کشته شدن بن لادن؛ پایان القاعده؟

محل اختفای بن لادن در ابوت آباد پاکستان

يکسال پيش خانه ای بود در پاکستان که نيروهای ويژه آمريکايی شبانه به آن حمله کردند و يکی از مهمترين تيترهای خبری سال را رقم زدند. امروز گزارش می شود که خانه کاملا تخريب شده اما آجر به آجر آن را مردم به عنوان يادگاری می خرند و به خانه خود می برند.

اين همان خانه ای است که اسامه بن لادن، رهبر القاعده، بنا بر برخی گزارشها، حدود ۵ سال در آن مخفی بود در روستايی در نزديکی پايتخت پاکستان. بن لادن که ۱۰ سال طول کشيد تا نيروهای آمريکايی به او برسند، و در زمان مرگ ۵۴ سال داشت، موفق شده بود مهمترين شبکه تروريستی بين المللی با نام «القاعده» را رهبری کند.

سازمانی که مبنای عملش ستيزه جويی توام با اسلامگرايی افراطی است و در طول دوران فعاليتش عمليات بيشماری را از جمله حمله به برج های دوقلو در آمريکا در سال ۲۰۰۱ و بمبگذاری در سفارت آمريکا در کنيا در سال ۱۹۹۸ انجام داده است. حملاتی که هزاران نفر کشته بر جای گذاشته است.

راشمی سينگ مدرس مرکز مطالعات تروريسم و خشونت سياسی در دانشگاه سنت اندروز با بيان اينکه تروريسم پديده ای است که از مدت ها پيش وجود داشته و از اين پس نيز به موجوديت خود ادامه خواهد داد، به راديو فردا می گويد: « ما در طول دهه های گذشته شاهد عمليات تروريستی فرا ملی بوديم. مثل آنچه که حزب الله يا چچنی ها انجام داده اند. اما آن چه اسامه بن لادن و القاعده را تبديل به پديده ای نادر می کند اين است که اين اولين بار است که تروريسم بين المللی به اين صورت، شکل گرفته که شما چشم انداز و آمالی جهانی را شاهد هستيد که توسط يک گروه، هسته مرکزی و زير مجموعه هايش، بيش از دو دهه است که دنبال می شود.»

Your browser doesn’t support HTML5

گزارش رادیویی هانا کاویانی در مورد سرنوشت القاعده بعد از کشته شدن اسامه بن لادن



هدفی که القاعده در طول اين سالها دنبال کرده، «جهاد بين المللی» برای کاهش نفوذ غير مسلمانان در امور مسلمانان و گسترش اسلام در جهان است. هرچند امروز با گذشت يکسال از کشته شدن اسامه به لادن رهبر القاعده، برخی از ناظران بر اين باورند که اين هدف، حتی در خاورميانه نيز طرفداران آنچنانی ندارد و القاعده به شدت ابهت پيشين خود را از دست داده است.

نتايج يک نظر سنجی که « موسسه مطالعاتی پو » در آمريکا انجام داده نشان می دهد که بيشتر مسلمانان در کشورهای مصر، اردن، لبنان، ترکيه و پاکستان، نظر مثبتی درباره القاعده ندارند.

بنا بر اين نتايج تنها در مصر ۷۱ درصد مردم نظری منفی نسبت به القاعده داشته اند. شهرام چوبين کارشناس ارشد در موسسه پژوهشی «کارنگی» دراين باره بر اين باور است که جهاد بين المللی ای که القاعده در پی آن بود، در حقيقت خارج شدن از مسير اصلی ای بود که گروه هايی در عرصه ملی برای اهدافشان شکل داده بودند.

آقای چوبين می گويد: « مشکلاتی که شما امروز در خاورميانه وشمال آفريقا شاهد آن هستيد، خصوصا با آغاز بهار عربی، بيشتر مربوط به دولت های آن کشورهاست و مردم به خيابان ها آمدند تا رهبرانی داشته باشند که نماينده واقعی آنها باشد. مسائلی مانند جهاد بين المللی، موضوع اين مردم نبوده و نيست. اين مردم احتياج دارند که توسط يک گروه اقليت يا يک ديکتاتور سرکوب نشوند. درنتيجه من فکر می کنم، پديده بهار عربی، تا حدی جهادگرايی را به حاشيه رانده است.»

آیا کشتن اسامه بن لادن به معنای پایان القاعده است؟

در اولين سالگرد کشته شدن اسامه بن لادن بسياری می پرسند آيا کشتن او، که چند سالی بود مثل پيشتر فعاليت هم نمی کرد، ضرورت داشت يا خير. «ريک اوزی نلسون»، مدير بخش مطالعات ضد تروريسم، در مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللی در واشینگتن می گوید: «ما هميشه گفته‌ايم که کشتن بن لادن حکم پايان برای القاعده نيست. اما پايان القاعده هم بدون کشتن بن لادن ممکن نبود. درنتيجه کشتن بن لادن قدمی تاثيرگذار در راستای پايان دادن به فعاليت های القاعده بود.»

اما آيا به راستی اين پايان، در راه است؟ آيا فعاليت های القاعده رو به کاهش گذاشته يا برعکس اين سازمان پيشرفت هايی نيز کرده است؟ القاعده ای که درست است که يک هسته‌ی مرکزی دارد اما شاخه های رسمی و غير رسمی فراوانی در سراسر جهان دارد که همچنان به فعاليت خود ادامه می دهند.

راشمی سينگ مدرس در دانشگاه سنت اندروز بريتانيا اگر چه تاکيد می کند که نمی توان به صورت کلی حکم داد که آيا القاعده در حال سقوط است يا صعود، چنین می گويد: « وقتی به شاخه های متعدد القاعده در دنيا می نگريم، به نظر من، مرگ بن لادن چيزی را برای آنها يا حداقل بسياری از آنها تغيير نداده است. بسياری از اين متحدان يا شاخه ها غير رسمی بوده اند، اين گروهها با هسته مرکزی القاعده از لحاظ ايدئولوژيک متحد شدند اما اکثر آنها اهدافی محلی يا داخلی دارند. در نتيجه به نظر من مرگ بن لادن نوعی مشروعيت به اين گروه ها داده تا آنها از ايدئولوژِی استراتژِيک جهاد بين المللی القاعده به عنوان شعار اصلی استفاده کنند تا بتوانند اهداف خود را پيش ببرند و هواداران تازه ای کسب کنند. اما واضح است که اين تلاشها برای پيشبرد اهداف داخلی يا محلی خودشان است.»

اما عمليات روز ۱۳ ارديبهشت سال ۱۳۹۰ در ابوت آباد پاکستان، که به کشته شدن اسامه بن لادن انجاميد، تنها بر فعاليت القاعده تاثير گذار نبود. سياست داخلی و خارجی آمريکا نيز به شدت تحت الشعاع اين رخداد بوده است.

اين روزها که سالگرد کشته شدن اسامه بن لادن است، اظهارنظرها در اينباره به رقابت های انتخابات رياست جمهوری آمريکا نيز کشيده شده است. ميت رامنی، شانس اول جمهوری خواهان برای نامزدی در اين انتخابات و هوادارانش در روزهای گذشته با سياست های باراک اوباما برای امتياز گرفتن از اين عمليات انتقاد کردند.

همچنين دولت اوباما به دليل برنامه ريزی برای برگزاری مراسمی در اين روز و جشن گرفتن آن مورد انتقاد قرار گرفته است. آقای اوباما روز دوشنبه در جريان يک کنفرانس خبری با نخست وزير ژاپن در کاخ سفيد، و در پاسخ به اين انتقادها گفت: « من فکر نمی کنم جشن و سرور اغراق آميزی برنامه ريزی شده باشد. من فکر می کنم مردم آمريکا به درستی آن چه را که ما به عنوان يک کشور به دست آورديم را گرامی می دارند. موفقيت اين که ما توانستيم عدالت را درباره کسی که جان بيش از سه هزار نفر از شهروندانمان را گرفته بود، اجرا کنيم. موفقيتی که نتيجه فعاليت های تيم های اطلاعاتی و نظامی ما بود و موفقيت يک روند سياسی بود که نتيجه داد. و درباره نقش خود من در اين روند، من گفتم که اگر بن لادن را پيدا کنيم، مهم نيست کجا، به دنبال او خواهيم رفت، و اين کار را انجام دادم.»

جنگ عليه تروريسم را جورج بوش پس از حملات يازدهم سپتامبر در سال ۲۰۰۱ آغاز کرد و هدف اصلی آن مبارزه به القاعده بود. مبارزه ای که با حمله به افغانستان آغاز شد و با حمله به عراق ادامه يافت. مبارزه ای که موافقان و مخالفان بسياری دارد.

راشمی سينگ مدرس مرکز مطالعات تروريسم و خشونت سياسی در بريتانيا، بر اين باور است که جنگ عليه تروريسم موفقيت های در پی داشته است اگر چه هيچ کدام از آنها با شخص بن لادن به طور مستقيم در ارتباط نيستند: «مبارزه جهانی عليه تروريسم ، نقطه عطفی در همکاری های بين المللی عليه تروريسم بوده است، چه از لحاظ اطلاعاتی و چه مالی. همچنين از جنبه نظامی و تجهيزات نيز موفقيت های مهمی به دست آمده است. همچنين ميزان امنيت داخلی در آمريکا افزايش يافته است و به طور موثری حکومتگران بد به حاشيه رانده شدند. و در نهايت تا حدی هم در رهبری هسته مرکزی القاعده تاثير گذار بوده و آن را ضعيف کرده است.»

اما اين موفقيت‌ها تنها بخشی از رويکرد ناظران به جنگ عليه ترور است. يکی از نقاط عطف اين جنگ، کشتن اسامه بن لادن است که برخی آن را موفقيت نمی دانند. شهرام چوبين از جمله اين تحليگران است.

وی می گويد اگرچه ممکن است با توجه به خطرات عمليات کشتن بن لادن، باراک اوباما بتواند در سالی که باز هم نامزد انتخابات رياست جمهوری است، از اين موضوع بهره برداری سياسی کند اما در واقع کشتن رهبر القاعده پس از ده سال بيشتر يک شکست برای آمريکاست: «ما بايد از خود بپرسيم، چه شد که ده سال طول کشيد تا آمريکا بن لادن را پيدا کند؟ کسی که حتی گفته می شود در آن خانه ای که کشته شد، محافظ هم نداشت. و من اين را شکست می دانم خصوصا پس از صرف هزينه های بسيار بالا در بخش اطلاعاتی امنيتی، هزينه ای حدود هفتصد ميليارد دلار در اين ده سال تا در نهايت او را در روستايی در کشوری متحد با آمريکا بيابند.»

اما در مقابل چنين نظرهايی، بسياری نيز، کشتن بن لادن را موفقيتی بزرگ و تسکينی برای دردی می دانند که مردم آمريکا در بيش از يک دهه گذشته با خود به همراه داشته اند. شادی ساکنان شهرهای مختلف آمريکا پس از اعلام خبر کشته شدن رهبر القاعده، نشانی از اين نظرهاست.

ريک اوزی نلسون از مديران مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللی در واشنگتن دراينباره می گويد: « هيچ چيزی زندگی را به کسانی که بن لادن کشته است، باز نمی گرداند. اما اين برای آمريکا بسيار مهم بود که حداقل عدالت را برای يکی از مهمترين عاملان يازده سپتامبر اجرا کند. ده سال طول کشيد اما بالاخره آمريکا موفق شد. و امروز نوبت سايرين از جمله ظواهری است.»

و سالگرد کشته شدن اسامه بن لادن در حالی از راه رسيد، که در ابوت آباد باقی مانده پناهگاه تخريب شده او هر روز توسط تعدادی زيادی از مخالفان و موافقانش بازديد می شود، و سوالی که در ذهن بسياری به قوت خود باقی است، اين است که القاعده به کدام سو می رود؟ سوالی که پاسخ آن را تحولات آينده بين المللی خواهند داد.