شورای شهر فلورانس در جلسه اخیر خود در ماه مارس ۲۰۱۱ درخواست کمیسیون شورای صلح و همبستگی بینالمللی این شهر مبنی بر اهدای زنبق طلایی شهر فلورانس به نسرین ستوده را پذیرفت.
بر اساس مصوبات این شورا، زنبق طلایی به افراد و سازمانهایی اهدا میشود که گامهای شایسته در پیشبرد و برقراری صلح و دفاع از حقوق بشر برداشتهاند و در این راه با آسیب و آزار روبهرو بودهاند.
در اطلاعیه شورای شهر فلورانس آمده است نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر در ایران است. او مدافع حقوق کودکان است و وکالت کودکان زیر ۱۸ سال را که به مجازات مرگ محکوم شدهاند، برعهده داشته است.
نسرین ستوده همچنین از مخالفان تبعیض قانونی علیه زنان است و برای برابری حقوق زن و مرد در ایران و علیه قوانین یک طرفه و مردانه مبارزه میکند. نسرین ستوده به خاطر همه فعالیتهایش در سال ۲۰۰۸ جایزه حقوق بشر را دریافت کرد. اکنون اما او، از جمله به دلیل وکالت و دفاع از همکارش شیرین عبادی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
صبری نجفی، فعال حقوق زنان ساکن ایتالیا در مورد این جایزه میگوید: «زنبق طلایی نشان شهر فلورانس است و هر سال شهرداری شهر فلورانس این را میدهد و به کسانی میدهد که معمولاً فعالان حقوق بشر هستند. تصمیم را امسال بین ماه فوریه و مارس گرفتند که این جایزه به خانم ستوده و ماریو بارتولینی بدهند که از قبل در شهرداری فلورانس حمایت شدهاند و در ادامه آن زنبق طلای شهر فلورانس به خانم ستوده اهدا خواهد شد... این جایزه بین نسرین ستوده و پدر روحانی ماریو باروتولینی قسمت میشود.»
در اطلاعیه شورای شهر فلورانس در مورد برنده دیگر این جایزه آمده است: «پدر ماریو بارتولینی به خاطر سی سال فعالیت در پرو و حمایت از حقوق بومیان پرویی در برابر سلطه شرکتهای چند ملیتی، به تحریک بومیان منطقه متهم و بارها بازداشت شده است. شهر فلورانس این دو را سمبل صداقت و دفاع از حق بیان میداند و به همین منظور زنبق طلایی شهر فلورانس را به نسرین ستوده و پدر ماریو بارتولینی تقدیم میکند.»
صبری نجفی در مورد اهمیت این جایزه میگوید: «هدف این جایزه حمایت از نسرین ستوده است و نشان دادن کارهای باارزشی که نسرین ستوده انجام داده و قدردانی از کارهایی که نسرین ستوده کرده است. نسرین ستوده همیشه از زنان ایران و نیز از بچههای زیر ۱۸ سال که محکوم به اعدام شدهاند، دفاع کرده است. او یک انسان آزاده ایرانی است و با گفتن اسم نسرین ستوده من فقط میتوانم بگویم که اصولاً ما از بیعدالتی در ایران حرف میزنیم.»
خانم ستوده از هفت ماه پیش در زندان اوین نگهداری میشود. وی از روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ در انفرادی به سر برده و تاکنون اجازه ملاقات حضوری نداشته است.
زنان زندانی در انتظار گزارشگر ویژه حقوق بشر
شورای حقوق بشر سازمان ملل قطعنامه تعیین گزارشگر ویژه برای ایران را روز پنجشنبه گذشته تصویب کرد. در قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، از سرکوب مخالفان و افزایش مجازات اعدام در ایران ابراز نگرانی شده است.
این قطعنامه همچنین از ایران خواسته تا با گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد همکاری کند. فعالان حقوق زنان در ایران تعیین گزارشگر برای ایران را پیروزی بزرگ قربانیان حقوق بشر نامیدهاند. قربانیانی که زنان از جمله آنها هستند.
شیرین عبادی تنها زن مسلمان برنده جایزه صلح نوبل در گفتوگو با الهه روانشاد در مورد این قطعنامه میگوید: «تصویب این قطعنامه پیروزی بزرگی برای قربانیان نقض حقوق بشر و همچنین مدافعان حقوق بشر در ایران بود و مرا یاد شعر حافظ میاندازد که گریه شام و سحر شکر که ضایع نشد، قطره باران ما گوهر یکدانه شد. سالها ما زحمت میکشیدیم تا اینکه کار به این مرحله برسد و دولت ایران با تمامی قوا سعی میکرد که مانع از تصویب این شود که حتی کار خیلی بالا گرفته بود ولیکن خوشبختانه با کمک کشورهایی که معتقد به حقوق بشر هستند و پایبندی خودشان را ثابت کردهاند، این قطعنامه تصویب شد.»
اما پس از تصویب این قطعنامه چه فرآیندی در انتظار است و چه خواهد شد؟
خانم عبادی میگوید: «دولت ایران باید گزارشگر را به ایران راه بدهد و باید با او همکاری کند. اما اگر بازهم بخواهد لجاجت کند و بازهم اطاعت نکند از قواعد بینالمللی این میتواند پله اول باشد برای این که ثابت شود دولت ایران مرتکب جنایت علیه بشریت است و در دادگاههای بینالمللی مورد محاکمه قرار گیرد.»
در این زمینه همچنین به سراغ مریم حسینخواه، فعال حقوق زنان ساکن دوبلین رفتهایم.
طبیعتاً بله. برای این که در چند سال گذشته ما به طور ویژه شاهد نقض گسترده حقوق بشر در حوزه زنان بودیم و شاهد این بودیم که تعداد زیادی از زنان در اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شدند و حکمهای سنگین گرفتند و گزارشهای زیادی مبنی بر بدرفتاری با آنها و بعداً گزارشهایی مبنی بر تجاوز برخی زندانیان شنیده شد که هیچوقت منابع رسمی صحت و سقم آن را تأیید نکردند ولی به هر حال خبرهایی در این زمینه منتشر شد که باید پیگیری شود.
ما طی چند سال گذشته شاهد سرکوب سازمانهای زنان بودیم و خیلی از زنانی که در این سازمانها فعالیت میکردند سازمانهایشان به اجبار تعطیل شد و خودشان مجبور شدند که از ایران خارج شوند. غیر از این موارد ما شاهد یک نقض گسترده و مداوم حقوق بشر در زمینه زنان در ایران هم هستیم که بخش بزرگی از آن به قوانین نابرابر بر میگردد که این قوانین به صورت روزمره در زندگی زنان معمولی کاملاً نمود دارد. اگر قرار باشد که گزارش جامع حقوق بشر ارائه شود، به همه موارد باید رسیدگی شود.
طبیعتاً بله. برای این که ما با یک موردی که مواجه هستیم این است که در زندان اوین زنان فعال سیاسی را الان چند ماهی است که داخل بند قرنطینه گذاشتهاند و بدیهیترین حقوقی که باید برای یک زندانی رعایت شود برای اینها رعایت نمیشود.
اینها در یک بندی هستند معروف به بند متادون و برای زندانیانی بود که میخواستند اعتیادشان را در چند روز ترک کنند. نه امکان هواخوری آنجا هست آن طور که قوانین خود زندان است و نه امکان تلفن دارند و نه امکان استفاده از فعالیتهای فرهنگی ورزشی محدود زندان را دارند.
بعضاً میدانیم که حتی برای ملاقات با خانوادههایشان هم دچار مشکل میشوند. حالا بماند شکنجهها و فشارها. اخباری میرسد و ما واقعاً نمیدانیم این اخبار چقدرش درست است و چقدر درست نیست. ولی مطمئناً این را میدانیم که زنان فعال سیاسی الان در زندان تحت فشار هستند.
از طرف دیگر زنان زندانی عادی هم حداقل طبق تجربهای که من خودم در ۴۵ روز زندگی با اینها داشتم توی بند عمومی حتی زندگی چندان مناسبی ندارند که مهمترینشان شاید این باشد که تفکیک جرمها به درستی رعایت نمیشود و بچههای این زندانیان با خود زندانیان در آن فضا هستند و یک شکنجه مضاعفی هم برای مادر هست و هم برای بچه. اینها معمولاً دسترسی به وکیل و دادگاه عادلانه هم ندارند.
از طرف دیگر ما چند روز قبل شاهد این بودیم که جمعی از خانوادههای زنانی که در زندان رجاییشهر هستند، زندانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر، نامهای نوشتند و گفتند که واقعاً عزیزان آنها در بدترین شرایط هستند و در خطر ضرب و شتم و تجاوز و کمترین امکانات بهداشتی هستند و همه اینها چیزهایی است که باید به آنها رسیدگی شود.
زنان، قربانیان دیکتاتوریهای پیشین و دیکتاتوریهای پیش رو
در همه روزهایی که ما در گیر و دار خانه تکانی و عید دیدنی و تبریک سال نو بودیم، کشورهای منطقه روزهایی از جنسی دیگر را تجربه کردند. روزهایی سخت و پرتلاش.
گروهی در تلاش برای سرنگون کردن دیکتاتورهای منطقه و گروهی در تلاش برای پیشگیری از بر سر کار آمدن دیکتاتورهای جدید. دیکتاتورهایی که در هر دو وجهش زنان را قربانی قدرتمداری خود خواهند کرد.
ایلیا جزایری، خبرنگار رادیو فردا در بیروت در زمینه وضعیت زنان در منطقه میگوید:
بله. زنان به عنوان خانوادهها اولین تجمع را در برابر وزارت کشور در دمشق به راه انداختند. در میان اینها تعدادی بازداشت شدند. یعنی در حدود ۳۲ زن بازداشت شدند. این در دمشق بود.
در درعا در تجمعات اخیر زنان پشتیبان بودند. دختر ۱۱ سالهای که در اخبار خبرش آمد که کشته شد به همراه مادرش آب میبرد برای متحصنان در مسجد امیه درعا. زنان در منطقه درعا نقش پشتیبان و پرستار را دارند.
آقای جزایری، برخلاف این که زنان عرب در مراحل اولیه انقلابها حضور دارند یا کم کم به میدان میآیند در مرحلهای که انقلابی به ثمر میرسد و قرار است حکومت جدید مطرح شود یا پایهگذاری قانونی برای حکومت جدید صورت بگیرد، بار دیگر نقش زنان نادیده گرفته میشود و آنها به کناری رانده میشوند همانطور که ما در مصر شبیه این را داشتیم و خبرهای رسیده از تونس نشان میدهد که گویا در تونس هم مشکلات مشابهی در راه است.
این بر میگردد به یک وضعیت دیگری در جهان عرب که آن وضعیت آزادیها است. یعنی با اینکه انقلابهایی که صورت میگیرد برای رسیدن به آزادی است، اما واقعاً آن آزادیها آنطور که باید و شاید هنوز ریشه نمیدواند. چه آزادیها در بخش سیاسی و چه در بخش خانوادگی و حضور اجتماعی.
جهان عرب هنوز از یک سری تعصبها و یک سری عوامل عرفی رنج میبرد. این باعث نادیده گرفته شدن حقوق زن میشود. برای نمونه در لبنان به طور کامل زنان آزادند. چه در اجتماع برای حضور در محل کار و چه به عنوان حضور سیاسی. شاید آزادترین کشور عربی از لحاظ حضور زنان باشد. اما با این حال در تهیه لیستهای انتخاباتی برای اینکه زنان حضور پیدا کنند در پارلمان یا شوراهای محلی هنوز خیلی عقبند. مثلاً در پارلمان فعلی فقط چهار زن حاضر هستند.
از لحاظ مسایل حقوقی بیشترین شمار زنان که در پارلمان حضور دارند پارلمان عراق است. در سال ۲۰۰۵ پس از سرنگونی رژیم سابق زنان توانستند سهمیهای برای حضور در پارلمان بگیرند که ۲۵ درصد است. اما این ۲۵ درصد هم ۲۵ درصد فعال و فاعلی نیست. همان زنها در تصمیمگیریها تابع مردان هستند.
این امر هم به خودشان و هم به فضای فرهنگی جامعه بر میگردد که چطور این عرفها نهادینه شده و چطور مردها بیشتر بر زنان مسلطند. میشود مثالهای زیادی در مورد حضور سیاسی زنان در جهان عرب در طی این سالهای اخیر زد.
به طور مثال در تونس بیشترین حضور را شاهد هستیم. زنها ۱۱.۵ درصد پارلمان را در دست دارند. بعد از آن مراکش است که ۱۱ درصد است. اردن ۵.۵ درصد پارلمان در دست زنان است.
در فلسطین در انتخابات شوراهای محلی حضور زنان ۱۷ درصد است. در یمن سه درصد در پارلمان هستند. مصر به عنوان اولین کشور عربی که به زن حق رأی داد در سال ۱۹۵۶ با این حال تنها دو درصد پارلمان از آن زنها بوده است.
در سوریه حضور زنها به نسبت بین ۵ تا ۱۰ درصد بالا و پایین میشود. در کویت زنها در سال ۲۰۰۵ حق رأی پیدا کردند و حق انتخاب شدن، فقط چهار زن توانستند در سال ۲۰۰۸ وارد پارلمان شوند که با مخالفت نمایندگان اسلامگرا هم روبهرو شدند.
در بحرین و امارات هرکدام یک زن در پارلمان دارند و عمان هم یک زن و در عربستان سعودی که زن نه هنوز حق انتخاب شدن دارد و نه حق انتخاب کردن.
من در مصر و تونس و کشورهای غرب جهان عرب امیدوار هستم که بعد از انقلابها و تغییرات، حضور زنان بیشتر شود. شاهد آن هستیم که تحرکاتی برای حضور زنان صورت میگیرد. اما چیزی که دارد حضور آنها را کمرنگ میکند این است که در این کشورها با این که جوانان انقلابها را راه انداختهاند اما معمولاً ثمره انقلاب به دست احزاب قدیمیتر میافتد.
اما در کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس، بحرین را مثال بزنیم، من فکر نمیکنم اگر آن ناآرامیها به نتیجه برسد و آنهایی که به خیابان آمدهاند به نتیجه برسند حضور زنان بیشتر شود.
چون آنها که بیرون آمدهاند از نظر مسائل تعصب شدیدتر هستند تا کسانی که در رأس قدرت هستند.
غیر از همسران و دختران رؤسای جمهور و رهبرانی که سرنگون شدهاند که اسم آنها برجسته شد مثل سوزان مبارک همسر حسنی مبارک و یا لیلا طرابلسی همسر زینالعابدین بن علی که به عنوان شخصیتهای منفی شناخته شدهاند یک سری زنان در جهان عرب هستند که مورد توجه خاص قرار گرفتهاند.
این زنان زنان رسانهای هستند. یعنی واقعاً نقش فعالی در رسانهها ایفا کردهاند و گزارشها و خبرهای آنها بیش از هر کس دیگر در جهان عرب مورد توجه قرار گرفت.
میتوانیم در این مورد به دو نفر اشاره کنیم که هر دو لبنانی هستند. یکی اوکتاویا نصر است، مسئول بخش خاورمیانه سی ان ان که اخراج شد این طور که در اخبار آمده بود به خاطر این که موضع سیاسی گرفت و الان در جهان عرب به شدت فعال و مورد توجه است.
یکی هم ریما مکتبی، خبرنگار العربیه که هم در جنگها حضور داشت، در میانه مبارزات و هم در تحولات سیاسی و حدود دو ماه پیش منتقل شد به سی ان ان و در فضای رسانهای جهانی الان فعال است.
بر اساس مصوبات این شورا، زنبق طلایی به افراد و سازمانهایی اهدا میشود که گامهای شایسته در پیشبرد و برقراری صلح و دفاع از حقوق بشر برداشتهاند و در این راه با آسیب و آزار روبهرو بودهاند.
در اطلاعیه شورای شهر فلورانس آمده است نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر در ایران است. او مدافع حقوق کودکان است و وکالت کودکان زیر ۱۸ سال را که به مجازات مرگ محکوم شدهاند، برعهده داشته است.
نسرین ستوده همچنین از مخالفان تبعیض قانونی علیه زنان است و برای برابری حقوق زن و مرد در ایران و علیه قوانین یک طرفه و مردانه مبارزه میکند. نسرین ستوده به خاطر همه فعالیتهایش در سال ۲۰۰۸ جایزه حقوق بشر را دریافت کرد. اکنون اما او، از جمله به دلیل وکالت و دفاع از همکارش شیرین عبادی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
صبری نجفی، فعال حقوق زنان ساکن ایتالیا در مورد این جایزه میگوید: «زنبق طلایی نشان شهر فلورانس است و هر سال شهرداری شهر فلورانس این را میدهد و به کسانی میدهد که معمولاً فعالان حقوق بشر هستند. تصمیم را امسال بین ماه فوریه و مارس گرفتند که این جایزه به خانم ستوده و ماریو بارتولینی بدهند که از قبل در شهرداری فلورانس حمایت شدهاند و در ادامه آن زنبق طلای شهر فلورانس به خانم ستوده اهدا خواهد شد... این جایزه بین نسرین ستوده و پدر روحانی ماریو باروتولینی قسمت میشود.»
در اطلاعیه شورای شهر فلورانس در مورد برنده دیگر این جایزه آمده است: «پدر ماریو بارتولینی به خاطر سی سال فعالیت در پرو و حمایت از حقوق بومیان پرویی در برابر سلطه شرکتهای چند ملیتی، به تحریک بومیان منطقه متهم و بارها بازداشت شده است. شهر فلورانس این دو را سمبل صداقت و دفاع از حق بیان میداند و به همین منظور زنبق طلایی شهر فلورانس را به نسرین ستوده و پدر ماریو بارتولینی تقدیم میکند.»
صبری نجفی در مورد اهمیت این جایزه میگوید: «هدف این جایزه حمایت از نسرین ستوده است و نشان دادن کارهای باارزشی که نسرین ستوده انجام داده و قدردانی از کارهایی که نسرین ستوده کرده است. نسرین ستوده همیشه از زنان ایران و نیز از بچههای زیر ۱۸ سال که محکوم به اعدام شدهاند، دفاع کرده است. او یک انسان آزاده ایرانی است و با گفتن اسم نسرین ستوده من فقط میتوانم بگویم که اصولاً ما از بیعدالتی در ایران حرف میزنیم.»
خانم ستوده از هفت ماه پیش در زندان اوین نگهداری میشود. وی از روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ در انفرادی به سر برده و تاکنون اجازه ملاقات حضوری نداشته است.
زنان زندانی در انتظار گزارشگر ویژه حقوق بشر
شورای حقوق بشر سازمان ملل قطعنامه تعیین گزارشگر ویژه برای ایران را روز پنجشنبه گذشته تصویب کرد. در قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، از سرکوب مخالفان و افزایش مجازات اعدام در ایران ابراز نگرانی شده است.
این قطعنامه همچنین از ایران خواسته تا با گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد همکاری کند. فعالان حقوق زنان در ایران تعیین گزارشگر برای ایران را پیروزی بزرگ قربانیان حقوق بشر نامیدهاند. قربانیانی که زنان از جمله آنها هستند.
شیرین عبادی تنها زن مسلمان برنده جایزه صلح نوبل در گفتوگو با الهه روانشاد در مورد این قطعنامه میگوید: «تصویب این قطعنامه پیروزی بزرگی برای قربانیان نقض حقوق بشر و همچنین مدافعان حقوق بشر در ایران بود و مرا یاد شعر حافظ میاندازد که گریه شام و سحر شکر که ضایع نشد، قطره باران ما گوهر یکدانه شد. سالها ما زحمت میکشیدیم تا اینکه کار به این مرحله برسد و دولت ایران با تمامی قوا سعی میکرد که مانع از تصویب این شود که حتی کار خیلی بالا گرفته بود ولیکن خوشبختانه با کمک کشورهایی که معتقد به حقوق بشر هستند و پایبندی خودشان را ثابت کردهاند، این قطعنامه تصویب شد.»
اما پس از تصویب این قطعنامه چه فرآیندی در انتظار است و چه خواهد شد؟
خانم عبادی میگوید: «دولت ایران باید گزارشگر را به ایران راه بدهد و باید با او همکاری کند. اما اگر بازهم بخواهد لجاجت کند و بازهم اطاعت نکند از قواعد بینالمللی این میتواند پله اول باشد برای این که ثابت شود دولت ایران مرتکب جنایت علیه بشریت است و در دادگاههای بینالمللی مورد محاکمه قرار گیرد.»
در این زمینه همچنین به سراغ مریم حسینخواه، فعال حقوق زنان ساکن دوبلین رفتهایم.
- خانم حسینخواه، گویا قرار است گزارشگر ویژه سازمان ملل به ایران برود برای بررسی وضعیت نقض حقوق بشر در ایران. آیا مسایل زنان ایرانی هم شامل آن مرحلهای میشود که در حیطه فعالیت این گزارشگر ویژه سازمان ملل قرار گیرد؟
طبیعتاً بله. برای این که در چند سال گذشته ما به طور ویژه شاهد نقض گسترده حقوق بشر در حوزه زنان بودیم و شاهد این بودیم که تعداد زیادی از زنان در اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شدند و حکمهای سنگین گرفتند و گزارشهای زیادی مبنی بر بدرفتاری با آنها و بعداً گزارشهایی مبنی بر تجاوز برخی زندانیان شنیده شد که هیچوقت منابع رسمی صحت و سقم آن را تأیید نکردند ولی به هر حال خبرهایی در این زمینه منتشر شد که باید پیگیری شود.
ما طی چند سال گذشته شاهد سرکوب سازمانهای زنان بودیم و خیلی از زنانی که در این سازمانها فعالیت میکردند سازمانهایشان به اجبار تعطیل شد و خودشان مجبور شدند که از ایران خارج شوند. غیر از این موارد ما شاهد یک نقض گسترده و مداوم حقوق بشر در زمینه زنان در ایران هم هستیم که بخش بزرگی از آن به قوانین نابرابر بر میگردد که این قوانین به صورت روزمره در زندگی زنان معمولی کاملاً نمود دارد. اگر قرار باشد که گزارش جامع حقوق بشر ارائه شود، به همه موارد باید رسیدگی شود.
- معمولاً یکی از مهمترین قسمتهای فعالیت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل بازدید از زندانهاست. آیا شرایط نگهداری زنان ایرانی در زندانهای ایران شرایطی هست که احتمالاً بتواند توجه این گزارشگر ویژه را به خود جلب کند؟
طبیعتاً بله. برای این که ما با یک موردی که مواجه هستیم این است که در زندان اوین زنان فعال سیاسی را الان چند ماهی است که داخل بند قرنطینه گذاشتهاند و بدیهیترین حقوقی که باید برای یک زندانی رعایت شود برای اینها رعایت نمیشود.
اینها در یک بندی هستند معروف به بند متادون و برای زندانیانی بود که میخواستند اعتیادشان را در چند روز ترک کنند. نه امکان هواخوری آنجا هست آن طور که قوانین خود زندان است و نه امکان تلفن دارند و نه امکان استفاده از فعالیتهای فرهنگی ورزشی محدود زندان را دارند.
بعضاً میدانیم که حتی برای ملاقات با خانوادههایشان هم دچار مشکل میشوند. حالا بماند شکنجهها و فشارها. اخباری میرسد و ما واقعاً نمیدانیم این اخبار چقدرش درست است و چقدر درست نیست. ولی مطمئناً این را میدانیم که زنان فعال سیاسی الان در زندان تحت فشار هستند.
از طرف دیگر زنان زندانی عادی هم حداقل طبق تجربهای که من خودم در ۴۵ روز زندگی با اینها داشتم توی بند عمومی حتی زندگی چندان مناسبی ندارند که مهمترینشان شاید این باشد که تفکیک جرمها به درستی رعایت نمیشود و بچههای این زندانیان با خود زندانیان در آن فضا هستند و یک شکنجه مضاعفی هم برای مادر هست و هم برای بچه. اینها معمولاً دسترسی به وکیل و دادگاه عادلانه هم ندارند.
از طرف دیگر ما چند روز قبل شاهد این بودیم که جمعی از خانوادههای زنانی که در زندان رجاییشهر هستند، زندانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر، نامهای نوشتند و گفتند که واقعاً عزیزان آنها در بدترین شرایط هستند و در خطر ضرب و شتم و تجاوز و کمترین امکانات بهداشتی هستند و همه اینها چیزهایی است که باید به آنها رسیدگی شود.
زنان، قربانیان دیکتاتوریهای پیشین و دیکتاتوریهای پیش رو
در همه روزهایی که ما در گیر و دار خانه تکانی و عید دیدنی و تبریک سال نو بودیم، کشورهای منطقه روزهایی از جنسی دیگر را تجربه کردند. روزهایی سخت و پرتلاش.
گروهی در تلاش برای سرنگون کردن دیکتاتورهای منطقه و گروهی در تلاش برای پیشگیری از بر سر کار آمدن دیکتاتورهای جدید. دیکتاتورهایی که در هر دو وجهش زنان را قربانی قدرتمداری خود خواهند کرد.
ایلیا جزایری، خبرنگار رادیو فردا در بیروت در زمینه وضعیت زنان در منطقه میگوید:
«زنان در انقلابهای اخیر و حرکتهای اعتراضآمیز کشورهای عربی یک نقش اصلی پشتیبان را داشتند. همگام مردان حضور داشتند و حضورشان خیلی قوی بود. مثلاً در انقلاب مصر همانطور که همه میدانند عمده حضور در میدان التحریر قاهره بود. یعنی ساعتی نبود که زنان از این میدان غائب باشند.
حتی در کمیتههای سازماندهیکننده هم حضور داشتند. نقش آنها از بازرسی کسانی که به این میدان میآمدند بود تا حضور در کمیته جوانان انقلاب مصر بود که دو زن در این کمیته حضور داشتند که حتی در قبل از پیروزی انقلابشان گفتوگوهایی داشتند با معاون رئیسجمهور سابق مصر.
حتی حضورشان به عنوان پشتیبان و طرفدار به طور کامل بود. در مورد تونس هم اولین کسانی که شعار دادند و یا شعارهایی بر روی تابلوهای کارتونی نوشتند و بالا گرفتند زنان بودند. این در انقلاب هایی هست که پیروز شد.
اما در حرکتهایی که الان شاهدش هستیم و هنوز به نتیجه کامل نرسیده، یمن را میتوانم مثال بزنم. در یمن به خاطر نظام قبیلهای و نوع فرهنگ آن و اینکه هنوز جامعه زنانه مردانه است، در ابتدا زنان حضور پررنگی نداشتند و حضورشان فقط به انتشار اطلاعیه منحصر میشد.
اما از روز سوم فوریه حضور زنان یمنی به عنوان معترض در خیابانها آغاز شد. اولین راهپیمایی زنان در این روز به راه انداختند. این حضور کم کم بیشتر شد تا این که روزهای اخیر بعد از کشته شدن ۴۰ تن از تظاهرکنندگان در روز جمعهای که به جمعه خونین یمن معروف شد، راهپیمایی خیلی بزرگی راه انداختند شبانه که همگی شمع به دست بودند و علیه نظام شعار دادند.
در لیبی که انقلاب شان به انقلاب خونین تبدیل شده و بیشتر جنگ است، زنان هم اسلحه به دست گرفتهاند و هم به عنوان پشتیبان در جبهههای معترضان و شورشیان حضور دارند.»
حتی در کمیتههای سازماندهیکننده هم حضور داشتند. نقش آنها از بازرسی کسانی که به این میدان میآمدند بود تا حضور در کمیته جوانان انقلاب مصر بود که دو زن در این کمیته حضور داشتند که حتی در قبل از پیروزی انقلابشان گفتوگوهایی داشتند با معاون رئیسجمهور سابق مصر.
حتی حضورشان به عنوان پشتیبان و طرفدار به طور کامل بود. در مورد تونس هم اولین کسانی که شعار دادند و یا شعارهایی بر روی تابلوهای کارتونی نوشتند و بالا گرفتند زنان بودند. این در انقلاب هایی هست که پیروز شد.
اما در حرکتهایی که الان شاهدش هستیم و هنوز به نتیجه کامل نرسیده، یمن را میتوانم مثال بزنم. در یمن به خاطر نظام قبیلهای و نوع فرهنگ آن و اینکه هنوز جامعه زنانه مردانه است، در ابتدا زنان حضور پررنگی نداشتند و حضورشان فقط به انتشار اطلاعیه منحصر میشد.
اما از روز سوم فوریه حضور زنان یمنی به عنوان معترض در خیابانها آغاز شد. اولین راهپیمایی زنان در این روز به راه انداختند. این حضور کم کم بیشتر شد تا این که روزهای اخیر بعد از کشته شدن ۴۰ تن از تظاهرکنندگان در روز جمعهای که به جمعه خونین یمن معروف شد، راهپیمایی خیلی بزرگی راه انداختند شبانه که همگی شمع به دست بودند و علیه نظام شعار دادند.
در لیبی که انقلاب شان به انقلاب خونین تبدیل شده و بیشتر جنگ است، زنان هم اسلحه به دست گرفتهاند و هم به عنوان پشتیبان در جبهههای معترضان و شورشیان حضور دارند.»
- به نظر میرسد که حتی در سوریه هم که گویا جزو تازهترین انقلابات منطقه محسوب میشود زنان از همان ابتدا دارند در صحنه حاضر می شوند؟
بله. زنان به عنوان خانوادهها اولین تجمع را در برابر وزارت کشور در دمشق به راه انداختند. در میان اینها تعدادی بازداشت شدند. یعنی در حدود ۳۲ زن بازداشت شدند. این در دمشق بود.
در درعا در تجمعات اخیر زنان پشتیبان بودند. دختر ۱۱ سالهای که در اخبار خبرش آمد که کشته شد به همراه مادرش آب میبرد برای متحصنان در مسجد امیه درعا. زنان در منطقه درعا نقش پشتیبان و پرستار را دارند.
آقای جزایری، برخلاف این که زنان عرب در مراحل اولیه انقلابها حضور دارند یا کم کم به میدان میآیند در مرحلهای که انقلابی به ثمر میرسد و قرار است حکومت جدید مطرح شود یا پایهگذاری قانونی برای حکومت جدید صورت بگیرد، بار دیگر نقش زنان نادیده گرفته میشود و آنها به کناری رانده میشوند همانطور که ما در مصر شبیه این را داشتیم و خبرهای رسیده از تونس نشان میدهد که گویا در تونس هم مشکلات مشابهی در راه است.
این بر میگردد به یک وضعیت دیگری در جهان عرب که آن وضعیت آزادیها است. یعنی با اینکه انقلابهایی که صورت میگیرد برای رسیدن به آزادی است، اما واقعاً آن آزادیها آنطور که باید و شاید هنوز ریشه نمیدواند. چه آزادیها در بخش سیاسی و چه در بخش خانوادگی و حضور اجتماعی.
جهان عرب هنوز از یک سری تعصبها و یک سری عوامل عرفی رنج میبرد. این باعث نادیده گرفته شدن حقوق زن میشود. برای نمونه در لبنان به طور کامل زنان آزادند. چه در اجتماع برای حضور در محل کار و چه به عنوان حضور سیاسی. شاید آزادترین کشور عربی از لحاظ حضور زنان باشد. اما با این حال در تهیه لیستهای انتخاباتی برای اینکه زنان حضور پیدا کنند در پارلمان یا شوراهای محلی هنوز خیلی عقبند. مثلاً در پارلمان فعلی فقط چهار زن حاضر هستند.
از لحاظ مسایل حقوقی بیشترین شمار زنان که در پارلمان حضور دارند پارلمان عراق است. در سال ۲۰۰۵ پس از سرنگونی رژیم سابق زنان توانستند سهمیهای برای حضور در پارلمان بگیرند که ۲۵ درصد است. اما این ۲۵ درصد هم ۲۵ درصد فعال و فاعلی نیست. همان زنها در تصمیمگیریها تابع مردان هستند.
این امر هم به خودشان و هم به فضای فرهنگی جامعه بر میگردد که چطور این عرفها نهادینه شده و چطور مردها بیشتر بر زنان مسلطند. میشود مثالهای زیادی در مورد حضور سیاسی زنان در جهان عرب در طی این سالهای اخیر زد.
به طور مثال در تونس بیشترین حضور را شاهد هستیم. زنها ۱۱.۵ درصد پارلمان را در دست دارند. بعد از آن مراکش است که ۱۱ درصد است. اردن ۵.۵ درصد پارلمان در دست زنان است.
در فلسطین در انتخابات شوراهای محلی حضور زنان ۱۷ درصد است. در یمن سه درصد در پارلمان هستند. مصر به عنوان اولین کشور عربی که به زن حق رأی داد در سال ۱۹۵۶ با این حال تنها دو درصد پارلمان از آن زنها بوده است.
در سوریه حضور زنها به نسبت بین ۵ تا ۱۰ درصد بالا و پایین میشود. در کویت زنها در سال ۲۰۰۵ حق رأی پیدا کردند و حق انتخاب شدن، فقط چهار زن توانستند در سال ۲۰۰۸ وارد پارلمان شوند که با مخالفت نمایندگان اسلامگرا هم روبهرو شدند.
در بحرین و امارات هرکدام یک زن در پارلمان دارند و عمان هم یک زن و در عربستان سعودی که زن نه هنوز حق انتخاب شدن دارد و نه حق انتخاب کردن.
- با تصویری که دارید ارائه میدهید با اعلام تعداد زنانی که در پارلمانهای کشورهای اسلامی هستند، چه چشماندازی حضور زنان در این کشورها پس از انقلاب دارد؟
من در مصر و تونس و کشورهای غرب جهان عرب امیدوار هستم که بعد از انقلابها و تغییرات، حضور زنان بیشتر شود. شاهد آن هستیم که تحرکاتی برای حضور زنان صورت میگیرد. اما چیزی که دارد حضور آنها را کمرنگ میکند این است که در این کشورها با این که جوانان انقلابها را راه انداختهاند اما معمولاً ثمره انقلاب به دست احزاب قدیمیتر میافتد.
اما در کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس، بحرین را مثال بزنیم، من فکر نمیکنم اگر آن ناآرامیها به نتیجه برسد و آنهایی که به خیابان آمدهاند به نتیجه برسند حضور زنان بیشتر شود.
چون آنها که بیرون آمدهاند از نظر مسائل تعصب شدیدتر هستند تا کسانی که در رأس قدرت هستند.
- آقای جزایری، آیا زن یا زنان سرشناسی در طی ماههای اخیر مطرح شدهاند؟ زنانی که یک باره در جهان عرب مخاطب خاصی پیدا کرده باشند؟ یا حرکت و اقدامی کرده باشند که منجر به شهرت پیدا کردن آنها شده باشد؟
غیر از همسران و دختران رؤسای جمهور و رهبرانی که سرنگون شدهاند که اسم آنها برجسته شد مثل سوزان مبارک همسر حسنی مبارک و یا لیلا طرابلسی همسر زینالعابدین بن علی که به عنوان شخصیتهای منفی شناخته شدهاند یک سری زنان در جهان عرب هستند که مورد توجه خاص قرار گرفتهاند.
این زنان زنان رسانهای هستند. یعنی واقعاً نقش فعالی در رسانهها ایفا کردهاند و گزارشها و خبرهای آنها بیش از هر کس دیگر در جهان عرب مورد توجه قرار گرفت.
میتوانیم در این مورد به دو نفر اشاره کنیم که هر دو لبنانی هستند. یکی اوکتاویا نصر است، مسئول بخش خاورمیانه سی ان ان که اخراج شد این طور که در اخبار آمده بود به خاطر این که موضع سیاسی گرفت و الان در جهان عرب به شدت فعال و مورد توجه است.
یکی هم ریما مکتبی، خبرنگار العربیه که هم در جنگها حضور داشت، در میانه مبارزات و هم در تحولات سیاسی و حدود دو ماه پیش منتقل شد به سی ان ان و در فضای رسانهای جهانی الان فعال است.