سقط جنین تصمیم قانون، مذهب، خانواده، جامعه، مرد یا زن؟ آیا مخالفت با سقط جنین راهی برای کنترل بیشتر بدن زن است؟ آیا موافقان سقط جنین مخالفان نهاد خانواده هستند؟ در تابوی این هفته درباره «سقط جنین» بحث میکنیم. نسرین افضلی، فعال حقوق زنان، و ژیلا موحد شریعتپناهی، پژوهشگر برابری حقوق زن و مرد در قرآن، این هفته مهمان تابو هستند.
Your browser doesn’t support HTML5
خانم شریعتپناهی، با شما و این پرسش، بحث را آغاز میکنیم که به نظر شما اساساً سقط جنین کجاها و کی ممکن است؟ و کجاها و کی ناممکن؟
ژیلا موحد شریعتپناهی
ژیلا موحد شریعتپناهی، فعال حقوق زنان و پژوهشگر برابری حقوق زن و مرد در قرآن است.
ژیلا موحد شریعتپناهی: من قائل به سه دوره بارداری هستم؛ قبل از تشکیل سیستم اعصاب جنین، بعد از تشکیل سیستم اعصاب جنین، و سه ماهه سوم که در بیرون از بدن مادرهم جنین قادر به ادامه زندگی است. بنابراین در دوره اول که تا حدوداً تا ۱۰ هفتگی است، من سقط جنین را بدون هیچ گونه بازپرسی و بازجویی حق مادر میدانم.
اما بعد از تشکیل سیستم اعصاب، از ۱۰ هفتگی تا ۲۰ هفتگی، را مشروط به این میدانم که جان مادر در خطر باشد یا جنین دچار بیماریهای لاعلاج باشد. ولی بعد از پنج ماهگی چون جنین میتواند بیرون از بدن مادر به حیات خود ادامه دهد، این را صد در صد حق جنین میدانم.
خانم افضلی دیدگاه خانم شریعتپناهی را شنیدید؛ ایشان یک تقسیمبندی دارند که در دوره خاصی ممکن است مخالف سقط جنین باشند و در دوره خاصی موافق. نظر شما نسبت به این تقسیمبندی چیست و اساساً دیدگاه شما نسبت به مسئله سقط جنین چیست؟
نسرین افضلی
نسرین افضلی، فعال حقوق زنان مقیم ایالات متحده آمریکاست.
نسرین افضلی: در کل تاریخ بشریت قانونی برای مسئله سقط جنین وجود نداشته. اولین بار در همین قرن اخیر قانون برای منع سقط جنین در کشورهای مختلف گذاشته شده و بعد از آن بوده که فعالین جنبش زنان روی این مسئله بحث کردند و مخالفت کردند که چرا این مسئله شخصی باید زیر حیطه قانون قرار بگیرد؟
ما دو دلیل میتوانیم برای منع سقط جنین داشته باشیم. یکی اینکه بر مبنای عقاید مذهبی و شخصی افراد باشد، و دیگری بر مبنای مصلحت جامعه و اینکه جامعه کارکرد بهتری داشته باشد. در مورد اول که مربوط به عقاید افراد است برای مثال اعتقاد به وجود روح یا دنیای دیگر و عقاید مذهبی، قطعاً اگر حتی باور اکثریت جامعه باشد، نمیتواند به صورت قانون در بیاید. در مورد گروه دوم که میگویند این به صلاح جامعه است که این قانون وجود داشته باشد [باید بگویم] چیزی که در همه این سالها اثبات شده این است که ممنوعیت سقط جنین ...
خانم افضلی عذرخواهی میکنم، ما به این پرسشهایی که مطرح میکنید در ادامه برنامه میپردازیم اما قبح فرهنگی و داغ اجتماعی هم به هر حال بر مسئله سقط جنین نهاده شده. شاید از این بابت من برگردم به خانم شریعت پناهی. آیا این نوعی گرایش بر کنترل بر بدن و موجودیت زن است؟ یا حتی بعضیها بحث حفظ نهاد خانواده را مطرح میکنند...
شریعتپناهی: به نظر من، اینجا یک تعارض پیش میآید و ما باید آن را به یک شکلی حل کنیم که هر دو هدف برآورده شود. مثلاً اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد باید این حق را صد در صد برای زن مظلومی که مورد تجاوز قرار گرفته در همه مراحل قائل باشیم. اما اگر زنی روی عشق با یک مردی نزدیک میشود، بایستی احتمال عوارض عشقش را هم بپذیرد. اگر در رابطه عاشقانه این جنین تشکیل میشود، مسئولیت مشترک مادر و پدر است که تا قبل از تشکیل سیستم عصبی که همان ۱۰ هفتگی جنین است تصمیم بگیرند و سیستم اجتماعی هم باید مشارکت داشته باشد، تسهیلات پزشکی را برای این پدر و مادر فراهم بکند.
خانم افضلی، آیا تقسیم عادلانهای است؟ آیا مسئولیتی که متوجه زن میشود برابر است با مسئولیت سایر طرفینی که متوجه این مسئله هستند؟
افضلی: قطعاً اولین و مهمترین و بیشترین تأثیری که یک بارداری دارد روی زن است، روی سلامت جسمی، روحی، و میزان فعالیت اجتماعی و اقتصادی آن فرد. تصمیمی است که تمام زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد. تا وقتی که سازوکارهای اجتماعی و مدنی، و چه سازوکارهای دولتی تمام و کمال حاضر نشوند و سیستمی را تدارک نببیند که یک زن مسئولیت کامل یک بچه را بر عهده داشته باشد، و از آن طرف جامعه بتواند کامل آنها را برای بزرگ کردن آن بچه حمایت کند- در صورتی که آنها توانش را نداشته باشند یا تمایلش را نداشته باشند - تا پیش از اینکه همه این ساز و کارها شکل نگرفته است دولت حق ندارد و جامعه حق ندارد تصمیم بگیرد و نظر بدهد که یک زوج و بخصوص یک زن میخواهد بچه را داشته باشد یا نداشته باشد.
خانم افضلی، حتی اگر چنین ساز و کاری شکل بگیرد ممکن است گروهی باز بپرسد آیا باز هم به طور مشخص مسئله به بدن زن مربوط است - شاید به بدن مرد آنقدر مرتبط نباشد که به بدن زن به عنوان کسی که این موجود جدید را حمل میکند و باید بتواند آن را به دنیا بیاورد - آیا باز به هر دلیلی میتوان زنی را وادار کرد به مادر شدن؟
افضلی: قطعاً نه. حتی ممکن است زنی آمادگی مادر شدن را هم داشته باشد ولی بعد مسئلهای برایش پیش بیاید، که امکان باردار شدن را نداشته باشد. یا ما میدانیم همه روشهای پیشگیری از بارداری خطا دارند و بهترین روشها هم صد در صد نیستند بنابراین ما هیچ گاه نمیتوانیم فکر کنیم تمام بارداریها قابل پیشگیری بودند. بنابر این ما آن دلایلی که دولتها اجازه سقط جنین را میدهند همگی پروسه زمانبری هستند و باعث میشود این مرحله به تأخیر بیفتد و هرچه بیشتر برای آن زن و آن خانواده و اطرافیان استرس و مشکلات بیشتری ایجاد کند.
شریعتپناهی: ما میگوییم مادر باید مراقب بدن خودش باشد. همانطور که بدنش مال خود اوست، باید تا ۱۰ هفتگی تصمیم بگیرد - و در حال حاضر با روشهای تشخیص بارداری خیلی زودتر از این یک مادر میتواند متوجه شود حامله هست یا نه - بعد از ۱۰ هفتگی هم ما نمیگوییم اگر مادر جانش در خطر بود یا جنین بیماری لاعلاجی داشت، نمیتواند سقط بکند. ما باید تا حدوداً ۲۰ هفتگی باید اجازه داشته باشیم مادری که در خطر جدی و یا روانی که به تشخیص پزشک قرار میگیرد و یا جنینی که دچار بیماریهای لاعلاج است، سقط پزشکی و سالم داشته باشد. من آنقدر محافظهکار نیستم که بگویم در هر شرایطی مادر باید مادر بشود. نه ! ولی من میگویم باید ضابطهمند بشود.
خب خانم شریعتپناهی ممکن است از شما کسانی بپرسند که اصلاً فرض را بر این بگذاریم که جان مادر در خطر نبود - نه مشکل جسمی داشت و نه ذهنی - اما نمیخواست بچه داشته باشد و نظرش به کلی عوض شده بود. شما به او چه خواهید گفت؟
شریعتپناهی: شما هر چه دیرتر تصمیم بگیرید که سقط جنین را انجام بدهید هزینه بیشتری را به سیستم درمانی تحمیل کردهاید.
فرض را روی این بگذاریم که کسی دیر تصمیم گرفته باشد. کسی در هشت ماهگی نمیخواهد این بچه را بهدنیا بیاورد. شما چه حقی به او میدهید؟
شریعت پناهی: من میگویم او تحت نظارت پزشک، میتواند زایمان زودرس داشته باشد و آن وقت این بچه را تحت نظارت مددکار و مادر اصلی، به متقاضیان خانوادههایی که در آتش داشتن فرزند میسوزند، بسپارند. شاید مادر وقتی بچه بزرگ شد بخواهد در پروسه مادری مشارکت داشته باشد. نمیتوان صد در صد مادر هر تصمیمی که گرفت بدون توجه به حق حیات جنینی باشد که بیش از ۱۰ هفته و ۲۰ هفته دارد.
اینجا جنین هم صاحب حق میشود، حتی پدر جنین هم صاحب حق میشود البته حق همراه با مسئولیت. یعنی پدر باید تمام مخارج این فرزند را اگر به دنیا آمد بر عهده بگیرد و اگر مادر چه از لحاظ جسمی و چه روانی بچه را نمیخواست، پدر کاملاً پدری کند یا سیستم مددکاری که این جنین حق حیاتش از بین نرود.
خانم افضلی، مادری از هر نظر یک مسئولیت مهم و یگانه است که ممکن است کسی آمادگی برعهده گرفتن این مسئولیت را بر دوش به هر دلیلی نداشته باشد - حالا بعد از ۱۰ هفتگی جنینش این آمادگی را نداشته باشد- شما به عنوان کسی که از حق سقط جنین دفاع میکنید در این شرایط سخت و پیچیده چه پاسخی خواهید داشت؟
افضلی: این تصمیم باید تمام و کمال بر عهده زن گذاشته شود. اگر در مراحلی است که امکان سقط جنین وجود دارد این کار انجام شود و اگر از این مرحله گذشته باشد از لحاظ پزشکی فقط فرق میکند و به [دستگاه] منتقل میشود. در بعضی جاها که با این موضوع موافق هستند این حق به زن داده میشود که هیچوقت در مورد آن بچه هیچ مسئولیتی نداشته باشد.
شریعت پناهی: خانم حیدری من یک سؤال از شما دارم. اگر بعد از بهدنیا آمدن بچه، مادر از مادری پشیمان بشود آیا حق دارد بچهاش را بکشد؟
خیلی سؤال خوبی است.
شریعت پناهی: از یک جا به بعد اگرچه جنین متولد نشده اما مثل یک انسان میماند. چه بچهای که به دنیا آمده چه بچهای که هنوز به دنیا نیامده ولی میتواند خارج از بدن مادر به زندگیاش ادامه بدهد میشود به بهترین وجهی به زندگیاش ادامه دهد.
یک نکته را لازم است توضیح دهم و آن اینکه آنچه که در این برنامه مطرح میشود الزاماً دیدگاه شخصی من را نمایندگی نمیکند اما اینکه پرسیدید که اگر مادری بعد از تولد میتواند فرزندش آن را نخواهد چه اتفاقی میافتد فکر میکنم خودش موضوع یک برنامه مهم است؛ اساساً مسئله مادری. ما موضوع را خیلی مادی میبینیم، از مخارج و مسئولیتها و هزینهها صحبت میکنیم اما بخش روانی و عاطفی موضوع را در زنی آیا الان آماده این هست که بچهای را به دنیا بیاورد - یعنی تجربه به دنیا آوردن یک انسان دیگر در این جهان - آیا تجربهای نیست که باید صد در صد انتخابی برای یک زن باشد و آیا نمیتواند آسیب های جدی روانی، عاطفی و اجتماعی به این زن بزند؟
افضلی: تمام ابعاد زندگی یک زن تحت تأثیر این مسئله قرار میگیرد و البته در تمام طول تاریخ اینگونه نبوده. قبلاً اینگونه بوده که بچهها که به دنیا میآمدند در یک خانواده بزرگ، قبیله، یک طایفه، بزرگ میشدند و همه در قبال بچه مسئولیت داشتند. الان بیشتر زندگیها فردی شده و هر کس باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. الان تا حد زیادی مسئولیتهای هر فرد بر عهده خودش است، بنابراین ما باید تصمیمهایی که می گیرد را هم بر عهده خودش بگذاریم.
من یک داستان جالب تعریف کنم که چقدر تابو بودن این مسئله مربوط به سالهای اخیر است. من مادربزرگی داشتم که تا صد و خردهای سالی که زنده بودند بسیار فرد مذهبی بودند. ولی می خواستند پدر مرا سقط کنند و پدر من همیشه با او این شوخی را داشت که چون سه فرزندش دختر بوده و پدر بزرگ من از این موضوع بسیار ناراحت بوده میترسیده فرزند بعدی هم دختر باشد و برای همین به راحتی میگفت که به شکمش ضربه میزده که بچه سقط بشود با وجودی که فردی مذهبی بود و یا اینکه چقدر ماماها و قابلههای آن زمانها روشهای سقط را به زنان یاد میدادند و مسئله رایجی بوده ولی الان وقتی که همه این مسائل در دل سیستم پزشکی اتفاق میافتد، جامعه و دولت فکر میکند که میتواند دخالت کند و بنابراین دخالت میکند.
این مرا میبرد به سؤال بعدی که میخواهم از خانم شریعتپناهی بپرسم. خانم افضلی میگویند در گذشته شاید این جنبه تابویی کمتر وجود داشته من میخواهم به این پرسش برسم که هر چه جامعه احساس کرده نهاد خانواده در حال ضعیفتر شدن است، این راه را پیدا کرده که از طریق بدن زنان آن را کنترل بکند. در بسیاری از موارد سقط جنین ها بر خلاف باور عمومی حاصل رابطههای آن طور که در ایران گفته میشود «نامشروع» است، در بیشتر موارد سقط جنینها حاصل روابط پر تنش در خانوادههای پرتنش است.
شریعتپناهی: بله ببینید، جامعه به تعادل میرسد بعد که خانمها توانستند قسمتی از حق خود را احیا کنند و سیستم بهداشتی جامعه به کمکشان آمد، مسلماً هر سرویسی که شما از جامعه میگیرید مسئولیتی در قبال آن سرویس دارید و اگر که این مسئولیت را شما حذف کنید سنگ روی سنگ بند نمیشود.
نهاد خانواده خیلی هم اهمیت دارد، اما من میخواهم بگویم که این مادر از حق مالکیتش بر بدن خودش سوءاستفاده نکند و آن جامعه از حقی که برای آن سیستم بهداشتی دارد سوءاستفاده نکند، ولی تا کجا؟ تا هشت ماهگی؟ تا هفت ماهگی؟ بعضیها میگویند در قرن ۲۱ سکس میتواند کامپیوتری بشود و خانواده دیگر چه لزومی دارد؟ همین کسر عاطفی، این همه جنگ، اینهمه نارسایی که ما از لحاظ عواطف داریم مال این است که اهمیت نهاد خانواده ایدهآل که در آن عشق حاکم باشد، از بین رفته.
خانم افضلی در کل این بحث بدن زن وسط این بحث است. اساساً گروههایی معتقد هستند که بدن زن یکی از راههای کنترل هر گونه مسئله در رابطه با جامعه است. آیا موضوع سقط جنین به خاطر «زن بودن» زن است که اینقدر تابویی میشود؟ چون جمله معروفی وجود دارد که میگوید اگر مردان میتوانستند باردار بشوند سقط جنین به یک آیین مقدس مذهبی تبدیل میشد. شما چقدر در این میان این مسئله را مهم میدانید؟
افضلی: خیلی خیلی سؤال خوبی است و نکته خوبی در آن دارد. دقیقاً به زن و به بدن زن مربوط است. شما ببینید اگر واقعاً بحث کودک مطرح بود و بحث نگهداری از کودک مطرح بود چرا این توافق بزرگ بر سر حضانت بچهها این همه سال وجود نداشته است؟ اینکه یک زن خودش بخواهد بارداریاش را کنترل کند عواقب مختلفی دارد و تنها بحث سقط جنین نیست. اوائلی که بحث کنترل بارداری هم مطرح شد مخالفتهای خیلی زیادی نسبت به آن صورت گرفت به این معنا که اگر این طور باشد هیچ زنی دیگر باردار نمیشود و سر بحث سقط جنین این مسئله هست که اگر آزاد بشود تمام زنان از فردا سقط جنین میکنند.
باید در این مورد آگاهی رسانی شود که سقط جنین و تصمیم گرفتن برای سقط جنین یکی از سختترین تصمیمات برای یک زن است؛ هم عوارض به شدت روحی و جسمی دارد و وقتی که به مرحله جراحی میرسد میدانیم که یکی از دشوارترین جراحی هاست که صورت میگیرد. این طور نیست که بعضی صحبت میکنند که این دخترها و خانمها دقت نمیکنند و باردار میشوند و بعد سقط میکنند - انگار که پیشگیری از بارداری کار سختی از سقط جنین است -
شریعتپناهی: اگر روزی مردها هم بتوانند مادر بشوند، من نظرم را تغییر نمیدهم یعنی اینکه آن کسی که توانایی ادامه نسل در وجودش گذاشته شده، او هم حق دارد و هم تکلیف دارد و هم مسئولیت. ببینید حق بدون مسئولیت چیزی است که در جهان ما الان رسم شده است، همه مردم میخواهند هر کاری دلشان خواست بکنند بدون اینکه کسی از آنها سؤالی بکند. مثلاً در چین من یک خانمی را میشناختم که هر وقت رابطه جنسی برقرار میکرد یک قرص ضدبارداری هم میخورد تا نطفهای هم اگر به وجود آمده از بین برود.
افضلی: من میتوانم یک سؤال مطرح کنم خانم شریعت پناهی؟ شما از حق و مسئولیت زن صحبت میکنید. حالا این بدن که بچه در آن تشکیل میشود بدن زن هست آیا صد در صد مسئولیت هم بر عهده اوست؟
شریعتپناهی: نه خیر اتفاقاً من مسئولیت را تقسیم کردم. گفتم آن مرد هم وقتی آن کار را میکند و مادر میخواهد بچه را به دنیا بیاورد تا آخر عمرش باید خرج آن بچه را بدهد.
ولی در مثالی که در مورد چین زدید، کل مسئولیت را به زن دادید که این قرص را میخورد و میدانیم این قرصها عوارضی هم دارد و این نکته هم مطرح است.
شریعتپناهی: درست است پیشگیری هر چه زودتر بهتر. چرا یک مادر باید اینقدر سهل انگار باشد که حتی در مورد بدن خودش تا پنج ماهگی نتواند تصمیم بگیرد؟ این دیگر یعنی همه را میخواهیم ننر بار بیاوریم که هر کاری دلشان خواست بکنند.
خانم افضلی شما هم این را سهلانگاری میدانید؟ سؤال دوم اینکه این مسئله با وجود ممنوعیت و جرمانگاری و همه مسائلی که درباره آن وجود دارد در ایران هنوز وجود دارد. آیا ممنوع کردن سقط جنین آن را متوقف میکند یا برعکس آن را پر خطرتر، پرهزینهتر و ناسالمترش میکند؟ هم برای زن و هم برای جامعه.
افضلی: در جواب سؤال اول ما میدانیم که در کنار همه ابزارهای پیشگیری از بارداری و با وجود ممنوعیت سقط جنین ما با یک خلأ برزگ آموزش جنسی مواجه هستیم. ما حتی زنانی را میبینیم که تا چند سال بعد از ازدواج، از اینکه یک زن چطور باردار میشود اطلاعی ندارند و در چنین جامعهای قطعاً با بارداریهای ناخواسته خیلی بیشتری مواجه هستیم.
وقتی آموزش وجود ندارد ما در واقع دو بار یک فرد را مجازات میکنیم. یک بار آموزش را ندادیم و او وارد یک بارداری ناخواسته شده و بعد هم یک بار دیگر مجازاتش می کنیم و مجبورش می کنیم که این بچه را به دنیا بیاورد و همین طور زنجیروار زندگی درست و معقولی نخواهد داشت. ممنوع کردن و محدود کردن سقط جنین تأثیر ناچیزی روی تعداد سقط جنینها دارد و تنها تأثیری که دارد افزایش مرگ و میر زنان است.
خانم شریعتپناهی شما نکتهای در این زمینه دارید؟
شریعتپناهی: بله ما میخواهیم جامعه ایرانی را از این خطراتی که خانم افضلی فرمودند دور بکنیم. اما روش را ببینیم چگونه باید باشد؟ مدافعان حقوق زن در مجلس ششم و هفتم بالاخره توانستند سقط جنینهایی پزشکی را به تصویب شورای نگهبان برسانند. ما در یک فضای فانتزی که زندگی نمیکنیم. چرا در سوئیس زن تا سه ماهگی میتواند سقط جنین کند و بعد از آن باید جریمه بدهد و یا برود زندان؟ در سوئیس که این تابوهای فرهنگی وجود ندارد. ما باید از قانونگذارانمان بخواهیم این مسائل را تصویب کنند و اگر هم تصویب نکردند برویم و مجلسهای بهتری را انتخاب کنیم و آمار زن در مجالسمان بالا برود تا بتوانیم این حقوق را احیا کنیم.
بههر حال میدانیم در سراسر جهان قانونگذاران و تصمیمسازان عموماً، اکثریتشان در اختیار مردان است. خانم شریعتپناهی به نظرتان مردان تا چه حد حق دارند درباره سقط جنین منشأ تأثیر باشند و تصمیم بگیرند؟ و آیا مردان اصلاً حق دارند در این باره تصمیم بگیرند؟
شریعتپناهی: وقتی شما مردان را از معادله حذف کنید دو بدی دارد؛ یکی اینکه حقوق زن در اینجا ضایع میشود زیرا باید هم عوارض حاملگی را بپذیرد هم زایمان هم تربیت بچه را بر عهده بگیرد و همچنین درباره سقط جنین آقایان این قدر بیاعتنا به حقوق زن میشوند و به قول خانم افضلی ۹۰ و خردهای درصد مخالفان سقط جنین مردها هستند. من میگویم بکشیمشان وسط.
ولی پرسش من چیز دیگری بود. پرسش من این بود که مردان چقدر حق دارند که در مسئله سقط جنین که مسئلهای است که در بدن یک زن باید اتفاق بیفتد تصمیم بگیرند؟
شریعتپناهی: تا ۱۰ هفتگی مردان نباید دخالتی بکنند، بین ۱۰ هفتگی تا ۲۰ هفتگی مجلس منتخب ملت میتواند دخالتهایی بکند و بعد از پنج ماهگی فقط و فقط جنین است که از لحاظ پزشکی باید حرف اول را بزند.
این مجلس و این قانونی که ما از آن در ایران صحبت میکنیم به هر حال از مذهب و شریعت آمده. آیا مذهب باید مجاز باشد که درباره سقط جنین قانون و باید ونباید تعیین کند خانم افضلی؟
افضلی: به نظر من مذهب دست را خیلی بازتر گذاشته یعنی اگر ما طبق مذهب عمل میکردیم الان خیلی از مشکلات زنان کمتر بود. در اسلام خیلی راحت گفته شده که سقط جنین مجازاتش دیه است ودیه به پدر تعلق میگیرد زیرا طبق دین اسلام مالک فرزند پدر است.
طبق همین قانون اگر پدر فرزند خودش را بکشد مجازات نمیشود ولی به هر حال باید هم از دست قانون خارج بشود وهم از دست دین. شما میبینید که بسیاری از مسائل اخلاقی در جامعه وجود دارد که برایش قانونی وجود ندارد و یا قانون قابل اجرا نیست ولی اینجا خیلیها خوشحال و راضی هستند که ژست اخلاقی بگیرند که در تلاشند جامعه را اخلاقی کنند ولی در کنارش در بسیاری از موارد سکوت میکنند و از کنارش رد میشوند.
خانم شریعتپناهی من میخواهم جمعبندی شما را از این بحث بشنویم.
شریعتپناهی: جمعبندی من این است که در ۱۰ هفتگی بارداری صد در صد حق با مادرست است و بعد از ۲۰ هفتگی و بعد از به دنیا آمدن جنین مادر میتواند از مادر بودن خودش استعفا بدهد.
خانم افضلی نگاه پایانی شما را هم به موضوع میشنویم.
افضلی: این محدودیتها که گذاشته شده و طبق آن حق سقط جنین به زن داده میشود چیزهایی هستند که از یک طرف به حریم خصوصی زن تجاوز میشود و علیرغم میل شخصی زن باید ثابت کند سلامت روحی ندارد و سلامت جسمی ندارد یا اثبات کند زنای با محارم بوده یا باید اثبات کند مورد تجاوز قرار گرفته و آن را به طور کامل تشریح کند که این یکی از سختترین کارهاست.
مطمئنا این مسئله در درازمدت اتفاق خواهد افتاد، اینکه ما فکر کنیم تصمیمی به این سختی و شخصی را قطعاً خود زن بهتر از هر کس دیگر میتواند تشخیص دهد. بهتر است همه این مراحل آزاردهنده و متجاوز به حریم خصوصی زن را حذف کنیم و در کنارش آموزشهای جنسی و پیشگیری از بارداری را ترویج کنیم تا بتوانیم تا حد ممکن از بارداری ناخواسته جلوگیری کنیم.
اگر همه هزینهها صرف این بخش بشود قطعاً جامعه سالمتری خواهیم داشت به نسبت اینکه بخواهیم همه هزینهها و بار مسئله را به دوش زنی بگذاریم که باردار شده و بخواهد به هر طریقی بارداریاش را به اتمام برساند.