نشانه‌های متضاد در روابط مسکو و واشنگتن

  • جواد کوروشی
جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ در اوائل ماه جاری میلادی گفته بود که اکنون زمان فشار دادن دکمه باز شروع در روابط ایالات متحده آمریکا و روسیه فرا رسیده است.

با این جمله دست کم کارشناسان روابط روسیه و آمریکا کمی مشغولیات پیدا کرده‌اند و تنها در طول چند هفته یک رشته پیشنهادها و چند نظرگاه تئوریک دقیق و مولد هم ارائه کرده‌اند که ظاهراً می‌توانند به گسترش روابط دو کشور کمک کنند.

آلکساندر گولتس معاون سردبیری یک سایت اینترنتی روسی در مقاله‌ای که با این جمله‌ها آغاز می‌شود، تحلیلی درباره روابط روسیه و آمریکا ارائه کرده است که نکات مهم آن را در زیر می‌خوانید:

به اعتقاد آقای گولتس، با این حال یک پرسش کلیدی هنوز بی‌پاسخ مانده است. این پرسش که چرا دولت ولادیمیر پوتین باید مایل به بهبود مناسبات خود با آمریکا باشد. از نظر واشینگتن همه چیز کاملاً روشن است. روسیه اگر در حاشیه مدار سیاست‌های خارجی آمریکا قرار نداشته باشد، قطعاً در مرکز این مدار نیست.

وی در توضیح این موضوع می‌نویسد که در حال حاضر عراق، ایران و افغانستان در کانون سیاست خارجی آمریکا قرار دارند و بالطبع چین، کشوری که مهم‌ترین شریک اقتصادی و در عین حال مهم‌ترین رقیب آمریکا در قرن حاضر است. و تصادفی هم نبود که وزیر امور خارجه آمریکا در اولین سفر خارجی خود به مسکو نرفت بلکه راهی پکن شد. بنابراین و ظاهراً در این شرایط واشینگتن نیاز چندانی به پوتین و شرکایش ندارد.

آقای گولتس در مقاله خود می‌نویسد: رابرت گیتس وزیر دفاع ایالات متحده با کمال آزردگی می‌گوید، مسکو نشانه‌هایی متضاد می‌فرستد. از یک سو آمادگی خود را برای کمک به آمریکا در افغانستان، از جمله اجازه استفاده از خاک روسیه برای انتقال محموله‌های غیرنظامی، اعلام می‌کند و از طرف دیگر همه اقدامات ممکن را برای جلوگیری از به ثمر رسیدن تلاش‌های آمریکا به کار می‌گیرد. مثلاً ترغیب قرقیزستان برای بستن پایگاه هوایی آمریکا در اطراف بیشکک.

او ادامه می‌دهد: بنابراین سیاست آمریکا در برابر روسیه کم و بیش روشن است. احترام به موقعیت یک ابر قدرت از هم پاشیده و ضعیف و دادن فرصتی طلایی برای مذاکرات همه جانبه در باره سلاح‌های استراتژیک تهاجمی. چنین گفتگوهایی مقام روسیه را بالا می‌برد. بنابراین در این رابطه بی‌اهمیت نبود که هیلاری کلینتون هنگام دیدار خود از چین آشکارا گفت که دولت جدید آمریکا قصد ندارد رابطه خود را با دیگر کشورها به دفاع از حقوق بشر وابسته کند.

خانم کلینتون در پکن گفت که اولویت سیاست خارجی آمریکا بر رعایت سه اولویتی که با کلمه «دی»، یعنی دفنسز (دفاع)، دیپلماسی و دولوپمنت (توسعه) شروع می‌شوند، قرار دارد، و همین جا بود که منتقدین گفتند خانم کلینتون «دی» چهارم یعنی دموکراسی را کنار گذاشته است.

به نوشته آقای گولتس اولویت‌های ذکر شده از سوی خانم کلینتون دلالت بر پیروزی کامل سیاست ولادیمیر پوتین دارد که هدف اصلی‌اش اطمینان داشتن از اینکه، غرب در امور داخلی و به اصطلاح دموکراسی مستقل روسیه دخالت نمی‌کند.

بر پایه همین اطمینان از عدم مداخله غرب بود که روسیه در برابر پروژه استقرار سامانه‌های موشکی در اروپای شرقی آنچنان واکنش نشان داد و آمریکا را تهدید به مقابله به مثل کرد و پیشاپیش دست به تمهیداتی برای مقابله با این کار زد، از جمله قانع کردن قرقیزستان به بستن پایگاه هوایی آمریکا در این کشور.

اکنون روسیه خوشحال از این است که آمریکا حاضر است همانند زمان جنگ سرد با روسیه به مذاکره بنشیند و درباره حقوق بشر سکوت کند.
این موقعیت به روسیه این امکان را می‌دهد با به درازا کشاندن گفتگوهای چند ساله درباره سلاح‌های استراتژیک و همکاری با آمریکا در امور افغانستان و ایران نشان دهد که روسیه بار دیگر قد علم کرده است.

اما به اعتقاد آقای گولتس، مشکل این است که ولادیمیر پوتین نیازی به آن ندارد زیرا روسیه در بحران است و روابط خوب با آمریکا و غرب هم پولی با خود نمی‌آورد بنابراین کمکی به اوضاع در روسیه نخواهد کرد. چون با خزانه خالی نمی‌توان مردم گرسنه را با این دلخوش کرد که روسیه بار دیگر قد علم می‌کند.