اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران، به روایتی درسال ١٢٨٥، و به روایت دیگر در خرداد ماە ١٢٨٩، توسط تعدادی از کارگران چاپ، کە در آن دورە جزو پیشروترین بخش طبقە نو پای کارگر ایران بودەاند، تشکیل شده است؛ اتحادیه ای که نخستین تشکیلات صنفی کارگری و سر آغاز تاریخ جنبش سندیکایی در ایران بوده است.
در واقع، تشکیل نخستین اتحادیە مدرن کارگری، یکی از نشانە های بارز تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و گام نهادن جامعە ایران بە دوره تاریخی جدیدی بود. تشکیل این اتحادیه سبب تشویق سایر کارگران به پیروی از کارگران چاپ شد و طولی نکشید کە ١٥ سندیکا و اتحادیه کارگری دیگر توسط کارگران تشکیل شدند و به فعالیت پرداختند.
اندک زمانی پس از تشکیل اتحادیه کارگران چاپ، اعتصابی توسط این اتحادیە سازماندهی شد. استقبال از این اعتصاب در میان کارگران چنان وسیع بود کە در پی آن، تمام روزنامە ها، به استثنای روزنامە «اتفاق کارگران» کە ارگان اتحادیە بود، از انتشار باز ماندند.
طرح ١٤ مورد خواستە توسط رهبران اتحادیە، کە برای نخستین بار بود کە این همە خواستە مطرح می شد و از افزایش دستمزد، تعطیلی یک روز در هفتە، کاهش ساعات کار تا پرداخت دستمزد در دوران بیماری، پرداخت ١٥ درصد حقوق اضافی برای کار شبانە و اضافە کاری را شامل می شد، منشا و انگیزە یک رشتە اعتصاب و اعتراض های کارگری دیگر در سراسر ایران شد.
پیش از تشکیل این اتحادیە، البتە اعتراض های کارگری دیگری نیز در برخی نواحی شمال و شمال غربی ایران کە با مناطق تحت نفوذ امپرا توری روسیە همجوار بودند، رخ دادە بود، اما آن اعتراض ها کە گاهی، خصلت سیاسی هم به خود می گرفتند، گرچە غالبا به درجات متفاوتی سازماندهی شدە بودند، ولی نشانە ها و شواهد نشان می دهند کە سازمانگران آنها از فعالین نخستین سازمان ها و انجمن های سوسیال دموکراسی بودەاند.
در این میان، یکی از اعتراض های قبل از تشکیل اتحادیه کارگران چاپخانە های تهران، اعتصاب ماهیگیران انزلی در سال ١٢٨٥، و در اعتراض به بهای کمی بودە کە شرکت روسی در عوض خرید ماهی بە صیادان می دادە و این اعتصاب می تواند اولین اعتصابی به حساب آید کە علاوە بر جنبە صنفی، حامل بار سیاسی معین نیز بودە و هم گویای نقش سازمانگرانە روشنفکران و احزاب و انجمن های سیاسی در ایجاد و جهت دادن بە اعتراض های کارگری و سازمان های سندیکایی برای مدتی طولانی در ایران بودە است.
در اسفند سال ١٢٨٥، کارگران تلگراف دست بە اعتصاب زدند و خواهان استخدام رسمی، عدم اخراج بدون دلیل، افزایش دستمزد، بازنشستگی پس از ٢٥ سال سابقە کار با ٥٠ درصد حقوق دوران اشتغال شدند. به دلیل اهمیت تلگراف در آن روزگار، دولت با تمام خواستە های کارگران موافقت کرد.
در همان سال کارگران یک کارخانە برق در تهران با درخواست هایی مانند تعطیلی یک روز در هفتە، دادن لباس کار، پرداخت غرامت ناشی از آسیب دیدگی و ضایعات کار دست بە اعتصاب زدند.
اندکی بعد، کارکنان بانک و موسسه های نظامی با درخواست افزایش دستمزد اعتصاب کردند.
اعتصابات دیگری هم در این دوران پر آشوب با مطالباتی کم و بیش مشابه وجود داشتە اند. دلایل و شواهد فراوانی وجود دارند کە نشان می دهند انجمن های سوسیال دموکراسی در سازماندهی این اعتصابات و اتحادیە های کارگری نقش مهمی داشتە اند.
گسترش نفوذ و تاثیر طولانی سازمان های سوسیال دموکراسی و وارثان آن درجنبش سندیکایی ایران
ورشکستگی اقتصادی ایران در سال های پیش و پس از انقلاب مشروطیت و فقر و فلاکت مردم به خصوص روستاییان و نبود کار و منابع در آمد در اثر بی لیاقتی و فساد و واپس گرایی خاندان قاجار و تسلط نفوذ استعماری روسیە تزاری و امپراتوری بریتانیا بر اقتصاد ایران از طریق امتیازات اقتصادی وگمرکی باعث آغاز موجی از مهاجرت پیشە وران و دهقانان مالباختە و بی چیز بە سوی مناطق آسیای مرکزی و قفقاز روسیە شد.
افزایش شمار کارگران مهاجر ایرانی ، کە تعداد آنها را در آن دوران بین نیم تا یک ملیون تخمین زدەاند، سبب نگرانی کارگران بومی شد و آنها به خاطر اینکە شغل و آیندە خود را از جانب مهاجران، کە با دستمزد به مراتب کمتر و در شرایط دشوار و نامطلوب تر حاضر بە کار می دیدند، با دشمنی رفتار می کردند.
از طرف دیگر، سرمایە داران و کارفرمایان محلی با استخدام مهاجران ایرانی و پرداخت دستمزد اندک کوشش می کردند از این طریق هم سطح دستمزد کارگران بومی را پایین نگە دارند و هم جنبش سوسیال دموکراسی را کە قدرت زیادی پیدا کردە بود، تضعیف کنند. آنها از کارگران ایرانی به عنوان اعتصاب شکن استفادە می کردند و اثر گذاری اعتصابات کارگری را کاهش می دادند.
این مسئلە باعث خشم و نفرت کارگران محلی با آنها می شد. سازمان های سوسیال دمکرات روسی و محلی کە نگران شده بودند، بە این نتیجە رسیدند کە با آموزش اندیشە های سوسیال دموکراسی، در میان مهاجران و جلب آنها به سازمان های کارگری وضعیت را دگر گون کنند.
آنها پس از چند سال موفق شدند تعداد قابل توجهی از مهاجرین ایرانی را آموزش دهند. شرکت مهاجرین ایرانی در رهبری اعتصاب های کارگری سال های ١٩٠٣ تا ١٩٠٧، و نقش موثری کە کارگران ایرانی در سازمان های سوسیال دموکرات بر عهدە گرفتند، باعث تبدیل اعتصاب شکنان دیروز بە سازمانگران جنبش کارگری در منطقە و ایران شد.
رفت و آمد این افراد وتلاش «سازمان همت» کە توسط سوسیال دموکرات های ایرانی تاسیس شدە بود، سبب تشکیل سازمان های سوسیال دموکرات و گسترش آنها در ایران شد.
در این حال، بهار جنبش کارگری در ایران دیری نپایید. پس از سرکوب و شکست انقلاب مشروطە، جنبش کارگری و سندیکایی نو پای ایران نیز با شدت مورد هجوم قرار گرفت و برای مدتی از تحرک گسترده مانند سابق باز ماند.
پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ١٣٢٠، بازماندگان جنبش کارگری توانستند با تشکیل سازمان های صنفی و سیاسی، جنبش سندیکایی را احیا کنند و گسترش دهند.
در سال ١٣٢٣، سە اتحادیە کارگری تازە تاسیس با یکدیگر متحد شدند و شورای متحدە مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران را بە وجود آوردند.
این شورا توانست بە سرعت نفوذ خود را در میان کارگران گسترش دهد و بە بزرگترین اتحادیە کارگری خاورمیانە تبدیل شود. شورای متحدە مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران اندکی بعد تلاش های خود را معطوف بە تصویب قانون کار و تضمین حقوق قانونی کارگران کرد.
در اثر مساعی این سازمان، سرانجام نخستین قانون کار مدون پس از اعتصاب گستردە کارگران نفت جنوب و حمایت و پشتیبانی سایر کارگران و نیروهای عدالت خواە در سال ١٣٢٥ در مجلس به تصویب رسید.
هشت ساعت کار در روز، به رسمیت شناختن و تعطیلی روز کارگر، افزایش ٣٥ درصد بە دستمزد کارگران و تشکیل صندوق تعاونی کارگری از جملە حقوقی بودند کە در این قانون بە تصویب رسیدند.
پس از ابلاغ قانون جدید کار، مدیریت شرکت نفت از پذیرش و اجرای آن خودداری و برای قدرت نمایی تعدادی از اعضا شورای متحدە را از شرکت نفت اخراج کرد.
واکنش مدیریت شرکت نفت موجی از خشم در میان کارگران بر انگیخت و سبب آغاز اعتصاب کارگران نفت در تهران و آبادان و اعلام حکومت نظامی توسط دولت در آبادان و کشتە شدن تعدادی از کارگران شد.
نقش کارگران در ملی شدن نفت
پس از طرح ملی شدن نفت، کارگران نفت با اعتصابی دیگر در سال ١٣٢٩ به حمایت از آن پرداختند. نیروهای نظامی، در سال ١٣٣٠ در بندر معشور به کارگران اعتصابی نفت هجوم آوردند و تعدادی از کارگران را به قتل رساندند.
خشونت نیروهای نظامی و قتل کارگران موجب یک رشتە درگیری ها و اعتصاب ها در سایر مناطق خوزستان، تهران، اصفهان و رشت شد. پس از این اعتصاب ها، مجلس در اردیبهشت سال ١٣٣٠ لایحە ملی شدن نفت را بە تصویب رساند.
گرچە شورای متحدە در سال ١٣٢٧ و پس از ترور شاه توسط دولت غیر قانونی شد، با این حال، همچنان به اشکال مختلف فعالیت های خود را ادامە و توسعه داد.
در ٢٨ مرداد با وقوع کودتای نظامی، بار دیگر، استبداد و خفقان بر جامعە مستولی شد و اتحادیەها و سازمان های کارگری دوبارە تحت پیگرد خشن قرار گرفتند و احزاب و اتحادیە های کارگری توسط رژیم کودتا به سختی مجازات شدند.
در اثر ضربات رژیم کودتا، فعالیت های کارگری برای مدت کوتاهی دچار رکود و کندی شد، اما این وضع دیری نپایید. اعتصاب های کارگری بە رغم سرکوب شورای متحدە مرکزی و تشکیل سندیکاهای دولتی، در آستانە دهە ٤٠ دوبارە از سر گرفتە شد و دولت نتوانست همە دستاوردهای جنبش کارگری را از کارگران پس بگیرد.
در این میان، دولت اقبال در سال ١٣٣٧، تصمیم گرفت تا با همکاری مشورتی سازمان بین المللی کار، قانون کار جدیدی را برای جایگزینی با قانون کار پیشین تدوین کند و آن را بە تصویب مجلس برساند.
پس از انقلاب سفید شاە و تاسیس سازمان کارگران ایران کە توسط سازمان امنیت هدایت می شد، فعالیت سندیکاهای دولتی آغاز شد، اما حتی این اندازە از کنترل نیز نتوانست مانع اعتصاب ها و تلاش های کارگران برای سازمان یابی مستقل شود.
نقش کارگران در انقلاب ٥٧
پس از کشتار مردم در میدان ژالە تهران، کارگران نفت اعلام اعتصاب کردند.
چنین واکنش سریعی کە با اعتصاب همراە بود، نشان داد کە رژیم شاە نتوانسته است با تمام تمهیداتی کە به کار بستە بود، جنبش کارگری را تحت کنترل خود در آورد.
پس از آغاز این اعتصاب، موج اعتصاب های کارگری بە پرچمداری کارگران نفت، سراسر ایران را در برگرفت.
سازمان کارگران ایران در یک چشم بە هم زدن محو شد و کمیتە های اعتصاب و شوراها و سندیکاهای واقعی و منتخب کارگری جای آن را پر کرد.
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و بر چیدە شدن بساط استبداد سلطنتی، رهبران تشکل های کارگری و کارگران فرصت یافتند تا مطالبات معوقه خود را طرح کنند و خواستار انجام آنها توسط حکومت جدید شوند.
اصلاح قانون کار و به ویژە لغو مادە ٣٣ قانون کار، کە حق اخراج کارگر را به کارفرما سپردە و عملا امنیت شغلی کارگر را در معرض تهدید دایم کارفرما قرار دادە بود، افزایش دستمزد، اجرای کنوانسیون های مربوط بە حقوق کار، افزایش مرخصی سالانه، کاهش ساعات کار هفتگی از جمله این خواست ها بود.
در اثر مبارزات کارگران، سازمان های کارگری و جریان های عدالت خواە و پس از کشمکش های سنگین در جامعە و در میان حکومت، بخشی از این مطالبات در قانون کار جدید گنجانیدە شد، اما پس از سرکوب سازمان های کارگری و پس از تغییراتی کە در درون حکومت صورت گرفت، همە اصلاحات و حتی پارەای از اجزای قانون کار پیش از انقلاب نیز بە کنار نهادە شد و تلاش برای رسمی کردن حذف آنها آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.
بە هر جهت، وضعیت کارگران و مزد بگیران، در مجموع، در شرایط کنونی بسیار بدتر از وضعیت آنان در دوران محمد رضا پهلوی است. تمام شاخص های اقتصادی و اجتماعی موجود نیز این حقیقت را تایید می کند.
همان گونە کە تجربه نشان می دهد، تشکل، آگاهی، همبستگی و آزادی و دموکراسی تاکنون مهمترین عوامل کامیابی مبارزات کارگران در رسیدن بە مطالباتشان بودەاند.
تغییر و جابجایی رژیم ها نیز در تجربە به ما آموختە است، مادام کە کارگران و طبقە کارگر از سازماندهی مناسبی برخوردار نباشند، در هیچ رژیمی نمی توانند خود به خود از زندگی در خور و شایستەای بر خوردار شوند.
علاوە بر آن، طبقە کارگر برای اینکە بتواند سازمان های خاص خود را تشکیل دهد و از آنها به عنوان وسیلە مبارزاتی اش حراست کند، مانند اکثر گروە ها و طبقات اجتماعی، نیازمند دموکراسی و آزادی است و آزادی در هیچ نقطەای از جهان بدون مبارزە و تلاش مشترک اکثریت گروه های اجتماعی برقرار نشدە است.
تجربە مبارزات آزادیخواهانە در ایران نیز این موضوع را تایید کردە است.
نکته مهم در این موضوع آن است که نه طبقە کارگر و نه هیچ طبقە دیگری در کشوری مانند ایران بە تنهایی نمی تواند دموکراسی و آزادی را برقرار کند.
بنابراین دعوت از کارگران برای جدا کردن سرنوشت شان از سایر گروە های اجتماعی به معنای منزوی کردن کارگران و کاهش نقش و مسئولیت اجتماعی آنها و دور کردن راە کارگران است.
در شرایط کنونی، جنبش نیرومندی بە نام «جنبش سبز» در ایران شکل گرفتە و اهدافی را آماج پیکار خود قرار دادە است کە بر سر آنها یک اجماع گستردە در جامعە وجود دارد؛ مانند دموکراسی، حقوق بشر، آزادی احزاب و اجتماعات و... . اینها جزو آماج مبارزاتی طبقە کارگر هستند.
این در شرایطی است که در آستانە روز اول ماە مە سال جاری، طبقە کارگر ایران یکی از دشوارترین دوران خود را از سر می گذراند. بیکاری بە اوج خود رسیدە و همچنان در حال افزایش است، امنیت شغلی وجود خارجی ندارد، دستمزد و حقوق ها معادل یک چهارم خط فقر است، گرانی و تورم امان کارگران، سایر اقشار فرودست را بریدەاست، رهبران کارگری در زندان هستند، و کارگران از حق تشکل و اعتصاب محرومنند.
دولت نمی تواند پرداخت حقوق کارگران را تضمین و پرداخت کند و همچنین قادر بە ایجاد اشتغال برای بیکاران نیست و جز وعدە های توخالی چیزی برای کارگران در بساط ندارد.
کارگران شاید بتوانند در یک یا چند اعتصاب تدافعی پیروز شوند. این خوب است، اما کافی نیست. کارگران باید به فکر چارە اساسی تری باشند. تا این حکومت بر سر کار است، وضع بدتر هم می شود. اما کارگران به تنهایی نمی توانند اوضاع را تغییر دهند. آنها باید متحد شوند؛ هم با هم و هم با همە آنهایی کە با جنبش هستند.
این سهل ترین و کم دردترین راە نجات از وضعیت دشوار کنونی است.