انتشار آمار تازه بازار کار از سوی مرکز آمار ایران در روزهای گذشته–هر چند همه تنگناهای بازار کار ایران را به دقت به نمایش نمیگذارد- اما نشان از افزایش بیکاری در تابستان سال جاری نسبت به ماه مشابه سال گذشته بود. معضل بیکاری بهخصوص بیکاری در میان جوانان و زنان- اینک در دوره تعمیق رکود- به بحران گستردهای بدل شده است.
با توجه به اینکه مشکل اشتغال یک به یک معضل بینالمللی تبدیل شده است، در حال حاضر بسیاری از اقتصاددانها که راه حل مشکل بیکاری در جوامع را گسترش فرهنگ کارآفرینی میدانند.
بنابراین جویندگان کار جوان میبایست با نوآفرینی، خلاقیت و ریسک خودشان به کارآفرین تبدیل شوند نه اینکه به انتظار عرضه شغل از سوی کارفرما بمانند. جهانی شدن و همچنین دسترسی به بازارهای بینالمللی و ارتباطات و اطلاعات این امکان را فراهم کرده که جویندگان کار بخصوص جوانان و زنان بتوانند با خلاقیت، بنگاههای خودشان را تاسیس کنند و برای خود و حتی دیگران شغل ایجاد کنند. بسیاری از محصولات و موسسات تازه اقتصادی در شرایط فعلی هم محصول همین فرآیند است.
کارآفرینی در ایران
اما کارآفرینی در ایران در مقایسه بینالمللی جایگاه مطلوبی را ندارد. اخیرا وزارت کار ایران بخشهایی از گزارش تازه بینالمللی کارآفرینی سال درباره ایران منتشر نموده است.
بنا به این گزارش رتبه ایران در میان ۱۳۰ کشور جهان ۸۰ و در بین ۱۵ کشور خاورمیانه ۱۴ است. همچنین به گفته محمدرضا زالی رئیس دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران بنا به آمار سال ۲۰۱۴ دیدهبان جهانی کارآفرینی فعالیت کارآفرینی نوپا در کشور ۱۶ درصد است که نسبت به سال گذشته ۲ درصد افزایش یافته است. به زبان دیگر رتبه ایران در زیر میانگین رتبه بینالمللی قرار داشته و همچنین یکی از پایینترین رتبهها را در خاورمیانه به خود اختصاص داده است. در حالی که در جوامع پیشرفته کارآفرینی به مثابه مهمترین عامل مولد شغل محسوب میشود، رشد کارآفرینی در ایران آنهم با نرخ رسی از دو درصد تجاوز نمیکند. چه عواملی این رتبه پایین کارآفرینی بینالمللی و منطقه ایی ایران را توضیح میدهد. دانش کارآفرینی یک شاخه میان رشته است چون این پدیده با عوامل اقتصادی-اجتماعی است و همچنین مدیریتی و روانشناسی گره خورده است. کارآفرینی، امروز در جهانی که به دهکده الکترونیک تبدیل شده به عنوان موتور توصیف میشود. از منظر اقتصاددانها کارآفرین کسی است که منابع گوناگون اعم از نیروی کار، مواد و سایر داراییها را با هم ترکیب میکند تا ارزشی که از ترکیب این منابع بدست میآید را بیشتر نماید.
ژوزف شومپیتر اقتصاددان اتریشی (که از بنیانگذاران شاخه کارآفرینی علوم اقتصادی به شمار میآید) نوآوری در ارائه کالا یا خدمت جدید، ابتکار روشی تازه در تولید، گشایش بازاری جدید، یافتن منابع جدید و یا ساماندهی نوین را از شاخصههای کارآفرینی میداند.
پژوهشگران دانش کارآفرینی وجود شرایطی چند را برای گسترش آن ضروری میدانند. نخست آنکه وجود روحیه مدیریت مشارکتی در دولت به این معنا که همه بخشهای اجتماع در حل مشکلات میبایست مشارکت داشته باشند. دومین شرط حمایت و پشتیبانی از گسترش سازمانهای مردم بنیاد و غیردولتی است. احترام به حقوق شهروندی، حذف انحصارات دولتی، کوچک بودن اندازه دولت و بالاخره مشروعیت و ارتباط از پایین به بالا در جامعه از دیگر شرایط گسترش کارآفرینی محسوب میشود.
کارآفرینی به مثابه پدیده تاریخی و جهانی
اقتصاد ایران جزو کوچکی از سیستم اقتصاد جهان است. بنابراین بدون مقایسه و تحلیل رابطهٔ آن با همین زمینه (Context) که آن را احاطه کرده است فهم و تاویل آن ممکن نیست. چون اقتصاد ایران جزیی از مجموعهٔ ارگانیکی بزرگتر و دارای رابطهٔ گسترده با پیرامون خود است، بنابراین فهم قابل اعتماد از آن در کادر همان نظام بزرگتر- یعنی نظام اقتصاد جهانی- میسر است.
بدون چنین پیشفهمی البته برنامهریزی در سطح کلان (ملی) و سطح خُردِ بنگاه عبث و بینتیجه است. بهگمان بسیاری از تاریخشناسان اقتصادی اروپایی، جوامع پیشرفتهٔ اروپا، در طول ۳۰۰ سال اخیر پس از گذر از جامعه کشاورزی- سنتی و جامعهٔ صنعتی اینک بهمدار جامعهٔ پساصنعتی کهگاه جامعهٔ اطلاعات (Information society) یا جامعهٔ خدمات (Service society) نیز خوانده میشود، وارد شدهاند. از خصوصیات این جامعه، درجهٔ سازمانیافتگی بالا (Organization society)، تکیه بر صنعت دانش و اطلاعات (Information society) است که بخشی خدماتی بهشمار میآید. جوامع کشورهای آمریکای شمالی و اسکاندیناوی و بهخصوص جامعهٔ سوئد، نمونههایی برای این گذر تلقی میشوند.
ورود به جامعهٔ دانش با افزایش اشتغال در بخشهای خدماتی که اطلاعات و دانش تولید میکنند، و بالارفتن سهم این بخش در کل تولید ناخالص داخلی همراه است. همچنین تولید دانش و اطلاعات بخش عمده بازرگانی خارجی چنین جامعهای را تشکیل میدهد. افزون بر این کارایی واحدهای اقتصادی بهخصوص در بخش خصوصی (شرکتها و بنگاهها) افزوده میشود و فعالیت آنها گسترش مییابد اما از نظر فیزیکی و شمار پرسنل کوچکتر میشوند.
همین فرآیند در مورد فعالیتهای بخش دولتی نیز کمابیش صادق است. بنابراین نباید انتظار داشت که بنگاههای بزرگ و دولت بتوانند در آینده شمار گستردهای از مشاغل را ایجاد کنند. چه در دوره امروزی که با جهانی شدن و عصر تکنوژی اطلاعات و رقابت گسترده همراه است بنگاههای بسیارکوچک بیشترین شغل را ایجاد میکنند. در غالب کشورهای گوناگون دنیا هم سهم این شرکتها بیش از ۹۰ درصد تعداد کل بنگاههاست که غالبا بهوسیله کارآفرینان تاسیس و مدیریت میشوند و سهم زیادی در ایجاد نوآوری، ایجاد شغل و رشد اقتصادی دارند. واحدهای اقتصادی دایما دگرگون شده و ساختار تازهای جایگزین آن میشود. البته این فرآیند پنهان و کند است که ما تنها آثار و ثمره آن را پس از حادثه در مییابیم.
نخست اینکه این موسسات غالبا در عرصه خدمات فعال هستند و نیازمند سرمایه زیادی نیستند. سرمایه اصلی این موسسات نوآوری، ریسکپذیری، توانایی و لیاقت مدیران و مالکان آنهاست. افزون بر این موسسات دارای انعطاف هستند یعنی میتوانند صنعت و محصولاتشان را دایما تغییر بدهند. به دلایلی که آمد این موسسات این توانایی را دارند که نقش مهمی را در رشد اقتصادی و پویایی اقتصاد کلان بازی کنند. سرمایه انسانی، سرمایه دانش و تخصص و مهارت مرکز ثقل این بنگاههاست و به همین دلیل است موسسات آموزش عالی و دانشگاهها میتوانند نقش مهمی در پرورش نیروی انسانی کارآفرین بازی کنند. کارآفرینی میتواند به کاهش بیکاری در ایران کمک نموده و نیروی انسانی منفعل را به نیروی خلاق تبدیل نماید.
.......................................................................................................
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا نیست.