در جریان برگزاری دوره اخیر جشنواره فیلم برلین تعدادی از سینماگران ایرانی با فیلمهای تازهشان در این جشنواره حاضر بودند. از جمله این سینماگران بهمن قبادی فیلمساز شناخته شده بود که به عنوان تهیهکننده یک فیلم مستند به برلین آمده بود.
این فیلم اپیزودیک «زندگی در مرز» نام دارد و ساخته تعدادی کودک آواره کرد دو کشور عراق و سوریه است.
درباره این فیلم و فعالیتهای سینمایی اخیر بهمن قبادی با این فیلمساز گفتوگو کردم.
Your browser doesn’t support HTML5
ایده ساخت فیلم «زندگی در مرز» چگونه شکل گرفت؟
بهمن قبادی: من درگیر ساخت مستند دیگری درکمپهای کردستان عراق بودم. آنجا دیدم هرکسی دارد کمک و آموزشی به افراد ساکن در اردوگاه میدهد. یک پزشکی دارد کار درمان و معالجه میکند، یک نقاش داشت نقاشی آموزش میداد، عکاس مشهور رضا دقتی چند نفر را جمع کرده بود و میخواست به آنها عکاسی یاد بدهد. من هم فکر کردم خب سینما را بلدم و آن را آموزش بدهم. وسط فیلمبرداری فیلمم، هفت نفر از فیلمسازهای کرد ایرانی را برای این کار دعوت کردم. ما نزدیک شش تا هفت ماه کلاس فیلمسازی گذاشتیم. صد کودک را در چهار کمپ انتخاب کردیم و به آنها ابتدا آموزش عکاسی دادیم.
همه از کردستان سوریه بودند یا عراق؟
نیمی از آنها کردهای سوریه بودند و نیمی دیگر ایزدی از شنگال عراق. آنها را تقسیم کردیم در زمینههای عکاسی، فیلمبرداری و کارگردانی. نزدیک سی و پنج دوربین عکاسی آماتور خریدم و به این بچهها دادم تا عکاسی یاد بگیرند. فکر کردم اگر به شهرشان برگردند در صورت وقوع اتفاق دیگری میتوانند عکس و فیلم بگیرند و بدهند به اینترنت، پخش کنند. در طول کلاس که من دیگر در آن مرحله نبودم چهارده فیلم ساخته شد.
مضمون فیلمها را خود بچهها انتخاب میکردند؟
هرکسی که بازی میکرد، خودش هم سازنده میشد و در مورد زندگیاش فیلم میساخت. در فیلم میآید میگوید به زندگی من خوش آمدید و ده دقیقه درباره زندگی خودش حرف میزند. اصلا قصدی هم نبود که فیلم تولید شود. من این فیلمها را که دیدم یک روز تصمیم گرفتم تا تبدیل به فیلم بلندی بکنم. یک تدوینگر از ایران را صدا زدم و گفتم بیا کمک کن و شروع کردیم به تدوین کردن و صدا گذاری.
آن هفت فیلمساز را چطور راضی کردید تا در این آموزش مشارکت کنند؟
بیشترشان دستیارهای من بودند. کردهای ایرانیاند. مثلا حمید قوامی، امید راستین و شاهو نعمتی.
هزینههایش را هم خودتان پرداختید؟
بله. هزینهها را دفتر من داد. خیلی کمخرج بود. مثلا کل هزینه فیلم به بیست و پنج هزار دلار نرسید.
پخش فیلم چطور بوده است؟
حقوق پخشش را به چند تلویزیون واگذار کردیم. ان اچ کی پخش کرد. یک پخشکننده فرانسوی هم فیلم را خواسته است. سه ماه و نیم پیش آقای اوباما و تیمش فیلم را دیدند. از طریق سازمان حقوق بشر هم فیلم معرفی شده است. در مجموع اتفاقات خوبی برایش افتاد. در این حد فکر نمیکردیم. الان درگیر نسخه دومش هستیم. چهار نفر از کردهای عراقی که شنگالیاند دارند برمیگردند شهرشان. درگیر این هستیم که چهار پروژه جدیتر با اینها کار کنیم.
فیلم خودتان در چه مرحلهای است؟
یک مستند است به نام «پرچم بدون کشور» که هنوز کامل نشده است. در مورد کردستان و وضعیت کردهای عراقی.
از برلین برمیگردم و یک هفته فیلمبرداری داریم. تغییرات دیگری هم لازم دارد.
مدتی پیش حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی ایران اظهار نظری درباره احتمال بازگشت شما به ایران مطرح کرده بود.
بله آن اظهارنظر را دیدم. آقای ایوبی به من لطف دارد. من البته این دوستان را نمیشناسم و فعلا دوست ندارم برگردم آنجا. آنقدر درگیریهای کاری دارم که فکر نمیکنم وقت برگشتن داشته باشم. این یک حقیقت است. درگیر چند پروژه هستم که هم برای دیگران تهیه میکنم و هم پروژه خودم باقی مانده است. اگر بشود شاید در چین فیلم بسازم.