درگذشت هما روستا چهره شناختهشده هنرهای نمایشی ایران، در هفته گذشته
فضای فرهنگی ایران را تحت تاثیر قرار داد. خانم روستا که در روز تولدش دور از ایران درگذشت، برای طیف مختلفی از تماشاگران سینما، تئاتر و تلویزیون ایران آشنا بود. او بیش از چهار دهه در فضای فرهنگی و هنری ایران حضور داشت و در تعدادی از به یادماندنیترین آثار سینمایی و تئاتری ایران بازی کرده بود.
Your browser doesn’t support HTML5
او که به دلیل فعالیتهای سیاسی پدرش، دوران کودکی و نوجوانی را در خارج از ایران سپری کرده بود، پس از بازگشت به ایران با آنکه در یک فیلم سینمایی بازی کرد اما حضور اصلیاش در تئاتر بود با بازی در نمایشهای مهمی چون «بازی استریندبرگ»، «بازرس»، «باغ وحش شیشهای» و «دایی وانیا».
دورانی که آشنایی با حمید سمندریان استاد مسلم تئاتر ایران و ازدواج با او تاثیر مهمی در انتخابها و حضورهای صحنهای خانم روستا داشت. محمدعلی سجادی از کارگردانان قدیمی سینمای بعد از انقلاب ایران که در سالهای اخیر فیلم مستندی به نام «حمید هما» را درباره زندگی این زوج ساخته است، درباره این دوران فعالیت خانم روستا میگوید:
«بیشتر بر تئاتر متمرکز شد به واسطه ازدواجش با زندهیاد سمندریان عزیز.
تربیتش هم تا جایی که من میدانم بیشتر گرایش به تئاتر داشت تا سینما.
قبل از انقلاب در فیلم "دیوار شیشهای" ساخته زندهیاد خاچیکیان عزیز
بازی کرد اما دیگر در فیلمی بازی نکرد. بعد از انقلاب با وضعیتی که تئاتر
داشت باوجودی که تمرکزش در آنجا بود لابهلای آن رفت سینما. خودش این طور توضیح میدهد در فیلم وقتی با او گفتوگو میکردم. به هر صورت به دلیل آشنایی که با آقای نجفی داشتند برای فیلم "گزارش یک قتل" بار دیگر گرایش به بازی در سینما پیدا کرد.»
هما روستا با رکود تئاتر در سالهای ابتدایی پس از انقلاب در ایران، مدتی
از فضای فرهنگی کشور دور بود اما با بازی در فیلم «گزارش یک قتل» ساخته
محمدعلی نجفی که از مدیران سینمایی آن سالها محسوب میشد، به بازیگری
بازگشت. این فیلم شروع دوران تازهای در فعالیت خانم روستا بود. دورانی
که با بازی در فیلمهایی چون «پرنده کوچک خوشبختی»، «تمام وسوسههای
زمین» و «ملک خاتون» شخصیت سینمایی او در سینمای بعد از انقلاب شکل گرفت.
در پایان این دوران بود که دو فیلم شاخص کارنامه خانم روستا ساخته شد. در
«مسافران» ساخته بهرام بیضایی ایفاگر نقش مهتاب، آینهدار فیلم بود که با
خود نور و زندگی را به خانواده باز میگرداند.
در «از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمیکیا هم ایفاگر نقش خواهری دور
از وطن بود که با وجود فاصله عمیق با دیدگاههای برادر رزمنده و مجروحش،
در مواجهه با مشکلات جسمانیاش به درک تازهای از او و اتفاقات سیاسی و
اجتماعی ایران میرسید.
هما روستا در این فیلمها ایفاگر نقش زنان میانسالی بود که باوجود مشکلات
مختلف، همواره جلوهای از استواری و خودساختگی را نمایش میدادند و در
مقایسه با شخصیتها زن در فیلمهای آن دوران تا حدود زیادی متمایز به نظر
میرسیدند. محمدعلی سجادی شخصیت سینمایی خانم روستا را در این فیلمها
چنین توصیف میکند:
«گمان من بر این است که تواناییهای بازی در نقش زنان جوان را داشت. شما وقتی عکسها و فیلمهای جوانیاش را میبینید بسیار دختر زیبا و جذاب و دلنشینی بوده اما خب زمانی وارد سینما شد که به تدریج وارد دوران میانسالی شده بود. خب همان استوار بودن، نگاه نافذ و بیان ویژه که مختص خودش بود، این کارکرد را داشت که کارگردانها را جذب کند و بخواهند از او استفاده کنند.»
از مهمترین نشانههای نقشآفرینی هما روستا، لحن و بیان متفاوت او بود. لحنی که آشکارا متمایز از بقیه بازیگران بود و باعث شناسایی سریع او نزد مخاطب میشد. محمدعلی سجادی با تائید این ویژگی اما میگوید لحن متفاوت هما روستا در بعضی مواقع به ضرر او هم میشد:
«یک جاهایی به کمکش آمد یک جاهایی نه. همانطور که در فیلم اشاره کرده فیلم اولش را اصلاً دوبله کردند. آن موقع البته سنت دوبله بود. خودش هم فارسی را به تدریج یاد گرفت. چون آن تربیت روسی-آلمانیاش تا مدتها حایل بود بر زبان و لحن ایشان. به تدریج اشنا شدند و وارد کار شدند. به هر صورت لحن خودش را داشت. یعنی شبیه لحن دیگری نبود و مختصات خودش را داشت. در یک جاهایی هم دیگر پذیرفته شد. در فیلم "از کرخه تا راین" میبینید که آن لحن به شدت بهشان نشسته. یا مثلاً در "مسافران" تلفیقی از آن تواناییهای تکنیکی تئاتری و آن ویژگی بیانی خودش با همدیگر میآمیزد و منجر میشود به آن بازی بسیار خوب و درخشان در فیلم بسیار زیبای استاد بیضایی.»
هما روستا در دهه هفتاد در چند سریال پربیننده تلویزیون ایران مانند «آخرین ستاره شب»، «محاکمه» و «خاک سرخ» ایفای نقش کرد و باعث شد تا نزد طیف گستردهتری از مخاطبان شناخته شود. او از اواخر دهه هفتاد در همراهی با همسرش بر حضورهایش در تئاتر افزود و در این سالهای اخیر همراه حمید سمندریان ادارهکننده یکی از مهمترین مراکز آموزش بازیگری در ایران بود. با این همه بیماری و درگذشت آقای سمندریان از حضورهای هما روستا هم کاست. محمدعلی سجادی درباره فعالیتهای سالهای آخر هما روستا میگوید:
«در این سالهای آخر بارها تلاش کرده بود متنی که بسیار دوست
میداشت را به روی صحنه بیاورد. اگر اشتباه نکنم آناکارنینا را دوست
میداشت و میخواست کار کند. ظاهراً یک نمایشنامهخوانی از آن در
کتابخانه ملی اجرا رفتند. تلاشش این بود که این را به اجرا برساند ولی
نشد. این ناخوشی و این بیماری در سالهای اخیر خیلی او را مضمحل کرد.
البته بسیار زن باروحیه و خیلی خوش انرژی بود و سعی میکرد سرپا باشد.
ولی خب بیماری بالاخره خسته میکند، ضایع میکند. این اواخر دیگر
طبیعتاً کشش ماجرا را دیگر نداشتند ایشان.»