مخملباف در واکنش به حکم پناهی: نمی شود حکم داد شاعر، شعر نگويد

  • مانیا منصور

محسن مخلمباف

حکم شش سال زندان و بيست سال محروميت از حقوق اجتماعی چون فعاليت های فيلم سازی، مصاحبه با رسانه ها و سفر به خارج از ايران، برای جعفرپناهی از فيلم سازان مطرح سينمای ايران، واکنش های بين المللی بسياری را به دنبال داشته است. از فيلم سازانی چون مارتين اسکورسيزی تا روشنفکران و اهالی فرهنگ فرانسوی، اين حکم را محکوم کردند. محمد رسول اف ديگر فيلم ساز سينمای متفاوت ايران نيز به شش سال زندان محکوم شده است.

مانيا منصور از رادیو فردا، در این باره با محسن مخملباف، فيلمساز ايرانی مقيم پاريس، گفت وگو کرده است.



چرا چنين احکام سنگينی برای اين دو فيلمساز ايرانی صادر شده است؟

مخملباف: اولا بسيارمتاسفم . آن شبی که اين حکم را شنيدم تا صبح خوابم نبرد. حيرت می کنم از چنين حکمی. اين حکم در واقع نشان می دهد که رژيم ايران بنای سرکوب هنر را دارد. برای اينکه نمی شود فرمان داد که يک شاعر، شعر نگويد.

شما شايد بتوانيد جلوی انتشار شعر يک شاعر را بگيريد، اگر سانسورچی هم باشيد. ولی اينکه جعفر پناهی حتی فيلمنامه هم ننويسد، حيرت انگيز است.

چنين حکمی قطعا به دليل شهرت جعفر پناهی با دستور يا مشورت يا اگاهی و اجازه شخص
خامنه ای داده شده است. در اين شکی نيست.

حالا بايد اين را پرسيد که چطور ممکن است خامنه ای با اين که می داند چنين حکمی واکنش جهانی را در پی خواهد داشت، می گذارد که صادر شود؟ می شود اين طور نتيجه گرفت که خامنه ای به دنبال يک سری مقاصدی است، در نظر من اول، ترساندن هنرمندان است که بدانند اگر بخواهند نافرمانی کنند به چنين سرنوشتی دچار می شوند.
دوم اينکه می خواهند با صدور چنين احکامی حواس ها را از ايران پرت کنند. ايران الان دچار فشارهای زيادی است. تحريم ها برای مسئله اتمی وجود دارد. و آنها می توانند با دستگاری يکی دو موضوع داخلی، حواس ها را برای دو سه هفته هم که شده پرت کنند.

به نظرم ترکيبی از اين انگيزه ها منجر به صدور چنين حکمی شده است. ما بايد همچنان که درباره هنرمند بزرگی چون پناهی صحبت می کنيم، ديگران را هم يعنی چند هزار زندانی ديگر را هم فراموش نکنيم.

آقای مخملباف، بعد از اعلام اين حکم، واکنش های بين المللی زيادی برانگيخته شد. فيلمسازانی همچون مارتين اسکورسيزی و ديگران در جشنواره های معتبری همچون برلين و کن واکنش نشان دادند. از سوی ديگر هنرمندان و سينماگران داخلی سکوت کرده اند. فکر می کنيد دليل اين سکوت چه بود؟

اين حکم را فقط برای آقای پناهی صادر نشد. در واقع برای همه هنرمندان صادر کردند. هنرمندان داخلی در شرايطی هستند که بسيار تحت فشارند. طبيعتا ما که بيرون از ايران هستيم راحت تر از آنها می توانيم حرف بزنيم و فعاليت بيشتری داشته باشيم.

کسانی که خارجی هستند و نامی دارند مثل آقای اسکورسيزی که اصلا خطری تهديدشان نمی کند اگر از کسی دفاع کنند يا موضع بگيرند. البته اين کافی نيست. برای اينکه مردم ايران به فرياد آمده اند و طبيعتا از هنرمندان هم انتظار می رود که تا اين اندازه ساکت نباشند.

يک چيزی که من نمی دانم و شايد چند درصد، شجاعت بيشتری از مردم را توقع می کند اين است که آدم متوقع است که لااقل سينمای ايران يا حداقل خانه سينما يه علامت سوال در مقابل چنين حکمی بگذارد و چنين حکمی را زير سوال ببرد.

آقای مخملباف فکر می کنيد چنين حکمی آيا باعث می شود فيلم سازی همچون جعفر پناهی سکوت اختيار کند و يا به هر حال از عرصه و ميدان فيلمسازی و يا کلا از ميان هنرمندان به شکلی کنار برود؟

کسانی مثل آقای پناهی از اول اصلا مخالف بودند که بايد کشور را ترک کرد. او همواره انتقاد می کرد و با صدای بلند می گفت که چرا امثال ما ازايران رفته ايم؟ چرا آقای امير نادری از ايران رفت؟ چرا من ايران را ترک کردم وچرا بعدها بهمن قبادی از ايران رفت؟

ما به او می گفتيم که هيچ چيزی را نبايد مطلق کرد. نه ماندن را و نه رفتن را. بايستی ديد که شرايط چه جور به ما اجازه می دهد؟ بالاخره يک هنرمند با هنرش زنده است، اگر من نتوانم تا وقتی زنده ام، به عنوان يک هنرمند کار هنری ام را ادامه بدهم، آن زندگی معمول به مفهومی که از هنرم تهی است- برای هر کسی هنرش می تواند يک چيزی باشد- ديگر معنايی ندارد.

آقای پناهی ماند. آنها نگذاشتند فيلم بسازد و بعد هم که خواست در خانه اش فيلم بسازد، محکومش کردند. اما اين قضايا به همين جا ختم نمی شود. اين فشارها نام جعفر پناهی را بلندتر
می کند. حمايت ها را از او بيشتر می کند.

او ممکن است مدتی محروم بماند، مثل پاراجانف که يکی دو سال هم در زندان بود. ولی بعدها هنر شوروری سابق تنها افتخارش امثال پاراجانف شد.

من تصورم بر اين است که آقای پناهی با اين اتفاقاتی که افتاد در تاريخ ماندگارتر می شود. و حتما روزی که چندان دورنيست در شرايط بهتری فيلم می سازد.