«در اروپا کسی متمایل به گزینه نظامی نیست اما ...»

روز دوشنبه، سوم بهمن، اتحادیه اروپا صنعت نفت ایران و بانک مرکزی ایران را نیز به فهرست بلندبالای تحریم‌های خود علیه ایران افزود. تحریم‌هایی که استرالیا نیز اعلام کرد از آن حمایت می‌کند و به آن می پیوندد. روز دوشنبه همچنین آمریکا نیز در تازه‌ترین اقدام خود، بانک تجارت ایران را تحریم کرد... تحریم‌هایی که ایران آنها را « جنگ روانی» خوانده و می‌گوید اثری نخواهد داشت...

در همین رابطه والتر پوش، تحلیلگر مسایل ایران در مؤسسه امور بين‌المللی و امنيتی در برلین، در گفت‌وگو با رادیو فردا به پرسش‌هایی در مورد این تحریم‌ها پاسخ داده است.

آقای پوش، نظر شما درباره دور تازه تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران چیست؟

تحریم‌ها به سرعت افزایش می‌یابند و حکومت ایران تقریباً دیگر هیچ راه فراری ندارد. و البته این تحریم‌ها جایگاه اشخاصی را که تمایلی به گفت‌وگو داشتند ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند، چراکه در میان تصمیم‌گیران و دیپلمات‌های ایرانی این نظر تقویت می‌شود که هر آنچه ما انجام دهیم، باز هم با دوری از تحریم‌ها مواجه خواهیم شد.

به نظر من رئیس‌جمهور ایران از جمله کسانی است که تمایل به بازگشت به میز مذاکره دارد، خصوصاً برای حفظ موقعیت خود و اطرافیانش، بازگشت به میز مذاکره بهترین گزینه است اما در حال حاضر موقعیت این افراد بسیار سخت و پیچیده است.

فکر می‌کنید جامعه بین‌المللی تا چه زمانی می‌تواند به اعمال تحریم‌های تازه ادامه دهد؟

خب این بستگی به موارد متعددی دارد. یکی از این عوامل وضعیت داخلی ایران است. راستش من فکر می‌کنم در ماه‌های پیش‌رو، خصوصاً تا بعد از انتخابات مجلس در ایران، شاهد سنگین‌تر شدن این تحریم‌ها نباشیم. و البته این را هم باید اضافه کنم که اقتصاد ایران از این تحریم‌ها ضربه خورده است.

مقام‌های آمریکایی تا کنون بارها گفته‌اند که همه گزینه‌ها در قبال ایران برروی میز است که اشاره‌ای است به گزینه نظامی. در میان متحدان اروپایی آمریکا این گزینه چه جایگاهی دارد؟

راستش من فکر نمی‌کنم کسی در اروپا تمایل چندانی به گزینه نظامی داشته باشد. اما خب مطمئنناً به محض اینکه ایران یک خط قرمز مشخص را رد کند، مثلاً در راستای بستن تنگه هرمز اقدام کند، در آن زمان مطمئن باشید که همه چیز به طور جدی تغییر خواهد کرد.

اما با اعمال تحریم نفت و بانک مرکزی بر ایران از سوی غرب، حال نگاه ایران به شرق است و امیدوار است که همکاری‌های اقتصادی‌اش با کشوری چون چین، مستحکم شود و افزایش یابد. به نظر شما چین تا چه زمانی با ایران همکاری خواهد کرد؟

ببینید، ثبات برای چینی‌ها از همه چیز مهم‌تر است. اگر یک مقام نظامی ایران ( نه خیلی مقام بلندپایه حتی) بر موضوعی مثل بستن تنگه هرمز تأکید کند، و در این باره دائم صحبت شود، چین به همکاری با ایران به این شکل امروز ادامه نخواهد داد.

چین و کلاً کشورهای شرق آسیا باید نفت ایران را بخرند و این از جستجو برای پیدا کردن فروشنده تازه بسیار راحت‌تر است، اما این موقعیتی به شدت برگشت‌ناپذیر هم است. از یک سو فشارهای آمریکا وجود دارد و از سوی دیگر یک حکومت ایدئولوژیک در ایران...

رژیم تهران بسیار امیدوار است که متحدانش در دنیا، با رویکرد ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی تهران همراه شود، اما این اشتباه آنهاست... چین در هر موقعیتی به فکر منافع ملی خود است و هیچگاه خود را درگیر ماجراجویی‌های ایدئولوژیک یک کشور دیگر نمی‌کند.

نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید اعمال تحریم‌های بیشتر، موجب افزایش موج ملی‌گرایی در میان مردم و حتی حمایت آنها از دولت می‌شود. نظر شما درباره این موضوع چیست؟

خب ما باید بحث دولت و حکومت در ایران را از هم جدا کنیم. بازیگر اصلی در ایران، رهبر است و دولت پدیده‌ای است که به راحتی می‌تواند تغییر کند. ببینید موضوع اینجاست که تحریم‌های سنگین‌تر، خصوصاً این تحریم‌های اخیر که بر زندگی مردم عادی تاثیرگذار است، خطر دیگری دارد.

آن هم اینکه، مردم به جای علاقه‌مند شدن به سیاست‌های دولت، ممکن است به این نتیجه برسند که این تنها یک طرح قدیمی دیگر امپریالیست‌ها در قبال ایران است و به نظر من این احساسی است که خیلی راحت می‌تواند در میان مردم رواج پیدا کند، در چنین حالتی مردم با اشتیاق و فعالانه از دولت یا حکومت و رهبری حمایت نمی‌کنند اما به جایی می‌رسند که تحریم‌ها را صرفاً علیه حکومت نمی‌بینند و مردم و کلیتی چون ایران را مد نظر قرار می‌دهند. و کلاً در ایران، حتی بیرون از حلقه‌های قدرت، نشانه‌هایی قوی از ملی‌گرایی سنتی دیده می‌شود.

خب به نظر شما راه برون‌رفت از چنین خطری برای غرب چیست؟

به نظرم این منطقی است که غرب به طور آشکار اعلام کند که همه گزینه‌ها بر روی میز است یا تحریم‌های اقتصادی بر ایران اعمال کند، اما هنر سیاست این است که در زمان مناسب، باید نشانه‌هایی به تهران داده شود که هم اکنون زمان گفت‌وگوست.

این غیرمنطقی است که بر کسی فشار وارد کنیم و او را به گوشه‌ای برانیم و راه برون‌رفت از بحران را نشان ندهیم، غرب باید همواره تأکید کند که راه گفت‌وگو با تهران همچنان باز است.