هفتمین جشنواره جهانی فیلم دوبی به کار خود پایان داد و سینماگران ایرانی در این جشنواره سه موفقیت کسب کردند. جزئیات بیشتر را به روایت سام هدا، گزارشگر رادیو فردا در دوبی میخوانید و پس از آن شاهین پرهامی، فیلمساز و مستندساز ایرانی مقیم کانادا که با یکی از آثارش در این جشنواره حضور داشت، به پرسشهای پیک فرهنگ پاسخ میدهد:
دوشنبه هفته گذشته جشنواره فیلم دوبی به کار خود در این شهر پایان داد. در این جشنواره بیش از ۱۵۰ فیلم از ۵۷ کشور دنیا نمایش داده شد. این هفتمین سال برگزاری جشنواره فیلم دوبی است. به گفته ژاک هاکشوتی، فیلمنامهنویس فرانسوی که مدت چهار سال است با این جشنواره همکاری میکند، جشنواره فیلم دوبی رفته رفته به یک رویداد حرفهای در عالم سینما تبدیل میشود:
«ما یک پروگرام اروپایی هستیم که... به یک صورتی درس میدهیم راجع به تهیهکنندگی اروپا و فستیوال چند سال پیش از ما خواست که همچین تیپی پروگرام درست کنیم برای خاورمیانه. به نظر میآید، این دفعه که آمدم به نظر میآید فستیوال دوبی هر سال بهتر میشود. به نظرم آمد اول یک خورده پرت و پلا بود. الان به نظرم پروفشنالتر دارد میشود... نسبتاً خوب است. برای اینکه این دفعه که آمدم چندتا تهیهکننده دیدم که سالهای پیش با ما بودند و حسابی الان توی کار افتادهاند. توی دور افتادهاند.»
امسال تأکید اصلی جشنواره فیلم دوبی بر سینمای عرب و سینمای آسیا و آفریقا بود و گردانندگان جشنواره سعی داشتند تا دو سینمای مصر و هند را در دوبی پیوند دهند. سینمای ایران هم با پنج فیلم خانه زیر آب از سپیده پارسی، مرهم از علیرضا داودنژاد، لطفاً مزاحم نشوید، از محسن عبدالوهاب، شکارچی از رافی پیتز و فیلم مستند امین از شاهین پرهامی در جشنواره فیلم دوبی حضوری درخشان داشت.
گوتامان بازکاران، تحلیلگر سینمایی روزنامه تایمز هندوستان در تحلیلی از سینمای ایران در جشنواره فیلم دوبی، مینویسد: با وجود جو سنگین حاکم بر سینمای ایران، کارگردانان ایرانی با هوشمندی راههای بیان وضعیت مردمانی را یافتهاند که در موقعیتهای سخت قرار دارند. موقعیتهایی که حکایت از مداخله دولت در آزادیهای خصوصی و فردی مردمان کوچه و بازار دارد.
فیلمسازان ایرانی که در جشنواره فیلم دوبی حضور داشتند، در گفتوگو با رادیو فردا از مشکلات کاری خود در ایران گفتند که باعث شده یا از ایران رانده شوند یا فیلمهای خود را با کمک مالی کشورهای دیگر بسازند.
در این زمینه سپیده پارسی، سازنده فیلم خانه زیر آب به رادیو فردا میگوید: «فیلمهای من متأسفانه هیچوقت در ایران نمایش عمومی نداشتند. همیشه نمایش خصوصی بوده. خوب خیلی از کشورهای دنیا نمایش داشتند. ولی هیچوقت در ایران اصلاً تا به حال اکران نشدهاند. بنابراین آنهایی که دیدهاند، خصوصی دیدهاند یا خارج از ایران. ولی امیدوارم این یکی سرنوشتش با بقیه فیلمهایم فرق کند و در ایران اکران شود.
خانم پارسی در مورد چگونگی راهیابی به جشنواره میگوید: «اینها خودشان سال گذشته فیلم تهران بدون مجوز را که از جشنواره لوکارنو شروع شد و خیلی جاها رفت، دعوت کرده بودند. با من تماس گرفته بودند. فیلم را میخواستند. پارسال همین موقع من همینجا بودم. خوب آن فیلم مستند بود. خیلی متفاوت است. به لحاظ سبک و سیاق با این خانه زیر آب. به آنها گفتم. آن موقع از من پرسیدند کار بعدیات چیست؟ گفتم دارم خانه زیر آب را تمام میکنم. گفتند هر وقت تمام کردی برایمان بفرست. من چندماه پیش فرستادم. گفتند ما دوست داریم و انتخاب کردند فیلم را و دعوت کردند که ما بیاییم.»
سینمای نوپای کردستان عراق هم با چندین فیلم در جشنواره حضور داشت. بیشتر کارگردانان سینمای کردستان فیلمسازانی هستند که در ایرانزاده شدهاند و اولین تجربه سینمایی خود را در ایران داشتند. اما به خاطر مشکلات کاری در ایران به کردستان رفتند و در هوای تازه آن سرزمین تنفس میکنند.
فریبرز کامکاری، سازنده فیلم گلهای کرکوک در این باره به رادیو فردا میگوید: «شرایط فیلمسازی در ایران خیلی مشکل شده. نه فقط بچههای کرد، بچههای غیر کرد هم در عراق دارند فعالیت میکنند. یک فضای بازی به وجود آمده که آنجا بدون اینکه سناریو را حتی بخوانند به شما کمک میکنند. هیچ نوع کنترلی وجود ندارد. شرایط خوبی است آنجا. خیلی قصه هم وجود دارد برای گفتن. این همه سال اختناقی که وجود داشته آنجا، انگار دری باز شده، یک موجی از قصهها و روایتها دارد بیرون میریزد. چیزهایی که نیاز به تعریف کردن دارد.»
در روز پایانی جشنواره و در مراسم اعطای جوایز، جایزه بهترین بازیگر زن سینمای آسیا و آفریقا، نصیب بازیگر ایرانی کبری حسنزاده اصفهانی برای بازی در فیلم مرهم ساخته علیرضا داودنژاد شد. محسن عبدالوهاب، فیلمنامهنویس فیلم لطفاً مزاحم نشوید، هم جایزه بهترین فیلمنامهنویسی را به خود اختصاص داد. فیلمساز ایرانی، شاهین پرهامی هم به خاطر فیلم مستند امین جایزه ویژه بخش سینمای مستند آسیا و آفریقا را از آن خود کرد.
******
فیلم مستند امین ساخته شاهین پرهامی، فیلمساز و مستند ساز ایرانی ساکن کانادا در هفتمین جشنواره فیلم دوبی با توجه ویژه هیئت داوران جشنواره رو به رو شد. فیلم مستند دوساعته شاهین پرهامی بیننده را به زیستگاه قشقاییهای ایران میبرد و زندگی یک دوستار موسیقی قشقایی را تصویر میکند که نگران از بین رفتن این گونه موسیقی است و برای پاسداری از آن از هیچ کاری فروگذار نمیکند.
امین همچنین ماجرای سفر این نوازنده و دوستار موسیقی قشقایی به اوکراین برای آموختن شناخت موسیقی محلی و رشته اتنوموزیکولوژی است برای رسیده به آن هدف و ماجرای موانعی که امین آقایی برای این کار پشت سر گذاشته تا حدی که حتی مجبور شده ویلنهایش را هم بفروشد.
فیلم امین همچنین پیش از این برنده جایزه دیدگاه آسیایی جشنواره بینالمللی فیلم تایوان شده و در جشنوارههای پوسان و سانفرانسیسکو هم نمایش داده شده است. شاهین پرهامی چهار فیلم جبروت، لاهوت و ناسوت و چهرهها را هم در کارنامه ۱۲ سالهاش دارد. شاهین پرهامی میهمان پیک فرهنگ این هفته است.
شاهین پرهامی: داستان امین به ۱۰ سال پیش بر میگردد که من اولین مستندم را داشتم میساختم. در رابطه با موسیقی دیاسپورای ایرانی که من با آقای کیا طبسیان که ایشان موزیسیناند و در مونترال زندگی میکنند با هم به ایران رفتیم که دنبال سرچشمه موسیقی ایرانی بگردیم و تصادفی این موزیسین قشقایی را دیدیم.
یکی از دوستان خودم ابراهیم کهندلپور، ایشان قشقایی هستند و یکی از خوانندههای مطرح جامعه قشقایی امروزند. مرا معرفی کردند به آقای آقایی و همینطور به استادان قدیم و پیش کسوتان موسیقی قشقایی مثل آقای محمدحسین کیانی و همان موقع بود. ۱۰ سال پیش، من امین را دیدم و ایشان نوجوان بودند. معلوم بود خیلی جوان با استعدادیاند و همینطور در رابطه با تئوری و تاریخ موسیقی قشقایی خیلی مطلع بود. در فیلم اول من جبروت هم بودند. یک قطعههایی را هم نواختند.
من میدانستم که این استعداد به جای بالایی میرسد. ایشان بعد از ۱۰ سال با من تماس گرفتند حدود دو سال پیش و ما دوباره با هم صحبت کردیم و ایشان الان در کییف اوکراین دارند درس میخوانند. مسترشان را میگیرند در رشته اتنوموزیکولوژی و همینطور نوازندگی.
ایشان از من خواستند که بیایم ایران. من داشتم به هر حال میرفتم ایران تابستان ۲۰۰۸ بود و دوربین را برداشتم و رفتم سراغ امین. چون در این سطح موسیقی موسیقیهای قومی یا موسیقی که خودشان تخصص دارند میروند و ضبط میکنند... خانوادهشان را دیدم. با ایشان آشنا شدم. برادرانشان آقای بهروز و آقای حسین و خانوادهشان. مادر و پدر.
این باعث شد که من کنجکاو شوم بیشتر به این موسیقی و زندگی امین. کم کم متوجه شدم که با چه مشکلاتی دارد دست و پنجه نرم میکند. چون خودش معتقد است که موسیقی قشقایی در حال از بین رفتن است چون کسی نیست موسیقی را ضبط کند و نگاه دارد. بوده جسته گریخته کسانی که این کار را کردهاند اما هیچ کار کاملی در این راه صورت نگرفته.
این طور که معلوم است، این پیش کسوتان دارند از دنیا میروند و گنجی را که دارند با خودشان میبرند. چون این موسیقی تا به حال سینه به سینه گشته و کمترین، نوشته یا ضبطی از آن هست.
این یک قسمت از مشکلات بود. دغدغهاش بود. زندگی و مشکلات اقتصادی خودشان و جامعه و خانواده که ایشان با آنها هم باید دست و پنجه نرم میکرد. خواندن درس در خارج از کشور خرج بالایی دارد و برای خانواده متوسط ایشان مخارج بالایی بود که باید متحمل میشد. متاسفانه ایشان نمیتوانند در اوکراین کار کنند. چنین امکاناتی وجود ندارد.
چون خود اوکراین همانطور که میدانید وضعیت اقتصادی خیلی خوبی ندارد. مخصوصاً دو سه سال گذشته. به هر حال با جان و دل همه خانواده و دوستانش سعی میکنند کمک کنند. ولی خوب کار آسانی نبوده. تا آنجا که حتی مجبور بودند وسیله موسیقی خودشان را بفروشند تا بتوانند شهریه مدرسه و وسایل لازم برای تحقیقاتش را جور کند.
برای من خیلی جالب بود که فیلم را اولاً اولین جایی که نمایش دادند، پریمیر اصلی و جهانیاش در کره جنوبی در پوسان بود. کره جنوبی تنها کشوری بود که این فیلم را ساپورت کرد. قبل از ساخته شدنش. من نتوانستم هیچ ساپورتی از آمریکای شمالی یا کانادا بگیرم. این همهاش با بودجه خودم بود که فیلم را شروع کردم. تنها جایی که نظر مثبت داشت، کره بود.
کره چون مخصوصاً جشنواره پوسان به فیلمهای آسیایی کمک میکنند. اسمش هست Asian Network Documentary یا AND یا Asian Cinema Fund که خانم پارسی هم این کمک مالی را دریافت کردند برای پروژه آخرشان. فکر میکنم آسیاییها با این فیلم یک طوری بیشتر رابطه برقرار میکنند.
دلیلش را نمیدانم و حتی هیئت داوران دوبی این را به من گفتند. رئیس هیئت داوران به من گفت که از این فیلم خوشم میآید و همینطور از آدمهای توی فیلم. میتوانم با آنها رابطه برقرار کنم. فکر میکنم به خاطر اینکه موضوع خیلی شرقی است.
فکر میکنم برای من که در زمان نوجوانی از ایران خارج شدم، اول ترکیه و بعد به کانادا آمدم، این یک دغدغه خاطری برای ما هم هست. برای من همیشه مسئله هویت خیلی مهم است. چون ما هم باید خودمان را در آن جامعه نشان دهیم، نه هیچوقت جزو آن جامعه به حساب میآییم و بعضی وقتها نه جامعه خودمان. به یک شکلی فقط هویت دیاسپورایی را داریم.
خواسته یا ناخواسته همیشه این موضوع میآید سراغ آدم. من شاید چندین سال پیش تصمیم داشتم که نه، من نباید در مورد دیاسپورا فیلم بسازم. سعی کنم که ازش دوری کنم. نمیشود. به هر حال هست آنجا. همیشه با آن برخورد داریم. فکر میکنم فیلم امین شاید اولین فیلمی بود که موضوع اصلی آن دیاسپورا نبود.
گرچه به یک شکلی آقای آقایی در خارج زندگی میکند. ولیکن امین خودش را فریب نمیدهد که مهاجرت کرده. صرفاً خارج هست که تحصیلش را به پایان برساند و برگردد به کشورش. با من خیلی فرق میکند که من بیش از ۲۲ سال است که خارج زندگی میکنم.
ولی سعی من این است که باز به موضوعهایی مثل فیلم امین بازگردم. وقتی فکر میکنم چه موضوعی فکر و ذهن مرا مشغول میکند بیشتر، این مسئله دیاسپورا و مهاجرت بر میگردد. فکر میکنم سوژه بعدی که من دوست دارم رویش کار کنم، فیلم اتوبیوگرافی باشد که فعلاً در مراحل خیلی اولیه است.
تا حدی. یعنی تأثیر گرفته از تجربیات خودم. خارج از ایران و زمانی که ترکیه بودم و سالهایی که در کانادا هستم. یعنی شخصیت اصلی فیلم احتمالاً روی من خواهد بود. ولی چندین کاراکتر هست. تجربی است و روایت غیرخطی دارد که خیلی الان بغرنج میشود اگر بخواهم توضیح دهم.
نه مستند نیست. امیدوارم ساخته شود. ولی فکر میکنم سالها باید رویش کار کنم. آنطور که معلوم است. ولی مستندهای دیگری را دارم که در مراحل خیلی اولیه است. جدید و تازه است و من چند ماه آینده باید برایشان وقت بگذارم...
*******
اعتراضها به حکم محکومیت شش سال حبس جعفر پناهی و همچنین محمد رسولاف، کارگردانان ایرانی ادامه دارد. دادگاه انقلاب علاوه بر شش سال حبس، جعفر پناهی را به ۲۰ سال محرومیت از ساختن فیلم و نوشتن هر نوع فیلمنامه و مسافرت به خارج از کشور محکوم کرده است.
این برنده شیر طلایی جشنواره ونیز سال ۲۰۰۰ و همراه محمد رسولاف متهم است که در پی اعتراضها به انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته بدون مجوز مشغول ساختن فیلمی در این باره بوده است.
اینک جشنواره بین المللی ۲۰۱۱ فیلم برلن (برلیناله) که جعفر پناهی را بر کرسی داور امسال این جشنواره جای داده، به حکم دادگاه انقلاب معترض است و همچنین جشنوارههای بینالمللی فیلم کارلو ویواری در جمهوری چک، عدهای از سینماگران بوسنی و هرزگوین به اضافه دولت آلمان و وزیر فرهنگ فرانسه و هر روز که گذشته بر فهرست معترضان به حکمهای صادره برای جعفر پناهی و محمد رسولاف افزوده شده و میشود.
در صفحه شبکه اجتماعی فیس بوک جعفر پناهی سطر اول یا استاتوس آن جمله مارتین اسکورسیزی سینماگر مشهور آمریکایی را میخوانیم در این باره و با این مضمون: «من از خبر حکم جعفر پناهی و محمد رسول اف شوکه و دلسرد شدهام و به عنوان یک فیلمساز همه باید در مقابل این احکام بایستیم و شجاعت آنها را تحسین کنیم و به سرعت برای آزادی فوری آنها اقدام کنیم.»
یکی از تازهترین واکنشها از آن فیلمسازان یونان است. بابک سالاری مستندساز و عکاس مقیم کانادا که هم اکنون در تسالونیکی یونان است خبرها در این باره را با پیک فرهنگ در میان میگذارد.
تماسی که با جشنواره فیلم تسالونیکی یونان داشتم، متوجه شدم که آخرین خبرها از آکادمی سینمای یونان است که بولمادوس اطلاعیهای صادر کرده که این اطلاعیه ادامه همان است که از طرف مجامع سینمایی دنیا صادر شده. آزادی بیقید و شرط پناهی است و رسول اف و احترام به حق آزادی فیلم ساختن این دو فیلمساز ایرانی است.
آقای دیمیتری اپیدیس مدیر جشنواره تسالونیکی در تماس تلفنی که همین امروز با او داشتم، اعلام کرد که با جشنوارههای تورونتو و بقیه جاهای دیگر در ارتباط است و همچنین گفت که بزودی با آنجلوپولوس تماس میگیرد و او را در جریان میگذارد.
این جریان حمایت از پناهی و رسول اف دارد به شکل وسیعی در دنیا و این منطقه بالکان ادامه پیدا میکند. جشنواره مونترال بود که با هیئت ژوری جشنواره آن دوره با روبانهای سبز در آخرین شب فستیوال شرکت کردند و این تأثیر فراوانی گذاشت روی آن مجموعه سینمایی.
بعد از بازگشت پناهی به ایران بود که ایشان بازداشت شد. دیمیتری اپیدیس یکی از چهار پروگرامر فستیوال تورونتو است. جشنواره تورونتو هم در تلاش است که امروز یا فردا قطعنامهای در ارتباط با محکومیت پناهی صادر کند.
وزیر فرهنگ فرانسه از خودش عکس العمل نشان داده. دولت آلمان هم محکوم کرده. بنابراین در سطح دولتها هم این عمل اتفاق افتاده.
سینماگران برجسته دنیا مثل اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی با الیور استون از هالیوود و من فکر میکنم به زودی از طرف سینمای آمریکا هم چون قبلاً این اتفاق افتاده مجامع سینمایی دنیا با یک هشیاری دقیقی دارند به این مسئله میپردازند که مسئله آزادی بیان سینماگر ایرانی است.
با اینکه این مسئله امروز در مجامع عمومی و خصوصاً به خاطر ارتباطاتی که از طریق اینترنت بین این مجامع وجود دارد، شاید این یکی از مهمرین عملکردهای سینمایی جامعه جهانی باشد. من فکر نمیکنم چیزی به این شکل با این وسعت در سطح دنیا اتفاق افتاده باشد. میشود گفت که بینظیر است.
دوشنبه هفته گذشته جشنواره فیلم دوبی به کار خود در این شهر پایان داد. در این جشنواره بیش از ۱۵۰ فیلم از ۵۷ کشور دنیا نمایش داده شد. این هفتمین سال برگزاری جشنواره فیلم دوبی است. به گفته ژاک هاکشوتی، فیلمنامهنویس فرانسوی که مدت چهار سال است با این جشنواره همکاری میکند، جشنواره فیلم دوبی رفته رفته به یک رویداد حرفهای در عالم سینما تبدیل میشود:
«ما یک پروگرام اروپایی هستیم که... به یک صورتی درس میدهیم راجع به تهیهکنندگی اروپا و فستیوال چند سال پیش از ما خواست که همچین تیپی پروگرام درست کنیم برای خاورمیانه. به نظر میآید، این دفعه که آمدم به نظر میآید فستیوال دوبی هر سال بهتر میشود. به نظرم آمد اول یک خورده پرت و پلا بود. الان به نظرم پروفشنالتر دارد میشود... نسبتاً خوب است. برای اینکه این دفعه که آمدم چندتا تهیهکننده دیدم که سالهای پیش با ما بودند و حسابی الان توی کار افتادهاند. توی دور افتادهاند.»
امسال تأکید اصلی جشنواره فیلم دوبی بر سینمای عرب و سینمای آسیا و آفریقا بود و گردانندگان جشنواره سعی داشتند تا دو سینمای مصر و هند را در دوبی پیوند دهند. سینمای ایران هم با پنج فیلم خانه زیر آب از سپیده پارسی، مرهم از علیرضا داودنژاد، لطفاً مزاحم نشوید، از محسن عبدالوهاب، شکارچی از رافی پیتز و فیلم مستند امین از شاهین پرهامی در جشنواره فیلم دوبی حضوری درخشان داشت.
گوتامان بازکاران، تحلیلگر سینمایی روزنامه تایمز هندوستان در تحلیلی از سینمای ایران در جشنواره فیلم دوبی، مینویسد: با وجود جو سنگین حاکم بر سینمای ایران، کارگردانان ایرانی با هوشمندی راههای بیان وضعیت مردمانی را یافتهاند که در موقعیتهای سخت قرار دارند. موقعیتهایی که حکایت از مداخله دولت در آزادیهای خصوصی و فردی مردمان کوچه و بازار دارد.
فیلمسازان ایرانی که در جشنواره فیلم دوبی حضور داشتند، در گفتوگو با رادیو فردا از مشکلات کاری خود در ایران گفتند که باعث شده یا از ایران رانده شوند یا فیلمهای خود را با کمک مالی کشورهای دیگر بسازند.
در این زمینه سپیده پارسی، سازنده فیلم خانه زیر آب به رادیو فردا میگوید: «فیلمهای من متأسفانه هیچوقت در ایران نمایش عمومی نداشتند. همیشه نمایش خصوصی بوده. خوب خیلی از کشورهای دنیا نمایش داشتند. ولی هیچوقت در ایران اصلاً تا به حال اکران نشدهاند. بنابراین آنهایی که دیدهاند، خصوصی دیدهاند یا خارج از ایران. ولی امیدوارم این یکی سرنوشتش با بقیه فیلمهایم فرق کند و در ایران اکران شود.
خانم پارسی در مورد چگونگی راهیابی به جشنواره میگوید: «اینها خودشان سال گذشته فیلم تهران بدون مجوز را که از جشنواره لوکارنو شروع شد و خیلی جاها رفت، دعوت کرده بودند. با من تماس گرفته بودند. فیلم را میخواستند. پارسال همین موقع من همینجا بودم. خوب آن فیلم مستند بود. خیلی متفاوت است. به لحاظ سبک و سیاق با این خانه زیر آب. به آنها گفتم. آن موقع از من پرسیدند کار بعدیات چیست؟ گفتم دارم خانه زیر آب را تمام میکنم. گفتند هر وقت تمام کردی برایمان بفرست. من چندماه پیش فرستادم. گفتند ما دوست داریم و انتخاب کردند فیلم را و دعوت کردند که ما بیاییم.»
سینمای نوپای کردستان عراق هم با چندین فیلم در جشنواره حضور داشت. بیشتر کارگردانان سینمای کردستان فیلمسازانی هستند که در ایرانزاده شدهاند و اولین تجربه سینمایی خود را در ایران داشتند. اما به خاطر مشکلات کاری در ایران به کردستان رفتند و در هوای تازه آن سرزمین تنفس میکنند.
فریبرز کامکاری، سازنده فیلم گلهای کرکوک در این باره به رادیو فردا میگوید: «شرایط فیلمسازی در ایران خیلی مشکل شده. نه فقط بچههای کرد، بچههای غیر کرد هم در عراق دارند فعالیت میکنند. یک فضای بازی به وجود آمده که آنجا بدون اینکه سناریو را حتی بخوانند به شما کمک میکنند. هیچ نوع کنترلی وجود ندارد. شرایط خوبی است آنجا. خیلی قصه هم وجود دارد برای گفتن. این همه سال اختناقی که وجود داشته آنجا، انگار دری باز شده، یک موجی از قصهها و روایتها دارد بیرون میریزد. چیزهایی که نیاز به تعریف کردن دارد.»
در روز پایانی جشنواره و در مراسم اعطای جوایز، جایزه بهترین بازیگر زن سینمای آسیا و آفریقا، نصیب بازیگر ایرانی کبری حسنزاده اصفهانی برای بازی در فیلم مرهم ساخته علیرضا داودنژاد شد. محسن عبدالوهاب، فیلمنامهنویس فیلم لطفاً مزاحم نشوید، هم جایزه بهترین فیلمنامهنویسی را به خود اختصاص داد. فیلمساز ایرانی، شاهین پرهامی هم به خاطر فیلم مستند امین جایزه ویژه بخش سینمای مستند آسیا و آفریقا را از آن خود کرد.
******
فیلم مستند امین ساخته شاهین پرهامی، فیلمساز و مستند ساز ایرانی ساکن کانادا در هفتمین جشنواره فیلم دوبی با توجه ویژه هیئت داوران جشنواره رو به رو شد. فیلم مستند دوساعته شاهین پرهامی بیننده را به زیستگاه قشقاییهای ایران میبرد و زندگی یک دوستار موسیقی قشقایی را تصویر میکند که نگران از بین رفتن این گونه موسیقی است و برای پاسداری از آن از هیچ کاری فروگذار نمیکند.
امین همچنین ماجرای سفر این نوازنده و دوستار موسیقی قشقایی به اوکراین برای آموختن شناخت موسیقی محلی و رشته اتنوموزیکولوژی است برای رسیده به آن هدف و ماجرای موانعی که امین آقایی برای این کار پشت سر گذاشته تا حدی که حتی مجبور شده ویلنهایش را هم بفروشد.
فیلم امین همچنین پیش از این برنده جایزه دیدگاه آسیایی جشنواره بینالمللی فیلم تایوان شده و در جشنوارههای پوسان و سانفرانسیسکو هم نمایش داده شده است. شاهین پرهامی چهار فیلم جبروت، لاهوت و ناسوت و چهرهها را هم در کارنامه ۱۲ سالهاش دارد. شاهین پرهامی میهمان پیک فرهنگ این هفته است.
- آقای پرهامی، بد نیست دغدغهها و مشکلات امین را به طور خلاصه از زبان خود شما بشنویم.
شاهین پرهامی: داستان امین به ۱۰ سال پیش بر میگردد که من اولین مستندم را داشتم میساختم. در رابطه با موسیقی دیاسپورای ایرانی که من با آقای کیا طبسیان که ایشان موزیسیناند و در مونترال زندگی میکنند با هم به ایران رفتیم که دنبال سرچشمه موسیقی ایرانی بگردیم و تصادفی این موزیسین قشقایی را دیدیم.
یکی از دوستان خودم ابراهیم کهندلپور، ایشان قشقایی هستند و یکی از خوانندههای مطرح جامعه قشقایی امروزند. مرا معرفی کردند به آقای آقایی و همینطور به استادان قدیم و پیش کسوتان موسیقی قشقایی مثل آقای محمدحسین کیانی و همان موقع بود. ۱۰ سال پیش، من امین را دیدم و ایشان نوجوان بودند. معلوم بود خیلی جوان با استعدادیاند و همینطور در رابطه با تئوری و تاریخ موسیقی قشقایی خیلی مطلع بود. در فیلم اول من جبروت هم بودند. یک قطعههایی را هم نواختند.
من میدانستم که این استعداد به جای بالایی میرسد. ایشان بعد از ۱۰ سال با من تماس گرفتند حدود دو سال پیش و ما دوباره با هم صحبت کردیم و ایشان الان در کییف اوکراین دارند درس میخوانند. مسترشان را میگیرند در رشته اتنوموزیکولوژی و همینطور نوازندگی.
ایشان از من خواستند که بیایم ایران. من داشتم به هر حال میرفتم ایران تابستان ۲۰۰۸ بود و دوربین را برداشتم و رفتم سراغ امین. چون در این سطح موسیقی موسیقیهای قومی یا موسیقی که خودشان تخصص دارند میروند و ضبط میکنند... خانوادهشان را دیدم. با ایشان آشنا شدم. برادرانشان آقای بهروز و آقای حسین و خانوادهشان. مادر و پدر.
این باعث شد که من کنجکاو شوم بیشتر به این موسیقی و زندگی امین. کم کم متوجه شدم که با چه مشکلاتی دارد دست و پنجه نرم میکند. چون خودش معتقد است که موسیقی قشقایی در حال از بین رفتن است چون کسی نیست موسیقی را ضبط کند و نگاه دارد. بوده جسته گریخته کسانی که این کار را کردهاند اما هیچ کار کاملی در این راه صورت نگرفته.
این طور که معلوم است، این پیش کسوتان دارند از دنیا میروند و گنجی را که دارند با خودشان میبرند. چون این موسیقی تا به حال سینه به سینه گشته و کمترین، نوشته یا ضبطی از آن هست.
این یک قسمت از مشکلات بود. دغدغهاش بود. زندگی و مشکلات اقتصادی خودشان و جامعه و خانواده که ایشان با آنها هم باید دست و پنجه نرم میکرد. خواندن درس در خارج از کشور خرج بالایی دارد و برای خانواده متوسط ایشان مخارج بالایی بود که باید متحمل میشد. متاسفانه ایشان نمیتوانند در اوکراین کار کنند. چنین امکاناتی وجود ندارد.
چون خود اوکراین همانطور که میدانید وضعیت اقتصادی خیلی خوبی ندارد. مخصوصاً دو سه سال گذشته. به هر حال با جان و دل همه خانواده و دوستانش سعی میکنند کمک کنند. ولی خوب کار آسانی نبوده. تا آنجا که حتی مجبور بودند وسیله موسیقی خودشان را بفروشند تا بتوانند شهریه مدرسه و وسایل لازم برای تحقیقاتش را جور کند.
- این فیلم توجه خاص جشنواره بین المللی فیلم دوبی را جلب کرد و در سه جشنواره دیگر هم از آن استقبال شد. نوع استقبال و دلیل آن از سوی کسانی که فیلم را دیدهاند یا در هیات داوران بودند، چطور بررسی میکنید؟
برای من خیلی جالب بود که فیلم را اولاً اولین جایی که نمایش دادند، پریمیر اصلی و جهانیاش در کره جنوبی در پوسان بود. کره جنوبی تنها کشوری بود که این فیلم را ساپورت کرد. قبل از ساخته شدنش. من نتوانستم هیچ ساپورتی از آمریکای شمالی یا کانادا بگیرم. این همهاش با بودجه خودم بود که فیلم را شروع کردم. تنها جایی که نظر مثبت داشت، کره بود.
کره چون مخصوصاً جشنواره پوسان به فیلمهای آسیایی کمک میکنند. اسمش هست Asian Network Documentary یا AND یا Asian Cinema Fund که خانم پارسی هم این کمک مالی را دریافت کردند برای پروژه آخرشان. فکر میکنم آسیاییها با این فیلم یک طوری بیشتر رابطه برقرار میکنند.
دلیلش را نمیدانم و حتی هیئت داوران دوبی این را به من گفتند. رئیس هیئت داوران به من گفت که از این فیلم خوشم میآید و همینطور از آدمهای توی فیلم. میتوانم با آنها رابطه برقرار کنم. فکر میکنم به خاطر اینکه موضوع خیلی شرقی است.
- همه فیلمهای شما در کارنامه دوازده سالهتان به گونهای به موضوع هویت میپردازد. از سه گانه ناسوت و لاهوت و جبروت گرفته در هفت سال اول کار تا چهرهها که سه سال پیش ساختید درباره ۱۰ چهره هنرمند مقیم کانادا و آخرینش هم درباره امین آقایی است. آیا قصد دارید کار در حیطه این موضوع را ادامه دهید یا موضوعهای دیگری هم مدنظرتان هست در آینده؟
فکر میکنم برای من که در زمان نوجوانی از ایران خارج شدم، اول ترکیه و بعد به کانادا آمدم، این یک دغدغه خاطری برای ما هم هست. برای من همیشه مسئله هویت خیلی مهم است. چون ما هم باید خودمان را در آن جامعه نشان دهیم، نه هیچوقت جزو آن جامعه به حساب میآییم و بعضی وقتها نه جامعه خودمان. به یک شکلی فقط هویت دیاسپورایی را داریم.
خواسته یا ناخواسته همیشه این موضوع میآید سراغ آدم. من شاید چندین سال پیش تصمیم داشتم که نه، من نباید در مورد دیاسپورا فیلم بسازم. سعی کنم که ازش دوری کنم. نمیشود. به هر حال هست آنجا. همیشه با آن برخورد داریم. فکر میکنم فیلم امین شاید اولین فیلمی بود که موضوع اصلی آن دیاسپورا نبود.
گرچه به یک شکلی آقای آقایی در خارج زندگی میکند. ولیکن امین خودش را فریب نمیدهد که مهاجرت کرده. صرفاً خارج هست که تحصیلش را به پایان برساند و برگردد به کشورش. با من خیلی فرق میکند که من بیش از ۲۲ سال است که خارج زندگی میکنم.
ولی سعی من این است که باز به موضوعهایی مثل فیلم امین بازگردم. وقتی فکر میکنم چه موضوعی فکر و ذهن مرا مشغول میکند بیشتر، این مسئله دیاسپورا و مهاجرت بر میگردد. فکر میکنم سوژه بعدی که من دوست دارم رویش کار کنم، فیلم اتوبیوگرافی باشد که فعلاً در مراحل خیلی اولیه است.
- درباره زندگی خودتان؟
تا حدی. یعنی تأثیر گرفته از تجربیات خودم. خارج از ایران و زمانی که ترکیه بودم و سالهایی که در کانادا هستم. یعنی شخصیت اصلی فیلم احتمالاً روی من خواهد بود. ولی چندین کاراکتر هست. تجربی است و روایت غیرخطی دارد که خیلی الان بغرنج میشود اگر بخواهم توضیح دهم.
- مستند نیست پس؟ داستانی است؟
نه مستند نیست. امیدوارم ساخته شود. ولی فکر میکنم سالها باید رویش کار کنم. آنطور که معلوم است. ولی مستندهای دیگری را دارم که در مراحل خیلی اولیه است. جدید و تازه است و من چند ماه آینده باید برایشان وقت بگذارم...
*******
اعتراضها به حکم محکومیت شش سال حبس جعفر پناهی و همچنین محمد رسولاف، کارگردانان ایرانی ادامه دارد. دادگاه انقلاب علاوه بر شش سال حبس، جعفر پناهی را به ۲۰ سال محرومیت از ساختن فیلم و نوشتن هر نوع فیلمنامه و مسافرت به خارج از کشور محکوم کرده است.
این برنده شیر طلایی جشنواره ونیز سال ۲۰۰۰ و همراه محمد رسولاف متهم است که در پی اعتراضها به انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته بدون مجوز مشغول ساختن فیلمی در این باره بوده است.
اینک جشنواره بین المللی ۲۰۱۱ فیلم برلن (برلیناله) که جعفر پناهی را بر کرسی داور امسال این جشنواره جای داده، به حکم دادگاه انقلاب معترض است و همچنین جشنوارههای بینالمللی فیلم کارلو ویواری در جمهوری چک، عدهای از سینماگران بوسنی و هرزگوین به اضافه دولت آلمان و وزیر فرهنگ فرانسه و هر روز که گذشته بر فهرست معترضان به حکمهای صادره برای جعفر پناهی و محمد رسولاف افزوده شده و میشود.
در صفحه شبکه اجتماعی فیس بوک جعفر پناهی سطر اول یا استاتوس آن جمله مارتین اسکورسیزی سینماگر مشهور آمریکایی را میخوانیم در این باره و با این مضمون: «من از خبر حکم جعفر پناهی و محمد رسول اف شوکه و دلسرد شدهام و به عنوان یک فیلمساز همه باید در مقابل این احکام بایستیم و شجاعت آنها را تحسین کنیم و به سرعت برای آزادی فوری آنها اقدام کنیم.»
یکی از تازهترین واکنشها از آن فیلمسازان یونان است. بابک سالاری مستندساز و عکاس مقیم کانادا که هم اکنون در تسالونیکی یونان است خبرها در این باره را با پیک فرهنگ در میان میگذارد.
- آقای سالاری در یونان هم تلاشهایی دارد صورت میگیرد در ارتباط با حکم محکومیتی که برای جعفر پناهی و محمد رسول اف صادر شده. آخرین خبرها چیست؟
تماسی که با جشنواره فیلم تسالونیکی یونان داشتم، متوجه شدم که آخرین خبرها از آکادمی سینمای یونان است که بولمادوس اطلاعیهای صادر کرده که این اطلاعیه ادامه همان است که از طرف مجامع سینمایی دنیا صادر شده. آزادی بیقید و شرط پناهی است و رسول اف و احترام به حق آزادی فیلم ساختن این دو فیلمساز ایرانی است.
آقای دیمیتری اپیدیس مدیر جشنواره تسالونیکی در تماس تلفنی که همین امروز با او داشتم، اعلام کرد که با جشنوارههای تورونتو و بقیه جاهای دیگر در ارتباط است و همچنین گفت که بزودی با آنجلوپولوس تماس میگیرد و او را در جریان میگذارد.
این جریان حمایت از پناهی و رسول اف دارد به شکل وسیعی در دنیا و این منطقه بالکان ادامه پیدا میکند. جشنواره مونترال بود که با هیئت ژوری جشنواره آن دوره با روبانهای سبز در آخرین شب فستیوال شرکت کردند و این تأثیر فراوانی گذاشت روی آن مجموعه سینمایی.
بعد از بازگشت پناهی به ایران بود که ایشان بازداشت شد. دیمیتری اپیدیس یکی از چهار پروگرامر فستیوال تورونتو است. جشنواره تورونتو هم در تلاش است که امروز یا فردا قطعنامهای در ارتباط با محکومیت پناهی صادر کند.
- دولتهایی هم بودند که عکس العمل نشان دادند در این ارتباط و همچنین چهرههای شاخص سینمایی.
وزیر فرهنگ فرانسه از خودش عکس العمل نشان داده. دولت آلمان هم محکوم کرده. بنابراین در سطح دولتها هم این عمل اتفاق افتاده.
سینماگران برجسته دنیا مثل اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی با الیور استون از هالیوود و من فکر میکنم به زودی از طرف سینمای آمریکا هم چون قبلاً این اتفاق افتاده مجامع سینمایی دنیا با یک هشیاری دقیقی دارند به این مسئله میپردازند که مسئله آزادی بیان سینماگر ایرانی است.
با اینکه این مسئله امروز در مجامع عمومی و خصوصاً به خاطر ارتباطاتی که از طریق اینترنت بین این مجامع وجود دارد، شاید این یکی از مهمرین عملکردهای سینمایی جامعه جهانی باشد. من فکر نمیکنم چیزی به این شکل با این وسعت در سطح دنیا اتفاق افتاده باشد. میشود گفت که بینظیر است.