کتاب خاطراتی که یکی از ماموران چهل سال پیش موساد به تازگی منتشر کرده است، در کنار شرح مأموریت های او در برخی نقاط جذاب خاورمیانه مانند مناطق کردنشین عراق، خاطره ای از او را نیز در مورد سال وقوع انقلاب در ایران در برمیگیرد.
یوسی آلفر، یکی از ماموران موساد در دهههای شصت و هفتاد میلادی (چهل و پنجاه خورشیدی) که اکنون بازنشسته ای در اواخر دهه هفتاد عمر خود و ساکن تل آویو است، میگوید هنوز از یادآوری اینکه اگر موساد اقدام خاصی در مورد رهبر انقلاب ایران کرده بود، نیمهشبها از خواب بیدار میشود و به فکر فرو میرود.
از زمانی که آلفر از موساد بازنشسته شده، ۲۳ سال سپری شده است.
به نوشته روزنامه گاردین در شماره جمعه پانزدهم خرداد، اشاره آلفر به درخواستی است که از سوی شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پادشاهی ایران در دیداری با نماینده اصلی موساد در ایران مطرح شده و او خواسته بود که اگر موساد میتواند «کاری» در مورد آیتالله روحالله خمینی انجام دهد.
شاپور بختیار این خواسته را با الیعزر تسفریر در میان گذاشت. تسفریر نماینده موساد بود که در سال ۱۹۷۵ به ایران رسید و از حدود یک سال بعد شاهد نشانههای شورش علیه حکومت پهلوی شد.
الیعزر تسفریر، یک اسرائیلی با ریشههای شرقی، سالهای قبل از آن عضوی از تیم موساد در کمک به ملأ مصطفی بارزانی رهبر کردهای عراق در مبارزه آنها در برابر حکومت صدام حسین بود و در آن دوره، به دلیل همکاری های پنهان شاه با کردهای عراق با هدف تضعیف دولت عراق، با ایران نیز ارتباطهای محدودی داشت.
اما زمانی که شاه ایران و صدام حسین در نیمه دهه هفتاد میلادی قراردادی برای خاتمه خصومت میان خود نوشتند، موساد اسرائیل نیز ناچار شد ارتباط پیشین با رهبران کردهای عراق را که از طریق ساواک ایران انجام میشد، قطع کند.
الیعزر تسفریر که در دو کتاب خاطراتش؛ «انا کوردی» و «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» به شرح ارتباط با کردهای عراق، ساواک و حکومت شاه پرداخته، با خشم ناشی از تصمیم شاه به «پشت کردن به کردهای عراق» مأموریت خود را در ایران آغاز میکند.
او در همان آغاز مأموریت متوجه میشود که ایران زیبا و آرام، و ظاهراً رو به ترقی، آتشی است که هرلحظه ممکن است درگیرد. قبل از او نیز اوری لوبرانی، سفیر ماقبل به آخر اسرائیل در ایران، در ارزیابی که برای رهبران وقت اسرائیل فرستاد، ساقط شدن حکومت شاه را پیش بینی کرده بود.
با وجود این ارزیابی که اولین پیشبینی بیگانگان در خصوص فروپاشی نظام پادشاهی ایران بوده است، موساد در چارچوب دفتر بازرگانی اسرائیل در ایران، فعالیتهای خود را بهویژه برای حمایت از شرکتهای اسرائیلی که در ایران کار میکردند، ادامه داد.
الیعزر تسفریر در کتابش «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» شرح میدهد که چگونه بهزودی متوجه شد که وظیفه موساد خارج کردن امن اسرائیلیهای باقیمانده در ایران و تلاش برای حفظ نوعی روابط با کسانی است که بهزودی حکومت ایران را در دست میگیرند.
چند مأمور موساد در ایران در شمار آخرین گروه از ۳۴ اسرائیلی بودند که ایران را چند روز بعد از «پیروزی انقلاب» و با یاری آمریکا و کانادا ترک کردند.
تسفریر در کتاب «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» و نیز در مصاحبههایی با رسانه های اسرائیلی و بین المللی شرح داده است که در آخرین روزها از عمر کوتاه ۳۷ روزه نخستوزیری بختیار، برای اینکه ببیند آیا راهی برای حفظ دستکم محدود برخی از منافع اسرائیل در ایران وجود دارد، با بختیار ملاقات میکند.
آن ملاقات در روزی انجام میشود که تظاهرکنندگان به دفتر نخستوزیری رسیده و در حال تسلط بر ساختمان هستند و اکثر کارکنان آن گریخته و بختیار در حال بغرنجی است و حتی نماینده ساواک که میبایست نماینده موساد را همراهی کند، فرار کرده است.
بختیار در این شرایط به تسفریر میگوید، وضعیت کنونی شرایطی نیست که بتوان در آن در مورد حفظ منافع اسرائیل کاری کرد؛ ابتدا کسی باید مانع از بازگشت خمینی به ایران شود و «کاری» در این زمینه بکند.
تسفریر با خروج از دفتر نخست وزیری و در حالی که فروپاشی دولت بختیار را بسیار قریبالوقوع میدیده است، در بازگشت به خانه تیمی در تهران، چون دیگر اسرائیلیها جرات رفتن به ساختمان دفتر بازرگانی در خیابان کاخ (فلسطین کنونی) را نداشتند، در تلگرامی این درخواست را با مسئولان ارشد خود در موساد در میان میگذارد.
ایتسحاک خوفی، رییس وقت موساد، در مشورتی با تسفریر و نیز افراد دیگر از جمله یوسی آلفر از آنها میپرسد آیا این خواسته بختیار میتواند عملی شود؟
معاون خوفی در ایام انقلاب چند روزی به ایران رفته بود تا راهکارهای خروج اسرائیلیها و بستن شرکتها و حفظ آخرین منافع را بررسی کنند.
تسفریر نظر به سابقه دلبستگیاش به کردهای عراق و پشت کردن حکومت شاه به آنها که به کشته شدن بسیاری از کردها انجامید، هیچگاه دل خوشی از رژیم شاه نداشت و به خوفی میگوید در شرایط ایجاد شده، خمینی محبوبیت بسیار بالایی دارد و لطمه زدن به او امکانپذیر نیست.
یوسی آلفر نیز در کتاب خاطراتش تاکید میکند با شنیدن نظر تسفریر که خودش در ایران خدمت میکرد، نفسی به آسودگی کشید و افزود که ما چیزی از خمینی نمیدانیم که ارزش خطر کردن داشته باشد.
اما بهنوشته گاردین، آلفر میگوید البته اگر چند ماه بعد این گفتوگو صورت میگرفت، نظر به اوضاعی که پیش آمد، شاید قبول کردن مخاطره آن ارزش داشت.
یوسی آلفر گفته البته واقف است که نظر او بهتنهایی در تصمیمگیری آن روز رئیس موساد اثر چندانی نداشت اما این گفتوگو را همیشه به یاد دارد.
این مأمور پیشین موساد تاکید دارد که اسرائیل نیز مانند دیگر کشورها هیچ ارزیابی از ایران بعد از روی کار آمدن خمینی نداشت، هیچ تصوری از دیدگاههای روحانیون ایران در دسترس نبود و بختیار را نیز بهدرستی نمیشناخت و لذا درخواست بختیار برای آنها عجیب بود.
بهنوشته گاردین، یوسی آلفر اکنون گاهی در استخر محله در تل آویو تسفریر را میبیند و آنها گاهی خاطرات گذشته خود را یادآوری میکنند.
یوسی آلفر مانند تسفریر جزو تیمهایی بود که برای نزدیک شدن به کشورها و ملتهایی در منطقه خاورمیانه که میتوانستند «متحد» اسرائیل باشند، مأموریت گرفته بود. بنا به توضیح آلفر، چون این کارها محرمانه بودن را میطلبید، طبیعی بود که نخست وزیری این مأموریت را به موساد محول کند.
داوید بن گوریون، اولین نخستوزیر اسرائیل بعد از استقلال این کشور، تلاش میکرد در میان کشورها و ملتهای خاورمیانه و نقاط دیگر، متحدانی برای اسرائیل بیابد؛ کردها، ایران، هند، ترکیه و اتیوپی در ردیف این کشورها و ملتها بودند.
اسرائیل در چارچوب این دکترین، همچنین مناسبات با قبرس، یونان، رومانی، آذربایجان و چین را تقویت کرد.
در آن زمان، کشورهای عرب منطقه بهویژه مصر، سوریه و عراق خود را در صف نخست مبارزه با اسرائیل معرفی میکردند؛ در صدر آنها، مصر با رهبری پرجذبه جمال عبدالناصر در صدد تداوم جنگ با هدف «نابودی اسرائیل و ریختن اسرائیلیها به دریا» بود.
سیاست همکاری با کشورها و ملتهای غیر اسلامی زیر نام «دکترین حاشیه» تقویت اسرائیل در برابر حکومتهای پرقدرت عرب منطقه را جستجو میکرد.
یوسی آلفر در مورد شرایط کنونی منطقه و مناسبات اسرائیل با کشورهای عربی به گاردین میگوید روابط اسرائیل با امیرنشینهای خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، یک راز است – همانگونه که رژیم شاه به اسرائیل نفت صادر میکرد، هرچند که نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در نطق یک سال و نیم قبل در مجمع عمومی سازمان ملل، آشکارا از اتحاد منافع اسرائیل و امیرنشینهای خلیج فارس (در برابر ایران) سخن گفت.
کتاب خاطرات آلفر با نام «اسرائیل در تقلای یافتن همپیمانان منطقهای» منتشر شده که در کنار تجربیات او، شامل مصاحبههایی نیز با عوامل موساد و افراد درگیر در رخدادهای منطقه ای است.
آلفر بخش خاطرات خود از ایران را با نام «نوستالژی حاشیهای» در کتابش مطرح کرده است.
با وجود آنکه مقاله گاردین در مورد «درخواست بختیار از موساد برای ترور» آیتالله خمینی و کتاب خاطرات یوسی آلفر بهتازگی منتشر شدهاند، اما این درخواست یک افشاگری جدید نیست.
تسفریر پیش از انتشار کتاب «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» که در آن این مسائل را تشریح میکند، بارها نیز در مصاحبه با رسانههای اسرائیلی و بینالمللی این امر را مطرح کرده بود.