس نوشته نشده است که کشورها از نظر قانونی، به جز ارائه ليست مواد هسته ای توليد شده، کار ديگری نيز بايد انجام دهند. بنابراين از نظر حقوقی مقامات ايران نکات زيادی را مطرح می کنند و می گويند حداقل کارهايی را که بايد انجام می داديم، انجام داده ايم.

مشکل اين است که انجام همين حداقل کارها و وظايف، آن قدر به درازا کشيد که مسئله به شورای امنيت سازمان ملل وارد شد و ديگر استدلال حقوقی ضعيف ايران کارساز نيست.

به علت فرستاده شدن مسئله هسته ای ايران به سازمان ملل، اين کشور در مرکز توجه جهانی قرار گرفته است. ايران پشتيبانی آژانس و شورای حکام آژانس را از دست داده، چون همه فعاليت هايش از نظر آنها آشکار نشده است.

بنابراين ايران بايد فاصله بين حرف و عمل را کم کند و صرفا مطرح کردن استدلال های ضعيف حقوقی کمکی به اين کار نمی کند. اگر ايران برنامه ای برای توليد سلاح هسته ای ندارد، بهتر است با آژانس همکاری کند و به سؤال های مطرح شده پاسخ دهد، اما ايران از انجام اين کار طفره می رود و به باور من، اين يک اشتباه است.

شايد مقامات ايرانی فکر می کنند با پاسخ ندادن به سؤال های آژانس و عدم همکاری با شورای امنيت، اين سازمان ها خسته خواهند شد و ايران را به حال خود رها خواهند کرد. اما بايد بگويم که در شرايط فعلی مبارزه ايران با اين سازمان ها فراتر از زورآزمايی لفظی و در حقيقت، زورآزمايی اراده ها است.