«تا جمهوری اسلامی در ایران کفن نشود، خاورمیانه دموکراتیک نشود»؛ این پیام بلندپایهترین مقامات اسرائیل است که در روزهای اخیر، در رهگذار تلاطم سیاسی تاریخی و بیسابقهای که بخشهای وسیعی از خاورمیانه و شمال آفریقا را دربرگرفته است، به گوش میرسد.
سخنان صریح رهبران اسرائیل در مورد زلزله سیاسی عظیم منطقه، نشان میدهد که آنها از نگرانیهایی که در طول رخدادهای مصر بیان میکردند، تا حد بسیار زیادی دور شده و اکنون با استقبال از این تحولات، پیوسته تأکید میکنند که تا نظام جمهوری اسلامی ایران از اریکه قدرت پایین کشیده نشود، مردمسالاری واقعی در منطقه برقرار نخواهد شد.
نگرانی عمیق اسرائیل از عواقب برافتادن حکومت ۳۰ ساله محمد حسنی مبارک در مصر که در اظهارنظرهای پی در پی نخست وزیر اسرائیل در مورد احتمال روی کارآمدن اخوان المسلمین و ایجاد «شعبه ایرانی در مصر» به گوش میرسید، از زمانی جای خود را به بیان علنی در باره «ثمرات مثبت از تحقق مردمسالاری واقعی» در مصر داد که شورای عالی نظامی مصر دربیانیه دوم خود تأکید کرد که مصر همه معاهدات بینالمللی این کشور، و در صدر آنها، پیمان صلح با اسرائیل را محترم میشمارد.
سران اسرائیل اکنون براین حقیقت بیشترتأکید میکنند که در طول سه هفته تظاهرات وسیع مردم مصر علیه حسنی مبارک، اکثریت شعارها در جهت بهبود رفاه اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی و آزادیهای سیاسی داخلی مصر بود و کمترین شعار و انتقادی علیه پیمان صلح ۳۲ ساله مصر و اسرائیل بیان شد، و نه تنها هیچ تجمعی در برابر سفارت اسرائیل در قاهره شکل نگرفت، بلکه اکنون نیز سفیر و همه دیپلماتهای اسرائیلی در قاهره باقی مانده و کار خود را به طور عادی دنبال میکنند.
هرچند که اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل همین پنجشنبه دوباره گفت که برای حسنی مبارک هنوز نیز احترام بسیاری قائل است، اما اسرائیل این هفته دیپلمات ویژهای را به مصر فرستاده بود تا با مقامات شورای عالی نظامی مصر و دولت انتقالی قاهره دیدار کند تا آینده مناسبات و تماسها را بررسی کند.
اسرائیل امیدواراست که اصلاحاتی که ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن هاشمی در کشورش انجام میدهد، اردنیها را، که گفته میشود هفتاد درصد جمعیت آن کشور فلسطینیالاصل هستند، راضی نگاهدارد تا حکومت این کشور صاحب پیمان صلح با اسرائیل نیز بیش از این بیثبات نشود.
مقامات اسرائیلی هرچند آشکارا و بلند تر میگویند که خیزشهای مردمی باید به ایران برسد، که در مورد سوریه و لبنان سکوت کردهاند؛ دو کشوری که اهمیت بسیارزیادی برای اسرائیل دارد. اما این سکوت توأم با چشم انتظاری آشکاری است که دامنه تکانهای منطقه، حکومت بشار اسد در سوریه و پایههای حزبالله در لبنان را نیز لرزان کند.
برخی از ناظران و تحلیلگران اسرائیلی اکنون میگویند شاید اگر کشورهای دیگری در خاورمیانه حکومتهای مدرن و مردمسالار داشته باشند، آنها بخواهند با اسرائیل، که دموکراسی دیرینه منطقه بود، مناسبات سیاسی داشته باشند.
اسرائیل با تونس مناسباتی نداشت که از تغییر حکومت و دولت در تونس مستقیماً متأثرشود.
اسرائیل همواره از لیبی نیز زخمخورده بود. لیبی از زمان برافتادن نظام پادشاهی ادریس و «انقلاب سبز» معمر قذافی، پایگاه مهمی برای سازمانهای مسلح فلسطینی و عربی ضداسرائیل بود.
دراواخر دهه هفتاد میلادی که لیبی به حمایت از مخالفان پادشاهی ایران و دادن ایستگاه رادیویی به حامیان آیتالله روحالله خمینی متهم بود، اسرائیل که برافتادن محمدرضا پهلوی در ایران را ضربهای مرگبار بر مناسبات آن زمان خود با ایران میدانست، مرتب به جیمی کارتر، رهبر وقت آمریکا میگفت که باید جلوی حمایت لیبی از انقلابیون اسلامی ایرانی را سد کند.
معمر قذافی که سالها رهبر جبهه مقاومت ضد اسرائیلی بود، در چند سال اخیر دیگر از نابودی اسرائیل صریحاً سخن نمیگفت؛ او به پیشنهاد تشکیل کشور مشترک اسرائیلی- فلسطینی بسنده کرده و حتی نام «اسراطین» را نیز برای آن انتخاب کرده و بارها تأکید کرده بود که در این سرزمین کوچک وجود دو کشور قابل تحمل نیست و تنها راهکار، اعلان «اسراطین» است.
اسرائیل از اینکه معمر قذافی در امور اعراب شهروند اسرائیل نیز دخالت میکرد و همین چند ماه پیش کاروان بزرگی از شخصیتهای عرب شهروند اسرائیلی را به لیبی برد، ناخشنود بود. قذافی به این کاروان گفته بود اگر بیایید حتی گذرنامهای لازم ندارید، و آنها رفتند؛ حتی نمایندگان عرب کنست (پارلمان اسرائیل).
معمر قذافی در روز سقوط حسنی مبارک نیز گفت: «اکنون زمان آن است که همه مسلمانان و فلسطینیهای جهان در مرز رژیم صهیونیستی مستقر شوند و به سوی اسرائیل هجوم برده، آن را نابود کنند».
قذافی با «اطمینان» از اینکه «خیزش بعدی مهم منطقه، درپی سقوط مبارک، خیزش اسلامی برای نابودی اسرائیل است»، از اینکه شعله این خیزش به زودی دامان خود او را در لیبی بگیرد، غافل شده بود.
اکنون که معمرقذافی به دچار مشکلات داخلی است، سران اسرائیل فرصت را برای تمسخر او مناسب دیدهاند؛ شیمون پرز چهارشنبه در پارلمان اسپانیا گفت که «قذافی بیشتر از آنچه که خرج ملت خود کند، خرج لباسهای عجیب و غریبش میکند».
شیمون پرز همچنین دوشنبه در دیدار با پادشاه اسپانیا گفت: «فیسبوک بلای جان دیکتاتورها شده و آنها تلاش میکنند که فیس بوک را ببندند تا شاید عمر خود را طولانی کنند اما نمیدانند که آنها میروند ولی فیسبوک است که باقی میماند و پایدارتراز هر دیکتاتوری است».
آقای پرز اما صریحاً اضافه کرد که «بدون رسیدن موج بزرگ اعتراضات و تلاطمها به ایران، مردمسالاری منطقه تکمیل نخواهد شد».
در حالی که دوستان و دشمنان اسرائیل همواره تأیید کردهاند که در منطقه پرآشوب خاورمیانه، اسرائیل تنها نظام مردمسالاری بوده است، رئیسجمهور اسرائیل چهارشنبه در اسپانیا گفت از اینکه اسرائیل دیگر تنها دموکراسی منطقه نباشد، نگران نیست بلکه خشنود میشود.
وی گفته بود: «اسرائیل خواهان تقویت اصول دموکراسی در خاورمیانه است و میخواهد که دموکراسیهای بیشتری حضور داشته باشند و خرسند است که اکنون جوانان خاورمیانه و شمال آفریقا سرانجام به پا خاسته و خود را لایق مردمسالاری میدانند اما باید شامل ایران نیز بشود» و ابراز اطمینان کرد که «ملت ایران، و جوانان بیدارشده ایران نیز حق خود را خواهند گرفت».
شیمون پرز در انتقادی که احتمالاً متوجه رئیسجمهور ترکیه و وزیر خارجه آلمان بود، گفت درست در همان روزهایی که احمدینژاد مأموران مسلح را به خیابانها میفرستد تا جوانان ایرانی را سرکوب کنند، افرادی با احمدینژاد عکس میگیرند.
رئیس جمهور اسرائیل در سخنان چهارشنبه خود مدعی شده بود که ایران است که در خاورمیانه شعبههای تروریستی ایجاد کرده و این شعبهها را تا به آمریکای لاتین هم رسانده است و امنیت جهان را رژیم کنونی ایران تهدید میکند.
وی نتیجهگیری کرده بود که «هر دموکراسی دیگری هم که به وجود آید، از این اقدامات ایران تهدید خواهد شد و لذا نسیم دموکراسی باید احمدینژاد و همفکرانش را ساقط کند تا مردمسالاریهای واقعی در منطقه به وجود آیند و تقویت شوند».
رئیسجمهور اسرائیل دوشنبه نیز در اسپانیا گفته بود که «احمدینژاد و آیتاللههای ایران شاید به بمب اتم برسند اما هنوز بشارتی برای مردم ایران و منطقه ندارند و سرانجام ملتهای ایران و لبنان، احمدینژاد و حسن نصرالله را پایین میکشند».
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز چهارشنبه در آیینی در بیتالمقدس (اورشلیم) گفت «هیچ چیزی بیش از پیشرفت دموکراسی در خاورمیانه اسرائیل را خوشحال نمیکند زیرا از این راه است که پایههای صلح مستحکم میشوند ولی باید دموکراسیخواهان را نه تنها در جهان عرب، بلکه در ایران هم تقویت کرد».
آقای نتانیاهو جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که با «سوء استفاده از رخدادهای سرزمینهای عربی میکوشد که پرده سیاهی و ظلمت را بر سر این جوامع نیز بکشد».
نتانیاهو بعید ندانست که تلاطمهای جاری خاورمیانه، موجب شود که در طول سالهای آینده نیز، این منطقه از بیثباتی رنج برد.
سیلوان شالوم، معاون اول نتانیاهو نیز دوشنبه گفت که «ایران در کمین بهرهبرداری وسیع از رخدادهای منطقه نشسته و امیدواراست که بتواند بر منابع نفتی منطقه هم مسلط شود».
آقای شالوم گفته بود که دنیا باید با حکومت ایران قطع رابطه کند تا جوانان ایرانی که به خیابانها میآیند، مطمئن شوند که دنیا در کنار آزادیخواهان ایران ایستاده است.
در یک ماه تلاطمهای تاریخی خاورمیانه، اسرائیل و ایران دو مصاف غیرمستقیم را نیز اداره کردند؛ عبور دو کشتی ایرانی از آبراه سوئز و آزمایشهای جدید موشکی را که هر دو آشکارا شاخ و شانه کشیدن برای هم بود.
در میان همه ناخشنودیهای عمیق سران اسرائیل که ایران میخواهد در وضعیت جدید منطقه «نفسکش بطلبد» و «وضع را امتحان کند»، سرانجام با موافقت مصر، دو کشتی نیروی دریایی ایران، سه شنبه با عبور از آبراه استراتژیک سوئز، شامگاه چهارشنبه در بندر لاذقیه در سوریه لنگر انداختند.
هرچند شیمون پرس چهارشنبه دراسپانیا گفت که عبوردادن کشتیهای ایرانی «تحرکی بیارزش بوده» اما اهود باراک با لحنی نزدیک به ناامیدی گفت که «از این به بعد باید شاهد تردد پی در پی این کشتیهای ایرانی از این آبراه (در فاصله بسیار نزدیک به اسرائیل) باشیم».
اما اسرائیل سهشنبه «یک زور بازوی» غیرمستقیم به ایران نشان داد؛ اسرائیل سیستم دفاع موشکی «پیکان 2» را که طراحی این کشور است و آمریکا در تأمین هزینه مالی آن سهم عمدهای داشته است، این بار نه در سواحل اسرائیل، بلکه در سواحل لسآنجلس در غرب آمریکا آزمایش کرد؛ و گفته میشود که این آخرین آزمایش موفقیتآمیز این ضد موشک پیشرفته برای مقابله با موشکهای دورپرواز ایران باشد.
در همین حال، رهبران جمهوری اسلامی ایران نیز تأکید دارند که از تلاطم خاورمیانه خشنودند، زیرا به باور آنها، این تلاطمها ادامه مستقیم انقلاب اسلامی ایران است و سرانجام به تحقق حکومت اسلامی در این سرزمینها منجر خواهد شد؛ آرزویی که از جمله در بیانیه روز چهارشنبه ۱۹۱ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران بر آن تأکید شد.
چشم انتظاری سران جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان سپاه پاسداران ایران در این ابراز امیدواری آنها متجلی میشود که میگویند امیدوارند از رهگذر این تلاطمها، اسرائیل نابود شود.
از جمله، محمد رضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج مستضعفین ایران، چند بار در روزهای اخیر گفته است «پیام ملت ایران است که به مصر و تونس رسیده و به زودی به قدس هم میرسد»، و نیز گفته است مرگ اسرائیل نزدیک است زیرا به آن روز مبارکی نزدیک میشویم که آیتالله خمینی در مورد آن گفته بود «اگر هر فرد مسلمان یک سطل آب بریزد، اسرائیل غرق خواهد شد».
سخنان صریح رهبران اسرائیل در مورد زلزله سیاسی عظیم منطقه، نشان میدهد که آنها از نگرانیهایی که در طول رخدادهای مصر بیان میکردند، تا حد بسیار زیادی دور شده و اکنون با استقبال از این تحولات، پیوسته تأکید میکنند که تا نظام جمهوری اسلامی ایران از اریکه قدرت پایین کشیده نشود، مردمسالاری واقعی در منطقه برقرار نخواهد شد.
نگرانی عمیق اسرائیل از عواقب برافتادن حکومت ۳۰ ساله محمد حسنی مبارک در مصر که در اظهارنظرهای پی در پی نخست وزیر اسرائیل در مورد احتمال روی کارآمدن اخوان المسلمین و ایجاد «شعبه ایرانی در مصر» به گوش میرسید، از زمانی جای خود را به بیان علنی در باره «ثمرات مثبت از تحقق مردمسالاری واقعی» در مصر داد که شورای عالی نظامی مصر دربیانیه دوم خود تأکید کرد که مصر همه معاهدات بینالمللی این کشور، و در صدر آنها، پیمان صلح با اسرائیل را محترم میشمارد.
سران اسرائیل اکنون براین حقیقت بیشترتأکید میکنند که در طول سه هفته تظاهرات وسیع مردم مصر علیه حسنی مبارک، اکثریت شعارها در جهت بهبود رفاه اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی و آزادیهای سیاسی داخلی مصر بود و کمترین شعار و انتقادی علیه پیمان صلح ۳۲ ساله مصر و اسرائیل بیان شد، و نه تنها هیچ تجمعی در برابر سفارت اسرائیل در قاهره شکل نگرفت، بلکه اکنون نیز سفیر و همه دیپلماتهای اسرائیلی در قاهره باقی مانده و کار خود را به طور عادی دنبال میکنند.
هرچند که اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل همین پنجشنبه دوباره گفت که برای حسنی مبارک هنوز نیز احترام بسیاری قائل است، اما اسرائیل این هفته دیپلمات ویژهای را به مصر فرستاده بود تا با مقامات شورای عالی نظامی مصر و دولت انتقالی قاهره دیدار کند تا آینده مناسبات و تماسها را بررسی کند.
اسرائیل امیدواراست که اصلاحاتی که ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن هاشمی در کشورش انجام میدهد، اردنیها را، که گفته میشود هفتاد درصد جمعیت آن کشور فلسطینیالاصل هستند، راضی نگاهدارد تا حکومت این کشور صاحب پیمان صلح با اسرائیل نیز بیش از این بیثبات نشود.
مقامات اسرائیلی هرچند آشکارا و بلند تر میگویند که خیزشهای مردمی باید به ایران برسد، که در مورد سوریه و لبنان سکوت کردهاند؛ دو کشوری که اهمیت بسیارزیادی برای اسرائیل دارد. اما این سکوت توأم با چشم انتظاری آشکاری است که دامنه تکانهای منطقه، حکومت بشار اسد در سوریه و پایههای حزبالله در لبنان را نیز لرزان کند.
برخی از ناظران و تحلیلگران اسرائیلی اکنون میگویند شاید اگر کشورهای دیگری در خاورمیانه حکومتهای مدرن و مردمسالار داشته باشند، آنها بخواهند با اسرائیل، که دموکراسی دیرینه منطقه بود، مناسبات سیاسی داشته باشند.
اسرائیل با تونس مناسباتی نداشت که از تغییر حکومت و دولت در تونس مستقیماً متأثرشود.
اسرائیل همواره از لیبی نیز زخمخورده بود. لیبی از زمان برافتادن نظام پادشاهی ادریس و «انقلاب سبز» معمر قذافی، پایگاه مهمی برای سازمانهای مسلح فلسطینی و عربی ضداسرائیل بود.
دراواخر دهه هفتاد میلادی که لیبی به حمایت از مخالفان پادشاهی ایران و دادن ایستگاه رادیویی به حامیان آیتالله روحالله خمینی متهم بود، اسرائیل که برافتادن محمدرضا پهلوی در ایران را ضربهای مرگبار بر مناسبات آن زمان خود با ایران میدانست، مرتب به جیمی کارتر، رهبر وقت آمریکا میگفت که باید جلوی حمایت لیبی از انقلابیون اسلامی ایرانی را سد کند.
معمر قذافی که سالها رهبر جبهه مقاومت ضد اسرائیلی بود، در چند سال اخیر دیگر از نابودی اسرائیل صریحاً سخن نمیگفت؛ او به پیشنهاد تشکیل کشور مشترک اسرائیلی- فلسطینی بسنده کرده و حتی نام «اسراطین» را نیز برای آن انتخاب کرده و بارها تأکید کرده بود که در این سرزمین کوچک وجود دو کشور قابل تحمل نیست و تنها راهکار، اعلان «اسراطین» است.
اسرائیل از اینکه معمر قذافی در امور اعراب شهروند اسرائیل نیز دخالت میکرد و همین چند ماه پیش کاروان بزرگی از شخصیتهای عرب شهروند اسرائیلی را به لیبی برد، ناخشنود بود. قذافی به این کاروان گفته بود اگر بیایید حتی گذرنامهای لازم ندارید، و آنها رفتند؛ حتی نمایندگان عرب کنست (پارلمان اسرائیل).
معمر قذافی در روز سقوط حسنی مبارک نیز گفت: «اکنون زمان آن است که همه مسلمانان و فلسطینیهای جهان در مرز رژیم صهیونیستی مستقر شوند و به سوی اسرائیل هجوم برده، آن را نابود کنند».
قذافی با «اطمینان» از اینکه «خیزش بعدی مهم منطقه، درپی سقوط مبارک، خیزش اسلامی برای نابودی اسرائیل است»، از اینکه شعله این خیزش به زودی دامان خود او را در لیبی بگیرد، غافل شده بود.
اکنون که معمرقذافی به دچار مشکلات داخلی است، سران اسرائیل فرصت را برای تمسخر او مناسب دیدهاند؛ شیمون پرز چهارشنبه در پارلمان اسپانیا گفت که «قذافی بیشتر از آنچه که خرج ملت خود کند، خرج لباسهای عجیب و غریبش میکند».
شیمون پرز همچنین دوشنبه در دیدار با پادشاه اسپانیا گفت: «فیسبوک بلای جان دیکتاتورها شده و آنها تلاش میکنند که فیس بوک را ببندند تا شاید عمر خود را طولانی کنند اما نمیدانند که آنها میروند ولی فیسبوک است که باقی میماند و پایدارتراز هر دیکتاتوری است».
آقای پرز اما صریحاً اضافه کرد که «بدون رسیدن موج بزرگ اعتراضات و تلاطمها به ایران، مردمسالاری منطقه تکمیل نخواهد شد».
در حالی که دوستان و دشمنان اسرائیل همواره تأیید کردهاند که در منطقه پرآشوب خاورمیانه، اسرائیل تنها نظام مردمسالاری بوده است، رئیسجمهور اسرائیل چهارشنبه در اسپانیا گفت از اینکه اسرائیل دیگر تنها دموکراسی منطقه نباشد، نگران نیست بلکه خشنود میشود.
وی گفته بود: «اسرائیل خواهان تقویت اصول دموکراسی در خاورمیانه است و میخواهد که دموکراسیهای بیشتری حضور داشته باشند و خرسند است که اکنون جوانان خاورمیانه و شمال آفریقا سرانجام به پا خاسته و خود را لایق مردمسالاری میدانند اما باید شامل ایران نیز بشود» و ابراز اطمینان کرد که «ملت ایران، و جوانان بیدارشده ایران نیز حق خود را خواهند گرفت».
شیمون پرز در انتقادی که احتمالاً متوجه رئیسجمهور ترکیه و وزیر خارجه آلمان بود، گفت درست در همان روزهایی که احمدینژاد مأموران مسلح را به خیابانها میفرستد تا جوانان ایرانی را سرکوب کنند، افرادی با احمدینژاد عکس میگیرند.
رئیس جمهور اسرائیل در سخنان چهارشنبه خود مدعی شده بود که ایران است که در خاورمیانه شعبههای تروریستی ایجاد کرده و این شعبهها را تا به آمریکای لاتین هم رسانده است و امنیت جهان را رژیم کنونی ایران تهدید میکند.
وی نتیجهگیری کرده بود که «هر دموکراسی دیگری هم که به وجود آید، از این اقدامات ایران تهدید خواهد شد و لذا نسیم دموکراسی باید احمدینژاد و همفکرانش را ساقط کند تا مردمسالاریهای واقعی در منطقه به وجود آیند و تقویت شوند».
رئیسجمهور اسرائیل دوشنبه نیز در اسپانیا گفته بود که «احمدینژاد و آیتاللههای ایران شاید به بمب اتم برسند اما هنوز بشارتی برای مردم ایران و منطقه ندارند و سرانجام ملتهای ایران و لبنان، احمدینژاد و حسن نصرالله را پایین میکشند».
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز چهارشنبه در آیینی در بیتالمقدس (اورشلیم) گفت «هیچ چیزی بیش از پیشرفت دموکراسی در خاورمیانه اسرائیل را خوشحال نمیکند زیرا از این راه است که پایههای صلح مستحکم میشوند ولی باید دموکراسیخواهان را نه تنها در جهان عرب، بلکه در ایران هم تقویت کرد».
آقای نتانیاهو جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که با «سوء استفاده از رخدادهای سرزمینهای عربی میکوشد که پرده سیاهی و ظلمت را بر سر این جوامع نیز بکشد».
نتانیاهو بعید ندانست که تلاطمهای جاری خاورمیانه، موجب شود که در طول سالهای آینده نیز، این منطقه از بیثباتی رنج برد.
سیلوان شالوم، معاون اول نتانیاهو نیز دوشنبه گفت که «ایران در کمین بهرهبرداری وسیع از رخدادهای منطقه نشسته و امیدواراست که بتواند بر منابع نفتی منطقه هم مسلط شود».
آقای شالوم گفته بود که دنیا باید با حکومت ایران قطع رابطه کند تا جوانان ایرانی که به خیابانها میآیند، مطمئن شوند که دنیا در کنار آزادیخواهان ایران ایستاده است.
در یک ماه تلاطمهای تاریخی خاورمیانه، اسرائیل و ایران دو مصاف غیرمستقیم را نیز اداره کردند؛ عبور دو کشتی ایرانی از آبراه سوئز و آزمایشهای جدید موشکی را که هر دو آشکارا شاخ و شانه کشیدن برای هم بود.
در میان همه ناخشنودیهای عمیق سران اسرائیل که ایران میخواهد در وضعیت جدید منطقه «نفسکش بطلبد» و «وضع را امتحان کند»، سرانجام با موافقت مصر، دو کشتی نیروی دریایی ایران، سه شنبه با عبور از آبراه استراتژیک سوئز، شامگاه چهارشنبه در بندر لاذقیه در سوریه لنگر انداختند.
هرچند شیمون پرس چهارشنبه دراسپانیا گفت که عبوردادن کشتیهای ایرانی «تحرکی بیارزش بوده» اما اهود باراک با لحنی نزدیک به ناامیدی گفت که «از این به بعد باید شاهد تردد پی در پی این کشتیهای ایرانی از این آبراه (در فاصله بسیار نزدیک به اسرائیل) باشیم».
اما اسرائیل سهشنبه «یک زور بازوی» غیرمستقیم به ایران نشان داد؛ اسرائیل سیستم دفاع موشکی «پیکان 2» را که طراحی این کشور است و آمریکا در تأمین هزینه مالی آن سهم عمدهای داشته است، این بار نه در سواحل اسرائیل، بلکه در سواحل لسآنجلس در غرب آمریکا آزمایش کرد؛ و گفته میشود که این آخرین آزمایش موفقیتآمیز این ضد موشک پیشرفته برای مقابله با موشکهای دورپرواز ایران باشد.
در همین حال، رهبران جمهوری اسلامی ایران نیز تأکید دارند که از تلاطم خاورمیانه خشنودند، زیرا به باور آنها، این تلاطمها ادامه مستقیم انقلاب اسلامی ایران است و سرانجام به تحقق حکومت اسلامی در این سرزمینها منجر خواهد شد؛ آرزویی که از جمله در بیانیه روز چهارشنبه ۱۹۱ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران بر آن تأکید شد.
چشم انتظاری سران جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان سپاه پاسداران ایران در این ابراز امیدواری آنها متجلی میشود که میگویند امیدوارند از رهگذر این تلاطمها، اسرائیل نابود شود.
از جمله، محمد رضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج مستضعفین ایران، چند بار در روزهای اخیر گفته است «پیام ملت ایران است که به مصر و تونس رسیده و به زودی به قدس هم میرسد»، و نیز گفته است مرگ اسرائیل نزدیک است زیرا به آن روز مبارکی نزدیک میشویم که آیتالله خمینی در مورد آن گفته بود «اگر هر فرد مسلمان یک سطل آب بریزد، اسرائیل غرق خواهد شد».