محدوده دایره؛ نگاهی به «ماهی و گربه» برنده شیر برنزی ونیز

نمایی از فیلم ماهی و گربه

«ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری به لحاظ ساختار و فرم، با همه فیلم‌های ساخته‌شده در سینمای ایران متفاوت است. این فیلم قصه نه چندان سرراست و کلاسیک خود را در یک پلان ۱۳۰ دقیقه‌ای که مجموعه‌ای از سکانس‌ها را در دل خود جاداده روایت می‌کند.

اگرچه پیش از این نیز چند کارگردان غیرایرانی(مانند الکساندر ساخاروف در فیلم Russian Ark) دست به چنین تجربه خلاقانه‌ای زده‌اند و فیلم خود را در یک پلان – سکانس جلوی دوربین برده‌اند، اما تایم بلند فیلم شهرام مکری و نوع چینش و روایت داستان‌های موازی، شکست زمانی و عقب و جلو رفتن در زمان بدون اینکه تقطیع تصویری در فیلم ایجاد شود، «ماهی و گربه» را تبدیل به فیلمی استثنایی کرده است.

شهرام مکری پس از دریافت جایزه افق‌ها در جشنواره ونیز

اگر فیلم اول شهرام مکری «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» را به لحاظ فرم و ساختار به نوعی بسط گسترش یافته فیلم کوتاه «طوفان سنجاقک» او بدانیم، «ماهی و گربه» نیز براساس چارچوب و فرم دیگر فیلم کوتاه این کارگردان یعنی «محدوده دایره» ساخته شده است.

«محدوده دایره» هم سکانس پلانی ۱۵ دقیقه‌ای بود که به ارتباط چند دانشجو در راهروهای یک دانشگاه می‌پرداخت و ساختار آن براساس نقاشی‌های «موریس اشر» شکل گرفته بود.

نکته مهم در آثار موریس اشر (گرافیست و نقاش هلندی) این است که از فرمول‌های ریاضی برای نشان دادن پرسپکتیو و مفهوم بی‌نهایت استفاده می‌شود و برگشت به مبدأ و بی‌نهایت بودن چرخه زندگی، شاخصه کلیدی آثار اوست.

همانگونه که در «محدوده دایره» اتفاقات هربار از زاویه دید یک شخصیت، به تماشاگر نشان داده می‌شد، و رفت و برگشت‌های زمانی بدون برش‌های تصویری صورت می‌گرفت، در «ماهی و گربه» نیز شاهد چنین ساختار و اتفاقی هستیم.

پوستر فیلم ماهی و گربه

اما فیلم «ماهی و گربه» در ظاهر از الگوهای شناخته شده ژانر وحشت پیروی می‌کند و شروع فیلم و همچنین بستر قصه بر مبنای نشانه‌های این نوع سینما پایه‌گذاری شده است. گروهی جوان دانشجو برای برپایی یک کمپ به حاشیه یک جنگل می‌روند و در کنار دریاچه چادر می‌زنند. آن‌سوتر و در دل جنگل، رستورانی در یک کلبه قدیمی وجود دارد که احتمال می‌رود در آن (بنا بر نوشته و توضیحی که اول فیلم داده می‌شود) از گوشت انسان برای پخت غذا استفاده می‌شود.

رستوران، دو صاحب (با بازی درخشان بابک کریمی و سعید ابراهیمی‌فر) دارد که مرموزترین و جذاب‌ترین کاراکترهای فیلم هستند. در ابتدای فیلم، دوربین به دنبال این دو شخصیت در دل جنگل به راه می‌افتد. یکی از آنها یک گالن نفت یا بنزین در دست دارد و دیگری کیسه‌ای خون‌آلود را که گفته می‌شود حاوی گوشت مانده و فاسد است، حمل می‌کند. بعد از چند دقیقه و مشاهده دیالوگ‌های عجیبی که بین آنها رد و بدل می‌شود، به پدر و پسری می‌رسیم که پسر قصد پیوستن به کمپ دانشجویی را دارد.

در ادامه فیلم، دوربین به کاراکترهای دیگر می‌رسد، با آنها همراه می‌شود و مسائلی که بین‌شان وجود دارد به صورت داستانک‌هایی کوتاه به تصویر کشیده می‌شود. در این فواصل هرازگاهی سر و کله دو کاراکتر اولی نیز پیدا می‌شود و چالش‌هایی بین آنها و داشنجویان به وجود می‌آید.

عموم سکانس‌های فیلم مکری (هر چند که همه در پلانی واحد گنجانده شده‌اند)، شامل دیالوگ‌های دونفره شخصیت‌های فیلم هستند؛ برخی از آنها با نریشن‌هایی همراه است که یکی از کاراکترها، توضیحاتی فرامتنی اما مرتبط با آنچه در صحنه اتفاق می‌افتد را به تماشاگر ارائه می‌کند. این نریشن‌ها در پاره‌ای موارد، اطلاعاتی از آینده را درباره شخصیت‌ها و روابط‌شان به تماشاگر می‌دهند؛ گویی که این نریشن‌ها، صدای روح سرگردان کاراکترهاست که از آینده به حال آمده و درباره گذشته خود صحبت می‌کنند.

شهرام مکری در کنار بابک کریمی در اختتامیه جشنواره ونیز

فیلم یک شروع جذاب و یک پایان بسیار درخشان دارد. ساختار فیلمنامه، شکلی هندسی‌وار و ریاضی‌گونه دارد و اتفاقات فیلم همانند اجزای یک معادله ریاضی کنار هم چیده شده‌اند. اگر کارگردان از برخی داستانک‌ها (که تأثیری در کلیت قصه فیلم هم ندارند) صرف نظر می‌کرد و مقداری از زمان بالای فیلم (۱۳۰ دقیقه) می‌کاست، نتیجه کار ریتم منسجم‌تری پیدا می‌کرد و اثر موجزتری می‌شد.

«ماهی و گربه» در حقیقت یک تئاتر در صحنه‌ای به وسعت یک جنگل وسیع است که دوربین پویا و پرتحرک محمود کلاری هر بار گوشه‌ای از این سن بزرگ را به تماشاگر نشان می‌دهد. بازیگران اکثراً از میان جوانان تئاتری انتخاب شده‌اند و بازی‌ها عمدتاً درخشانند.

«ماهی و گربه» یک تجربه خلاقانه و متفاوت در مدیوم سینماست و اثری غیرمعمول در سینمای ایران؛ جایزه شیر برنزی جشنواره ونیز هم به خاطر نوآوری و خلاقیت در فرم و محتوا به این فیلم اهدا شد.