در روزهای اخیر مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردند که نسل جدیدی از سانتریفیوژهای ساخت ایران در مراکز غنیسازی کشور مورد استفاده قرار خواهد گفت.
برنامه هستهای ایران یکی از بزرگترین دلمشغولیهای کشورهای غربی در خاورمیانه است و پیشرفتهای جدید ایران در زمینه هستهای به موج تازهای از نگرانیها در غرب، به ویژه در آمریکا، دامن زده است.
پیش شرط دولت قبلی آمریکا، دولت بوش، برای مذاکره مستقیم و یا غیرمستقیم با ایران توقف غنیسازی بود در حالی که دولت اوباما، بدون تأکید به این پیش شرط، مایل است مسئله هستهای ایران را از راه دیپلماسی حل کند، ضمن اینکه تحریمهای علیه ایران را افزایش داده است.
در این رابطه «گری سیمور» دستیار ویژه باراک اوباما در امور هستهای، کنترل تسلیحات و سلاحهای کشتار جمعی، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
لازم است در ابتدا بگویم که دولت بوش موافق یک برنامه صلحآمیز برای ایران، مانند همه اعضای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یا ان پی تی بود ، به شرطی که ایران اول نگرانیهای موجود درباره برنامه هستهایش را رفع کند.
دولت اوباما هم همین را میگوید گو اینکه وزیر امور خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون، یک قدم فراتر گذاشته و صریحاً گفته که حقوق ایران در چهار چوب ان پی تی مانند سایر اعضای این معاهده است که محدویتی برای توسعه غنیسازی به منظور فعالیتهای صلحآمیز قائل نیست اما پیش از برخورداری از این حقوق ایران باید قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را اجرا کند؛ نگرانیهای موجود درباره برنامه هستهایش را رفع کند؛ و اعتماد جامعه جهانی درباره این برنامه را جلب کند.
به عبارت دیگر هیلاری کلینتون آنچه را که دولت بوش به طور ضمنی توصیه میکرد، آشکارا بیان کرده است.
نکته شگفتانگیز اینکه ایران تنها عضو ان پی تی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتوانسته است گزارشی در مورد صلحآمیز بودن برنامه هستهایش ارائه دهد. بنا بر این در حال حاضر توپ در زمین ایران است و این به عهده تهران است که شورای امنیت و جامعه جهانی را متقاعد کند که برنامه هستهایش صلحآمیز است.
به باور من سالهاست که رهبران جمهوری اسلامی خواهان دستیابی ایران به توانایی لازم برای ساختن سلاح هستهای هستند. برنامه هستهای فعلی ایران در اواسط دهه ۸۰ میلادی شروع شد. رؤسای جمهور پیشین ایران از جمله، اکبر هاشمی رفسنجانی و رهبر فعلی ایران آیتآلله خامنهای بر این باورند که داشتن توانایی برای ساختن سلاحهای هستهای برای تأمین امنیت ایران مهم است و مایه سرافرازی.
بنا بر این به تلاش بیوقفهای نیاز داریم تا رهبران ایران را متقاعد کنیم که از کوشش برای ساختن سلاح هستهای دست بردارند و این به نفع ایران است. به باور من، در کوتاه مدت نمیتوان به این هدف رسید.
در این رابطه، پرزیدنت اوباما پیشنهاد بهبود روابط ایران و آمریکا، لغو تحریمها و همکاری در زمینه توسعه صنایع نفت و گاز و انرژی هستهای را مطرح کرد، به شرطی که ایران نگرانیهای آمریکا را در مورد برنامه هستهایش رفع کند.
از سوی دیگر، از آنجا که ایران تمایلی به گفتوگوی مستقیم با آمریکا و یا گفتوگو در چهارچوب گروه کشورهای ۵+۱ نشان نداده، پرزیدنت اوباما چارهای ندارد جز اینکه هزینه عدم همکاری ایران را از طریق تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی افزایش دهد.
اینکه این کار نتیجهای خواهد یا نه نمیدانم. ممکن است رهبران ایران چنان پایبند رسیدن به توانایی برای ساختن سلاح هستهای باشند که هیچیک از پیشنهادهای ارائه شده برای گفتوگو و یا لغو تحریمهای اعمال شده نتواند نظر آنها را تغییر دهد.
تنها نکته مثبت این است که ظرفیت فنی ایران در زمینه هستهای کند شده و پروژههای مخفیاش آشکار شده است. همه اینها فرصتی پیش آورده است که کشورهای جهان بتوانند در چند سال آینده مسئله هستهای ایران را حل کنند قبل از اینکه رهبرانش برای ساختن سلاح هستهای تصمیم قطعی اتخاذ کنند.
پرزیدنت اوباما گفته است که گزینه نظامی مطرح است ولی گزینه مطلوبی برای او نیست. به همین جهت اوباما سعی دارد که مسئله هستهای ایران را ار طریق دیپلماسی حل کند.
به باور من اگر ایران متوجه شود که برای پیگیری برنامه هستهایش باید هزینه زیادی را متحمل شود آن وقت رهبران این کشورممکن است به نوعی مصالحه تن دهند و ریسکهای سیاسی و اقتصادی را کاهش دهند.
به هر صورت ما نمیتوانیم بگوییم که این راه و روش نتیجه خواهد داد مگر اینکه همه ما به عنوان جامعه بینالمللی با هم همکاری کنیم. برای این کار آمریکا در چهارچوب شورای امنیت روابط ویژهای با روسیه و چین بر قرار کرده که نتیجه مؤثری هم داده است.
اقدامات شورای امنیت تا حدی ایران را نگران کرده است ولی در حال حاضر توجه همه به خیزشهای گوناگون در کشورهای عربی است و مدتی طول خواهد کشید تا مسئله هستهای ایران دوباره در مرکز توجه قرار گیرد.
به عقیده من ایران در حال پیشرفت است ولی پیشرفت کند و بطئی. البته در بیشتر موارد رهبران ایران در مورد پیشرفت این کشور اغراق میکنند. همانطور که شما گفتید ایران سانتریفیوژهای جدیدی را در آینده نزدیک به کار خواهد گرفت. اما سالهاست که ایران روی این سانتریفیوژها کار کرده و به نظر میرسد که این دستگاهها بدون اشکال فنی نیست. به هر حال باید صبر کرد و نتیجه بهکاراندازی این سانتریفیوژها را دید.
با شما موافقم که ایران برای خرید مواد خام هستهای و تأمین قطعات سانتریفیوژها با مشکلاتی مواجه است. همین طور در مورد تهیه اورانیوم طبیعی. قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل فروش این ماده به ایران را منع کرده است.
اگر ایران قطعنامههای شورای امنیت را اجرا کند، آمریکا و سایر کشورها همانگونه که اعلام کردهاند حاضرند نیازهای ایران را برآورده کنند و حتی تکنولوژی لازم برای فعالیتهای صلحآمیز هستهای در اختیار این کشور قرار دهند.
بنا بر این اگر هدف ایران استفاده از انرژی هستهای صلحآمیز باشد، راه ساده و آشکاری پیش روی تهران قرار دارد و با انتخاب این راه میتواند از همکاری کشورهای غربی برخوردار شود.
برای من، به عنوان یک نفر که از خارج به مسائل داخل ایران نگاه میکند، مشکل است که قصد واقعی ایران را بدانم. برخی از دوستان ایرانی من میگویند که ایران میخواهد یک قدرت هستهای مجازی باشد و قصد ندارد سلاح هستهای بسازد زیرا داشتن چنین سلاحی این کشور را در معرض حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل قرار خواهد داد.
در مقابل شمار دیگری از دوستان ایرانی من بر این عقیدهاند که ایران میخواهد سلاح هستهای داشته باشد زیرا ایران با کشورهای دارای سلاح هستهای محاصره شده است، مانند پاکستان، روسیه، هند، آمریکا و اسرائیل.
فکر میکنم که در داخل هیئت حاکمه ایران توافق کاملی بر سر داشتن یا نداشتن سلاح هستهای وجود ندارد. نگرانی من این است که ایران با توسعه توانایی هستهایش ممکن است قدم بعدی را بر دارد و سلاح هستهای بسازد.
با توجه به ماهیت سیاسی کشورهای خاورمیانه و روابط پرتنش ایران با شماری از همسایگانش، به احتمال زیاد این کشور به قدرت هستهای مجازی قناعت نخواهد کرد و سلاح هستهای خواهد ساخت. حتی اگر چنین کاری نکند، دیگر کشورهای خاور میانه برای تأمین امنیت خود تلاش خواهند کرد مانند ایران به توانایی لازم برای تولید سلاح هستهای دست یابند و با نگرش به بیثباتی موجود در خاورمیانه، وجود چند کشور با قدرت هستهای مجازی میتواند بسیار خطرناک باشد.
به عقیده من بازدارندگی موقعی کارساز خواهد بود که دو طرف مقابل از نظر ظرفیت و قدرت تقریباً همطراز باشند و منابع تنشزا بین آنها کم باشد. در خاور میانه در صورت وجود چند قدرت هستهای نمیتوان به بازداندگی با ثباتی امیدوار بود.
این کشورها ممکن است از نظر سلاح همطراز هم نباشند و احساس کنند که در مقابل حملههای پیشدستانه آسیبپذیرند و با این تلقی در اولین فرصت از سلاح هستهای علیه طرف مقابل استفاده کنند.
در خاورمیانه چند کشمکش و درگیری منطقهای وجود دارد که با جرقهای میتوانند به رویارویی هستهای منجر شوند، مثلاً شبیه بحران موشکی کوبا که در اوت ۱۹۶۲ اتفاق افتاد.
مطمئن هستم که رهبران ایران نمیخواهند کشورشان در معرض تهد ید هستهای قرار دهند. در عین حال بر این باورم که با توجه به بیثباتی موجود در خاورمیانه، امکان برآوردهای نادرست در این منطقه زیاد است و این میتواند به بحران هستهای منجر شود و بسیاری از کشورها خواهان چنین بحرانی نیستند.
برنامه هستهای ایران یکی از بزرگترین دلمشغولیهای کشورهای غربی در خاورمیانه است و پیشرفتهای جدید ایران در زمینه هستهای به موج تازهای از نگرانیها در غرب، به ویژه در آمریکا، دامن زده است.
پیش شرط دولت قبلی آمریکا، دولت بوش، برای مذاکره مستقیم و یا غیرمستقیم با ایران توقف غنیسازی بود در حالی که دولت اوباما، بدون تأکید به این پیش شرط، مایل است مسئله هستهای ایران را از راه دیپلماسی حل کند، ضمن اینکه تحریمهای علیه ایران را افزایش داده است.
در این رابطه «گری سیمور» دستیار ویژه باراک اوباما در امور هستهای، کنترل تسلیحات و سلاحهای کشتار جمعی، به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- آقای سیمور، سیاست دوگانه تحریم و دیپلماسی دولت اوباما در قبال ایران چه نتیجهای داده است؟
لازم است در ابتدا بگویم که دولت بوش موافق یک برنامه صلحآمیز برای ایران، مانند همه اعضای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یا ان پی تی بود ، به شرطی که ایران اول نگرانیهای موجود درباره برنامه هستهایش را رفع کند.
دولت اوباما هم همین را میگوید گو اینکه وزیر امور خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون، یک قدم فراتر گذاشته و صریحاً گفته که حقوق ایران در چهار چوب ان پی تی مانند سایر اعضای این معاهده است که محدویتی برای توسعه غنیسازی به منظور فعالیتهای صلحآمیز قائل نیست اما پیش از برخورداری از این حقوق ایران باید قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را اجرا کند؛ نگرانیهای موجود درباره برنامه هستهایش را رفع کند؛ و اعتماد جامعه جهانی درباره این برنامه را جلب کند.
به عبارت دیگر هیلاری کلینتون آنچه را که دولت بوش به طور ضمنی توصیه میکرد، آشکارا بیان کرده است.
نکته شگفتانگیز اینکه ایران تنها عضو ان پی تی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتوانسته است گزارشی در مورد صلحآمیز بودن برنامه هستهایش ارائه دهد. بنا بر این در حال حاضر توپ در زمین ایران است و این به عهده تهران است که شورای امنیت و جامعه جهانی را متقاعد کند که برنامه هستهایش صلحآمیز است.
- به نظرمیرسد که سیاست دوگانه تحریم و دیپلماسی، خرابکاری در برنامه هستهای ایران مانند ویروس رایانهای استاکس نت، و حذف فیزیکی و سر به نیست کردن برخی از دانشمندان هستهای که جمهوری اسلامی آن را کار کشورهای غربی میداند، کارساز نبوده و رفتار ایران را تغییر نداده است. آمریکا چه کاری دیگری میتواند انجام دهد تا رفتار ایران عوض شود؟
به باور من سالهاست که رهبران جمهوری اسلامی خواهان دستیابی ایران به توانایی لازم برای ساختن سلاح هستهای هستند. برنامه هستهای فعلی ایران در اواسط دهه ۸۰ میلادی شروع شد. رؤسای جمهور پیشین ایران از جمله، اکبر هاشمی رفسنجانی و رهبر فعلی ایران آیتآلله خامنهای بر این باورند که داشتن توانایی برای ساختن سلاحهای هستهای برای تأمین امنیت ایران مهم است و مایه سرافرازی.
بنا بر این به تلاش بیوقفهای نیاز داریم تا رهبران ایران را متقاعد کنیم که از کوشش برای ساختن سلاح هستهای دست بردارند و این به نفع ایران است. به باور من، در کوتاه مدت نمیتوان به این هدف رسید.
در این رابطه، پرزیدنت اوباما پیشنهاد بهبود روابط ایران و آمریکا، لغو تحریمها و همکاری در زمینه توسعه صنایع نفت و گاز و انرژی هستهای را مطرح کرد، به شرطی که ایران نگرانیهای آمریکا را در مورد برنامه هستهایش رفع کند.
از سوی دیگر، از آنجا که ایران تمایلی به گفتوگوی مستقیم با آمریکا و یا گفتوگو در چهارچوب گروه کشورهای ۵+۱ نشان نداده، پرزیدنت اوباما چارهای ندارد جز اینکه هزینه عدم همکاری ایران را از طریق تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی افزایش دهد.
اینکه این کار نتیجهای خواهد یا نه نمیدانم. ممکن است رهبران ایران چنان پایبند رسیدن به توانایی برای ساختن سلاح هستهای باشند که هیچیک از پیشنهادهای ارائه شده برای گفتوگو و یا لغو تحریمهای اعمال شده نتواند نظر آنها را تغییر دهد.
تنها نکته مثبت این است که ظرفیت فنی ایران در زمینه هستهای کند شده و پروژههای مخفیاش آشکار شده است. همه اینها فرصتی پیش آورده است که کشورهای جهان بتوانند در چند سال آینده مسئله هستهای ایران را حل کنند قبل از اینکه رهبرانش برای ساختن سلاح هستهای تصمیم قطعی اتخاذ کنند.
- به برآورد شماری از مراکز پژوهشی غربی، از جمله «مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» در لندن، ایران تا سال ۲۰۱۵ نمیتواند سلاح هستهای بسازد. در ضمن شما گفتید که رهبران ایران برای ساختن سلاح هستهای تصمیم قطعی نگرفتهاند و مطمئن نیستید که اقدامات انجام شده از سوی کشورهای غربی بتواند رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهد. با این حساب آیا گزینه نظامی کماکان مطرح است؟
پرزیدنت اوباما گفته است که گزینه نظامی مطرح است ولی گزینه مطلوبی برای او نیست. به همین جهت اوباما سعی دارد که مسئله هستهای ایران را ار طریق دیپلماسی حل کند.
به باور من اگر ایران متوجه شود که برای پیگیری برنامه هستهایش باید هزینه زیادی را متحمل شود آن وقت رهبران این کشورممکن است به نوعی مصالحه تن دهند و ریسکهای سیاسی و اقتصادی را کاهش دهند.
به هر صورت ما نمیتوانیم بگوییم که این راه و روش نتیجه خواهد داد مگر اینکه همه ما به عنوان جامعه بینالمللی با هم همکاری کنیم. برای این کار آمریکا در چهارچوب شورای امنیت روابط ویژهای با روسیه و چین بر قرار کرده که نتیجه مؤثری هم داده است.
اقدامات شورای امنیت تا حدی ایران را نگران کرده است ولی در حال حاضر توجه همه به خیزشهای گوناگون در کشورهای عربی است و مدتی طول خواهد کشید تا مسئله هستهای ایران دوباره در مرکز توجه قرار گیرد.
- پیشتر گفتید که ایران با مشکلات فنی روبهروست و به علت عدم دسترسی به تکنولوژی پیشرفته برای ساختن سانترفیوژهای جدید نتوانسته است قدمهای مهمی بردارد، گو اینکه ایران اعلام کرده است که به زودی سانتریفیوژهای نسل جدید را آزمایش خواهد کرد. علاوه بر این ایران از نظر تهیه مواد خام هستهای از خارج و یا توسعه معادن اورانیوم داخلی پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته است. ارزیابی شما در این باره چیست ؟
به عقیده من ایران در حال پیشرفت است ولی پیشرفت کند و بطئی. البته در بیشتر موارد رهبران ایران در مورد پیشرفت این کشور اغراق میکنند. همانطور که شما گفتید ایران سانتریفیوژهای جدیدی را در آینده نزدیک به کار خواهد گرفت. اما سالهاست که ایران روی این سانتریفیوژها کار کرده و به نظر میرسد که این دستگاهها بدون اشکال فنی نیست. به هر حال باید صبر کرد و نتیجه بهکاراندازی این سانتریفیوژها را دید.
با شما موافقم که ایران برای خرید مواد خام هستهای و تأمین قطعات سانتریفیوژها با مشکلاتی مواجه است. همین طور در مورد تهیه اورانیوم طبیعی. قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل فروش این ماده به ایران را منع کرده است.
اگر ایران قطعنامههای شورای امنیت را اجرا کند، آمریکا و سایر کشورها همانگونه که اعلام کردهاند حاضرند نیازهای ایران را برآورده کنند و حتی تکنولوژی لازم برای فعالیتهای صلحآمیز هستهای در اختیار این کشور قرار دهند.
بنا بر این اگر هدف ایران استفاده از انرژی هستهای صلحآمیز باشد، راه ساده و آشکاری پیش روی تهران قرار دارد و با انتخاب این راه میتواند از همکاری کشورهای غربی برخوردار شود.
- برخی از کارشناسان هستهای بر این باورند که ایران صرفاً به دنبال دستیابی به توانایی و تکنولوژی لازم برای ساختن سلاح هستهای است و میخواهد یک قدرت اتمی مجازی مانند ژاپن یا آلمان باشد. این دو کشور تکنولوژی لازم برای ساختن سلاح هستهای را دارند و قصد چنین کاری را ندارند. آیا کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، قبول خواهند کرد که ایران چنین توانایی داشته باشد؟
برای من، به عنوان یک نفر که از خارج به مسائل داخل ایران نگاه میکند، مشکل است که قصد واقعی ایران را بدانم. برخی از دوستان ایرانی من میگویند که ایران میخواهد یک قدرت هستهای مجازی باشد و قصد ندارد سلاح هستهای بسازد زیرا داشتن چنین سلاحی این کشور را در معرض حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل قرار خواهد داد.
در مقابل شمار دیگری از دوستان ایرانی من بر این عقیدهاند که ایران میخواهد سلاح هستهای داشته باشد زیرا ایران با کشورهای دارای سلاح هستهای محاصره شده است، مانند پاکستان، روسیه، هند، آمریکا و اسرائیل.
فکر میکنم که در داخل هیئت حاکمه ایران توافق کاملی بر سر داشتن یا نداشتن سلاح هستهای وجود ندارد. نگرانی من این است که ایران با توسعه توانایی هستهایش ممکن است قدم بعدی را بر دارد و سلاح هستهای بسازد.
با توجه به ماهیت سیاسی کشورهای خاورمیانه و روابط پرتنش ایران با شماری از همسایگانش، به احتمال زیاد این کشور به قدرت هستهای مجازی قناعت نخواهد کرد و سلاح هستهای خواهد ساخت. حتی اگر چنین کاری نکند، دیگر کشورهای خاور میانه برای تأمین امنیت خود تلاش خواهند کرد مانند ایران به توانایی لازم برای تولید سلاح هستهای دست یابند و با نگرش به بیثباتی موجود در خاورمیانه، وجود چند کشور با قدرت هستهای مجازی میتواند بسیار خطرناک باشد.
- بسیاری از کارشناسان غربی بر این باورند که اطلاعات موجود درمورد برنامه و فعالیتهای هستهای ایران ناقص است وآژانس بینالمللی انرژی اتمی هم از عدم شفافیت این کشور در این زمینه شکایت دارد. امکان دارد ایران برنامهها و تأسیساتی مخفی داشته باشد که کشورهای غربی از آن بیاطلاع باشند. اگر ایران پنهانی به توانایی ساختن سلاح هستهای و یا عملاً به آزمایش و یا تولید سلاح دست بزند، آیا غرب میتواند از عامل بازدارندگی در قبال ایران استفاده کند، همانگونه که در زمان جنگ سرد بین غرب و اتحاد جماهیر شوروی باب بود؟
به عقیده من بازدارندگی موقعی کارساز خواهد بود که دو طرف مقابل از نظر ظرفیت و قدرت تقریباً همطراز باشند و منابع تنشزا بین آنها کم باشد. در خاور میانه در صورت وجود چند قدرت هستهای نمیتوان به بازداندگی با ثباتی امیدوار بود.
این کشورها ممکن است از نظر سلاح همطراز هم نباشند و احساس کنند که در مقابل حملههای پیشدستانه آسیبپذیرند و با این تلقی در اولین فرصت از سلاح هستهای علیه طرف مقابل استفاده کنند.
در خاورمیانه چند کشمکش و درگیری منطقهای وجود دارد که با جرقهای میتوانند به رویارویی هستهای منجر شوند، مثلاً شبیه بحران موشکی کوبا که در اوت ۱۹۶۲ اتفاق افتاد.
مطمئن هستم که رهبران ایران نمیخواهند کشورشان در معرض تهد ید هستهای قرار دهند. در عین حال بر این باورم که با توجه به بیثباتی موجود در خاورمیانه، امکان برآوردهای نادرست در این منطقه زیاد است و این میتواند به بحران هستهای منجر شود و بسیاری از کشورها خواهان چنین بحرانی نیستند.