بوکر معتبرترین جایزه ادبی قاره آسیا پنج سال است که بنیان گرفته و همه ساله در چنین روزهایی اسامی آن دسته از نویسندگانی را که برای دریافت این جایزه نامزد شدهاند، اعلام میکند.
یکی از ۱۲ نامزد دریافت جایزه ادبی بوکر، محمود دولت آبادی، داستان سرای پیشکسوت و سرشناس است که رمان «زوال کلنل» او از سوی هیات داوران این جایزه برگزیده شد.
محمود دولت آبادی در نظر داشت که این کتاب داستان، ابتدا در ایران منتشر شود و به این خاطر سه سال پیش آن را از طریق نشر چشمه در تهران برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد فرستاد. ولی تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.
در مقابل اما این کتاب داستان دو سال پیش به زبان آلمانی و به تازگی هم به زبان انگلیسی انتشار یافته است.
محمود دولت آبادی برخلاف اکثر آثارش که قلمرو قلمیاش روستا و روستاییان است، در رمان زوال کلنل، داستان زندگی یک خانواده شهری در مراحل پیش و پس از انقلاب را بازگو کرده است.
بحث محوری کتاب بر محور زندگی یک سرهنگ بازنشسته ارتش در نظام پیشین پادشاهی و پنج فرزندش دور میزند.
فرزندانی که با آغاز انقلاب سال ۵۷، هر یک به خاطر گرایشهای سیاسی و اجتماعیشان با سرنوشتی تلخ روبرو میشوند.
در پی انتشار کتاب زوال کلنل به زبان آلمانی، محمود دولت آبادی در دهها نشست کتابخوانی در آلمان و دیگر کشورها شرکت کرد و ابراز امیدواری کرد که داستان کلنل در ایران هم منتشر شود.
محمود دولت آبادی: «۲۵ سال این کتاب را من نگه داشتم و فکر کردم که دیگر بعد از ۲۵ سال بایستی این کتاب اجازه انتشار پیدا کند. زیرا کسانی که ممکن است مسئولیتی در آن فضا داشته بودهاند، اکنون در وضعیت مغلوب قرار گرفتهاند، ولی به نظر میرسد که من اشتباه کردم. هنوز هم ناامید نیستم برای انتشار این کتاب و یکی دیگر از معلمان بزرگ من گفته است که «این روزگار بر یک قرار بنماند.»
محمود دولت آبادی، داستانسرای سرشناس که رمان کلنل او نامزد دریافت جایزه ادبی قاره آسیا با نام «بوکر» شده است، در نشستهای کتابخوانی خود در آلمان و دیگر کشورها بخشهایی از این داستان را هم برای مخاطبان خود خوانده است.
محمود دولت آبادی: «کلنل در قهوه خانه نقلی پشت شیشه بخار گرفته نشسته بود و خیره مانده بود به پیاده رو گلآلود، که امیر را در بازگشت از دبیرستان دید.
امیر که لبههای یقه بارانیاش را بالا زده بود. چتر کهنهاش را بالای سرش گرفته بود و در گل و لای پیاده رو قدم برمی داشت.
به مقابل قهوهخانه نقلی که رسید، پا سست کرد و حتی ایستاد. کلنل او را میدید اما امیر به دشواری میتوانست از پشت شیشه بخار گرفته، درون قهوه خانه پر دود و بخار، مشتریها و از جمله پدرش را تشخیص بدهد.
شاید میل داشت به قهوه خانه وارد شود. چای سفارش دهد و سیگاری دود کند. اما نه. منصرف شد و رفت و کلنل فکر کرد که شاید گمان مواجهه با او امیر را از ورود به قهوه خانه منصرف کرده است. چون امیر میدانست که پاتوق پدرش آن قهوه خانه نقلی است.»
محمود دولتآبادی متولد سال ۱۳۱۹ است و کلیدر مشهورترین اثر اوست.
یکی از ۱۲ نامزد دریافت جایزه ادبی بوکر، محمود دولت آبادی، داستان سرای پیشکسوت و سرشناس است که رمان «زوال کلنل» او از سوی هیات داوران این جایزه برگزیده شد.
محمود دولت آبادی در نظر داشت که این کتاب داستان، ابتدا در ایران منتشر شود و به این خاطر سه سال پیش آن را از طریق نشر چشمه در تهران برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد فرستاد. ولی تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.
در مقابل اما این کتاب داستان دو سال پیش به زبان آلمانی و به تازگی هم به زبان انگلیسی انتشار یافته است.
محمود دولت آبادی برخلاف اکثر آثارش که قلمرو قلمیاش روستا و روستاییان است، در رمان زوال کلنل، داستان زندگی یک خانواده شهری در مراحل پیش و پس از انقلاب را بازگو کرده است.
بحث محوری کتاب بر محور زندگی یک سرهنگ بازنشسته ارتش در نظام پیشین پادشاهی و پنج فرزندش دور میزند.
فرزندانی که با آغاز انقلاب سال ۵۷، هر یک به خاطر گرایشهای سیاسی و اجتماعیشان با سرنوشتی تلخ روبرو میشوند.
در پی انتشار کتاب زوال کلنل به زبان آلمانی، محمود دولت آبادی در دهها نشست کتابخوانی در آلمان و دیگر کشورها شرکت کرد و ابراز امیدواری کرد که داستان کلنل در ایران هم منتشر شود.
محمود دولت آبادی: «۲۵ سال این کتاب را من نگه داشتم و فکر کردم که دیگر بعد از ۲۵ سال بایستی این کتاب اجازه انتشار پیدا کند. زیرا کسانی که ممکن است مسئولیتی در آن فضا داشته بودهاند، اکنون در وضعیت مغلوب قرار گرفتهاند، ولی به نظر میرسد که من اشتباه کردم. هنوز هم ناامید نیستم برای انتشار این کتاب و یکی دیگر از معلمان بزرگ من گفته است که «این روزگار بر یک قرار بنماند.»
محمود دولت آبادی، داستانسرای سرشناس که رمان کلنل او نامزد دریافت جایزه ادبی قاره آسیا با نام «بوکر» شده است، در نشستهای کتابخوانی خود در آلمان و دیگر کشورها بخشهایی از این داستان را هم برای مخاطبان خود خوانده است.
محمود دولت آبادی: «کلنل در قهوه خانه نقلی پشت شیشه بخار گرفته نشسته بود و خیره مانده بود به پیاده رو گلآلود، که امیر را در بازگشت از دبیرستان دید.
امیر که لبههای یقه بارانیاش را بالا زده بود. چتر کهنهاش را بالای سرش گرفته بود و در گل و لای پیاده رو قدم برمی داشت.
به مقابل قهوهخانه نقلی که رسید، پا سست کرد و حتی ایستاد. کلنل او را میدید اما امیر به دشواری میتوانست از پشت شیشه بخار گرفته، درون قهوه خانه پر دود و بخار، مشتریها و از جمله پدرش را تشخیص بدهد.
شاید میل داشت به قهوه خانه وارد شود. چای سفارش دهد و سیگاری دود کند. اما نه. منصرف شد و رفت و کلنل فکر کرد که شاید گمان مواجهه با او امیر را از ورود به قهوه خانه منصرف کرده است. چون امیر میدانست که پاتوق پدرش آن قهوه خانه نقلی است.»
محمود دولتآبادی متولد سال ۱۳۱۹ است و کلیدر مشهورترین اثر اوست.