از سال ۱۹۸۸ ميلادی، به منظور افزايش بودجه برای مبارزه با ايدز و همچنين برای بهبود آگاهی، آموزش و مبارزه با تبعيضها در کشورهای جهان، روز اول دسامبر هر سال (۱۰ آذر) به عنوان روز جهانی ايدز تعيين شد.
در اين ميان، سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۶ ميلادی، بيماری ايدز را نه تنها به عنوان يک مشکل سلامتی مورد توجه قرار داد، بلکه آن را يک مسئله بر سر راه پيشرفت جوامع بشری برشمرد.
در ايران نيز که نخستين فرد مبتلا به ايدز در سال ۱۳۶۵ خورشيدی، شناسايی شد، هر سال، مراسمی به مناسبت روز جهانی ايدز برگزار میشود.
اميد، که پا به سومين دهه زندگی خود گذاشته است و در تهران زندگی می کند، در گفت و گو با راديو فردا از دليل ابتلای خود به اين بيماری، برخورد و در عين حال، آگاهی درباره ايدز در ايران و راه های افزايش اين آگاهی سخن گفته است.
رادیو فردا: چطور به ويروس اچ.آی.وی مبتلا شدید؟
امید: من به مواد مخدر اعتياد داشتم و اعتياد تزريقی باعث شد که به اين بيماری دچار شوم.
چند سال است که به ويروس اچ.آی.وی مبتلا شدهايد و در اين مدت برای جلوگيری از پيشرفت اين بيماری چه اقداماتی انجام
دادهايد؟
حدود دو سال است که به بيماری خودم پی بردهام و از همان زمان اقدامات درمانی را پيگيری کردهام.
آيا امکانات درمانی برای شما مهيا است و از سوی نهادهای دولتی کمکی در اين زمينه دريافت می کنيد يا هزينه اين درمان ها به عهده خودتان است؟
تمام اقدامات درمانی، آزمايشها و داروهای ما به صورت رايگان از طرف دولت تامين می شود.
نحوه برخورد افراد جامعه زمانی که از بيماری شما مطلع میشوند، چگونه است؟
نحوه برخورد جامعه به ميزان آگاهی افراد از اين بيماری ارتباط دارد. برخورد افرادی که نسبت به اين بيماری آگاهی دارند، خوب است. تزریق با سرنگ آلوده یکی از راههای عمده شیوع ایدز در ایران است.
ولی کسانی که آگاهی ندارند، فکر میکنند افراد مبتلا به اچ.آی.وی شاخ دارند يا همه را آلوده میکنند، بنابراين رفتارشان متفاوت است. البته نمیتوان بر آنها خرده گرفت، زيرا فکر میکنند که اين بيماری هيچ درمانی ندارد و مبتلايان خيلی زود میميرند و همچنين باعث آلودگی آنها میشوند.
متاسفانه اين تفکر در جامعه وجود دارد که تمام افراد مبتلا به ايدز گناهکار هستند و تفاوتی ندارد که فرد مبتلا به اچ.آی.وی از طريق دريافت فاکتورهای خونی مبتلا شده باشد، مانند افراد هموفيلی، يا از طريق اعتياد تزريقی و يا از راه ارتباط جنسی.
البته در حال حاضر وضعيت در جامعه ما بهتر شده و آگاهی مردم بيشتر شده است. در نمايشگاهها و برنامههايی که در اين زمينه برگزار میشود، کارشناسان اطلاعات خوبی در اختيار مردم قرار میدهند.
مقام های وزارت بهداشت اعلام کردهاند که سن بيشتر مبتلايان به ويروس اچ.آی.وی بين ۲۵ تا ۴۵ سال است. همچنين برخی گزارشها حاکی از آن است که سن ارتباطات جنسی به زير ۲۰ سال رسيده است. به نظر شما چه نقايصی در امر اطلاع رسانی وجود دارد و چه اقداماتی بايد صورت بگيرد که مردم بيشتر آگاه شوند؟
مشکلات جوانان در اين زمينه به خانوادهها و به خودشان باز میگردد، به عنوان مثال يک جوان خجالت میکشد به داروخانه برود و کاندوم بگيرد.
متاسفانه اين مسايل در جامعه درست آموزش داده نمیشود، در حالی که بايد اطلاع رسانی دقيق انجام شود.
من فکر میکنم بايد تيم هايی از جوانان تشکيل شده و به آنان آموزش های لازم داده شود. سپس اين افراد به جامعه بيايند و در شهرها، محلهها و مراکز بهداشتی به افراد ديگر آموزش دهند. بايد برای جوانان در اين زمينه کارآفرينی کرد تا احساس مسئوليت کنند و اين مسئله به تمام جامعه تسری يابد.
بايد ياد بدهيم که افراد مبتلا به اچ.آی.وی میتوانند به راحتی زندگی کنند و مشکلی نداشته باشند.
در حال حاضر داروهای زيادی برای جلوگيری از پيشرفت اين بيماری وجود دارد و با تلاش های زيادی که در دنيا انجام میشود، من اميدوارم به زودی داروی قطعی آن ساخته شود.
داروی طرح «آيموند» که دانشمندان ايرانی روی آن کار کردهاند نيز بسيار موثر بوده است.
به نظر شما آموزش در مدارس چقدر میتواند موثر باشد؟
خيلی موثر است. اين مسئله بايد در برنامههای آموزشی مدارس گنجانده شود. خوشبختانه در حال حاضر در سطح دبيرستان آموزش هايی داده میشود و کتابی در اين زمينه چاپ شده که مورد استقبال دانش آموزان قرار گرفته و بسيار موثر بوده است.
اين کتاب در مدارس آموزش داده می شود؟
بله، ولی به صورت يک برنامه درسی و يک کلاس خاص گنجانده نشده است.
به نظر شما کسی که به اين بيماری مبتلا شده است، آيا بايد از جامعه کناره بگيرد، خود را در خانه محبوس کند و منتظر مرگ باشد يا میتواند سال ها به زندگی خود ادامه دهد؟
صرف نظر از دارو و درمان، اگر به انتظار مرگ بنشينيم، يعنی اين که بيماری خود را نشناختهايم و تنها خود را نابود میکنيم.
اچ.آی. وی يک ويروس است و افراد مبتلا به آن، فقط خودشان میتوانند به خود کمک کنند. اين افراد بايد خوب بخورند و ارتباطات اجتماعی خود را ادامه دهند تا روحيه خود را حفظ کنند. مبتلايان بايد بهداشت را رعايت کنند، اعتياد به مواد مخدر، سيگار يا الکل را ترک کنند، ورزش کنند و در کنار دوستان و خانواده شاد باشند.
استرس يکی از چيزهايی است که بر افراد مبتلا تاثير مخربی دارد. زمانی که فرد بيماری خود را بپذيرد و آن را بشناسد، میتواند با آن مقابله کند.
ترس باعث استرس بيشتر می شود در حالی که دوران نهفتگی اين بيماری ممکن است ۳۰ سال به طول انجامد.
در اين ميان، سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۶ ميلادی، بيماری ايدز را نه تنها به عنوان يک مشکل سلامتی مورد توجه قرار داد، بلکه آن را يک مسئله بر سر راه پيشرفت جوامع بشری برشمرد.
در ايران نيز که نخستين فرد مبتلا به ايدز در سال ۱۳۶۵ خورشيدی، شناسايی شد، هر سال، مراسمی به مناسبت روز جهانی ايدز برگزار میشود.
اميد، که پا به سومين دهه زندگی خود گذاشته است و در تهران زندگی می کند، در گفت و گو با راديو فردا از دليل ابتلای خود به اين بيماری، برخورد و در عين حال، آگاهی درباره ايدز در ايران و راه های افزايش اين آگاهی سخن گفته است.
رادیو فردا: چطور به ويروس اچ.آی.وی مبتلا شدید؟
امید: من به مواد مخدر اعتياد داشتم و اعتياد تزريقی باعث شد که به اين بيماری دچار شوم.
چند سال است که به ويروس اچ.آی.وی مبتلا شدهايد و در اين مدت برای جلوگيری از پيشرفت اين بيماری چه اقداماتی انجام
دادهايد؟
حدود دو سال است که به بيماری خودم پی بردهام و از همان زمان اقدامات درمانی را پيگيری کردهام.
آيا امکانات درمانی برای شما مهيا است و از سوی نهادهای دولتی کمکی در اين زمينه دريافت می کنيد يا هزينه اين درمان ها به عهده خودتان است؟
تمام اقدامات درمانی، آزمايشها و داروهای ما به صورت رايگان از طرف دولت تامين می شود.
نحوه برخورد افراد جامعه زمانی که از بيماری شما مطلع میشوند، چگونه است؟
نحوه برخورد جامعه به ميزان آگاهی افراد از اين بيماری ارتباط دارد. برخورد افرادی که نسبت به اين بيماری آگاهی دارند، خوب است.
ولی کسانی که آگاهی ندارند، فکر میکنند افراد مبتلا به اچ.آی.وی شاخ دارند يا همه را آلوده میکنند، بنابراين رفتارشان متفاوت است. البته نمیتوان بر آنها خرده گرفت، زيرا فکر میکنند که اين بيماری هيچ درمانی ندارد و مبتلايان خيلی زود میميرند و همچنين باعث آلودگی آنها میشوند.
متاسفانه اين تفکر در جامعه وجود دارد که تمام افراد مبتلا به ايدز گناهکار هستند و تفاوتی ندارد که فرد مبتلا به اچ.آی.وی از طريق دريافت فاکتورهای خونی مبتلا شده باشد، مانند افراد هموفيلی، يا از طريق اعتياد تزريقی و يا از راه ارتباط جنسی.
البته در حال حاضر وضعيت در جامعه ما بهتر شده و آگاهی مردم بيشتر شده است. در نمايشگاهها و برنامههايی که در اين زمينه برگزار میشود، کارشناسان اطلاعات خوبی در اختيار مردم قرار میدهند.
مقام های وزارت بهداشت اعلام کردهاند که سن بيشتر مبتلايان به ويروس اچ.آی.وی بين ۲۵ تا ۴۵ سال است. همچنين برخی گزارشها حاکی از آن است که سن ارتباطات جنسی به زير ۲۰ سال رسيده است. به نظر شما چه نقايصی در امر اطلاع رسانی وجود دارد و چه اقداماتی بايد صورت بگيرد که مردم بيشتر آگاه شوند؟
مشکلات جوانان در اين زمينه به خانوادهها و به خودشان باز میگردد، به عنوان مثال يک جوان خجالت میکشد به داروخانه برود و کاندوم بگيرد.
متاسفانه اين مسايل در جامعه درست آموزش داده نمیشود، در حالی که بايد اطلاع رسانی دقيق انجام شود.
- کسانی که آگاهی ندارند، فکر می کنند افراد مبتلا به اچ.آی.وی شاخ دارند يا همه را آلوده می کنند، بنابراين رفتارشان متفاوت است.
من فکر میکنم بايد تيم هايی از جوانان تشکيل شده و به آنان آموزش های لازم داده شود. سپس اين افراد به جامعه بيايند و در شهرها، محلهها و مراکز بهداشتی به افراد ديگر آموزش دهند. بايد برای جوانان در اين زمينه کارآفرينی کرد تا احساس مسئوليت کنند و اين مسئله به تمام جامعه تسری يابد.
بايد ياد بدهيم که افراد مبتلا به اچ.آی.وی میتوانند به راحتی زندگی کنند و مشکلی نداشته باشند.
در حال حاضر داروهای زيادی برای جلوگيری از پيشرفت اين بيماری وجود دارد و با تلاش های زيادی که در دنيا انجام میشود، من اميدوارم به زودی داروی قطعی آن ساخته شود.
داروی طرح «آيموند» که دانشمندان ايرانی روی آن کار کردهاند نيز بسيار موثر بوده است.
به نظر شما آموزش در مدارس چقدر میتواند موثر باشد؟
خيلی موثر است. اين مسئله بايد در برنامههای آموزشی مدارس گنجانده شود. خوشبختانه در حال حاضر در سطح دبيرستان آموزش هايی داده میشود و کتابی در اين زمينه چاپ شده که مورد استقبال دانش آموزان قرار گرفته و بسيار موثر بوده است.
اين کتاب در مدارس آموزش داده می شود؟
بله، ولی به صورت يک برنامه درسی و يک کلاس خاص گنجانده نشده است.
به نظر شما کسی که به اين بيماری مبتلا شده است، آيا بايد از جامعه کناره بگيرد، خود را در خانه محبوس کند و منتظر مرگ باشد يا میتواند سال ها به زندگی خود ادامه دهد؟
صرف نظر از دارو و درمان، اگر به انتظار مرگ بنشينيم، يعنی اين که بيماری خود را نشناختهايم و تنها خود را نابود میکنيم.
اچ.آی. وی يک ويروس است و افراد مبتلا به آن، فقط خودشان میتوانند به خود کمک کنند. اين افراد بايد خوب بخورند و ارتباطات اجتماعی خود را ادامه دهند تا روحيه خود را حفظ کنند. مبتلايان بايد بهداشت را رعايت کنند، اعتياد به مواد مخدر، سيگار يا الکل را ترک کنند، ورزش کنند و در کنار دوستان و خانواده شاد باشند.
استرس يکی از چيزهايی است که بر افراد مبتلا تاثير مخربی دارد. زمانی که فرد بيماری خود را بپذيرد و آن را بشناسد، میتواند با آن مقابله کند.
ترس باعث استرس بيشتر می شود در حالی که دوران نهفتگی اين بيماری ممکن است ۳۰ سال به طول انجامد.