روزنامهی سفر میمنتاثر ایالات متفرقهی امریغ، خاطرات شیرین – نمکینِ احمد شاملوست از سفرش به آمریکا. کتاب را که رویکردی طنز به نثر و روایت فارسی دارد و سفرنامهای است آیرونیک و وارونهگو از تجربهی شاعر نامآور ایرانی در آمریکا، انتشارات مازیار در ۱۳۴ صفحه منتشر کرده.
روزنامهی سفر میمنتاثر ایالات متفرقهی امریغ را کتابخوانهای ایرانی دوست داشتند و در کمتر از دو هفته چاپ اول آن را تمام و کمال خریدند و پس از آن ناشر چاپ دوم کتاب را در شمارگان سههزار و سیصد نسخه راهی بازار کتاب کرد.
«شرح فرمایشات اقتصادیه»؛ نمونهای از نثر احمد شاملو در کتابِ حاضر
«شرح فرمایشات اقتصادیه»
فقرهی دیگر مطلباش بابت پول بود. عرض کرد: «امینِ دارالضربِ همایون، عیار به خروار تنگ نقره میزند و ارزش پول را می کاهد». الحق که حرف از این بی معنیتر نمیشود!
مردکه به خیالش معیر پول را که ضرب کرد بار خر میکند میبَرد دور کوچهها داد میزند: «سکهی تازه ضرب اعلا، سیری دو پول. آتیش زدم به مالم. آی خونهدار بدو!» کسی دم دستمان نبود که خبر کنیم اگر الاغ بندری ندیده بیاید سیاحت! والله خرِ دانشمند شنیده بودیم دیگر دانشمندِ خر ندیده بودیم. تحفه است!
خواست طفره رفته به ریش نگیرد، که ما دست پیش را گرفتیم. شمشیر افلاتونی از غلافِ منطق همایونی آختیم و بر او تاختیم. فرمودیم: - تو به این نادانی چه جور اکانمی Economy میدانی؟
مزغل! آنچه ارزش دارد پول نیست. چیزی که صاحبِ ارزش است، نان و پشم و کشمش است. پول را، یا برای خرید به بازار میبرند یا برای ارضای خاطرِ دلدار به کار میبرند. مشتری از کاسب میپرسد: «چند پول بهای یک من قند است»، نمیپرسد: «بهای این دوقرانی چند است».
قند است که گران یا ارزان میشود، سکه اگر یک تومانی است نُه قران و یازده قران نمیشود. با این سکه که میبینی به قد دو قران کالا میخرند. تازه گیریم که عیارش کم باشد، رعیت را کجا میبرند»؟
به حقهی خودمان قسم که انگار آب به هاون میکوفتیم. از این همه افاضات سرمویی تنبه حاصل نکرد.
راوی در این اثر با انتخاب زبان و لحنِ منشیانهی فارسیِ درباریان قاجار، یادِ روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه را تازه میکند. کسانی که پیشتر کتاب روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنته را خوانده باشند میدانند که سخن از نثری است متکلف و پر از جزئیات و کتابی که از منابع سودمند مطالعهی تاریخ و فرهنگ سیاسی ِ ایرانِ دورهی قاجار به شمار میرود.
Your browser doesn’t support HTML5
احمد شاملو در سفرنامهی خود اما نقشی کوچکتر از پادشاهی از طایفهی به گفتهی خودش «منحوس قاجار» برای خود انتخاب نکرده و تند و تیز و تازه و چابک، آنطور که خودش در مقدمهی کتاب آورده، کوشیده اندکی از «سفاهت تاریخی حاکمان ما» را به تصویر بکشد. کسانی بعد از خواندنِ این اثر، پاشاه قاجاری را که در آن تصویر شده به کاراکتر «ناصرالدینشاه قاجار» نزدیک دانستهاند.
شاعر نامآور معاصر این کتاب را در فاصلهی سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ نوشته و بعدا آن را جایی میان حجمِ بزرگِ کارهایش کنار گذاشته است. شاعر کتاب را همزمان با سفرش در خودِ آمریکا نوشته. سفری که در بازگشت او به ایران، جنجال آفرین شد.
احمد شاملو در این سفر با سخنرانی در دانشگاه برکلی و طرح مسائلی دربارهی وضعیت عمومی و سیاسی کشور و از آن جنجالسازتر، انتقادهایی دربابِ شاهنامهی فردوسی، به خبرِ بزرگِ پرواکنشِ روزها و ماهها بدل شد و مخصوصا شاهنامهشناسان و فردوسیدوستان و استادانِ سنتیِ ادبیات در ایران تا ماهها علیه سخنان او در مهمترین مجلات ادبیِ زمانِ داخل و خارج از ایرانِ نقد و مقالات آتشین منتشر کردند.
احمد شاملو در سفرِ آن سالهای خود به ایالات متحدهی آمریکا انتقادهای تندی هم علیه انقلاب سال ۱۳۵۷ طرح کرد و در شرایطی که انقلاب ایران هنوز نوپا به حساب میآمد اعلام کرد که با رفراندم جمهوری اسلامی مخالف بوده و آن را تحریم کرده است؛ چرا که به نظر او رایگیری برای این نظام سیاسی ناآگاهانه و به منزلهی انتخاب در قوطی دربسته بوده است.
۱۵ سال پس از مرگ آقای شاملو حالا خاطراتِ غیرشخصی او از سفر به آمریکا در ایران منتشر شده و نویسنده در مقدمه ای که بر کتاب نوشته تاکید میکند که این سفرنامه پاسخ به هیچ یک از نقدهایی نیست که پس از سخنرانیِ دانشگاه برکلی دربارهی او نوشته شد.
آقای شاملو در مقدمه مینویسد: «کسانی گمان بردهاند انگیزهی نگارش این «سفرنامه» که طی سالهای ۶۸ و ۶۹ در آمریکا نوشتم، در واقع پاسخ گفتن به تُرهاتی بوده که نشریات فارسی ایرانیهای مهاجرِ آن دیار پس از سخنرانی من در دانشگاه «برکلی» نوشتند. حقیقت این است که نه، آن تُرهات لایق پاسخگویی نبود. من همیشه بر این اعتقاد بودهام که خودکامهگانِ حاکم بر ایران یکی از دیگری سفیهتر بودهاند و همیشه به دل داشتم بر تاریخِ این حاکمان، نظریهیی بنویسم و این فرصت در آمریکا دست داد.»
روزنامهی سفر میمنتاثر ایالات متفرقهی امریغ از چند بخش تشکیل شده: گزارش روزبهروز، ذکر معموره مشهوره برقلی، الله صفا، در وجه تسمیه ولایت قالیفورنیا، تکمله در شکایت از کجتابیِ روزگار غدار، پارهای افاضات تاریخی که حتماً یادمان باشد بدهیم به آب طلا بنویسند، فصل اندر باب اینکه جوابِ های هوی است، تفضل الهی شاخ و دم ندارد، زبان سعدی علیهالرحمه داشت از دست میرفت که بحمدالله...، به قبر پدرش خندیده که گفته شاهنامه آخرش خوش است! و اوضاع مملکت قاراشمیش است.
روزنامهی سفر میمنتاثر ایالات متفرقهی امریغ هفتهزار تومان قیمت پشت جلد دارد.