در نظام سکولار، افسانهزدایی شده و عقلانی، تصمیمگیری در جامعه بر اساس ملاحظه مطالبات عمومی که از نتایج نظرسنجیهای علمی یا انتخابات به دست میآیند، سبک و سنگین کردن هزینهها و فوائد، برقراری تناسب میان وسایل و اهداف، و پرهیز از تناقض و ناسازگاری میان اجزای یک راه حل یا سیاست انجام میگیرد. همچنین مقامات مسئول خود را موظف به پاسخگویی مستقیم به پرسشهای شهروندان و نمایندگان آنها در مجالس قانونگذاری و کارکنان رسانهها میدانند.
اما در نظام جمهوری اسلامی که بر مبنای نوع نگاهی خاص به دین (نمایندگی روحانیت از خدا+ الهی تلقی کردن عرف یک جامعه بدوی + سبک زندگی روحانیت به منزله تنها سبک درست) اداره میشود مقامات به اموری مثل قسم، خواب و استخاره متوسل میشوند تا تصمیمات شخصی خود را (که بر اساس منافع شخصی و گروهی اتخاذ شدهاند) توجیه کنند و در قبال تصمیماتشان پاسخگو نباشند. به این رفتارهای مذهبی محدود به تصمیمات فردی که اکنون وجه عمومی نیز یافتهاند باید فرافکنی را که از ابداعات ایدئولوژیک تحت نظریه توطئه است افزود.
مقامات جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی تأسیس جمهوری اسلامی فکر میکردند که باید با آیات قران و حدیث (ارتباط با خداوند از مجرای متون مقدس) و فتاوای فقها (وجه زمینی شده این متون یا دریافت روحانیون از این متون) تصمیمات خود را توجیه کنند اما با تبخیر شدن باورها و تبدیل شدن اسلام به امری نمایشی در کنار تحلیل رفتن سواد مذهبی نسلهای تازه مدیران، امور دیگر (ادعای ارتباط مستقیم با خداوند و ائمه) که زحمت کمتر و عامهپسندی بیشتری دارند به میدان آمدند.
خوابنما میشوند
یک روش مؤثر روحانیون شیعه برای اقناع مخاطب دیندار در جامعه ایران ارجاع به رویاست. فرض روحانیون آن است که رویاهای آنان صادقه است (خداوند مدام با آنها سخن میگوید، در خواب یا بیداری) و مردم باید آنها را باور کرده و بر اساس آنها از نظرات و تصمیمات روحانیون پیروی کنند. این موضوع هنگامی که به حوزه عمومی آمده و تصمیم گیریهای اجتماعی را هدایت میکند نگران کننده میشود: «در زمان انتخابات در تاکسی از راننده پرسیدم به چه کسی رأی میدهی؟ او گفت: نمیدانم اما مادرم که چند سال پیش فوت کرده دیشب به خوابم آمده و گفت به احمدینژاد رأی بده. از این نمونهها بسیار است.» (احمد جنتی در نماز جمعه تهران، اعتماد، ۱۰ تیر ۱۳۸۶)
آیا رویای یک روحانی یا فردی که روحانی بدو اعتماد دارد میتواند مبنای تصمیمگیریهای مهم سیاسی و اجتماعی افراد مثل رأی دادن به یک نامزد باشد؟ آیا قول مادر فوت شده حجت است؟ چگونه قول مادر فوت شده یا هر گونه دریافت از عالم غیب از درستی یک نظر حکایت دارد؟ از کجا میتوان به صادقه بودن یک رویا به فرض مبنا بودن خواب برای تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی باور داشت؟
استخاره میکنند
استخاره بیش از خواب در تصمیمگیریهای روحانیون و افراد نزدیک به آنها نقش بازی میکند. بیان اینکه تصمیمات بر اساس استخاره گرفته شده نوعی روش برای کسب مشروعیت دینی در نظام حکومت دینی است. از همین جهت برای توجیه الهی بودن یک تصمیم (و نه مبتنی بر هوای نفس یا منافع فردی و گروهی) به سرعت به استخاره متوسل میشوند: «در ابتدا وقتی آقای احمدینژاد پیشنهاد حضور کردان در [وزارت] نفت را دادند من تأکید کردم مشکلی برای مدیریت وی در نفت ندارم. آقای رئیس جمهور هم تأکید داشتند حضور کردان قطعاً برای من مفید خواهد بود. من هم با این شرط که آقای احمدینژاد استخاره کنند و اگر خوب آمد وی را برای تکیه بر این سمت معرفی کنند قبول کردم. بعد از آن ایشان گفتند استخاره کردهاند و خوب آمده و ما هم وی را به عنوان قائم مقام خودمان منصوب کردیم.» (غلامحسین نوذری، وزیر نفت دولت احمدینژاد، خبر انلاین ۲۲ تیر ۱۳۹۰)
حتی در تصمیمگیریهای مهم حکومتی مثل انتخاب وزیر به استخاره متوسل میشوند یا حداقل این طور گفته میشود: «اگر استخاره آقای احمدینژاد و خوشچهره خوب در بیاید، آقای خوشچهره وزیر نفت خواهد شد.» (شکرالله عطارزاده، عضو مجلس، بیبی سی فارسی، ۷ اوت ۲۰۰۵)
وقتی که سران و مقامات بالای کشور بر اساس استخاره عمل کنند و این موضوع به بخشی از فرهنگ سیاسی آنان تبدیل شود طبعاً مقامات پایینتر نیز بدان تمسک پیدا میکنند: «گزینه نهایی و مورد تأیید بنده و وزیر کشور برای تصدی مسئولیت فرمانداری ساری شخص علی بابایی کارنامی بوده است اما به واسطه اینکه از مدت زمان انتصاب حکم تا روز معارفه بر تصدی بابایی بر مسند فرمانداری ساری استخاره بد آمده ترجیح دادهایم با معرفی سرپرست فرمانداری به دنبال گزینه جدیدتری برای تصدی فرمانداری مرکز استان بر آییم... بابایی نباید به واسطه عدم تصدی این مسئولیت ناراحت باشد چرا که بنده از وجود وی در مسئولیت فعلیاش که سازمان همیاری شهرداریهای استان بوده نیاز دارم.» (سیدعلی اکبر طاهایی استاندار مازندران در آیین تودیع فرماندار و معرفی سرپرست فرمانداری ساری، انتخاب ۲۸ خرداد ۱۳۹۰)
استخاره یکی از نمودهای روشن «مدیریت فقهی» است، مدیریتی که روحانیون و هواداران آنها آن را در مقابل «مدیریت علمی و عقلانی» مطرح کرده و از آن دفاع کردهاند. هنگامی که تعهد بر تخصص و دینسالاری بر شایستهسالاری تفوق یافت استخاره به عنوان یکی از روشها در نظام مدیریتی جمهوری اسلامی رواج یافت.
روحانیون و وفاداران به آنها در عموم تصمیمگیریهای خود از جمله در حوزه عمومی به استخاره متوسل میشوند: عدهای برای اینکه قدرت و ملاک تصمیمگیری ندارند (کسانی که نه تحصیلات دانشگاهی و حوزوی کافی دارند و نه تجربه فعالیتهای اجتماعی مدنی)، عدهای دیگر (عمدتاً طلاب و روحانیون) برای اینکه راهی غیر از این برای تصمیمگیری نمیشناسند، عدهای دیگر (مثل کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و حداقل روش تصمیم گیری بر اساس خرد جمعی را میشناسند) برای اینکه با استفاده از فرهنگ سیاسی دینگرا مسئولیت تصمیم خود را به گردن خداوند بیندازند و از خود سلب مسئولیت کنند، و عدهای (سیاستمداران عامهگرا یا پوپولیست) برای اینکه تصمیمات خود را در منظر عمومی موجه جلوه دهند.
قسم میخورند
وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد در پاسخ به نمایندگانی که از وی در مورد چرایی توزیع سهام عدالت (با تأخیر دو ساله) درست قبل از انتخابات سال ۱۳۸۸ سؤال کردند، به جای توضیح مبانی تصمیمگیری در این مورد به قسم متوسل میشود تا آنها را قانع سازد: «بنده قسم میخورم هیچ دستوری درباره سهام عدالت مطرح نبوده است جز اینکه بنده به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل کردهام و همچنین اعلام میکنم که زیر بار هیچ دستور سیاسی نیستم.» (تابناک، ۲۴ مهر ۱۳۹۰) چرا باید مردم و اعضای مجلس قسم مقاماتی را که مرتباً دروغ میگویند، آمارهای نادرست میدهند، یا بخشی از اطلاعات را پنهان میکنند اعتماد داشته باشند؟ قسم تا چه حد میتواند این اعتماد را بازگرداند؟ متعلَق قسم فوق چیست یا به چه چیزی قسم خورده است؟
به گردن دشمن میاندازند
روش دیگر پاسخگویی یا ناپاسخگویی مقامات به پرسشها و مشکلات (آنها کهگاه به طور غیرمستقیم به انتقادات پاسخ میدهند) گذاشتن عنوان سیاهنمایی بر همه انتقادات و نسبت دادن آنها به دشمن است. رهبر کشور که ۲۲ سال است به سؤال حتی یک خبرنگار ایرانی و خارجی پاسخ نداده، قهرمان توطئه اندیشی و این نوع پاسخگویی است: «دشمن در صدد است با انواع روشها از جمله سیاهنمایی، در سد مستحکم و حرکت امیدوارانه و مستمر ملت، اخلال ایجاد کند.» (خبر آنلاین، ۲۷ مهر ۱۳۹۰)؛ «در توضیح و تشریح وضعیت، [باید] از نگاه منفی و سیاه نمایی پرهیز کرد.» (خبر آنلاین، ۲۱ تیر ۱۳۹۰)؛
پیامدها
پیامدهای این نوع نظام تصمیمگیری و پاسخگویی را در چهار موضوع میتوان شماره کرد:
۱. سرکوب و به سکوت وادار کردن همه کسانی که منتقد این نوع نظام تصمیمگیری در کشور هستند؛
۲. هرز رفتن منابع طبیعی و انسانی کشور و عقبماندگی کشور در زیر ساختها و امور زیر بنایی و قرار گرفتن آن در رتبههای ۱۵۰ تا ۲۰۰ در مطالعات و گزارشهای مقایسهای میان کشورها در اکثر شاخصها؛
۳. مسابقه مقامات در رانت جویی و اختلاس و از خود سازی مایملک کشور (تحت عنوان خصوصیسازی) و گسترش فساد و تقلب و ریاکاری و دروغ در کشور؛ و
۴. ناامید شدن باورمندان به مدیریت علمی و عقلانی از اصلاح امور و مهاجرت سیلگونه کارشناسان و متخصصان به خارج از کشور (فرار مغزها).
اما در نظام جمهوری اسلامی که بر مبنای نوع نگاهی خاص به دین (نمایندگی روحانیت از خدا+ الهی تلقی کردن عرف یک جامعه بدوی + سبک زندگی روحانیت به منزله تنها سبک درست) اداره میشود مقامات به اموری مثل قسم، خواب و استخاره متوسل میشوند تا تصمیمات شخصی خود را (که بر اساس منافع شخصی و گروهی اتخاذ شدهاند) توجیه کنند و در قبال تصمیماتشان پاسخگو نباشند. به این رفتارهای مذهبی محدود به تصمیمات فردی که اکنون وجه عمومی نیز یافتهاند باید فرافکنی را که از ابداعات ایدئولوژیک تحت نظریه توطئه است افزود.
مقامات جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی تأسیس جمهوری اسلامی فکر میکردند که باید با آیات قران و حدیث (ارتباط با خداوند از مجرای متون مقدس) و فتاوای فقها (وجه زمینی شده این متون یا دریافت روحانیون از این متون) تصمیمات خود را توجیه کنند اما با تبخیر شدن باورها و تبدیل شدن اسلام به امری نمایشی در کنار تحلیل رفتن سواد مذهبی نسلهای تازه مدیران، امور دیگر (ادعای ارتباط مستقیم با خداوند و ائمه) که زحمت کمتر و عامهپسندی بیشتری دارند به میدان آمدند.
خوابنما میشوند
یک روش مؤثر روحانیون شیعه برای اقناع مخاطب دیندار در جامعه ایران ارجاع به رویاست. فرض روحانیون آن است که رویاهای آنان صادقه است (خداوند مدام با آنها سخن میگوید، در خواب یا بیداری) و مردم باید آنها را باور کرده و بر اساس آنها از نظرات و تصمیمات روحانیون پیروی کنند. این موضوع هنگامی که به حوزه عمومی آمده و تصمیم گیریهای اجتماعی را هدایت میکند نگران کننده میشود: «در زمان انتخابات در تاکسی از راننده پرسیدم به چه کسی رأی میدهی؟ او گفت: نمیدانم اما مادرم که چند سال پیش فوت کرده دیشب به خوابم آمده و گفت به احمدینژاد رأی بده. از این نمونهها بسیار است.» (احمد جنتی در نماز جمعه تهران، اعتماد، ۱۰ تیر ۱۳۸۶)
آیا رویای یک روحانی یا فردی که روحانی بدو اعتماد دارد میتواند مبنای تصمیمگیریهای مهم سیاسی و اجتماعی افراد مثل رأی دادن به یک نامزد باشد؟ آیا قول مادر فوت شده حجت است؟ چگونه قول مادر فوت شده یا هر گونه دریافت از عالم غیب از درستی یک نظر حکایت دارد؟ از کجا میتوان به صادقه بودن یک رویا به فرض مبنا بودن خواب برای تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی باور داشت؟
استخاره میکنند
استخاره بیش از خواب در تصمیمگیریهای روحانیون و افراد نزدیک به آنها نقش بازی میکند. بیان اینکه تصمیمات بر اساس استخاره گرفته شده نوعی روش برای کسب مشروعیت دینی در نظام حکومت دینی است. از همین جهت برای توجیه الهی بودن یک تصمیم (و نه مبتنی بر هوای نفس یا منافع فردی و گروهی) به سرعت به استخاره متوسل میشوند: «در ابتدا وقتی آقای احمدینژاد پیشنهاد حضور کردان در [وزارت] نفت را دادند من تأکید کردم مشکلی برای مدیریت وی در نفت ندارم. آقای رئیس جمهور هم تأکید داشتند حضور کردان قطعاً برای من مفید خواهد بود. من هم با این شرط که آقای احمدینژاد استخاره کنند و اگر خوب آمد وی را برای تکیه بر این سمت معرفی کنند قبول کردم. بعد از آن ایشان گفتند استخاره کردهاند و خوب آمده و ما هم وی را به عنوان قائم مقام خودمان منصوب کردیم.» (غلامحسین نوذری، وزیر نفت دولت احمدینژاد، خبر انلاین ۲۲ تیر ۱۳۹۰)
حتی در تصمیمگیریهای مهم حکومتی مثل انتخاب وزیر به استخاره متوسل میشوند یا حداقل این طور گفته میشود: «اگر استخاره آقای احمدینژاد و خوشچهره خوب در بیاید، آقای خوشچهره وزیر نفت خواهد شد.» (شکرالله عطارزاده، عضو مجلس، بیبی سی فارسی، ۷ اوت ۲۰۰۵)
وقتی که سران و مقامات بالای کشور بر اساس استخاره عمل کنند و این موضوع به بخشی از فرهنگ سیاسی آنان تبدیل شود طبعاً مقامات پایینتر نیز بدان تمسک پیدا میکنند: «گزینه نهایی و مورد تأیید بنده و وزیر کشور برای تصدی مسئولیت فرمانداری ساری شخص علی بابایی کارنامی بوده است اما به واسطه اینکه از مدت زمان انتصاب حکم تا روز معارفه بر تصدی بابایی بر مسند فرمانداری ساری استخاره بد آمده ترجیح دادهایم با معرفی سرپرست فرمانداری به دنبال گزینه جدیدتری برای تصدی فرمانداری مرکز استان بر آییم... بابایی نباید به واسطه عدم تصدی این مسئولیت ناراحت باشد چرا که بنده از وجود وی در مسئولیت فعلیاش که سازمان همیاری شهرداریهای استان بوده نیاز دارم.» (سیدعلی اکبر طاهایی استاندار مازندران در آیین تودیع فرماندار و معرفی سرپرست فرمانداری ساری، انتخاب ۲۸ خرداد ۱۳۹۰)
استخاره یکی از نمودهای روشن «مدیریت فقهی» است، مدیریتی که روحانیون و هواداران آنها آن را در مقابل «مدیریت علمی و عقلانی» مطرح کرده و از آن دفاع کردهاند. هنگامی که تعهد بر تخصص و دینسالاری بر شایستهسالاری تفوق یافت استخاره به عنوان یکی از روشها در نظام مدیریتی جمهوری اسلامی رواج یافت.
روحانیون و وفاداران به آنها در عموم تصمیمگیریهای خود از جمله در حوزه عمومی به استخاره متوسل میشوند: عدهای برای اینکه قدرت و ملاک تصمیمگیری ندارند (کسانی که نه تحصیلات دانشگاهی و حوزوی کافی دارند و نه تجربه فعالیتهای اجتماعی مدنی)، عدهای دیگر (عمدتاً طلاب و روحانیون) برای اینکه راهی غیر از این برای تصمیمگیری نمیشناسند، عدهای دیگر (مثل کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و حداقل روش تصمیم گیری بر اساس خرد جمعی را میشناسند) برای اینکه با استفاده از فرهنگ سیاسی دینگرا مسئولیت تصمیم خود را به گردن خداوند بیندازند و از خود سلب مسئولیت کنند، و عدهای (سیاستمداران عامهگرا یا پوپولیست) برای اینکه تصمیمات خود را در منظر عمومی موجه جلوه دهند.
قسم میخورند
وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد در پاسخ به نمایندگانی که از وی در مورد چرایی توزیع سهام عدالت (با تأخیر دو ساله) درست قبل از انتخابات سال ۱۳۸۸ سؤال کردند، به جای توضیح مبانی تصمیمگیری در این مورد به قسم متوسل میشود تا آنها را قانع سازد: «بنده قسم میخورم هیچ دستوری درباره سهام عدالت مطرح نبوده است جز اینکه بنده به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل کردهام و همچنین اعلام میکنم که زیر بار هیچ دستور سیاسی نیستم.» (تابناک، ۲۴ مهر ۱۳۹۰) چرا باید مردم و اعضای مجلس قسم مقاماتی را که مرتباً دروغ میگویند، آمارهای نادرست میدهند، یا بخشی از اطلاعات را پنهان میکنند اعتماد داشته باشند؟ قسم تا چه حد میتواند این اعتماد را بازگرداند؟ متعلَق قسم فوق چیست یا به چه چیزی قسم خورده است؟
به گردن دشمن میاندازند
روش دیگر پاسخگویی یا ناپاسخگویی مقامات به پرسشها و مشکلات (آنها کهگاه به طور غیرمستقیم به انتقادات پاسخ میدهند) گذاشتن عنوان سیاهنمایی بر همه انتقادات و نسبت دادن آنها به دشمن است. رهبر کشور که ۲۲ سال است به سؤال حتی یک خبرنگار ایرانی و خارجی پاسخ نداده، قهرمان توطئه اندیشی و این نوع پاسخگویی است: «دشمن در صدد است با انواع روشها از جمله سیاهنمایی، در سد مستحکم و حرکت امیدوارانه و مستمر ملت، اخلال ایجاد کند.» (خبر آنلاین، ۲۷ مهر ۱۳۹۰)؛ «در توضیح و تشریح وضعیت، [باید] از نگاه منفی و سیاه نمایی پرهیز کرد.» (خبر آنلاین، ۲۱ تیر ۱۳۹۰)؛
پیامدها
پیامدهای این نوع نظام تصمیمگیری و پاسخگویی را در چهار موضوع میتوان شماره کرد:
۱. سرکوب و به سکوت وادار کردن همه کسانی که منتقد این نوع نظام تصمیمگیری در کشور هستند؛
۲. هرز رفتن منابع طبیعی و انسانی کشور و عقبماندگی کشور در زیر ساختها و امور زیر بنایی و قرار گرفتن آن در رتبههای ۱۵۰ تا ۲۰۰ در مطالعات و گزارشهای مقایسهای میان کشورها در اکثر شاخصها؛
۳. مسابقه مقامات در رانت جویی و اختلاس و از خود سازی مایملک کشور (تحت عنوان خصوصیسازی) و گسترش فساد و تقلب و ریاکاری و دروغ در کشور؛ و
۴. ناامید شدن باورمندان به مدیریت علمی و عقلانی از اصلاح امور و مهاجرت سیلگونه کارشناسان و متخصصان به خارج از کشور (فرار مغزها).