چهار روز پس از چهار سال. دانشگاه یاگلونی در شهر کراکوف در لهستان از روز هفت تا ۱۰ سپتامبر، ۱۶ تا ۱۹ شهریور، میزبان هفتمین همایش چهارساله اروپایی ایرانشناسی بود که حدود ۲۸۰ تن از ایرانشناسان و ایران پژوهان را از سراسر جهان برای ارائه نتیجه تحقیقات خود گرد هم آورده بود.
حضور استادان، محققان و دانشجویان مقطع دکترا که از ایران برای شرکت در این کنفرانس آمده بودند پررنگ بود. یعنی یک چهارم حاضران در همایش. رناتا روسک کووالسکا، استاد لهستانی رشته ایرانشناسی دانشگاه یاگلونی و عضو هیئت برگزار کننده این کنفرانس اولین میهمان این هفته از چند و چون این همایش میگوید.
برای هفتمین همایش مطالعات ایرانشناسی حدود ۴۰۰ مقاله فرستاده شد که از آن مجموع هیئت علمی این کنفرانس ۳۰۰ تا مقاله پذیرفتند و از بین آنها حدود ۲۸۰ مقاله ارائه شدند.
تعداد حاضران از ایران حدود هشتاد نفر یعنی تقریباً یک چهارم شرکتکنندگان بود. ارائهکنندگان تحقیقات و سخنرانان که از ایران آمده بودند.
ما خیلی خوشحالیم که میتوانستیم میزبان این کنفرانس باشیم و میتوانستیم با سفارت لهستان در ایران همکاری کنیم و تعداد چشمگیری از شرکتکنندگان در ایران به لهستان دعوت کنیم. باعث خوشوقتی ما میشد که همکاری بین لهستان و ایران در برگزاری این کنفرانس رضایتبخش بود تا حدی.
از نظر تعداد مقالهها وزن بخش زبانشناسی و تاریخ بیشتر بود. در مقایسه با بخشهای دیگر. در این کنفرانسها مرسوم است که بیشتر پژوهشگران در این زمینهها مشغول پژوهش کار علمی هستند.
چند تا مقاله در مورد جنبش سبز داشتیم. یکی از آنها در مورد جنبش سبز در آذربایجان ایران بود و بحثانگیز بود. چند تا مقاله در مورد فیلم معاصر داشتیم. بیشتر مقالهها مربوط به دوران پیش از اسلام و تاریخ ایران باستان و ایران میانه بود. خیلی بحثانگیز نیستند. باز هم هر سال یافتههای جدیدی در زمینه تاریخ باستان و مثلاً زبانهای باستانی ایران و زبانهای میانه به وجود میآیند و خوشحالیم که در این زمینهها پژوهشگران خیلی معتبر و شناختهشدهای داریم.
از چهرههای شاخص در این کنفرانس که از ایران تشریف آوردند باید از پروفسور ابراهیم محمد باستانی پاریزی نام ببریم و از استاد بدرالزمان قریب، زبانشناس معروف ایرانی هستند و از آمریکا آقای دکتر تورج دریایی تشریف آوردند و خانم فریده گلدین، از خود اروپا ما افتخار داشتیم که یکی از شرکتکنندگان در این کنفرانس پروفسور برت فراگنر بودند و پروفسور چارلز ولمیل و پروفسورآلموت هینتزه و پروفسور ژینو و پروفسور تلس و پروفسور آلبرتو کانترا و پژوهشگران دیگر معروف اروپایی.
گزارش توماج طاهباز از کنفرانس چهارسالانه ایرانشناسی در کراکوف
****
در میان انبوه مقالههای ارائه شده در این کنفرانس یکی هم در زمینه مرمت و معماری بود با رجوع به متون تاریخی برای پیدا کردن رمز و رموز یک اثر باستانی معروف اردبیل. که تنها بخشی از آن به جا مانده.
نویسنده مقاله نادر صیادی معمار جوان و کارشناس ارشد از هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته مرمت بنا و بافتهای تاریخی که بر اساس اسناد از جمله عکسهای قدیمی و متون تاریخی بر روی جغرافیای تاریخی و تاریخ معماری ایران تحقیق میکند، ارائه دهنده این مقاله بود.
نادر صیادی که پس از کنفرانس گذرش به پراگ پایتخت جمهوری چک افتاد در گفتوگو با پیک فرهنگ از نتیجه تحقیقی میگوید که در کنفرانس کراکوف ارائه داد.
بله این مقاله که من ارائه کردم در مورد شرایط و وضعیت مجموعه شیخ صفی بود نه در دوره صفوی که بیشتر به این دوره معروف است، بلکه در دوره اول شکلگیری این مجموعه که همزمان میشود با تقریباً اواخر دوره ایلخانی و تیموری که همدوره میشود با درههای قره قویونلو و آق قویونلو در شمال غرب ایران در محدوده اردبیل.
این متن کتابی است به نام صفوه الصفا که البته نسبتاً کتاب شناخته شدهای است و این کتاب در دوره جانشین و پسر شیخ صفی که اسمش شیخ صدرالدین است دستور میدهد و در آن زمان نوشته میشود در مورد مرام و شیوه زندگی شیخ صفی. داستانهایی است در مورد زندگی روزانه شیخ صفی و در آن حکایتهایی هست که نشان میدهد به عنوان مثال شیخ صفی چگونه زندگی میکرده و مریدها را چطوری راهنمایی میکرده.
و خوب بر اساس اتفاقاتی که در این کتاب ذکر شده مثل یک کتاب درسی میماند برای مریدان در این طریقه صفوی. چون اتفاقات در محیطهایی میافتد یک سری بار اطلاعات معماری توی آن هست، چون بالاخره این اتفاقات در یک فضایی میافتد، من کاری که کردم این بود که سعی کردم اطلاعات معماری را از آن بیرون بکشم و منطبق کنم با مجموعه.
بله. یک مقالهای بود که آقای مورتون انجام داده بود که در شماره ۱۲ و ۱۳ در ژورنال ایران دهه هفتاد چاپ شده بود که روی دوره شاه طهماسبی است بر اساس یک متن دیگر به نام صریحالملک. ولی ایشان اتفاقا به کتاب صفوه الصفا هم اشاره میکند و یک دیاگرام روی این ترسیم کرده و شروع کار من روی کار ایشان بوده.
بله. کاری که ایشان کرده من فکر میکنم توجه بیشترش روی متن صریحالملک بوده، ایشان یک دیاگرامی از مجموعه تصویر کرده که من با بررسی که داشتم روی متن کتاب فکر میکنم یک بخش هاییش صحیح نیست. در کل یک چیزی شاید حدود ۴۰ درصدش خطا داشته که علتش را من نمیدانم، با بازخوانی مجدد متن کتاب صفوه الصفا حکایاتش سعی کردم آن مشکلات را تصحیح کنم، آن چیزهایی که به نظرم رسید.
کاری که اضافه بر متون انجام دادم این بود که سعی کردم آن را بر واقعیت هم منطبق کنم. یعنی هم اول سعی کردم دیاگرام مورتون را تصحیح کنم و تکمیل ترش کنم و بعد آن را منتقل کنم با وضعیت معماری فعلی.
بسیاری از این فضاها الان وجود ندارند. ولی ما یک سری فضاهای مشترک داریم که به عنوان مثال میدانیم که یک خانهای وجود داشته که در حکایات خیلی از آن یاد میشود و توی همین حکایات یاد میشود که این خانه زمان پسر شیخ صفی تخریب میشود و مقبره شیخ صفی در آنجا ساخته میشود. یعنی ما میدانیم که جای مقبره الان که به عنوان گنبد الله الله معروف است آنجا یک خانهای بوده.
ما بر سه حکایت دیگری که داریم ارتباط فضاهای دیگری که اصلا الان وجود ندارند را میتوانیم با خانهای که ازش صحبت کردم داشته باشیم و بعد وقتی میآییم این دیاگرام را بر روی وضعیت فعلی منطبق میکنیم میتوانیم یک تصوری داشته باشیم. ولی تقریبا میتوانم بگویم که بیشتر فضاها به غیر از مقبره شیخ صفی که گنبد الله الله است و یکی دو تا ساختمان دیگر بیشتر بناها الان وجود ندارند.
به عنوان مثال مجموعه شیخ صفی مجموعه مهمی است از لحاظ تاریخ معماری ایران و همچنین تاریخ هنر. این مجموعه ثبت جهانی شده همین اخیراً. مطالعاتی از این دست میتواند در این جهت باشد که شناخت ما از آن بنا و مجموعه تاریخی بیشتر میشود و به عنوان مثال اگر قرار باشد یک مرمتی حتی کارهای تأسیساتی و عمرانی انجام شود چه در مجموعه و چه در فضاهای اطراف مجموعه، توجه ما به این جلب باشد که اگر کار تعمیراتی زیر زمین انجام میدهیم مثل لوله کشی یا هر چیز دیگری بدانیم که اگر به یک جرزی بر میخوریم یا یک آثاری بر میخوریم بدانیم که اینها احتمال دارد چه باشند و بعد از طریق شناخت دوره متوجه شویم که این هست یا نه.
در واقع این دست از مطالعات یک سری مواد خامی تولید میکنند وشناختی به ما میدهند برای اینکه به عنوان مثال حالا به صورت هدفمند اگر حفاریهای باستانشناسی باشد یا اگر غیر هدفمند به صورت تعمیرات یا از این دست باشد که بدانیم اینها اهمیت دارند و میتوانند که راهگشا باشند.
گزارش تصویری از کنفرانس ایرانشناسی کراکوف
***
از دیگر حاضران در این کنفرانس تورج دریایی استاد تاریخ ایران باستان و صاحب کرسی هاوارد باسکرویل در دانشگاه ایرواین بود.
او در گفتوگو با پیک فرهنگ از درخشش میزبان همایش در میان ایرانشناسان دیگر میگوید.
آن چیزی که برای من جالب بود دانشمندان لهستانی بودند که نشان میدادند که دارند پیشتاز میشوند در رشته تاریخ و فرهنگ ایران باستان. آقای مارک اولبریخت که از دانشگاه رزوف است یک سخنرانی بسیار جالب راجع به پیشینه اشکانیان کرد و رابطهشان با ساسانیان که من فکر میکنم یکی از بهترین سخنرانیها بود.
همچنین گروه دوم که ایتالیاییها بودند و تعدادشان بسیار بود در این کنفرانس سخنرانی جالبی درباره روابط ایران و ارمنستان دادند. آقای جوستو تریانا که به تازگی استاد تاریخ بیزانس دانشگاه سوربن شده. ایشان یک سخنرانی بسیار جالب دادند درباره منابع ارمنی و اهمیت شناخت ایران و ارمنستان.
همچنین کسانی که به تازگی دکترایشان را گرفتهاند دانشمندان ایتالیایی که سخنرانی جالبی دادند درباره اشکانیان. آقای روتا که البته استاد هستند و در وین هستند درباره وقایع تاریخی که در تاریخ ایران به وقوع پیوسته و همچنان میپیوندد صحبت کردند. برای مثال درباره هفت تنی که در زمان داریوش و در دوره صفوی و دوره... ازشان نام برده میشود که میآیند و ناگهان تغییری میدهند در رژیم و رژیم جدیدی میآید. آن هم بسیار جالب بود.
سخنرانان از ایران هم تعدادشان خوب بود نسبتا این بار. نیمی از سخنرانان تاریخ معاصر تدریس میکردند. از دانشگاه تهران بودند. گروهی هم درباره مسایل باستانی کار میکردند. من سخنرانی خانم مریم دارا را رفتم که دارند دکترایشان را تمام میکنند در زبانهای باستانی.
سخنرانی بسیار جالبی درباره ایده هفت خوان زرتشت دادند. در پانلی که آقای ژان کلنس بزرگترین اوستاشناس دنیا وجود داشت و همچنین خانم آلمو تینسه استاد دانشگاه لندن که درباره اوستاشناسی بود. سخنرانی دیگری درباره اساطیر ایرانی از همکاران و دوستان ایران ارائه شد.
یکی از بزرگترین سخنرانیها توسط آقای ژان کلنس استاد کالج دو فرانس استاد اوستاشناس درباره هخامنشیان و دین آنها بود. صحبتش این بود که مانند دو دهه پیش هم که چنین صحبتی کرده که ما در اصل راجع به مذهب هخامنشیان چیزی نمیدانیم. یک سری اطلاعات داریم از زمان داریوش و شاید خشایارشاه و دیگر تقریباً نمیشود گفت چقدر ربط دارد این اوستایی که میشناسیم با دینی که هخامنشیان در این دو کتیبه ازش نام میبرند.
صحبتش این بود که ما راجع به دین هخامنشیان چیزی نمیدانیم. این به هر حال یک سری هستند که خیلی طرفدار این موضع هستند که هخامنشیان زرتشتی بودند و یک سری هستند که میگویند نبودند. اینجا یک اوستاشناس بزرگ دوباره این مساله را مطرح کرده که بعد از این همه سال ما هیچ نمیدانیم درباره این دوره و مساله مذهبی خاندان هخامنشی.
ایرانشناسی ایران بعد از انقلاب یک وقفهای در آن به وجود آمد ولی دارد کار خودش را انجام میدهد. مثل ایرانشناسی که در خارج هم هست. خوب بعضیهایش خوب است و بعضیهایش چندان دلچسب نیست و بعضیها بسیار عالی است.
من میتوانم دوباره عنوان کنم آقای مهرداد قدرت دیزجی استاد دانشگاه ارومیه فکر نمیکنم هرگز در خارج هم درس خوانده باشند یکی از بهترین سخنرانیهای تاریخی در این کنفرانس را داد درباره آذربایجان و در دوره ساسانی.
این شخص به انگلیسی سخنرانیاش را خواند و سخنرانیاش مطلوب بود و کاملاً اساتید خوششان آمد و حتما مقالهشان چاپ میشود. شما در ایران یک چنین استعدادهایی دارید و کسانی که کوشش میکنند. این برای من بسیار دلچسب بود.
***
نتایج قدیمیترین جشنواره بینالمللی فیلم جهان شنبه شب ۱۹ شهریور در مراسم اختتامیه آن اعلام شد. در برنامه هفته پیش پیک فرهنگ قرار شد این هفته باز هم در گفتوگو با محمد عبدی، ناقد فیلم که در شصت و هشتمین جشنواره فیلم ونیز حاضر بود به فیلمها و هنرپیشههای برگزیده یا مورد توجه تماشاگران وفیلمهای ایرانی به نمایش گذاشته شده در این جشنواره بپردازیم.
در مقایسه با سالهای قبل جشنواره امسال یک مقدار افت داشت به خصوص در بخش مسابقه و بسیاری از فیلمهای این بخش نتوانست منتقدین و مخاطبان حرفهای سینما را راضی کند. این یک مقدار ناامید کننده بود. در عین حال نوع جوایز و اهدای آنها به یک فیلمهایی که غیرقابل انتظار بود برای منتقدان برای بسیاری از شرکتکنندگان شوکدهنده بود.
یعنی تمام منتقدین فکر میکردند که فیلم «کشتار» رومن پولانسکی برنده این جایزه خواهد بود اما در نهایت این فیلم هیچ سهمی از جوایز نبرد و آرنوفسکی معروف که با فیلم قوی سیاه و کشتی گیر مطرح شده و در ونیز هم جایزه برده و امسال ریاست هیئت داوران را داشت به همراه گروه داوری این فیلم را کاملا کنار گذاشتند و به فیلمهای دیگر جایزه دادند که کسی انتظارش را نداشت.
فیلم ساخاروف یک برداشت آزاد بود از اثر معروف گوته فاوست راجع به مردی که خودش را به شیطان میفروشد. نوع نگاه ساخاروف یک مقدار نتوانست منتقدان را راضی کند و نوع فضای فیلم. قصه قصه جذابی است اما عملا پرداخت خسته کنندهای بود و با اینکه خیلی سعی کرده بود به درون این شخصیت و حسهای درونیاش نفوذ کند نتوانسته بود موفق شود.
ساخاروف سعی کرده بود تمام حسهای درونی این آدم بر زبان رانده شود یعنی یک صدایی بر روی فیلم (صدای این آدم) توضیح میدهد که دارد چه فکر میکند و چه حسی دارد. در نهایت به دلیل تکرار و به دلیل اینکه حجم زیادی از فیلم را در بر میگرفت به یک مونولوگ خسته کننده تبدیل شده بود.
فیلم شرم ساخته استیو مک کویین که آن استیو مک کویین بازیگر نیست، یک کس دیگری است که کارگردان جوانی است و یک فیلم ساخته بود پیشتر به اسم گرسنه که در جشنواره کن به نمایش درآمد و تحسین شد این فیلمش فیلم تازهاش شرم که قصه یک آدم تنها است در نیویورک دچار مشکلات جنسی و عشقی است و مشکلاتش افزوده میشود زمانی که خواهرش هم ملحق میشود به او در آپارتمان او.
طبق معمول نگاه متفاوتی داشت. بازی بازیگر مرد فاسبیندر بازی قابل توجهی بود. خیلیها انتظار داشتند که این فیلم جوایز بیشتری را ببرد اما تنها اکتفا کردند به جایزه بهترین بازیگر مرد.
خانم پیری که در نقش زنی ایفای نقش میکند که مستخدم یک خانواده است و آنها برای کمک به او حالا که پیر شده به یک خانه سالمندان منتقل میکنند. فیلم بسیار خوبی نبود و یک مقدار کش میآمد و در یک جاهایی هم کم داشت از جهت پرداخت اما بازی این خانم در نقش یک شخصیت خسته پیر غریب در آسایشگاهی که همه آدمهایش به شکلی عجیب و غریب به نظر میرسند بازی نسبتا دلچسبی بود و میتوانست در حد جایزه باشد.
بله. فیلم نظرات متفاوتی را برانگیخت و بعضیها کاملا بر علیه فیلم بودند و فکر میکردند که بعد از پرسپولیس برای ساتراپی یک شکست است و یک فیلمی است که اصلا به آن حد نزدیک نمیشود ولی بعضیها هم معتقد بودند که یک فیلم دیدنی است.
در نهایت میشود گفت که از جهت پرداخت و کارگردانی به عنوان تجربه اول فیلمی که انیمیشن نیست تجربه قابل توجهی بود. در فضاسازی موفق بود اما مشکلات عمدهای داشت از جمله در فیلمنامه که مثلا فضای فیلم را در میانه فیلم خیلی سنگین میکرد و ریتم فیلم را کند میکرد ضمن اینکه یک مقدار نمادپردازی و استعارههایی به کار برده شده بود که به فیلم لطمه میزد.
این فیلم ابتدا در روزهای اول به نمایش درآمد و بعد یک روز مانده به پایان دوباره به نمایش درآمد. در بخش حقوق بشر. پر سر و صدا بود و تماشاگران زیادی هم داشت در هر دو نمایش و مورد تشویق هم واقع شد. تصویری ارائه میکرد از پناهندههای ایرانی سه پناهنده که در سه جای مختلفاند.
یکی در حال فرار از مرز ایران یکی در ایتالیا است منتظر فرزندانش است و یکی هم در پاریس است. یک پناهنده دیگری هم هست خانمی به اسم نرگس کلهر که فرزند مشاور آقای احمدینژاد هست و او هم به عنوان ناظر انگار که این پروندهها را دارد بررسی میکند و نگاه میکند به این شخصیتها. فیلم روایت اینها را به طور موازی پیش میبرد و قصه هرکدام آنها را به شکل مختلفی بازگو میکند.
فیلم کات آخرین ساخته امیر نادری هم در ژاپن با تهیه کننده و بازیگران ژاپنی ساخته شده به دلیل اینکه به عنوان فیلم افتتاحیه بخش افقها در نظر گرفته شده بود خیلی امید برانگیز بود برای نادری و من با خودشان هم که صحبت کردم فکر میکرد که خیلی موفق بوده فیلمش و حتی بر اثر درخواست ایشان یک نمایش فوق العاده دیگر هم برای این فیلم گذاشتند در روزهای بعد از اینکه نمایش آن تمام شده بود.
فیلم فضای قوی دارد از طرف کارگردانی اما یک جاهایی به شعار تبدیل میشود راجع به عاشق سینما که به هر قیمتی میخواهد فیلم بسازد و عشقش به سینما را گسترش بدهد و درگیر شده با مافیای ژاپن. به نظر میرسید که این فیلم بتواند جایزهای را در بخش افقها داشته باشد اما داوران این بخش جایزه خودشان را به یک فیلم ژاپنی دادند.
بله. این فیلم اولین بار در جشنواره کن نشان داده شده بود و بر طبق قوانین فیلمی که در یک جشنواره بزرگ نمایش داده شده باشد حق شرکت در جشنواره دیگری را ندارد اما برای این فیلم استثنا قایل شده بودند و برای آن یک نمایش ویژه در نظر گرفته بودند در بخش حقوق بشر.
این فیلم ساخته آقای پناهی و مجتبی میرطهماسب است و درگیریها و نوع زندگی پناهی را در این روزها نشان میدهد که چطور منتظر حکم دادگاهش است و بازتابش هم در ونیز بازتاب خوبی بود و تماشاگران استقبال کردند از فیلم.
فیلمهای پر سر و صدای امسال غالبا روزهای اول به نمایش درآمدند. همانطور که عرض کردم فیلم کشتار از همه بیشتر نظر منتقدان را جلب کرد و اگر به جدولهای ستاره دادن منتقدان نگاه کنید این فیلم بیشتر از همه رای آورد بر اساس نمایشنامه یاسیمن رضا که نمایشنامهنویس فرانسوی ایرانیتبار است و به جز آن فیلم رویه خطرناک بود ساخته دیوید کولنبرگ که با بازیگری کیه نایتلی که مشهور است نقشهای دخترهای معصوم را بازی میکند اما اینجا یک نقش متفاوت و وحشی را داشت که خیلی هم سر و صدا برانگیز بود.
کروننبرگ همیشه قصههای دیوانه وار را میگوید و اینجا هم همینطور بود. فیلم دیگری که نسبتاً مورد استقبال واقع شد فیلم جورج کلونی بود با نام نیمه مارس که در افتتاحیه به نمایش درآمد.
حضور استادان، محققان و دانشجویان مقطع دکترا که از ایران برای شرکت در این کنفرانس آمده بودند پررنگ بود. یعنی یک چهارم حاضران در همایش. رناتا روسک کووالسکا، استاد لهستانی رشته ایرانشناسی دانشگاه یاگلونی و عضو هیئت برگزار کننده این کنفرانس اولین میهمان این هفته از چند و چون این همایش میگوید.
پیک فرهنگ؛ ویژه کنفرانس ایرانشناسی کراکوف و جشنواره فیلم ونیز
Your browser doesn’t support HTML5
- خانم رناتا روسک کووالسکا، ویژگی کنفرانس امسال اروپایی ایرانشناسی لهستان که در کراکوف برگزار شد چه بود؟ چند تا مقاله برایتان ارسال شده بود و چند تایش را پذیرفتید؟
برای هفتمین همایش مطالعات ایرانشناسی حدود ۴۰۰ مقاله فرستاده شد که از آن مجموع هیئت علمی این کنفرانس ۳۰۰ تا مقاله پذیرفتند و از بین آنها حدود ۲۸۰ مقاله ارائه شدند.
تعداد حاضران از ایران حدود هشتاد نفر یعنی تقریباً یک چهارم شرکتکنندگان بود. ارائهکنندگان تحقیقات و سخنرانان که از ایران آمده بودند.
ما خیلی خوشحالیم که میتوانستیم میزبان این کنفرانس باشیم و میتوانستیم با سفارت لهستان در ایران همکاری کنیم و تعداد چشمگیری از شرکتکنندگان در ایران به لهستان دعوت کنیم. باعث خوشوقتی ما میشد که همکاری بین لهستان و ایران در برگزاری این کنفرانس رضایتبخش بود تا حدی.
- موضوعات اصلی کنفرانس شامل ادبیات فارسی، زبانشناسی، تاریخ، مطالعات دینی، پژوهشهای فرهنگی، هنر و باستانشناسی است. وزن کدام یک از این موضوعها در کنفرانس امسال بیشتر بود از نظر تعداد مقالهها؟
از نظر تعداد مقالهها وزن بخش زبانشناسی و تاریخ بیشتر بود. در مقایسه با بخشهای دیگر. در این کنفرانسها مرسوم است که بیشتر پژوهشگران در این زمینهها مشغول پژوهش کار علمی هستند.
- کدام مقالهها بیشتر بحثبرانگیز شدند؟
چند تا مقاله در مورد جنبش سبز داشتیم. یکی از آنها در مورد جنبش سبز در آذربایجان ایران بود و بحثانگیز بود. چند تا مقاله در مورد فیلم معاصر داشتیم. بیشتر مقالهها مربوط به دوران پیش از اسلام و تاریخ ایران باستان و ایران میانه بود. خیلی بحثانگیز نیستند. باز هم هر سال یافتههای جدیدی در زمینه تاریخ باستان و مثلاً زبانهای باستانی ایران و زبانهای میانه به وجود میآیند و خوشحالیم که در این زمینهها پژوهشگران خیلی معتبر و شناختهشدهای داریم.
- کدام چهرههای شاخص از ایران و خارج از ایران در این کنفرانس حضور داشتند؟
از چهرههای شاخص در این کنفرانس که از ایران تشریف آوردند باید از پروفسور ابراهیم محمد باستانی پاریزی نام ببریم و از استاد بدرالزمان قریب، زبانشناس معروف ایرانی هستند و از آمریکا آقای دکتر تورج دریایی تشریف آوردند و خانم فریده گلدین، از خود اروپا ما افتخار داشتیم که یکی از شرکتکنندگان در این کنفرانس پروفسور برت فراگنر بودند و پروفسور چارلز ولمیل و پروفسورآلموت هینتزه و پروفسور ژینو و پروفسور تلس و پروفسور آلبرتو کانترا و پژوهشگران دیگر معروف اروپایی.
Your browser doesn’t support HTML5
گزارش توماج طاهباز از کنفرانس چهارسالانه ایرانشناسی در کراکوف
****
در میان انبوه مقالههای ارائه شده در این کنفرانس یکی هم در زمینه مرمت و معماری بود با رجوع به متون تاریخی برای پیدا کردن رمز و رموز یک اثر باستانی معروف اردبیل. که تنها بخشی از آن به جا مانده.
نویسنده مقاله نادر صیادی معمار جوان و کارشناس ارشد از هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته مرمت بنا و بافتهای تاریخی که بر اساس اسناد از جمله عکسهای قدیمی و متون تاریخی بر روی جغرافیای تاریخی و تاریخ معماری ایران تحقیق میکند، ارائه دهنده این مقاله بود.
نادر صیادی که پس از کنفرانس گذرش به پراگ پایتخت جمهوری چک افتاد در گفتوگو با پیک فرهنگ از نتیجه تحقیقی میگوید که در کنفرانس کراکوف ارائه داد.
- آقای نادر صیادی، مطلبی که شما ارائه دادید، در مورد مجموعه شیخ صفی بود در این کنفرانس.
بله این مقاله که من ارائه کردم در مورد شرایط و وضعیت مجموعه شیخ صفی بود نه در دوره صفوی که بیشتر به این دوره معروف است، بلکه در دوره اول شکلگیری این مجموعه که همزمان میشود با تقریباً اواخر دوره ایلخانی و تیموری که همدوره میشود با درههای قره قویونلو و آق قویونلو در شمال غرب ایران در محدوده اردبیل.
- شما بر مبنای متنی مطالعهتان را انجام داده بودید. روش کارتان چه بود؟
این متن کتابی است به نام صفوه الصفا که البته نسبتاً کتاب شناخته شدهای است و این کتاب در دوره جانشین و پسر شیخ صفی که اسمش شیخ صدرالدین است دستور میدهد و در آن زمان نوشته میشود در مورد مرام و شیوه زندگی شیخ صفی. داستانهایی است در مورد زندگی روزانه شیخ صفی و در آن حکایتهایی هست که نشان میدهد به عنوان مثال شیخ صفی چگونه زندگی میکرده و مریدها را چطوری راهنمایی میکرده.
و خوب بر اساس اتفاقاتی که در این کتاب ذکر شده مثل یک کتاب درسی میماند برای مریدان در این طریقه صفوی. چون اتفاقات در محیطهایی میافتد یک سری بار اطلاعات معماری توی آن هست، چون بالاخره این اتفاقات در یک فضایی میافتد، من کاری که کردم این بود که سعی کردم اطلاعات معماری را از آن بیرون بکشم و منطبق کنم با مجموعه.
- تحقیقهای قبلی هم در این مورد انجام شده بود که شما به آن مراجعه کردید؟
بله. یک مقالهای بود که آقای مورتون انجام داده بود که در شماره ۱۲ و ۱۳ در ژورنال ایران دهه هفتاد چاپ شده بود که روی دوره شاه طهماسبی است بر اساس یک متن دیگر به نام صریحالملک. ولی ایشان اتفاقا به کتاب صفوه الصفا هم اشاره میکند و یک دیاگرام روی این ترسیم کرده و شروع کار من روی کار ایشان بوده.
- ولی وقتی شما بررسی کردید احساس کردید که یک وقایعی نمیخواند با آن تفسیری که ایشان ارائه داده.
بله. کاری که ایشان کرده من فکر میکنم توجه بیشترش روی متن صریحالملک بوده، ایشان یک دیاگرامی از مجموعه تصویر کرده که من با بررسی که داشتم روی متن کتاب فکر میکنم یک بخش هاییش صحیح نیست. در کل یک چیزی شاید حدود ۴۰ درصدش خطا داشته که علتش را من نمیدانم، با بازخوانی مجدد متن کتاب صفوه الصفا حکایاتش سعی کردم آن مشکلات را تصحیح کنم، آن چیزهایی که به نظرم رسید.
کاری که اضافه بر متون انجام دادم این بود که سعی کردم آن را بر واقعیت هم منطبق کنم. یعنی هم اول سعی کردم دیاگرام مورتون را تصحیح کنم و تکمیل ترش کنم و بعد آن را منتقل کنم با وضعیت معماری فعلی.
- این فضاها الان موجودند یا اینکه الان به آنها دسترسی نیست به خاطر اینکه خراب شدهاند در اثر مرور زمان یا وقایع تاریخی دیگر؟
بسیاری از این فضاها الان وجود ندارند. ولی ما یک سری فضاهای مشترک داریم که به عنوان مثال میدانیم که یک خانهای وجود داشته که در حکایات خیلی از آن یاد میشود و توی همین حکایات یاد میشود که این خانه زمان پسر شیخ صفی تخریب میشود و مقبره شیخ صفی در آنجا ساخته میشود. یعنی ما میدانیم که جای مقبره الان که به عنوان گنبد الله الله معروف است آنجا یک خانهای بوده.
ما بر سه حکایت دیگری که داریم ارتباط فضاهای دیگری که اصلا الان وجود ندارند را میتوانیم با خانهای که ازش صحبت کردم داشته باشیم و بعد وقتی میآییم این دیاگرام را بر روی وضعیت فعلی منطبق میکنیم میتوانیم یک تصوری داشته باشیم. ولی تقریبا میتوانم بگویم که بیشتر فضاها به غیر از مقبره شیخ صفی که گنبد الله الله است و یکی دو تا ساختمان دیگر بیشتر بناها الان وجود ندارند.
- کارکرد این تحقیقی که شما کردید چیست؟
به عنوان مثال مجموعه شیخ صفی مجموعه مهمی است از لحاظ تاریخ معماری ایران و همچنین تاریخ هنر. این مجموعه ثبت جهانی شده همین اخیراً. مطالعاتی از این دست میتواند در این جهت باشد که شناخت ما از آن بنا و مجموعه تاریخی بیشتر میشود و به عنوان مثال اگر قرار باشد یک مرمتی حتی کارهای تأسیساتی و عمرانی انجام شود چه در مجموعه و چه در فضاهای اطراف مجموعه، توجه ما به این جلب باشد که اگر کار تعمیراتی زیر زمین انجام میدهیم مثل لوله کشی یا هر چیز دیگری بدانیم که اگر به یک جرزی بر میخوریم یا یک آثاری بر میخوریم بدانیم که اینها احتمال دارد چه باشند و بعد از طریق شناخت دوره متوجه شویم که این هست یا نه.
در واقع این دست از مطالعات یک سری مواد خامی تولید میکنند وشناختی به ما میدهند برای اینکه به عنوان مثال حالا به صورت هدفمند اگر حفاریهای باستانشناسی باشد یا اگر غیر هدفمند به صورت تعمیرات یا از این دست باشد که بدانیم اینها اهمیت دارند و میتوانند که راهگشا باشند.
گزارش تصویری از کنفرانس ایرانشناسی کراکوف
***
از دیگر حاضران در این کنفرانس تورج دریایی استاد تاریخ ایران باستان و صاحب کرسی هاوارد باسکرویل در دانشگاه ایرواین بود.
او در گفتوگو با پیک فرهنگ از درخشش میزبان همایش در میان ایرانشناسان دیگر میگوید.
- آقای دریایی، در کنفرانس ایرانشناسی امسال چه چیزی بیشتر توجه شما را جلب کرد؟
آن چیزی که برای من جالب بود دانشمندان لهستانی بودند که نشان میدادند که دارند پیشتاز میشوند در رشته تاریخ و فرهنگ ایران باستان. آقای مارک اولبریخت که از دانشگاه رزوف است یک سخنرانی بسیار جالب راجع به پیشینه اشکانیان کرد و رابطهشان با ساسانیان که من فکر میکنم یکی از بهترین سخنرانیها بود.
همچنین گروه دوم که ایتالیاییها بودند و تعدادشان بسیار بود در این کنفرانس سخنرانی جالبی درباره روابط ایران و ارمنستان دادند. آقای جوستو تریانا که به تازگی استاد تاریخ بیزانس دانشگاه سوربن شده. ایشان یک سخنرانی بسیار جالب دادند درباره منابع ارمنی و اهمیت شناخت ایران و ارمنستان.
همچنین کسانی که به تازگی دکترایشان را گرفتهاند دانشمندان ایتالیایی که سخنرانی جالبی دادند درباره اشکانیان. آقای روتا که البته استاد هستند و در وین هستند درباره وقایع تاریخی که در تاریخ ایران به وقوع پیوسته و همچنان میپیوندد صحبت کردند. برای مثال درباره هفت تنی که در زمان داریوش و در دوره صفوی و دوره... ازشان نام برده میشود که میآیند و ناگهان تغییری میدهند در رژیم و رژیم جدیدی میآید. آن هم بسیار جالب بود.
- سخنرانانی که از ایران آمدند چه نکاتی داشتند که ارائه دادند؟
سخنرانان از ایران هم تعدادشان خوب بود نسبتا این بار. نیمی از سخنرانان تاریخ معاصر تدریس میکردند. از دانشگاه تهران بودند. گروهی هم درباره مسایل باستانی کار میکردند. من سخنرانی خانم مریم دارا را رفتم که دارند دکترایشان را تمام میکنند در زبانهای باستانی.
سخنرانی بسیار جالبی درباره ایده هفت خوان زرتشت دادند. در پانلی که آقای ژان کلنس بزرگترین اوستاشناس دنیا وجود داشت و همچنین خانم آلمو تینسه استاد دانشگاه لندن که درباره اوستاشناسی بود. سخنرانی دیگری درباره اساطیر ایرانی از همکاران و دوستان ایران ارائه شد.
- مباحثی که موافقت و مخالفت با آنها زیادتر بود و ابراز احساسات شد...
یکی از بزرگترین سخنرانیها توسط آقای ژان کلنس استاد کالج دو فرانس استاد اوستاشناس درباره هخامنشیان و دین آنها بود. صحبتش این بود که مانند دو دهه پیش هم که چنین صحبتی کرده که ما در اصل راجع به مذهب هخامنشیان چیزی نمیدانیم. یک سری اطلاعات داریم از زمان داریوش و شاید خشایارشاه و دیگر تقریباً نمیشود گفت چقدر ربط دارد این اوستایی که میشناسیم با دینی که هخامنشیان در این دو کتیبه ازش نام میبرند.
صحبتش این بود که ما راجع به دین هخامنشیان چیزی نمیدانیم. این به هر حال یک سری هستند که خیلی طرفدار این موضع هستند که هخامنشیان زرتشتی بودند و یک سری هستند که میگویند نبودند. اینجا یک اوستاشناس بزرگ دوباره این مساله را مطرح کرده که بعد از این همه سال ما هیچ نمیدانیم درباره این دوره و مساله مذهبی خاندان هخامنشی.
- با توجه به مسایلی که در این کنفرانس چهارساله ایرانشناسی این بار ارائه شد ایرانشناسی ایران به چه سمت و سویی دارد میرود؟
ایرانشناسی ایران بعد از انقلاب یک وقفهای در آن به وجود آمد ولی دارد کار خودش را انجام میدهد. مثل ایرانشناسی که در خارج هم هست. خوب بعضیهایش خوب است و بعضیهایش چندان دلچسب نیست و بعضیها بسیار عالی است.
من میتوانم دوباره عنوان کنم آقای مهرداد قدرت دیزجی استاد دانشگاه ارومیه فکر نمیکنم هرگز در خارج هم درس خوانده باشند یکی از بهترین سخنرانیهای تاریخی در این کنفرانس را داد درباره آذربایجان و در دوره ساسانی.
این شخص به انگلیسی سخنرانیاش را خواند و سخنرانیاش مطلوب بود و کاملاً اساتید خوششان آمد و حتما مقالهشان چاپ میشود. شما در ایران یک چنین استعدادهایی دارید و کسانی که کوشش میکنند. این برای من بسیار دلچسب بود.
***
نتایج قدیمیترین جشنواره بینالمللی فیلم جهان شنبه شب ۱۹ شهریور در مراسم اختتامیه آن اعلام شد. در برنامه هفته پیش پیک فرهنگ قرار شد این هفته باز هم در گفتوگو با محمد عبدی، ناقد فیلم که در شصت و هشتمین جشنواره فیلم ونیز حاضر بود به فیلمها و هنرپیشههای برگزیده یا مورد توجه تماشاگران وفیلمهای ایرانی به نمایش گذاشته شده در این جشنواره بپردازیم.
- آقای عبدی، در پایان قدیمیترین جشنواره فیلم جهان تا چه حد این جشنواره انتظار ناقدان و تماشاگران را برآورده کرد؟
در مقایسه با سالهای قبل جشنواره امسال یک مقدار افت داشت به خصوص در بخش مسابقه و بسیاری از فیلمهای این بخش نتوانست منتقدین و مخاطبان حرفهای سینما را راضی کند. این یک مقدار ناامید کننده بود. در عین حال نوع جوایز و اهدای آنها به یک فیلمهایی که غیرقابل انتظار بود برای منتقدان برای بسیاری از شرکتکنندگان شوکدهنده بود.
یعنی تمام منتقدین فکر میکردند که فیلم «کشتار» رومن پولانسکی برنده این جایزه خواهد بود اما در نهایت این فیلم هیچ سهمی از جوایز نبرد و آرنوفسکی معروف که با فیلم قوی سیاه و کشتی گیر مطرح شده و در ونیز هم جایزه برده و امسال ریاست هیئت داوران را داشت به همراه گروه داوری این فیلم را کاملا کنار گذاشتند و به فیلمهای دیگر جایزه دادند که کسی انتظارش را نداشت.
- فیلم روسی فاوست که برنده شیر طلایی از جشنواره فیلم ونیز شد مشکل داوریاش چه بود که عدهای از ناقدان به آن انتقاد داشتند؟
فیلم ساخاروف یک برداشت آزاد بود از اثر معروف گوته فاوست راجع به مردی که خودش را به شیطان میفروشد. نوع نگاه ساخاروف یک مقدار نتوانست منتقدان را راضی کند و نوع فضای فیلم. قصه قصه جذابی است اما عملا پرداخت خسته کنندهای بود و با اینکه خیلی سعی کرده بود به درون این شخصیت و حسهای درونیاش نفوذ کند نتوانسته بود موفق شود.
ساخاروف سعی کرده بود تمام حسهای درونی این آدم بر زبان رانده شود یعنی یک صدایی بر روی فیلم (صدای این آدم) توضیح میدهد که دارد چه فکر میکند و چه حسی دارد. در نهایت به دلیل تکرار و به دلیل اینکه حجم زیادی از فیلم را در بر میگرفت به یک مونولوگ خسته کننده تبدیل شده بود.
- مایکل فاسبیندر هنرپیشه آلمانی هم برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد. ناقدان درباره این داوری و خود فیلم چه فکر میکردند؟
فیلم شرم ساخته استیو مک کویین که آن استیو مک کویین بازیگر نیست، یک کس دیگری است که کارگردان جوانی است و یک فیلم ساخته بود پیشتر به اسم گرسنه که در جشنواره کن به نمایش درآمد و تحسین شد این فیلمش فیلم تازهاش شرم که قصه یک آدم تنها است در نیویورک دچار مشکلات جنسی و عشقی است و مشکلاتش افزوده میشود زمانی که خواهرش هم ملحق میشود به او در آپارتمان او.
طبق معمول نگاه متفاوتی داشت. بازی بازیگر مرد فاسبیندر بازی قابل توجهی بود. خیلیها انتظار داشتند که این فیلم جوایز بیشتری را ببرد اما تنها اکتفا کردند به جایزه بهترین بازیگر مرد.
- و بازیگر زن فیلم هنگ کنگی یک زندگی ساده برنده جایزه بهترین فیلم زن شد...
خانم پیری که در نقش زنی ایفای نقش میکند که مستخدم یک خانواده است و آنها برای کمک به او حالا که پیر شده به یک خانه سالمندان منتقل میکنند. فیلم بسیار خوبی نبود و یک مقدار کش میآمد و در یک جاهایی هم کم داشت از جهت پرداخت اما بازی این خانم در نقش یک شخصیت خسته پیر غریب در آسایشگاهی که همه آدمهایش به شکلی عجیب و غریب به نظر میرسند بازی نسبتا دلچسبی بود و میتوانست در حد جایزه باشد.
- فیلم مرجان ساتراپی کارگردان فیلم مرغ و خورش آلو با بازیگری فیلم گلشیفته فراهانی جایزهای نبرد؟
بله. فیلم نظرات متفاوتی را برانگیخت و بعضیها کاملا بر علیه فیلم بودند و فکر میکردند که بعد از پرسپولیس برای ساتراپی یک شکست است و یک فیلمی است که اصلا به آن حد نزدیک نمیشود ولی بعضیها هم معتقد بودند که یک فیلم دیدنی است.
در نهایت میشود گفت که از جهت پرداخت و کارگردانی به عنوان تجربه اول فیلمی که انیمیشن نیست تجربه قابل توجهی بود. در فضاسازی موفق بود اما مشکلات عمدهای داشت از جمله در فیلمنامه که مثلا فضای فیلم را در میانه فیلم خیلی سنگین میکرد و ریتم فیلم را کند میکرد ضمن اینکه یک مقدار نمادپردازی و استعارههایی به کار برده شده بود که به فیلم لطمه میزد.
- فیلم خارج از تهران ساخته کارگردان ایتالیایی مونیکا ماجونی چگونه جلوه کرد در جشنواره فیلم امسال؟
این فیلم ابتدا در روزهای اول به نمایش درآمد و بعد یک روز مانده به پایان دوباره به نمایش درآمد. در بخش حقوق بشر. پر سر و صدا بود و تماشاگران زیادی هم داشت در هر دو نمایش و مورد تشویق هم واقع شد. تصویری ارائه میکرد از پناهندههای ایرانی سه پناهنده که در سه جای مختلفاند.
یکی در حال فرار از مرز ایران یکی در ایتالیا است منتظر فرزندانش است و یکی هم در پاریس است. یک پناهنده دیگری هم هست خانمی به اسم نرگس کلهر که فرزند مشاور آقای احمدینژاد هست و او هم به عنوان ناظر انگار که این پروندهها را دارد بررسی میکند و نگاه میکند به این شخصیتها. فیلم روایت اینها را به طور موازی پیش میبرد و قصه هرکدام آنها را به شکل مختلفی بازگو میکند.
- فیلم کات از امیر نادری هم نشان داده شد و خودش فکر میکرد که در این بخش جلب توجه تماشاگران را بکند. نتیجه چه بود؟
فیلم کات آخرین ساخته امیر نادری هم در ژاپن با تهیه کننده و بازیگران ژاپنی ساخته شده به دلیل اینکه به عنوان فیلم افتتاحیه بخش افقها در نظر گرفته شده بود خیلی امید برانگیز بود برای نادری و من با خودشان هم که صحبت کردم فکر میکرد که خیلی موفق بوده فیلمش و حتی بر اثر درخواست ایشان یک نمایش فوق العاده دیگر هم برای این فیلم گذاشتند در روزهای بعد از اینکه نمایش آن تمام شده بود.
فیلم فضای قوی دارد از طرف کارگردانی اما یک جاهایی به شعار تبدیل میشود راجع به عاشق سینما که به هر قیمتی میخواهد فیلم بسازد و عشقش به سینما را گسترش بدهد و درگیر شده با مافیای ژاپن. به نظر میرسید که این فیلم بتواند جایزهای را در بخش افقها داشته باشد اما داوران این بخش جایزه خودشان را به یک فیلم ژاپنی دادند.
- فیلم جعفر پناهی با نام «این یک فیلم نیست» هم نشان داده شد؟
بله. این فیلم اولین بار در جشنواره کن نشان داده شده بود و بر طبق قوانین فیلمی که در یک جشنواره بزرگ نمایش داده شده باشد حق شرکت در جشنواره دیگری را ندارد اما برای این فیلم استثنا قایل شده بودند و برای آن یک نمایش ویژه در نظر گرفته بودند در بخش حقوق بشر.
این فیلم ساخته آقای پناهی و مجتبی میرطهماسب است و درگیریها و نوع زندگی پناهی را در این روزها نشان میدهد که چطور منتظر حکم دادگاهش است و بازتابش هم در ونیز بازتاب خوبی بود و تماشاگران استقبال کردند از فیلم.
- به طور کلی فیلمهایی که نشان داده شد اعم از اینکه جایزه بردند یا نه، در میان آنها فیلمی بود که توجه ناقدان را خارج از بخش داوری جلب کند؟
فیلمهای پر سر و صدای امسال غالبا روزهای اول به نمایش درآمدند. همانطور که عرض کردم فیلم کشتار از همه بیشتر نظر منتقدان را جلب کرد و اگر به جدولهای ستاره دادن منتقدان نگاه کنید این فیلم بیشتر از همه رای آورد بر اساس نمایشنامه یاسیمن رضا که نمایشنامهنویس فرانسوی ایرانیتبار است و به جز آن فیلم رویه خطرناک بود ساخته دیوید کولنبرگ که با بازیگری کیه نایتلی که مشهور است نقشهای دخترهای معصوم را بازی میکند اما اینجا یک نقش متفاوت و وحشی را داشت که خیلی هم سر و صدا برانگیز بود.
کروننبرگ همیشه قصههای دیوانه وار را میگوید و اینجا هم همینطور بود. فیلم دیگری که نسبتاً مورد استقبال واقع شد فیلم جورج کلونی بود با نام نیمه مارس که در افتتاحیه به نمایش درآمد.