جمهوری اسلامی از ۱۹ آذر ۹۱، نسخه بومی یوتیوب را با نام «مهر» راهاندازی کرده است. این خبر توسط لطفالله سیاهکلی، معاون رسانههای مجازی سازمان صدا و سیما، اعلام شد. بدین ترتیب محرز است که این پروژه توسط یک سازمان دولتی (صدا و سیمای جمهوری اسلامی) به اجرا درآمده است.
خبر راهاندازی این سایت نیز، در حاشیه نخستین «همایش فضای مجازی و آسیبهای اجتماعی نوپدید» اعلام شد تا نشانی باشد از مقابله جمهوری اسلامی با یوتیوب به عنوان یکی از «عوامل نوین آسیبهای اجتماعی». آقای سیاهکلی بدون اشاره به هزینه راهاندازی این پروژه و میزان امیدواری به استقبال ایرانیان از آن، از مردم خواست فیلمهای کوتاه از «آیین عزاداری در تاسوعا و عاشورای حسینی» را در یوتیوب ایرانی قرار دهند تا همه «علاقهمندان در سراسر جهان» با آنچه وی «فرهنگ مردم ایران» نامید بیش از پیش آشنا شوند. بدین ترتیب بیمسما نخواهد بود که این پروژه را «پروژه اسلامی کردن یوتیوب» یا «یوتیوب اسلامی» نامید.
با علم بر اینکه یوتیوب گستردهترین سایت برای بارگذاری ویدئو است (گفته میشود روزانه ۶۵ هزار ویدئو در این سایت بارگذاری میشود)، آیا واقعاً منظور از این پروژه، آن است که «فقط» مرزهای اخلاقی و عقیدتی مورد نظر جمهوری اسلامی در یوتیوب اسلامی رعایت شود؟
دستاندرکاران پروژه «دولتی» یوتیوب اسلامی چه میزان استقبال از این سایت را حتی در میان کاربران ایرانی پیشبینی کردهاند که مبادرت به راهاندازی آن کردهاند؟ اگر پاسخ، دلگرمکننده نیست چرا چنین اقدامی کردهاند؟
دستاندرکاران پروژه «دولتی» یوتیوب اسلامی چه میزان استقبال از این سایت را حتی در میان کاربران ایرانی پیشبینی کردهاند که مبادرت به راهاندازی آن کردهاند؟ اگر پاسخ، دلگرمکننده نیست چرا چنین اقدامی کردهاند؟
جمهوری اسلامی به دنبال پرده الکترونیکی
باراک اوباما در پیام نوروزی خود به ایرانیان در سال ۹۱ از تلاش جمهوری اسلامی برای قطع ارتباط شهروندانش با جهان پیرامون خبر داد. وی این اقدام را کشیدن «پرده الکترونیکی» به منظور ممانعت از جریان آزاد اطلاعات توصیف کرد. او در پیام خود خاطرنشان ساخت که «دولت ایران پردهای الکترونیکی به دور این کشور کشیده و مانع از جریان آزاد اطلاعات و اندیشه میشود».
اوباما در عین حال دولت خود را متعهد دانست که برای مقابله با سانسور اینترنت توسط دولت جمهوری اسلامی، قصد دارد تسهیلاتی برای شرکتهای آمریکایی قائل شود تا نرمافزارها و خدماتی که دسترسی به اینترنت را برای مردم ایران آسانتر میکند به داخل این کشور فرستاده شود. (فروردین ۹۱)
شواهد بسیاری برای گفته اوباما اینک وجود دارد. پیشتر جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که به دنبال راهاندازی «ایمیل ملی»، «اینترنت حلال» یا «اینترنت پاک» است. در آغاز سال ۱۳۹۰ علی آقامحمدی، معاون نظارت و هماهنگی در سیاستهای اقتصادی معاون اول رئیس جمهوری، برای نخستین بار از راهاندازی اینترنت حلال سخن گفت. وی ویژگی مهم اینترنت حلال را حذف وبسایتهای غیراخلاقی و «تسریع» کار در عرصههای دولت، تجارت و بانکداری الکترونیک دانست که به گفته او «با کمک اینترنت حلال کاربران ایرانی پیشرفتهای بزرگی را شاهد خواهند بود». (بیبیسی فارسی ۲۶ فروزدین ۹۰)
یوتیوب اسلامی را نیز یکی دیگر از مصادیق پرده الکترونیکی باید ارزیابی کرد. سردار نقدی، رئیس سازمان بسیج، از این فراتر رفته و ماهواره را نیز ابزار شیطانی دانسته و گفته بود: وعاظ و مداحان اگر میخواهند در شبهای قدر روشنگری کنند، مردم را نسبت به ابزار شیطانی ماهواره بیدار و آنان را به توبه دعوت کنند. (۸ مرداد ۹۱)
با نگاهی ساده، در مییابیم که این همه ابزارهای ارتباط جمعی گسترده و درعین حال نوین که به برکت فناوری اطلاعات و ارتباطات در سرتاسر گیتی گسترده شده، عملاً در تعارض با راهبردهای جمهوری اسلامی در محروم کردن مردم از دسترسی به جریان آزاد اطلاعات است و برای مقابله با آن نیز برنامه مدون دارد.
جمعآوری بشقابهای ماهواره با حمله و ایجاد رعب در منازل مسکونی مردم مشهودترین مثال است. تلاش بیهوده برای جمعآوری بشقاب ماهوارهها و از آن بدتر ارسال پارازیت، خود طنز تلخی را در جمهوری اسلامی رقم زده است که چگونه حکومتی چنین بیپروا تلاش دارد، مردم خود را در «سانسور گورستانی» قرار دهد. اما پرسش اصلی برای چنین نظامی این است که مقابله با اینترنت، فیسبوک، یوتیوب، ایمیل و.. چگونه میسر است؟
مقابله با جنگ نرم
جمهوری اسلامی نشان داده که توانمندی خود را در مقابله با جنگ سخت (نظامی) افزایش داده است. اینکه این آمادگی تا چه حد است، بحث دیگری است. اما مشکل جدی جمهوری اسلامی در آنجایی است که خود را درگیر در نوعی «جنگ نرم» میداند و به این منظور «دبیرخانه دائمی مقابله با جنگ نرم» را راهاندازی کرده است.
بنابه تعریف مورد قبول این دبیرخانه، تفاوت جنگ سخت و جنگ نرم در آن است که در جنگ سخت از روش اجبار (توسل به زور) و در جنگ نرم از روش «اقناع» استفاده میشود. در یک کلام، کلیه اشکال و نمادهای فناوری اطلاعات و ارتباطات از نظر جمهوری اسلامی، ابزاری برای اقناع (خودآگاهی) مردم هستند.
سردار نقدی در همین خصوص اظهار میکند که: «دشمن متوجه شد که از راه توپ و تفنگ نمیتواند به انقلاب ضربهای وارد کند. لذا محور حرکت اصلی خود را به تهاجم فرهنگی تغییر دادهاند. آنها دریافتهاند که جوهر مقاومت ملت ایران «ایمان» است و بنابراین تمام توان خود را روی آنکه ایمان مردم را از بین ببرند، متمرکز کردهاند». (۸ مرداد ۹۱)
از همین جا میتوان دریافت که از دیدگاه جمهوری اسلامی، فناوریهای نوین ارتباطی «منحصرا» موجب آسیبهای اجتماعی نوپدید میشوند و فایده دیگری برای آنها متصور نیست. پرسش این است چگونه مثلاً ماهواره برای استفاده در داخل ایران ابزاری شیطانی (به گقته سردار نقدی) است اما جمهوری اسلامی از همین فناوری برای مخاطب قرار دادن جهانیان استفاده میکند؟ چگونه است که فیسبوک و توئیتر به عنوان دو شبکه اجتماعی، مصادیق جنگ نرم دشمن به شمار رفته و در نتیجه فیلتر شدهاند اما بنا به خبرهایی، رهبر جمهوری اسلامی خود در هر دو اینها صفحهای مخصوص خود را راهاندازی کرده است؟ از آنجایی که برای دسترسی به این دو شبکه نیاز به فیلترشکن است، بسیاری از کاربران در این شبکهها، به شوخی و با طعن و کنایه از آیتالله خامنهای پرسیدهاند که وی از کدامین فیلترشکن برای ورود به فیسبوک و توئیتر استفاده میکند؟!
بیدلیل نیست که معاون رسانههای مجازی صدا و سیما، در وهله نخست مردم را به بارگذاری ویدئوهای عزاداری در یوتیوب اسلامی توصیه میکند. چنین ویدئوهایی نه تنها از «ایمان» مردم نمیکاهد که بر ایمان آنان (که منبع تغذیه قدرت حکومت است)، میافزاید.
بدیهی است در یوتیوب اسلامی، ترویج هر عقیدهای بر خلاف دین و مذهب رسمی جمهوری اسلامی ممنوع خواهد بود. اساساً به هر تفسیر و قرائت دیگری غیر از قرائت رسمی حکومتی از دین و مذهب اجازه داده نخواهد شد. هرگونه خردهگیری و مخالفت سیاسی با مبانی جمهوری اسلامی (از جمله ولایت فقیه) مسلماً ممنوع خواهد بود. آزادی فراخی که اینک در یوتیوب برای ابراز عقیده و نظر و هنر و تاریخ و خصوصیترین مسائل و... وجود دارد، بیتردید در یوتیوب اسلامی ناممکن خواهد بود.
اما پرسش مهمتر این است که آیا در صورت راهاندازی حرفهای یوتیوب اسلامی و اینترنت حلال، جمهوری اسلامی خود را از یوتیوب، اینترنت، شبکههای مجازی و... محروم خواهد کرد؟ مثلاً آیا صفحه «خامنهای» در فیسبوک یا توئیتر یا سایت رهبر جمهوری اسلامی، یا بسیاری از سایتهای دولتی، پس از راهاندازی اینترنت حلال از دسترسی خارج و فقط در پهنه اینترنت حلال قابل دسترسی خواهند یود؟ (اینکه آیا اساساً چنین ایدهای، اجرایی یا مقرون به صرفه میباشد، بحث دیگری است.)
شورای عالی فضای سایبری
رهبر جمهوری اسلامی در ۱۷ اسفند سال ۹۰ فرمان تأسیس «شورای عالی فضای مجازی» را صادر کرد. دستور کار این شورا که با حضور سران سه قوه و برخی شخصیتهای حقیقی و حقوقی تشکیل میشود، «بهرهگیری حداکثری از فرصتهای ناشی از فضای سایبری در جهت پیشرفت همهجانبه کشور» اعلام شده است. اما آنچه از آغاز، رویکرد نظامی – امنیتی چنین فرمانی را برای محدود کردن جریان آزاد اطلاعات (پرده الکترونیکی) برملا ساخت، حضور سه رکن از ارکان نظامی، انتظامی و امنیتی (یعنی فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و وزیر اطلاعات) در این شوراست که قویاً غلبه رویکرد اطلاعاتی- امنیتی بر جنبه ظاهراً علمی آن را که در متن حکم رهبری برجسته شده، عیان میسازد.
با این حال ایده اصلی سامان دادن به فعالیتهای محیط مجازی پیش از این با برگزاری «همایش ملی دفاع سایبری» به منظور مواجهه با پدیده «تهاجم فرهنگی» که سالها پیش توسط رهبر جمهوری اسلامی هشدار داده شده بود، آغاز شد تا «مهندسی فرهنگی» در فضای سایبری و تهدیدهای ناشی از فناوریهای نوین ارتباطی را که توسط «دشمنان علیه جمهوری اسلامی برنامهریزی شده است» سامان دهند.
نتیجه:
به دلیل فقدان هرگونه اطلاعرسانی درست از اجرای پروژههایی مثل اینترنت حلال یا یوتیوب اسلامی، اظهار نظر در مورد هزینههای چنین طرحی ممکن نیست. اینکه این پروژهها تا چه میزان میتواند کاربر و مشترک به خود جلب کند، نیز در اثر مرور زمان روشن خواهد شد.
اما، نظام جمهوری اسلامی عملاً در تنگنای رویارویی با فناوریهای نوینی قرار گرفته که پرده الکترونیکی تنیده شده به دور ایران را به سهولت در مینوردند و اجرای چنین پروژههایی که بدون استثنا همگی توسط بخشهای دولتی و زیر نظر شورای عالی فضای سایبری به فرمان رهبر به اجرا گذاشته شده، نشان از نگرانی عمیق نظام جمهوری اسلامی از میزان نفوذ آنها دارد.
چنین نگرانیهایی نه تنها دغدغه مردم نیست بلکه نگرانی مردم، دریافت پارازیتهایی است که گفته میشود خطرناکند یا منازلشان مورد یورش برای جمع آوری ماهواره قرار میگیرند.
خلاصهٔ این همه تلاش بیحاصل آن است که در عصر ارتباطات، جمهوری اسلامی از مردم میخواهد آنچه را ببینند و بشنوند و در نتیجه آن گونه بیاندیشند که حکومت میخواهد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یادداشت الزاماً بازتابدهنده دیدگاههای رادیو فردا نیست.
خلاصهٔ این همه تلاش بیحاصل آن است که در عصر ارتباطات، جمهوری اسلامی از مردم میخواهد آنچه را ببینند و بشنوند و در نتیجه آن گونه بیاندیشند که حکومت میخواهد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یادداشت الزاماً بازتابدهنده دیدگاههای رادیو فردا نیست.