تحولات خانوار در ایران

امروز جمعیت هفتاد و هشت میلیون نفری ایران، در قالب حدود ۲۳ میلیون خانوار قرار می‌گیرند. از این تعداد خانوار، حدود شانزده و نیم میلیون شهرنشین و حدود ۶.۵ میلیون خانوار روستانشین هستند. افزایش قابل توجه میزان طلاق، تجردگزینی و تجرد قطعی به خصوص در زنان و سکونت مستقل سالخوردگان، افزایش سن ازدواج، و نیز افزایش مهاجرت مستقل افراد برای تحصیل و اشتغال موجب تغییراتی در تعداد خانوارها در ایران شده است. تحولات دیگری در خانوارهای ایرانی رخ داده است.

تغییر بعد خانوار

در سال ۱۳۵۵ بُعد (متوسط تعداد افراد) خانوار در ایران به طور متوسط ۵ نفر در هر خانوار بود. این رقم در سال ۱۳۶۵ با رشد ۳.۶ درصدی جمعیت در دوران جنگ به ۵.۱ رسید. اما بعد از آن به تدریج کاهش یافت و در سال ۱۳۷۵ به ۴.۸ و در سال ۱۳۸۵ به ۴.۰ رسید. در سال ۱۳۹۰ بعد خانوار به ۳.۵ رسید که این یعنی خانوارهای ایرانی به طور متوسط به سطح کمتر از متوسط دو فرزند رسیدند. این روند کاهشی ادامه داشته و در سال ۱۳۹۲ به ۳.۴۷ نفر رسیده است. جامعه‌ ایران در شرایط مابعد جنگ به نوعی فردگرایی و لذت‌محوری شخصی و آگاهی از دشواری‌های معیشت (با تجربه‌ تورم های ۶۰ درصدی در دوران رفسنجانی و احمدی‌نژاد) رسید و افراد دیگر نه حاضرند تمام عمر و وقت خود را صرف فرزندان کنند و نه فقر و فاقه‌ فرزندان خویش را تحمل نمایند.

در سال ۱۳۹۲ خانوارهای چهار نفره با ۲۹.۸ درصد بیشترین تعداد از کل خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص داده‌اند. براساس آمارهای بانک مرکزی، خانوارهای یک نفری ۶ درصد، دو نفری ۱۸.۰ درصد، سه نفری ۲۷.۴ درصد، چهار نفری ۲۹.۸ درصد، پنج نفری ۱۲.۳ درصد، شش نفری ۴ درصد، هفت نفری ۱.۶ درصد، هشت نفری ۰.۴ درصد، ۹ نفری ۰.۳ درصد، ده نفری و بیشتر۰.۲ درصد از کل خانوارها را به خود اختصاص داده‌اند. (ایرنا ۱۸ آبان ۱۳۹۳)

تغییر بافت سنی

در سال ۹۲ توزیع افراد خانوارها برحسب گروه‌های سنی به صورت زیر بوده است: کمتر از یک سال ۰.۶ درصد، یک تا پنج سال ۶.۴ درصد، شش تا ده سال ۶.۵ درصد، یازده تا پانزده سال ۶.۷ درصد، شانزده تا بیست سال ۷.۸ درصد، بیست و یک تا سی سال ۲۱.۵ درصد، سی و یک تا چهل سال ۱۵.۷ درصد، چهل و یک تا پنجاه سال ۱۳.۵ درصد و پنجاه و یک سال و بیشتر ۲۱.۳ درصد بود. قابل توجه است که حدود ۲۸ درصد از افراد خانوارها را افراد زیر ۲۱ سال تشکیل داده‌اند که این رقم در مقایسه با سال قبل کاهش داشته است

ناباروری و سقط جنین

مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت می‌گوید: «۳ میلیون زوج نابارور در کشور داریم... بالغ بر ۲۲۰ هزار سقط در سال صورت می‌گیرد... فقط ۷ هزار مورد از مسیر قانونی انجام می‌شود.» (ایسنا ۲۹ بهمن ۱۳۹۳) زوج‌های نابارور در ایران بر خلاف کشورهای غربی به اخذ فرزند نمی‌پردازند و پدیده‌ فرزند خواندگی در ایران هنوز به یک رسم جاری تبدیل نشده است.

آمارهای فوق تقریبی و تخمینی است اما از یک تحول بزرگ سخن می‌گویند و آن افزایش گرایش جامعه به سمت گریز از مسئولیت‌های کمرشکن پرورش فرزند است. دیگر مردان و زنان جوان نمی ‌واهند خود را تماما وقف فرزندان کنند و می‌خواهند از زندگی‌شان لذت ببرند. برنامه‌ افزایش جمعیت حکومت با علم به کاهش منابع آب و دیگر بحران‌های اقتصادی در واقع مقابله با این موج گریز از مسئولیت فرزندان است که برای حکومت تمامیت‌خواه دینی یک تهدید امنیتی به شمار می‌رود. به همین علت است که در سال ۹۳ حدود ۱۱ میلیون جوان در سن ازدواج هستند ولی ازدواج نکرده‌اند. آنها نمی‌خواهند خود را زیر بار مشکلات قرار داده و زندگی خود را صرف موضوعاتی کنند که می‌توانند از آنها بگریزند.

افزایش خانوارهای تک نفره

از سال ۱۳۷۰، درصد خانوارهای تک‌‌نفره رو به افزایش نهاده و در سال ۱۳۹۰ به میزان قابل توجه ۷.۱ درصد رسیده است. (دنیای اقتصاد، به نقل از روابط عمومی وزارت راه و شهرسازی، ۱۱ تیر ۱۳۹۳) علت این امر افزایش میزان طلاق، تجردگزینی و سکونت مستقل سالخوردگان است. آمارها همچنین نشان می‌دهد سن ازدواج افزایش یافته، تجرد قطعی به خصوص در زنان با افزایش مواجه شده (به علت محدودیت در انتخاب)، و افراد سالخورده کمتر با فرزندان خود زندگی می‌کنند. همچنین بسیاری از جوانان تصمیم می‌گیرند که اصولا قید ازدواج را به علت هزینه‌های سنگین آن بزنند. علاوه بر موارد فوق‌الذکر، مهاجرت مستقل افراد برای تحصیل و اشتغال نیز افزایش یافته است.

پیامدهای این امر عبارت بوده‌اند از خو کردن افراد با حیوانات خانگی که متاسفانه حکومت با آن مبارزه می‌کند، تنهایی افراد و در نتیجه بالا رفتن میزان افسردگی در جامعه، افزایش فردگرایی به علت سلطان بودن افراد تنها در فضای خصوصی خود، و بالا رفتن میزان آپارتمان‌های بسیار کوچک در شهرهای ایران که برای خانوارهای تک‌نفره مناسب هستند.

فرزند کمتر، زندگی بهتر

۳۵ درصد از خانوارهای ایرانی تک‌فرزند هستند. (رئیس سازمان ثبت احوال، خبرگزاری مهر، ۱۸ تیر ۱۳۹۳) این امر هم تحت تاثیر بازار مسکن (کوچک شدن اغلب واحدهای آپارتمانی تا حد زیر ۶۰ متر مربع) و دیگر کالاهای مورد نیاز مردم (تورم بالای ۴۰ درصدی در سال‌های ۹۱ و ۹۲) و هم تحت تاثیر بالا رفتن انتظارات افراد از زندگی است. تحت تاثیر این شرایط اقتصادی نوعی بد بینی واقع‌بینانه نسبت به بهبود شرایط معیشتی به وجود آمده است که افراد را از گسترش خانوار خود باز می‌دارد. بنا به یک نظر سنجی در سال ۱۳۹۲، ۴۳ درصد مردم بر این باور بوده‌اند که وضعیت اقتصادی سال ۹۳ بدتر از وضعیت اقتصادی سال ۹۲ خواهد بود. (الف، ۶ مرداد ۱۳۹۳)

خانمی که می‌خواهد از زندگی خویش لذت ببرد (با رفتن به مسافرت در داخل خارج کشور، گذراندن وقت با دوستان و بهره‌برداری از ارتباطات جنسی قبل از ازدواج یا قبل از فرزنددار شدن) دیر ازدواج می‌کند و پس از ازدواج هم زود بچه‌دار نمی‌شود و کسی که دیر ازدواج می‌کند و دیر بچه‌دار می شود طبعا باروری ۱۸ تا ۲۵ سالگی را ندارد. امروز اکثر دختران ایرانی می‌دانند که فرزنددار شدن در بالای ۳۵ سالگی دارای مخاطراتی جدی برای فرزند است و به همین علت به یک یا دو فرزند اکتفا می‌کنند. در چنین فضایی تبلیغات دولتی در باب «فرزند بیشتر زندگی بهتر» نوعی لطیفه‌ اجتماعی برای خنداندن اکثریت شهروندان است.

بدون فرزند

۱۴ درصد خانوارهای ایرانی فرزند ندارند. (مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، خبر آنلاین، ۷ دی ۱۳۹۲) این امر می‌تواند ناشی از افزایش ناباروری در سال‌های اخیر و هزینه‌بر بودن حامله شدن به طرق مصنوعی یا انتخاب زوجین در پرهیز از فرزندداری باشد. در ایران همچنین فرزند خوانده گرفتن کاری بسیار دشوار است و بسیاری از خانواده‌ها از طرق غیرقانونی و غیر رسمی فرزند خوانده می‌گیرند. قوانین و روال‌های اجتماعی گرفتن فرزند خوانده را دشوار کرده‌اند.

سقوط آزاد خانوارهای ۵ نفر و بیشتر

حدود ۵۶ درصد از خانوارهای ایرانی دارای ۳ عضو یا کمتر هستند. در مقابل به شدت از میزان خانوارهای پنج نفره و بیشتر کاسته شده است. این آمار از این رو قابل توجه است که تحولات ازدواج، زاد و ولد، مسکن و غیره را در خود مستتر داشته و علاوه بر اینها، نشان‌دهنده افزایش تمایل به تشکیل خانوارهای تک نفره در جامعه است. در سال ۱۳۸۵، ۳۲.۲ درصد خانوارهای ایرانی دارای ۵ عضو و بیشتر بودند. این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۲۱ درصد رسید. شرایط اقتصادی جامعه‌ ایران در دوران احمدی‌نژاد به وضعیتی رسید که دیگر اکثر خانوارها نمی‌توانند حداقل نیازهای خود را در حد گوشت و شیر و سبزیجات فراهم کنند. بیش از پنج میلیون ایرانی فاقد بیمه‌ بهداشت و درمان هستند. از همین جهت از داشتن فرزند بیشتر که یعنی دهان‌های بیشتر گرسنه و بیماران بدون پزشک و دارو خودداری می‌کنند. البته این کاهش تولید مثل را باید مبارک دانست چون زنان و مردان ایرانی به آگاهی لازم برای فهم مسئولیت خویش در داشتن فرزند پی برده‌اند.

تغییر سهم زنان در سرپرستی خانوار

چند دهه‌ قبل تنها مردان سرپرست خانوار شناخته می‌شدند. اما واقعیت دیگر به حکومت و اسلامگرایان اجازه نمی‌دهد چنین چیزی را مطرح کنند. امروز ۲.۵ تا ۳ میلیون خانوار صرفا سرپرست زن دارند. در ۱۹ میلیون خانوار نیز زنان سهمی از نقش سابق پدران را در سرپرستی خانوار در اختیار گرفته‌اند. (معاون روحانی در امور زنان، مهر ۲ شهریور ۱۳۹۳) امروز حتی اگر حکومت بخواهد سرپرستی خانوار را بر اساس پدرسالاری تعریف کند به چنین کاری قادر نیست.

.....................................................................................................

نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.