جان کری، پنجشنبه گذشته در موسسه علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو با دانشجویان نشستی داشت و از تجربیات خود در مقام دیپلمات ارشد کشور سخن گفت.
وزیر خارجه ایالات متحده به پرسشهای دانشجویان در مورد موضوعات مختلف در سیاست خارجی آمریکا هم پاسخ داد.
جان کری در پاسخ به امکان گشایش در روابط با ایران گفت: «راستش در مورد مسافرت به ایران فکر خاصی نکردهام. اما ایران موضوع بسیار جالبی برای مطالعه است . ایران، البته نه به عنوان یک کشور که به عنوان یک تمدن پیشینهای ۵ هزار ساله دارد و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، که در زمان وقوع آن ما آنچنان که باید باملاحظه عمل نکردیم در مورد اینکه حامی چه کسی بودیم و چه رویههایی را در پیش گرفته بودیم و نظایر آن، و اینکه چه مداخلاتی داشتیم ـ سیآیای در کنار گذاشتن مصدق از قدرت در ۱۳۳۲ دخالتی مستقیم داشت. پس در این مورد تاریخی وجود دارد. در سال ۱۳۵۸ وقتی آنها سفارت ما را اشغال کردند و گروگانگیری کردند این حادثه تأثیری بسزا بر سیاست ما گذاشت – یکی از دلایل اصلی شکست رئیس جمهوری کارتر از رونالد ریگان همین بود.»
Your browser doesn’t support HTML5
جان کری در پاسخ به اینکه آیا متحدی در ایران برای آمریکا وجود دارد، گفت: «بین مفهوم کلی مردم ایران و حکومت انقلابی که رویکردی تندروانه و غیرمنعطف نسبت به جهان، نسبت و به امریکا و نسبت به منطقه دارد، فرق بسیاری وجود دارد. از این رو در اینجا میخواهم این را بگویم که باید نگاهی بسیار بسیار دقیق به ایران داشت. کسانی در ایران وجود دارند، که خواهان ایرانی متفاوت هستند، ایرانی که پذیرای جهان است، ایرانی که با مردم جهان رابطه دارد، ایرانی که میتواند دوباره با تأیید و احترام به جامعه جهانی بازگردد. کسانی هستند که افراطیاند و قدم به قدم با چنین تحولاتی میجنگند. حتی اکنون که ایران برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعیاش در تلاش برای یک دگرگونی اساسی است با توافق هستهای که به دست آمد، با هر تماسی که با غرب سر بگیرد سر ستیز دارند، به هر کسی که با غرب در تماس باشد تهمت و افترا میزنند. بنابراین در ایران تنش هست، و ایرانیها باید برای این تنش راهحلی بیابند. ما نمیتوانیم برای آن راهحلی پیدا کنیم.»
وزیر خارجه ایالات متحده در پاسخ به این اظهار نظر که ایران و آمریکا در جنگ با داعش منافع مشترکی دارند، اما بین دو کشور تنش هم هست، طوری است که رابطه ما با ایران کاملا روشن و واضح نیست. گفت: «فکر میکنم روشن کردم. ما رابطهای نداریم. ما رابطه رسمی نداریم. ما چیزی را با آنها هماهنگ نمیکنیم. آنها هم بدون هماهنگی به دنبال منافع خودشان هستند. بله منافع مشترک داریم. آنها بدون رابطهای با ما به دنبال منافع خودشان هستند و ما هم به دنبال منافع خودمان. ما بسیار مایلیم که ایران را در نقشی سازنده ببینیم که کمک کند موضوع مهم حل و فصل سیاسی مسئله سوریه صورت بگیرد. ایران بر سر میز مذاکره در این باره به همراه روسیه در گروه حمایت بینالمللی از سوریه، حضور دارد. در اینجا به لحاظ نظری موضوع ساده است، میخواهید تمام طرف های ذینفع را به سر میز مذاکره بیاورید و در این مورد باید واقعبین بود. بدون دخالت آنها مسئله قابل حل نیست. گاهی به ما انتقاد می شود که چرا با روسها نشستهایم و چرا با آنها مذاکره میکنیم. با هم به مذاکره مینشینیم چون آنها وجود دارند، چون عملیات بمباران انجام میدهند، چون از اسد حمایت میکنند، چون در زمانی که اسد در نقطه ضعف قرار داشت، در وضعیتش تغییر ایجاد کردند. و آگر با انها حرف نزنید، نمیتوانید آتشبس برقرار کنید و برای جنگ راهحلی بیابید.»
جان کری در پاسخ پرسش که آیا توافق هستهای به نوعی راههایی که ایالات متحده میتواند ببه ایران فشار آورد تا حمایت خودش از «تروریسم» را کنار بگذارد، محدود کرده گفت: «بگذارید بسیار بسیار روشن حرف بزنم. ما در مذاکراتمان با ایران، خیلی روشن و شفاف به ایرانیها گفتیم که موضوعی که میخواهیم حل و فصل کنیم مسئله تسلیحاتی و انتقال سلاح یا حمایت از حزبالله و مسائل دیگر نیست. اگر این طور بود ما هنوز همان نقطه شروع بودیم و هنوز سر میز میز مذاکره مشغول جر و بحث بودیم. اعتقادمان این بود که تهدید اصلی در منطقه، امکان دستیابی ایران به سلاح هستهای در یک فاصله زمانی دو ماه است. اینکه ایران مواد هستهای لازم برای ساخت ۱۲ بمب در اختیار داشتند. پس برای اسرائیل و برای بقیه منطقه به اعتقاد ما مسئله این بوده که مانع برنامه هستهای ایران از سر راه برداشته شود. چون موضوعات دیگر در هر مذاکرهای تحت تأثیر این خواهد بود که آیا انها سلاح هستهای دارند یا نه. بنا بر این اگر از شر سلاح هستهای حلاص نمیشدیم نسبت به الآن مذاکرات کاملا متفاوتی در مورد حزبالله، اسرائیل، و تروریسم میداشتیم. البته این مایه حسن شهرت ایران است، بگذارید بگویم که این به معنی اعتبار بخشیدن به آنها نیست اما میگویم که این باعث حسن شهرت آنان شد که رهبر ایران تصمیم گرفت که سلاح هستهای نداشته باشند و آمادگی مذاکره داشتند تا ترتیبی اتخاذ شود که بتوانند ثابت کنند که در مسیری صلحآمیز حرکت میکنند. تحریم تسلیحاتی سر جای خودش ماند و کاری به آن نداشتیم. در واقع مشخصا سر آن مجادله کردیم که تا کی باقی بماند. چون بر حسب ترتیبات پیشین بهتدریج رفع میشد. ما در واقع برای دوره این توافق یعنی برای هشت سال این تحریمها را نگه داشتیم. ما تحریمهای ایالات متحده به دلیل حمایت از تروریسم را نگه داشتیم. تحریمهای مربوط به حقوق بشر را هم نگه داشتیم. پس تحریمهای دیگر را بدین خاطر لغو نکردیم. و در واقع پس از توافق که ایرانیها موشک شلیک کردند، تحریمهای جدیدی وضع کردیم. پس ما در ارتباط با کلیت امنیت منطقه، یک ذره از آنچه برایمان مهم است کوتاه نیامدیم. اما در دراز مدت ایران باید ۱۵ سال محدودیت ۳.۶۷ درصد غنیسازی را رعایت کند. برای ۱۵ سال باید با ذخیرهای که نمیتواند بیش از ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده باشد، بسازد. تولید سانتریفیوژها باید به مدت ۲۰ سال در معرض دید تلویزیونهای مداربسته باشند. مرحلهبهمرحله تولید اورانیوم از ابتدا تا انتها باید قابل ضبط و رهگیری باشد، برای ۲۵ سال. ممکن است گفته شود همه اینها ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر تمام میشود، نه نمیشود. ما یک پروتکل الحاقی هم بهوجود آوردیم. بر طبق این پروتکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هر زمان سوءظنی وجود داشت که توافقات در حال نقض شدن است، اینکه ایران فراتر از میزان مجاز در حال غنیسازی است، یا بیش از آنکه باید اورانیوم دارند، ما میتوانیم بازرسی کنیم. این برای همیشه است. پس اگر پس از ۱۵ سال، پس از ۲۰ سال نظارت بر فعالیتها شاهد یک یا دو و هرچند درصد افزایش باشیم، علامت هشدار را بالا خواهیم برد و میگوییم آنها در تلاش برای انجام کاری هستند. آن زمان وقت کافی و ابزار کافی در اختیار خواهیم داشت تا دریابیم که به واقع چه اتفاقی در حال وقوع است. و اگر لازم باشد، ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال دیگر همین گزینههایی که امروز در اختیار داریم را در دسترس خواهیم داشت. موضوع این است آیا ایران در این مدت تغییری خواهد کرد؟ آیا تلاشهای اصلاحی که روحانی در پی آن است همچنان وجود خواهد داشت؟ آیا منطقه در این مدت تغییری خواهد کرد؟ منظورم این است که امیدوارم. من آدم خوشبینی هستم. امیدوارم که در ۱۵ سال آینده بسیاری از این اختلافها بر طرف شود. بتوانیم از فرقهگرایی دور شویم. بتوانیم به مشکل فلسطینیها و اسرائیل بپردازیم، بتوانیم به توافق صلحی برسیم که ساز و کار حزبالله، لبنان و منطقه را تغییر دهد. پس باید به امکان تغییر باور داشت و به نظرم اگر چیزی تغییر نکند منطقه مطمئنه را داریم، اسرائیل، ما، منطقه در حفاظت قرار گرفته است و به این دلیل من فکر میکنم این توافق، توافق خوبی است.»