توافق گستردهای میان اقتصاددانها زمان ما وجود دارد که شرط اساسی رشد پایدار و دستیابی به توسعه اقتصادی در دوران کنونی نوآوری در عرصه زندگی اقتصادی است. جلوههای این نوآوری در زمانه ما را میتوان بهخصوص در عرصه بنگاههای دانشبنیان و فنآوری اطلاعات دید.
رایانهها، تلفنهای دستی هوشمند، تبلتها، رادیو، اینترنت همه نماد این تولید و مصرف انبوه اطلاعات و دانش است که دائما نو میشود. این ابزارها دیگر تنها جنبه ارتباطی و اطلاعاتی ندارد بلکه انجام امور بانکی و سرمایهگذاری نیز با بکارگیری آنها میسر است. بنگاههای آمریکایی مانند اپل و گوگل در شرایط فعلی پیشتاز و دارای بالاترین ارزش نشانه و برند بازرگانی هستند واحدهای دانشبنیان بوده در عرصه فناوری اطلاعات فعال هستند. اخیرا حتی بنگاههای برخی از کشورهای آسیایی مانند سامسونگ هم توانستهاند خود را در بازار فناوری اطلاعات تثبیت کنند. بخش قابل توجهی از بودجه دولت، بنگاهها، و خانوار به هزینهها به فناوری اطلاعات مربوط است. این نوآوری است که رقابت، سودآوری و رشد واحدهای اقتصادی را رقم زده و کل اقتصاد در همچین چارچوب است که به شکوفایی میرسد.
ارزش افزوده صنایع دانشبنیان بسیار بیشتر از بخش کشاورزی یا صنایع فیزیکی است و قدرت رقابت آن هم بالاست. به همین دلیل بنگاههای کشورهای پیشرفته ترجیح میدهند بجای اختصاص منابع خود به تولید محصولات کشاورزی یا صنایع ساده، نیروی کار و سرمایه مالی را در تولید دانشبنیان بهکار بگیرند که بازده و سودآوری بیشتر و رقابت بالایی دارد. اقتصاد بنگاههای دانش بنیان اقتصادی است که تولید، توزیع و بهکارگیری دانش در آن نقش پایه و مسلط را بر تولید ارزش و دارایی دارد. تا پیش از دهه ۶۰ میلادی، این سرمایه مالی و نیروی کار و ماشینآلات فیزیکی بود که نقش غالب را در اقتصاد بینالمللی ایفا میکرد. اما دگرگونی ساختار اقتصاد بهخصوص در کشورهای پیشرفته موجب شد تا در نخستین دهه هزاره سوم اقتصاد دانشبنیان به تدریج اقتصاد جهانی رقم بزند. بدین ترتیب اقتصاد جهانی وارد یک مرحله نوین شده است و اقتصادهایی که نتوانند خود را با این دگرگونی اساسی منطبق کنند به حاشیه اقتصاد جهانی رانده خواهند شد. از پیامدهای حاشیهنشینی اقتصادی، حاشیهنشینی در عرصه سیاست جهانی و فرهنگ خواهد بود.
جایگاه جهانی ایران در دانش بنیانی
بنا به آماری که از سوی درگاه پایش جامعه اطلاعاتی ایران – وابسته به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات – منتشر شده است رتبه ایران از نظر شاخص دانش بنیانی نود و چهارم است. در این رتبهبندی سوئد به عنوان کشور برتر جهان در اقتصاد دانشبنیان دارای امتیاز ۹.۴۳ بوده؛ و همچنین کشور تایوان با امتیاز ۸.۷۷ کشور برتر آسیا و امارات با امتیاز ۶.۹۴ کشور برتر منطقه خاورمیانه به شمار آمده است. بر پایه این رتبهبندی حتی جایگاهی در میان ده اقتصاد آسیایی ندارد و تایوان، هنک کنگ، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی، امارات، بحرین، عمان، مالزی و عربستان در این از نظر شاخص دانش بنیانی در رده بالاتر از ایران قرار دارند. دلیل این امر هم روشن است اقتصاد، معاش و معیشت در ایران، مبتنی بر صدور یک کالای خام و ساده معدنی یعنی نفت و حداکثر صادرات کالای سنتی همچون خشکبار و فرش است که آنها هم دارای روند تولید پیچدهای نیستند. نماد این مطلب سهم گسترده نفت در صادرات و بودجه است. ساده بودن و عدم تنوع کالاهای صادراتی، سهم اندک در بازرگانی بینالمللی و دانش بر نبودن اقتصاد ایران که موجب آسیبپذیری شدید آن شده است.
اهمیت سرمایه دانش و اقتصاد دانش بنیان
اما مفهوم ارزش، رشد و سرمایه در تفکر و عرصه عملی اقتصادی دگرگون شده است. این دگرگونی نظری با تحولات اقتصادی-اجتماعی پیوند نزدیکی دارد. در جهان امروز مفهوم سرمایه و همچنین واقعیت آن در تفکر اقتصادی و عرصه عملی اقتصادی دگرگون شده است. این دگرگونی نظری با تحولات اقتصادی-اجتماعی پیوند نزدیکی دارد. اگر در چهارچوب علم اقتصاد کلاسیک- که قدیمیترین سامانهٔ اندیشهٔ اقتصادی در دورهٔ جدید بهشمار میرود- عمدتاً بر سرمایهٔ مرئی یعنی سرمایههایی همچون زمین، ابزار و نیروی کار تاکید میشود، اینک این نوع دیگری از سرمایه دانش است که نقش اساسی را در تحولات اقتصادی بازی میکند. تحقیقات تجربی نشان میدهد که افزایش نوآوری و در نتیجه بالا رفتن ارزش افزوده و در نتیجه رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته غالباً و ناشی از بالا رفتن تولید ارزش در عرصهٔ سرمایهٔ غیر مرئی یعنی بالا رفتن ارزش بنگاههای دانشبنیان است. سرمایهٔ دانش شامل قابلیتهای فردی و جمعی و سازمانی در پردازش و تولید دانش تجربی عمومی و نه در سطح افراد خاص است. مفهومسازی در مورد سرمایهٔ دانش و اطلاعات به شکل مدرن کلمه ابتدا از سوی اقتصاددان شهیر گالبرایت (Galbraith) مطرح شد. به دنبال او استیووارد (Steward) این مفهوم را در عرصهٔ اقتصادی توسعه داد. در برخی از کشورهای در حال توسعه، تلاش میشود تا با معرفی «نوابغ» نبود این نوع سرمایه در آن کشورها پوشانیده شود. اما منظور از سرمایهٔ دانش و اطلاعات نخبهپروری یا نابغه ستایی نیست. شاخص سطح دانش اطلاعات در کشورهای پیشرفته وجود سازمان تولید دانش و تولید علمی در بازار رقابت علمی و پیش افتادن در عرصهٔ گسترش بازار و رشد پایدار اقتصادی است.
ختم کلام
اگر سهم ایران را در اقتصاد جهانی بهعنوان شاخص دانشبنیانی آن نظر گرفته شود، صادرات ایران عمدتاً از مواد خام یا کالاهای سنتی تشکیل شده و حتی بخش قابل توجهی از آنچه بهنام صادرات غیر نفتی تعریف میشود، محصولات صنعتی بهمعنی مدرن کلمه نیست. بنابراین اقتصاد ایران حتی هنوز به مرحلهٔ رقابت جهانی برای صادرات کالاهای صنعتی وارد نشده، چه برسد به و در دورهٔ پیشاتوسعهیافتگی و در حاشیه اقتصاد جهانی درجا میزند. ورود به بازرگانی جهانی در عرصهٔ صنعت اطلاعات البته مرحلهٔ بالاتری از مرحلهٔ صادرات کالاهای صنعتی است. دستیابی به این مرحله الزامات خاصی را داراست و با چالشها و فرصتهای خاصی روبروست. اقتصاد ایران ایران علیرغم تنگناهای خاص خود همزمان از نیروی انسانی جوان و در مقایسه با سایر کشورهای منطقه از میانگین سطح سواد و آموزش بالا برخوردار است که توان بالقوه آن برای گسترش فنآوری دانش بنیاد است. اگر استراتژی ایران-آنچنان که گفته میشود- گسترش فنآوری دانشبنیاد و رهایی از اقتصاد برونزای رانتی -نفتی باشد، مهمترین مزیتی که در دروه پسابرجام و همکاری با کشورهای غربی وجود دارد، اولویت توسعه فنآوری اطلاعات در داخل کشور و نوآوری بهخصوص در عرصههایی است که تاکنون فراموش شده و اشتغالآفرینی بهخصوص برای جوانان در داخل کشور است.