در فاصلهٔ شش ماه تا دو انتخابات مجلس و خبرگان رهبری، آیتالله خامنهای ادعاهای تأملبرانگیزی را در مورد کیفیت انتخابات در جمهوری اسلامی ابراز کرده است. هرچند ادعاهای نفر نخست نظام، جدید و غیرمترقبه نیست، اما واجد نکتههای غریبی است. در زیر برخی از آنها مورد اشاره قرار گرفته، و نقد شده است.
۱. انتخابات خبرگان رهبری
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، روایت نادرستی از نحوهٔ انتخاب اعضای این مجلس ارائه میدهد. او میگوید: «دو انتخابات مهم در این مجلس انجام میگیرد: یکی انتخاب بهوسیلهٔ مردم که معتمدین خودشان را معیّن میکنند و انتخاب میکنند... انتخاب دوم، [یعنی] انتخاب رهبری... یعنی مجلس خبرگان مظهر حضور مردم و مظهر مردمیبودن و دخالت آراء مردم و سلایق مردم است؛ هیچ نهاد دیگری را ما به این شکل نداریم که دو انتخاب در دل آن وجود داشته باشد که نشاندهندهٔ ارادهها و نیّتهای مستقل باشد... این مجلس مظهر آراء مردم و مردمسالاری دینی یا مردمسالاری اسلامی هم هست.» آیتالله خامنهای تحریف حقیقت میکند؛ چراکه:
الف. این مردم نیستند که بهصورت مستقیم و بیواسطه، خبرگان را برمیگزینند. فقهای شورای نگهبان (که هر شش نفر منصوب رهبریاند)، نامزدهای مجلس خبرگان را با نظارت استصوابی فیلتر میکنند و بعد، شهروندان در انتخاباتی دودرجهای، به نامزدهای از صافی رد شده رأی میدهند. حتی حقوقدانان شورای نگهبان نیز در این گزینش اولیه، دخالتی ندارند.
جنتی، دبیر شورای نگهبان در اجلاس اخیر مجلس خبرگان تصریح کرد که در نظارت استصوابی حتی «بینش سیاسی و اجتماعی» نامزدها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
ب. مجلس خبرگان رهبری برخلاف سخن آیتالله خامنهای، سلایق مختلف جامعه را نمایندگی نمیکند؛ چرا که این تنها فقها و مجتهدان مورد تأیید اولیهٔ فقهای شورای نگهبان هستند که راهی به این مجلس دارند. لایههای اجتماعی مختلف و متخصصان و نخبگان صنوف مختلف، صلاحیت اظهارنظر در مورد انتخاب رهبری نظام یا نظارت بر عملکرد وی را ندارند. زنان نیز راهی به این مجلس ندارند.
این درحالی است که رهبری در جمهوری اسلامی، در هر حوزهای خود را صاحب صلاحیت میداند و دخالت و اظهارنظر میکند. مشخص نیست که چگونه فقط فقها و مجتهدان، توان برگزیدن وی و نظارت بر عملکردش را خواهند داشت.
۲. انتخابات ایران و معیارهای بینالمللی
رهبر جمهوری اسلامی در اظهارنظری غریب، مدعی شده که «انتخاباتهای ما انتخاباتهایی بوده است که برطبقِ معیارهای متعارف بینالمللی، یکی از بهترین و سالمترین انتخابات بوده است با نصابِ شرکت بالای مردم.»
مطابق این سخن شخص اول رژیم؛
الف. صرفنظر از میزان تحقق؛ استانداردهای بینالمللی انتخابات در ظاهر از سوی رهبر جمهوری اسلامی مورد احترام قرار گرفته است. اتفاقی که قابل استقبال است.
اما این استانداردها چیست؟ معیارهای متعارف بینالمللی کدام است؟ معیارهایی که در انتخابات عراق صدام و سوریهٔ اسد و ازبکستان کریموف و زیمباوهٔ موگابه لحاظ میشود یا در سندهای بینالمللی در خصوص انتخابات آزاد، سالم و عادلانه ثبت شده است؟
ایران بهعنوان یکی از اعضای اتحادیه بینالمجالس در سال ۱۹۹۴ اعلامیه و ضوابط انتخابات آزاد و منصفانه را پذیرفته و تصویب کرده است. یکی از مهمترین وجوه تنافر و تضاد انتخابات ایران با سند مزبور، اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان است. آیتالله خامنهای از کدام استانداردها میگوید؟
ب. برخلاف سخن رهبری نظام، حدنصاب حضور و میزان مشارکت شهروندان در انتخابات، معیار و شاخصی برای سالم و آزاد و منصفانه بودن انتخابات نیست. صفهای طویل شهروندان پای صندوقهای رأی در رژیمهای اقتدارگرا، تنها از یک «نمایش» خبر میدهد.
آیا آیتالله خامنهای اجازه میدهد ناظران مستقل بینالمللی دربارهٔ کیفیت انتخابات در ایران به داوری بنشینند؟ از نزدیک ناظر انتخابات شوند و آن را ارزیابی کنند؟
مطابق سند امضاشده در اتحادیه بینالمجالس، ایران باید چنین چیزی را عملیاتی کند. اما در تمام ۲۰ سال گذشته از امضای اعلامیهٔ مزبور، جمهوری اسلامی از پذیرفتن چنین چیزی سر باز زده است.
۳. انتخابات در ایران و کشورهای منطقه
آیتالله خامنهای گفته است: «نظام جمهوری اسلامی یک نظام مردمسالار بهمعنای واقعی است. خب، دشمن البتّه حرف میزند؛ آمریکاییها و عوامل تبلیغاتیشان دائماً علیه انتخابات ما به شکلهای مختلف حرف میزنند. آمریکاییها ۲۵ سال در دوران رژیم طاغوت، در ایران حضور داشتند، امّا مجلسهای شورای فرمایشی و مسخرهٔ آن روز، یک بار مورد انتقاد آمریکاییها قرار نگرفت... الان هم به رژیمهای مستبد و دیکتاتور و وراثتیای که در این منطقه هست، یک کلمه اعتراض نمیکنند.»
در این نکته که مفهوم و کیفیت برگزاری انتخابات پس از انقلاب ۱۳۵۷ با تغییر مثبت و معنادار همراه شده، بحثی نیست. اما آیا نمایشی بودن انتخابات در کشورهای عقبمانده و رژیمهای اقتدارگرا در منطقه، موید و توجیهی برای کاستیهای انتخابات در ایران و فاصلهٔ آن تا استانداردهای انتخابات آزاد، سالم و منصفانه است؟
چرا رهبر جمهوری اسلامی نیمنگاهی به کیفیت انتخابات در عراق و افغانستان نمیاندازد؟ چرا از استانداردهای انتخابات در ترکیه و پاکستان سخن نمیگوید؟ و فراتر از آن، چرا وضع موجود را با ترازهای بینالمللی و کیفیت برگزاری انتخابات در نظامهای دموکراتیک نمیسنجد؟
۴. شورای نگهبان و نهادهای همتای خارجی
آیتالله خامنهای گفته است: «شورای نگهبان، چشم بینای نظام برای انتخابات است؛ در همهٔ دنیا هم یک چنین چیزی وجود دارد ـ حالا اسمش چیز دیگر است؛ اینجا اسمش شورای نگهبان است. مراقبند، ببینند آن کسی که وارد میدان انتخابات میشود، نامزد انتخابات میشود، آیا صلاحیت دارد یا نه؛ و باید احراز کنند صلاحیت را؛ اگر دیدند که کوتاهی شده است و آدمی که صلاحیت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند؛ این حق آنها است، حق قانونی آنها است، حق عقلی و منطقی آنها است.»
رهبر جمهوری اسلامی آگاهانه و تعمدی، تحریف حقیقت میکند و روایت مجعول و ناصحیح گزارش میدهد. نهادهای همتای شورای نگهبان در کشورهای دیگر، یا کاری به انتخابات ندارند، یا آنکه غیر از محدویتهایی از قبیل سن قانونی، تابعیت کشور محل رأی یا نداشتن سوء پیشینه موثر کیفری در جرائم عادی ـ که منجر به محرومیت موقت از حقوق اجتماعی شده باشد ـ هیچ محدودیت دیگری ایجاد و اعمال نمیکنند.
فراتر از این، آیتالله خامنهای به مکانیسم انتخاب اعضای شورای نگهبان اشاره نمیکند. او آگاهانه از مدار معیوب تشکیل شده از رهبری، فقهای شورای نگهبان، خبرگان برآمده از نظارت استصوابی، قوه قضاییه غیرمستقل، و مجلس برآمده از نظارت استصوابی، یاد نمیکند.
مثل بسیاری مفاهیم و نهادهای دیگر در جمهوری اسلامی، شورای نگهبان تنها یک واژه را یدک میکشد؛ و در واقع ابزاری برای اعمال اقتدار نامشروع کانون مرکزی قدرت در سامانی غیردموکراتیک است.
۵. نظارت استصوابی؛ حق مردم یا حکومت
آیتالله خامنهای در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ با سخن گفتن از «حقالناس» و دعوت از حتی مخالفان نظام برای شرکت در انتخابات، در تکوین فضای سیاسی جدید و حتی پیروزی روحانی ـ به تعبیر خود وی ـ نقشی موثر ایفا کرد. این واژه/مفهوم در دو سال گذشته مورد استقبال برخی از ناظران و اصلاحطلبان و دغدغهداران گذار دموکراتیک قرار گرفته است.
نفر نخست نظام اما در سخنرانی اخیرش بار دیگر نگاه و راهبرد اقتدارگرایانهٔ سیاسیاش را شفاف، و تصریح میکند: «بخشی از این حقالناس، همین حق رأی شورای نگهبان است؛ همین حق نظارت استصوابی و مؤئر شورای نگهبان است؛ این جزو حقالناس است، این را باید رعایت کرد، این را باید حفظ کرد.»
او رفتار سیاسی و جناحی شورای نگهبان و یاران خود و همفکران جنتی در این نهاد را «حقالناس»، و نه «حق حکومت» میخواند. حال آنکه نظارت استصوابی شورای نگهبان مانع حضور سلایق سیاسی و عقاید و اشخاص «غیرخودی» با کانون مرکزی قدرت در انتخابات میشود.
رهبر جمهوری اسلامی، رد صلاحیت منتقدان و مخالفان در انتخابات، سرکوب خشن و خونین آنان در صورت اعتراض به سلامت انتخابات، به حبس و بند کشیدن آنان برای سالها (چنانکه در مورد موسوی و کروبی، دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات ۱۳۸۸ و همفکران و اعضای ستادهای ایشان رخ داده)، و مداخلهٔ موثر شورای نگهبان با ابزار نظارت استصوابی را «عقلانی، منطقی و دموکراتیک» میخواند.
این همه، خود شاهدی مهم و جدید برای ارزیابی کیفیت عقلانیت و منطق و دموکراسی در حاکمیت، و نیز فاصلهٔ فاحش انتخابات در ایران با استانداردهای «انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» است.
...................................................................................................
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.