جشنواره آوینیون در جنوب فرانسه که در کنار ادینبورگ، بزرگترین جشنواره هنری جهان محسوب میشود و هر ساله در ماه ژوئن هزاران تئاتر، رقص، کنسرت و باله و اپرا را با دهها هزار اجرا در خود جای میدهد، آخرین روزهای خود را طی میکند در حالی که در بخش اصلی جشنواره ایرانیها حضوری ندارند و در بخش آف(Off) چند هنرمند ایرانی ساکن خارج از کشور با نمایشهای خود شرکت کردند.
«یک» و وقایع سیاسی ایران
یک (Un) عنوان نمایشی است از مانی سلیمانلو، هنرمند ساکن مونترال که بیست شب در جشنواره آوینیون اجرا شد و مورد استقبال قرار گرفت.
سلیمانلو یک اجرای تکنفره را برای شرکت در جشنواره آوینیون برگزیده؛ متنی شخصی که دنیای او را در قبال مهاجرت و ایران برای تماشاگر غربی توضیح میدهد.
از دقایق اول اجرا با طنزی روبرو هستیم که قرار است وقایع تلخ راوی را تلطیف کنند. او رو به تماشاگران چند بار یک جمله را تکرار میکند و بعد دوباره از نو شروع میکند تا آنها را درست ادا کند. در همان اولین دقایق برای تماشاگر توضیح میدهد که او در ایران متولد شده و در کودکی به همراه خانوادهاش به پاریس، تورنتو، بعد اوتاوا و بالاخره به مونترال مهاجرت کرده است.
سلیمانلو سوالات زیادی را درباره ایران و ایرانی بودن مطرح میکند. نمایش او کوششی است برای شناخت ایران؛ کوششی از طرف خود او - که نمیداند ایرانی هست یا نه- و تلاشاش برای انتقال آن به تماشاگر. در نتیجه «یک» پر است از اطلاعات تاریخی درباره ایران که برای مخاطب ایرانی میتواند توضیح واضحات تلقی شود. او داستان سقوط مصدق و کودتای بیست و هشت مرداد را با وقایع انقلاب و سقوط شاه پیوند میزند. روایت او توام با طنز است و با کلمه شاه که در فرانسوی معنی گربه(شا) میدهد، شوخی زیادی میکند تا میرسد به تسلط «ملاها» و بالاخره توضیح احمدینژاد و دارو دستهاش و مقاومت موسوی و وقایع انتخابات سال ۸۸.
با آنکه توضیح سلیمانلو درباره تک تک این وقایع توضیح تازهای نیست، اما به دقت در کنار هم قرار داده شده و روایت طنز آلود او- مثل اشاره به جملات سیاسی طنز در میانه جملات جدی؛ مثل جمله مشهور احمدینژاد که «در ایران همجنس گرا وجود ندارد» - نمایش را برای مخاطب فرنگی جذاب میکند.
طراحی صحنه بر مبنای ۲۵ صندلی خالی صورت گرفته و او در طول نمایش مرتب جایش را بر روی این صندلیها عوض میکند، در حالی که مستقیم رو به تماشاگران حرف میزند.
آخرین جملات نمایش نتیجه گیری نویسنده است: او افتخار میکند که ایرانی است در حالی که جملاتش را با سه زبان مختلف فارسی، انگلیسی و فرانسوی با هم ترکیب میکند تا معنای ترکیب فرهنگها را در این جملات بیشتر گوشزد کند.
جنگ جهانی اول و یک عشق
یک ماجرای عشق در طی جنگ جهانی اول دستمایه نمایشی است به نام «شعله ور» نوشته آیدا اصغرزاده که خود او در آن نقش پرستار را هم بازی میکند.
این نمایش که در آوینیون مورد استقبال زیادی قرار گرفت و بیست و چهار اجرا داشت، جایزهای را هم از سوی مطبوعات از آن خود کرد.
اصغرزاده که در پاریس از والدینی ایرانی متولد شده، نمایشنامه جذابی خلق کرده که در آن مصائب جنگ در کنار یک عشق با مساله بازی در تئاترهای کمدی فرانسز پیوند میخورد.
شخصیت اصلی نمایش که یک سرباز است، پیش از رفتن به جبهه، به یک دختر بازیگر تئاتر برمیخورد و عاشقاش میشود، اما در جبهه از ناحیه صورت آسیب جدی میبیند. پرستاری که از او تیمارداری میکند به او دل میبندد، اما مرد هنوز در رویای همان دختر بازیگر است و به «کمدی فرانسز» میپیوندد تا در نمایش سیرانودوبرژراک با او همبازی شود.
پایان نمایش خارج از چارچوبهای کلیشهای است و تلخی جنگ و تاثیر آن را فارغ از فضای رمانیتک تئاتر گوشزد میکند.
دو پرده نازک جلوی صحنه در طرف راست و چپ، دو صحنه جداگانه میسازد که به خوبی با هم پیوند میخورند و امکان انتقال قصه از صحنهای به صحنه دیگر را فراهم میکنند.
میماند بازیهای حرفهای و دیدنی همه بازیگران نمایش، که تماشاگران را با جهان شخصیتهای آن پیوند میزند.
تئاتر کاغذی
نرگس مجد که در دانشگاه تهران تحصیل کرده و حالا ساکن فرانسه است، با یک گروه حرفهای تئاترکاغذی کار میکند و امسال اثر تازه آنها با عنوان «سیاه یا سفید» در جشنواره آویننیون اجرا میشود.
این نمایش از خلال یک چشم دیده میشود؛ تماشاگر از درون این چشم در لایههای مختلف نقاشی روی کاغذ، روایت آن را دنبال میکند؛ داستان دختری که با پدربزرگش که کوچک شده سفر متفاوتی را تجربه میکند.
از آنجا که این نمایش برای بچهها تنطیم شده- و متفاوت است با نمایشی که همین گروه سال پیش در آوینیون اجرا کرد و برای بزرگسالان بود- همه چیز به سادگی طراحی شده تا بچهها به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند، در حالی که فضای رویاگون نمایش که نوشته نرگس مجد است، میتواند مخاطب بزرگسال را هم جلب کند.