هر چند بر سر تاریخ دقیق روز تولد محمد مصدق٬ چهره تاریخی سیاست ایران در قرن بیستم٬ اختلاف نظر وجود دارد٬ اما به هرحال همگان توافق دارند که سال ۱۳۹۱ خورشیدی٬ یکصد و سیامین سالگرد تولد اوست.
به همین بهانه٬ این روزها همایشهایی در برخی از شهرهای آمریکای شمالی و اروپا برپا شده تا در آن از زندگی و شخصیت این نماینده چندین دوره مجلس شورای ملی و نخستوزیر ایران در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ خورشیدی، تقدیر شود.
پس از پاریس، برنامهای به همین مناسبت، متشکل ازسخنرانی، شعرخوانی، نمایش فیلم و اجرای موسیقی، در شهر کلن آلمان برپا شد که به مدت پنج ساعت، به درازا انجامید.
همایش یکصد و سی امین سالگرد تولد دکتر محمد مصدق، چهره نامدار سیاسی ایران، با سرود ای ایران در شهر کلن آلمان گشایش یافت.
Your browser doesn’t support HTML5
در این همایش نعمت آزرم، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی بر صحنه ظاهر شد و در سخنرانی خود با عنوان «مصدق، گذشتهای که در اکنون جاری است»، بر موضوع حاکمیت ملی مکث بیشتری کرد.
«حکومت ملی یعنی اینکه دریای خزر به خرس شمالی بخشیده نشود. یعنی اینکه در جنوب، کشوری به نام قطر منابع زیر زمینی نفت و گاز ایران را به سود خود مصادره نکند. یعنی دریاچه ارومیه نابود نشود. حکومت ملی یعنی چه؟ یعنی ثروتها و ذخایر این سرزمین اهواریی برای پیشرفت و معاصر شدن با این جهان شتابنده خرج شود. نه اینکه درآمد سرشار نفت راهی سوریه شود، راهی جنوب لبنان شود...»
پس از نعمت آزرم، مسعود بهنود، روزنامه نگار و نویسنده ساکن لندن سخنان خود را با این عنوان که دکتر محمد مصدق آیا یک محافظهکار بود؟ آغازکرد و سپس ضمن نقل خاطراتی از قلعه احمدآباد که مصدق تا پایان عمر در آن زندانی بود، یادآور شد که نام مصدق را مردم ایران جاودانه کردند.
مسعود بهنود با این حال با ارائه شواهدی، دکتر مصدق را یک چهره انقلابی ندانست:
«دکتر مصدق در سال ۴۲ حادثه سال ۵۷ را دیده بود. دکتر مصدق انقلابیگری را با همه شانی که دارد، نمیپذیرفت. در جا به جای نوشته هاش هست. سر سوزنی از آن قانون منحط حاکم بر سال ۳۲ کشور کنار نمیرفت. همیشه میگفت مطابق این قانون. یعنی آدمی بود قانونمدار، قانون شعار و بنا به این روایتی که عرض میکنم انقلابی نیست. دکتر مصدق مخرج مشترک فرهنگی مردم ایران است.»
در همایش یکصد و سی امین سالگرد تولد دکتر محمد مصدق، در شهر کلن آلمان، ناصر کاخساز، نویسنده و پژوهشگر، پیشبرد جنبش ملی ایران را که از دوران دکتر محمد مصدق شکل گرفته، تنها راه برون رفت از بحران کنونی در ایران دانست.
«بارها گفتهام که گرهگاه همان سال ۴۲ بود. خیلی راحت ما میتوانستیم در همان تاریخ اگر جنبش ملی ادامه پیدا میکرد، هرگز خمینی توانایی این را نداشت که آلترناتیو مصدق بشود. نسلهای بعد از سال ۴۲ سنت لیبرالیستی و دموکراتیک را نتوانست تجربه کند و این انحطاط عظیمی که الان در اپوزیسیون وجود دارد، ادامه همان است. به تنها چیزی که ما به آن احتیاج نداریم برای اینکه جمهوری اسلامی را خلع سلاح کنیم، نفرت است. ما به اعتدال و تعادل احتیاج داریم.»
پس از ناصر کاخساز سهیلا ستاری، پژوهشگر و مؤلف کتاب «مصدق و جامعه مدنی» رشته کلام را به دست گرفت و از ویژگیهای دکتر محمد مصدق در مملکت داری سخن گفت.
«فلسفه سیاسی - اجتماعی دکتر مصدق را اگر بخواهیم تیتر وار بگوییم، میتوانیم به این صورت بیان کنیم که نخست ایشان مدافع قانون و جامعه قانونمدار بود. مشارکت سیاسی مردم را شخصا دامن میزد. از آزادی اجتماعات، بیان، مطبوعات و سازمانها حمایت میکرد. خواهان استقرار دموکراسی پارلمانی در ایران بود. با مخالفین و دشمنانش دیالوگ میکرد. و مقاومت مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت را مد نظر داشت. در عین حال در زمینههای اقتصادی، ایشان صنعت نفت را ملی کرد و خواهان اقتصاد بدون نفت بود. و مهمتر از هر چیز اینکه جنبههای اقتصادی دکتر مصدق در جهت حمایت از جامعه مدنی بود.»
«دولت ملی، میراث بزرگ مصدق برای آیندگان»، موضوع سخنرانی فرشید یاسایی، نویسنده و پژوهشگر بود و وی در بخشی از سخنان خود به چهرههای مذهبی دهه ۳۰ خورشیدی در ایران اشاره کرد که عرصه را برای حکومت مصدق تنگ میکردند:
«[مصدق] در مورد حق رأی به زنان موفقیت کسب نکرد. چون روحانیان، به وِیژه کاشانی دولت را از این عمل منع میکرد. ناگفته نماند که طلاب برای ابراز مخالفت خویش با این اقدام به خیابانهای قم ریختند و چندین زخمی و کشته به جای گذاشتند. دخالت دین و طلاب در سیاست از زمان صدارت قوام ظاهری محسوس به خود گرفت و در دوره صدارت اعلاء و مصدق شدت گرفت و در دوران کودتا به اوج خود رسید.»
و «مصدق نماد همبستگی و نیرومندی ملی ایرانیان»، عنوان سخنرانی اصغر سلیمی، یکی از برگزار کنندگان همایش بزرگداشت یکصد و سی امین سالگرد تولد دکتر محمد مصدق در شهر کلن آلمان بود.
«مصدق به نماد آزادگی، استقلال و همبستگی ایرانیان شناخته شد. بیعلت نبود که خمینی از او شدیدا هراس داشت و او را به مشتی استخوان تشبیه میکرد. او از نفوذ و اعتبار مصدق در بین مردم آگاه بود. منادیان گفتمان اسلام سنتی و ارتجاع فقهاتی که فضای جامعه ایران را به ۱۴۰۰ پیش میراندند، آرمانهای مشروطیت و نهضت ملی و گفتمان آزادی و عدالت اجتماعی را از آغاز به چالش میکشیدند. و از نقش نمادین مصدق که سرمایه فرهنگی و اجتماعی و نماد نیرومندی ایرانیان بود، همواره در وحشت بودند.»
نمایش فیلم بخشهایی از تئاتر دکتر مصدق، پایان بخش همایش شهر کلن بود.